مقدمه:
خصايص و ويژگيهاي حضرت مهدي در ادعيه و زيارات، ايشان را در دو مورد ازسایر انبیاء و اولیاء الهی ممتاز مينمايد: اول: به لحاظ خاتم الاوصياء بودن حضرت مهدي كه در ادعيه به جهت اشاره به اين مطلب آمده است: «اللهم فصل علي خاتمهم [1] و قائمهم المستور عن عوالهم».در فراز ديگري آمده است: « السلام عليک يا خاتم الاوصياء»[2] برابر ادعيه، امام دوازدهم، تنها شخصي است که مقام خاتميت اوصياء را دارد و بعد از او امام ديگري به مقام امامت نميرسد.دوم: به لحاظ حکومت جهاني؛ حضرت مهدي مردم را به خداوند متعال دعوت ميکند و در حرکتي نهادينه، حکومتي الهي تشکيل ميدهد. امتياز اين حکومت، فرامنطقهاي بودن آن است. در ادعيه مهدوي آمده است: « وانه الهادي المهدي… و تجمع له ملک المملکات کلها قريبها وبعيدها و عزيزها و ذليلها حتي يجري حکمه علي کل حکم و تغلب بحقه کل باطل»[3]
طبق اين فراز و آنچه در ادامه اشاره ميشود، تشکيل حکومت يکپارچه جهاني با آن گستردگي و وسعت دامنه از امتيازات ويژه امام عصر است واهداف نظام آفرينش در آن به صورت کامل تحقق خواهد يافت.
مقامات معنوي و شئون امام دوازدهم
جايگاه امام معصوم از آموزههاي مهم تفکر اسلامي است. در روايات مختلف که در مجامع شيعه و سني نقل شده است، معرفت به امام، جدا کننده اسلام و جاهليت دانسته شده است. اين پژوهش ميکوشد، ضمن تبيين سيماي وجودي امام دوازدهم به مقامات معنوي و شئون ايشان از منظر ادعيه و زيارات مهدوي اشاره کند. به رغم اشاره به اين جايگاه در اوصاف والقاب، به جهت اهميت آن در اين قسمت از پژوهش به صورت مستقل مورد واکاوي قرار ميگيرد.
بررسی ساختار صفت نشان میدهد، بیان ادبیات آن توسعه قابل توجهی دارد و مقام و شأن را نیز در بر میگیرد. به همین روی شأن نیز از صفات میباشد؛ لکن همان گونه که اشاره شد به جهت اهتمام به آن در لسان معصومین (به صورت مستقل مورد اشاره قرار خواهند گرفت؛ چراکه جايگاه امام معصوم )از آموزههاي مهم تفکر اسلامي است.
در روايات مختلف که در جوامع روایی نقل شده است، امامت در مرتبه ای بالاتر از نبوت دانسته شده است. در روایتی از امام رضا( برای اشاره به این مطلب آمده است :« ان الامامةخص الله عز وجل بها ابراهیم الخلیل علیه السلام بعد النبوة و الخلة مرتبة ثالثة و فضیلة شرفه بها فاشار بها ذکره فقال انی جاعلک للناس اماما» [4] امامت مرتبه ای است که خداوند متعال بعد از مقام نبوت وخلیل الرحمن بودن در مرحله سوم به حضرت ابراهیم عنایت نمود و به او شرافت بخشیده سپس به اوخطاب کرد من تو را برای مردم امام قرار دادم.
اين پژوهش ميکوشد، ضمن تبيين ویژگی های شخصی امام دوازدهم به مقامات معنوي و شئون ايشان از منظر ادعيه و زيارات مهدوي اشاره کند. مراد از مقام معنوي، جايگاه رفيع امام( نزد خداوندمتعال است و رابطه امام معصوم) با خدا و قرآن کريم و انبياء الهي مورد توجه قرار میگیرد؛ به گونهاي که هيچ گزينه ديگري غير از امام را بر نميتابد. به این مقامات میتوان تحت عناوین ذیل اشاره نمود:
1.داعي الله
اتفاق مهم عصر ظهور، سؤالي است که فرضيههاي متعددي از جمله حکومت، برپايي عدالت و…مي تواند پاسخ آن باشد. واکاوي ادعيه و زيارات نشان ميدهد، رخداد مهم عصر ظهور، دعوت به خداوند متعال است. دعوتي که دعوت به همه خوبيهاست و حضرت مهدي در عصر ظهور آن را هدفگذاري مينمايد و تربيت الهي را براساس آن در جامعه نهادينه ميکند. هر چند دعوت مردم به سوي خداوند متعال ميتواند از جمله سيماي عمل کردي امام عصر باشد؛ لکن توجه به اين مطلب لازم است که فراخوان گسترده و جهاني بشريت، به سوي خدا از مقامات و شئون امام دوازدهم است؛ همان گونه که در زيارت آل يس آمده است: «السلام عليک يا داعي الله و رباني آياته»[5].آنچه در ادامه ميتوان به آن اشاره کرد اجابت دعوت امام دوازدهم است در ادعيه و زيارات در اشاره به اين مطلب آمده است: «السلام عليک ايها المنتظر المجاب»[6]
2.باب الله
امام مهدي نشانگر راههاي ارتباطي با خداوند متعال است و مهدويت دروازه همه معارف الهي است ومسیری شايسته براي ورود به ساحت قدس الهي ميباشد و توجه به آن براي رسيدن به خدا ضرورتي گريز ناپذير است؛ چرا که موجب پديد آمدن ارتباطي وثيق با خالق يکتا ميگردد. کسب معرفت الهي و درجات روحاني، فقط از باب مهدويت امکان دارد و امام عصرباب الله است؛ همان گونه که در ادعيه و زيارات آمده است: «السلام عليک يا باب الله و ديان دينه»[7]
در دعاي ندبه نيز آمده است: «اين باب الله الذي منه يوتي»[8] توجه به مهدويت، درمان بحران هويت و معنويت، به خصوص در زمان کنوني است و تأسي به آموزه مهدويت و الگوگيري از امام عصر راه مناسبي براي مبارزه با متمهديان و مدعيان دروغين است وتوجه به آن موجب رويارويي با عرفان ناب اسلامي و رهايي از عرفانهاي کاذب و انحرافي نو ظهور است. حرکت در مسير امامت و مهدويت، به منزله حرکت در بزرگراه عبادت و رسيدن به سعادت است؛ بلکه تنها راه است؛ همان گونه که در زيارت حضرت آمده است: «السلام عليک يا باب الله الذي لا يؤتي الا منه».[9]
- سبيل الله
توجه به مهدويت، توجه به حقيقت است و هرگونه انحراف وانحطاط از آن موجب هلاکت خواهد شد. در زيارات مهدوي آمده است: «السلام عليک يا سبيل الله الذي من سلک غيره هلک»[10] ولايت مداري امام دوازدهم راهي الهي است و راه ايشان راه خداست. مهدويت به عرفان و معرفت، معني ميبخشد و هر گونه گسست از آن، شکست محسوب ميگردد و همان گونه که تاريخ شهادت ميدهد نتيجهاي جز نابودي و هلاکت نخواهد داشت؛ چرا که گريز از مهدويت، درنگ در دنيا و غفلت از آخرت است.عنايت به آموزه امامت و مهدويت، دريچهاي از حيات ابدي به روي انسان ميگشايد؛ در زيارات مهدوي آمده است: «السلام عليک يا ناظر شجرة طوبي و سدرة المنتهي»[11]امام دوازدهم(با توجه و نظر در اين دو مقام بهشتي، بصيرت را پيش روي مهدي باوران قرار ميدهد؛ از اين رو آخرت طلبي و کسب مقام بهشتي در اين آموزه معني پيدا ميکند.
4.خليفة الله
حضرت مهدي جانشين خداي متعال است؛ همان گونه که در ادعيه و زيارات مهدوي آمده است: «السلام عليک يا خليفة الله و ناصر حقه»[12] تمام اولياء و انبياء خليفه خداوند متعال هستند؛ ولي اتصاف امام عصربه اين مقام به دليل به ثمر نشستن تلاش و کوشش جانشينان خداوند متعال است؛ چرا که در عصر ظهور، امامت و خلافت، جانشين بر حق خداوند متعال در تمام دنيا به مرحله ظهور ميرسد و از تمام ظرفيتها استفاده ميشود و هدف نهايي خداوند متعال از قرار دادن خليفه در زمين به صورت کامل تحقق مييابد.
- حجة الله
زمين هرگز بدون حجت باقي نميماند. در روايات متعددي آمده است: اگر زمين لحظهاي از حجت خالي باشد اهلش را در کام خود فرو ميبرد. حضرت مهدي حجت خداوند متعال است. در ادعيه و زيارات آمده است: «السلام عليک يا حجة الله و دليل ارادته».[13]
امام دوازدهم راهنماي مردم است و ايشان را به سوي خدا دعوت ميکند و در مسير عبوديت قرار ميدهد و با برهان قاطع و دليل روشن و پاسخ به شبهات، حجت را بر خلق تمام ميکند؛ چرا که سخنان خداوند بر زبان او جاري ميشود. در ادعيه آمده است: «و حجتک و لسانک المعبر عنک الناطق بحکمتک». [14] مردم در پرتو نور امام( که هرگز به خاموشي نميگرايد، هدايت ميشوند؛ همان گونه که در ادعيه وارد شده است: « السلام عليک يا نورالله و يا حجة الله التي لا تخفي» [15]
6.تالي کتاب الله
مقام و جايگاه امام دوازدهم( از منظر ادعيه و زيارات هماهنگ و برابر با قرآن کريم است. در زيارات مهدوي به جهت اشاره به اين مطلب آمده است: «السلام عليک يا تالي کتاب الله و ترجمانه»[16]. قرآن بيان گر هر شئ و همه امور است. امام نيز مانند قرآن همه حقايق و معارف را بيان ميکند؛ چرا که اوست که قرآن را تلاوت ميکند و ميتواند با قرائت صحيح از قرآن در معناي ژرف و عميق آن رسوخ نمايد. حضرت مهدي ترجمان وحي است وکلام الهي را به بهترين وجه ممکن تبيين و تفسير ميکند و گنجينه علوم قرآني را استخراج مينمايد و با هدايت مردم، حجت را بر ايشان تمام خواهد کرد.
- بقية الله
حضرت مهدي براي تحقق هدف الهي خداوند از آفرينش، غايب از نظر باقي مانده است. مهدي ستيزي گروههاي مختلف، باعث شد امام دوازدهم ناگزير به تغيير راههاي ارتباطي شود و براي احياي کتاب و سنت الهي باقي بماند و به عنوان آخرين ذخيره الهي، در ادامه حرکت انبياء و اولياء سکان کشتي نجات را به دست گيرد؛ در نتيجه از تمام ستيزشها و چالشها مصون خواهد ماند و تلاش بيوقفه انبياء و اولياء براي ظهور، نتيجه خواهد داد. در ادعيه و زيارات آمده است: «السلام عليک يا بقية الله في ارضه»[17].
اين فراز از زيارت ناظر به زماني است که حضرت مهدي( در کنارکعبه با قرائت آيه شريفه «بقية الله خير لکم» [18] بقاء و حضور خويش را به جهانيان اعلام ميکند؛ چرا که او در ادامه نبوت انبياء و وصایت اوصياء باقي مانده است تا دشمني ستم پيشگان را از بين ببرد همان گونه که درادعيه و زيارات مهدوي آمده است: «السلام عليک يا بقية الخلايف البر التقي الباقي لازالة الجور و العدوان» [18] در زيارت مهدوي ديگري نيز آمده است: «ذخرک الله لنصرة الدين و اعزاز المسلمين و الانتقام من الجاحدين و المارقين». [19]
8.صاحب الزمان
امام در نظام آفرينش، واسطه فيض و حلقه ارتباط مردم با خداست. وجود امام در هر عصري و براي هر نسلي ضرورت دارد. حضرت مهدي خليفه خداوند متعال پس از انبياء و اولياء است. او امير هستي است و زمان به دست اوست و گذر زمان مشکلي در امامتش ايجاد نميکند. در ادعيه و زيارات مهدوي آمده است: «سلام الله و برکاته و تحياته و صلواته علي مولاي صاحب الزمان»[19].
خداوند متعال به امام دوازدهم عمري طولاني عنايت نموده است و تا هر زمان اراده کند طول عمر حضرت مهدي ادامه خواهد داشت و خلافت الهي را در زمين عهده دار خواهد بود؛ به گونهاي که زمين و زمان تحت امر او قرار گرفتهاند. در فرازي از ادعيه و زيارات آمده است: «وصاحب الدهور و العصور»[20].
در حقيقت دوران امامت و خلافت حضرت مهدي مدتي طولاني خواهد داشت و حضرت در عصر غيبت نيز به عنوان جانشين خداوند، هدف از نظام آفرينش را تحقق ميبخشد؛ چرا که ايام متعلق به امامت اوست و زمام امور هستي نيز در دست با کفايت اوست.
- ميثاق الله
طرح مسأله امامت و مهدويت به آغاز نظام آفرينش باز ميگردد. پيامبران( باتوجه به آن در طول تاريخ، مردم را هدايت نمودهاند و براي رويارويي با آن آماده ساختند. در ادعيه و زيارات به جهت عهد و پيمان انبياء الهي( براي ايجاد بستري مناسب مهدويت آمده است: «السلام عليک يا ميثاق الله الذي اخذه و وکده»[21].
گويا سير نظام مند قانون هستي در سايه هدايت انبياء و اولياء(، امامت و مهدويت را هدف خويش قرار داده است و از همان آغاز راه، پيماني ناگسستني بين حق و حقيقت و امامت ومهدويت بسته شده است و انبياء با وفاداري به اين پيمان، نبوت و رسالت را به اتمام رسانده، همه آنها زمينه را براي حضور و ظهور آن امام همام آماده نمودهاند و تمام رنجها و مشکلات را به اميد رسيدن به حضور سبز او در نظام آفرينش به جان خريدهاند.
و اين حاکي از عظمت شأن و مقام بس عالي حضرت مهدي( است که افرادي چون انبياء اولوالعزم) نيز به خدمت او قامت افراشته و همت بلند داشتهاند تا بشريت لياقت بهره مندي از وجود نازنين و مبارک او را داشته باشند. اين مقام نزد خداوند متعال بسيار ستوده و ارزشمند است؛ چراکه از همه مقربان درگاه در خصوص آن عهد و پيمان گرفته شده است، تا با حرکتي هماهنگ و شايسته آن، به روزگار رهايي و نقطه اوج وعده الهي بشارت دهند.
- وعد الله
خداوند متعال به آمدن حضرت مهدي بشارت داده است. در ادعيه و زيارات آمده است: «السلام عليک يا وعدالله الذي ضمنه السلام عليک ايها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غير مکذوب» [22]
ظهور امام دوازدهم( توسط خداوند تضمين شده است. به يقين روزي فرا خواهد رسيد که بشريت شاهد تحقق اين وعده الهي باشد و به رغم طولاني شدن غيبت و حيرت و ازدياد شبهات، ظهور امام دوازدهم) را درک نمايد؛ هر چند ممکن است غيبت حضرتش همچنان به طول انجامد و سالها ادامه داشته باشد ويأس و نااميدي عده زيادي را گرفتار نمايد؛ و ارزشها تغيير يافته؛ و ظلم و جور بيش از پيش گسترش يابد. لکن خروش اين امواج مرده، ديري نميپايد! چراکه خداوند متعال مسير تاريخ را به سوي ظهور قائم آل محمد قرار داده است و فرجام تاريخ را هماهنگ با قالب مهدويت ريخته است؛ به گونهاي که هرگز نميتوان مسير تاريخ را تغيير داد و مسأله امامت و مهدويت را تکذيب کرد؛ همان گونه که در برخي از زيارات آمده است: «وانت الشافع لاتنازع والولي الذي لاتدافع»[23].
سخني در وجه تفکيک شئو ن از صفات
امام جايگاه ويژهاي در نظام آفرينش دارد؛ به گونهاي که هيچ فردی غیر از او نميتواند در اين مرتبه ومقام جايگزين امام شود و مانند او درخشش نمايد و همشأن امام قرار گیرد؛ چرا که عقل انسان معمولی از درک این مقام عاجز است تا چه رسد به اینکه به آن نايل آید.
در حدیثی از امام هشتم در اشاره به این مطلب آمده است: «ان الامامة اجل قدرا واعظم شأنا واعلی مکانا وامنع جانبا وابعد غورا من ان یبلغها الناس بعقولهم»؛ جلالت مقام امام وعظمت شأن او و علو مرتبه و سعه وجودی او فراتر از آن است که عقول مردم قادر به درک آن باشند[24].
مراد از مقام امام، جايگاه معنوي رفيع امام( نزد خداوند متعال است و رابطه امام معصوم( با خدا و قرآن کريم و انبياء الهي را مطرح ميکند؛ به گونهاي که هيچ گزينه ديگري غير از امام را بر نميتابد. برای اشاره به این مطلب در زیارت جامعه کبیره آمده است: «ولکم المودة الواجبة…والشأن الکبیر والجاه العظیم» [25]
تحقیقات نشان میدهد تفاوت صفات با شأن ومقام امام در این است که شأن به بیان علو مرتبه امام در مقایسه او با همتایی چون پیامبر میپردازد وبر جایگاهی ممتاز و ویژه واختصاصی برای امام تأکید میکند؛ مانند امامت حضرت ابراهیم که خداوند متعال این مقام را برای او اختصاص داد؛ لکن صفت به مرتبه ای میپردازد که افراد دیگر میتوانند در آن، همتای امام قرار گیرند؛ مانند منصور بودن از سوی خداوند متعال که در آن، امام و پیامبر با یکدیگر برابرند و نصرت الهی شامل هردو میباشد. به همین لحاظ در این نوشتار تلاش خواهد شد شئون حضرت مهدی به صورت جزئی مورد پژوهش قرار گیرد، بنابراین در این قسمت به بررسی آنها در دعا وزیارت پرداخته میشود.[26]
شئون امام مهدي در ادعيه و زيارات
بررسی ساختار شئون نشان میدهد،شأن نیز در زمره صفات قرار میگیرد؛ لکن به جهت اهتمام به شأن امام در اندیشه اسلامی و تحلیل بهتر آنها در این نوشتار تحت عنوان فوق مورد پژوهش قرار گرفتهاند؛ از این رو میتوان گفت امام جايگاه ويژهاي در نظام آفرينش دارد؛ به گونهاي که هيچ فردی نميتواند در اين مرتبه و مقام جايگزين امام شود و مانند او درخشش نمايد و چنانچه حتی شخصی تخلق به صفات انبیاء داشته باشد، مستلزم امامت او نخواهد شد. از این رو وقتی حضرت ابراهیم از رسیدن به مقام امامت مسرور گشته، امامت در ذریه خویش را از خداوند متعال درخواست میکند، به او خطاب میشود:(لاینال عهدی الظالمین)؛[27] چرا که خداوند متعال چهره های خاصی را برای این مسؤلیت مهم بر گزیده است در نتیجه امامت شأن ویژه ای دارد و شئون، بيانگر عظمت و ابهت وشکوه هر چه بيشتر امامت است؛ به گونهاي كه حتی اکثر پیامبران نمی توانند به مرتبه امامت نايل آیند و چهرهاي غير از امام معصوم در اين جايگاه کارآمد نيست.
1.معصوم (عصمت امام دوازدهم در ادعيه و زيارات
امام دوازدهم(در بين ساير انبياء و اولياء) شأن و جايگاه ويژهاي نزد خداوند متعال دارد. نفس او پاک و مطهر از هر گونه رذيله اخلاقي و به دور از هر گونه پليدي است. در ادعيه و زيارات آمده است: «و عصمته من الذنوب و براته من العيوب و اطلعته علي الغيوب و انعمت عليه و طهرته من الرجس و نقيته من الدنس»؛[28] حضرت مهدي معصوم است و هرگز گناهي در مورد او تصور نميشود. ايشان از هرگونه عيب و ايرادي مبراست. از اسرار خداوند متعال آگاه است واز هرگونه اعمال شيطاني و شيطان صفتي، پاک و منزه است.
اخلاق آن حضرت پاکيزه از هر گونه آلودگي و لغزش است. امام عصر(برگزيده خداوند متعال و سرآمد همه مقربان درگاه الهي است.
شايان ذکر است طبق فرازهاي مذکور، شکوه وعظمت و علو مرتبه حضرت شايسته خداوند متعال است و به تناسب الوهيت ذات الهي عبوديت امام دوازدهم عظمت شأن او را نشان ميدهد؛ به گونهاي که موفق به برپايي حکومتي جهاني ميشود.
- ولي الله
حضرت مهدي از جانب خداوند متعال بر همه امور ولايت دارد و از شايستگي لازم براي مديريت جهاني بهره مند است. امام دوازدهم با ولايت خويش به جريان حق و حقيقت در شريانهاي جامعه جهاني معني ميبخشد و حکومت عدل الهي را برپا ميدارد.
ولايت و سرپرستي امام دوازدهم تجلي حاکميت الهي است و اطاعت از ايشان، اطاعت از خداوند متعال است. درادعيه و زيارات آمده است: «السلام عليک ياولي الله»[29].
در زيارت مادر حضرت ولي عصر نيز وارد شده است: «وحملت ولي الله».در دعاي شب بيست وسوم ماه مبارک رمضان به جهت اشاره به ولايت امام آمده است: «اللهم کن لوليک… »[30] در فرازي ديگر نيز «اللهم ادفع عن وليک»»[31]وارد شده است.
3.ولي الاحکام
مديريت و ولايت حضرت مهدي همه امور را در بر ميگيرد. به رغم ولايت مطلقه امام دوازدهم به ولايت ايشان بر احکام نيز به صورت خاص اشاره شده و در ادعيه و زيارات آمده است: «سلام الله… علي مولاي صاحب الزمان… و ولي الاحکام»[32]
امام عصر با توجه به جايگاه امام معصوم در نظام آفرينش و بهرهمندي از معارف الهي، قانون الهي و جهاني را تهيه وتدوين مينمايد و بر اساس آن، احکام اسلامي جاري ميشود. اين احکام از ناحيه خداوند متعال است و از زبان حضرت مهدي صادر ميشود؛ همان گونه که در زيارات و ادعيه آمده است: «و حجتک علي خلقک و لسانک المعبر عنک باذنک الناطق بحکمک»[33]
4.شاهد و ناظر براعمال
امام دوازدهم شاهد و ناظر بر اعمال است؛ در زيارت حضرت مهدي در روز جمعه آمده است: «السلام عليک ياعين الله في خلقه» در فرازي ديگر آمده است: «وعينک الناظرة علي بريتک و شاهدک علي خلقک»[34].
در فرازي ديگر ازادعيه آمده است: «وخليفتک في ارضک وشاهدک علي عبادک» [35]حفظ نظام آفرينش وابسته به حجت الهي است و حتي اگر براي لحظهاي زمين از حجت خالي باشد، اهلش را فرو خواهد برد. آرامش و امنيت و اهليت و قابليت حيات و زندگي دراين مجموعه عظيم خلقت، با همه گسترۀ وجود و امکاناتش، مرهون وجود نازنين امام است.
بنابراين حضور او در هر عصري و براي هر نسلي گزينهاي گريزناپذير و امري ضروري و مسلم به شمار ميآيد. بنابر آنچه در ادعيه و زيارات آمده است؛ شاهد بودن ايشان به معني حضور نقش آفرين امام در راستاي حفظ و بقاء نظم هستي نيز از شئون حضرت مهدي است. در ادعيه به جهت اشاره به اين مطلب آمده است: «اشهد الله واشهدک يامولاي بهذا ظاهره کباطنه و سره کعلانيته و انت الشاهد علي ذلک»[36]
در نتيجه هيچ کس جز امام ياراي تأمين هدف آفرينش و مقام خليفة اللهي را ندارد.
- ميزان الاعمال
حضرت صاحب الامربه عنوان انسان کامل، الگو و راهنماي بشريت است.مهدويت به عنوان يک دکترين، به معني انديشه راهبردي و کاربردي بسيار در خور توجه است و احساس حضور او ميتواند حضرتش را به عنوان ميزان الاعمال قرار دهد. به جهت اشاره به اين مطلب در ادعيه و زيارات آمده است: «وانت يامولاي فاشهد بما اشهدتک عليه»[37]بعيد نيست اتمام حجت، در پي حضور حجت ملازم و مناسب هماهنگي با او باشد؛ زيرا شأن شاهد بودن حضرت صاحب الامرآن قدر مهم است که به تصريح ادعيه و زيارات، عملي بدون عنايت و هماهنگي حضرتش پذيرفته نميشود؛ همان گونه که در ادعيه و زيارات آمده است: اشهد ان بولايتک تقبل الاعمال و تزکي الافعال و تضاعف الحسنات فمن جاء بولايتک و من اعترف بامامتک قبلت اعماله و صدقت اقواله و تضاعفت حسناته و محيت سيئاته و من عدل عن ولايتک و جهل معرفتک و استبدل بک غيرک کبه الله علي منخره في النار و لم يقبل الله له عملا؛[38] شهادت ميدهم با ولايت تو اعمال قبول ميشود و رفتار تزكيه و پاك از نفاق ميگردد و ثواب آن دو چندان ميشود، هر آنكه اعتراف به امامت تو كند عملش قبول و گفتارش تصديق ميشود و حسنات و خوبيهاي او دو برابر شده و بديهاي عمل او محو ميشود و هر آنكه از ولايت تو عدول نمود و سرپيچيد و ديگري را به جاي تو بپذيرد خدا او را به روي در آتش ميافكند و عملي را از او قبول نميكند.
بنابر اين از ديگر شئون حضرت صاحب الامر ميزان الاعمال بودن ايشان است و هرآنکه هماهنگ با ايشان حرکت کند اهل سعادت و نجات است.
نتیجه:
واکاوی شئون ومقامات معنوی امام عصر چنین مینماید كه بهترین رتبه و جایگاه حقوقی در اندیشه اسلامی برای امام به عنوان کاملترین وبرترین شخصیت الهی شناخته شده است؛ چرا که آموزه امامت در اندیشه اسلامی، در مرتبه ای بالاتر از نبوت قرار دارد و امام در مرحله ای است که هیچ فردی را توان رسیدن به مرتبه او نیست ورتبه او گزینه دیگری غیر از امام معصوم را بر نمیتابد. برای اشاره به این مطلب در روایتی از امام هشتم آمده است: «الامام واحد دهره ولا یدانیه احد ولایعادله عالم ولا یوجد منه بدل ولا له مثل ولا نظیر»؛ امام یگانه دوران خویش است و هیچ شخصی با او برابری نمیکند؛ دانشمندی مانند او نمی باشد و جایگزینی برای او وشخصیتی مثل او و شبیه او یافت نمی شود.[39] برابر ادعیه و زیارات مهدوی، امام دوازدهم یگانه وبی نظیر است.
پی نوشت ها:
[1].المزار، ص665.
[2].بحار الانوار، ج83، ص285.
[3].اقبال الاعمال، ج1، ص191.
[4].الاحتجاج، ج2، ص316؛ المزار، ص752.
[5].مصباح المتهجد، ص375، ش502، 112.
[6].المزار، صص 583-579.
[7].مصباح المتهجد، ص826.
[8].دليل اين که چرا بعد از سيد الشهدا امام بعدي در ادعيه و زيارات به عنوان حامل نسل امام دوازدهم وارد نشده، خارج از اين پژوهش است. و با وجود بيان سلسله امامت و روايات و تاريخ، خللي به اين بحث وارد نميآيد؛ به خصوص که ادعيه و زيارات دانش مکمل و متمم روايات است و طبيعي است که به بعضي از موارد اشارهاي نداشته باشد، شايد هم به دست ما نرسيده است.
[9].. مصباح الزائر، ص419؛ بحار الانوار، ج99، ص84.
[10].0. همان،441؛ بحار انوار، ج99، ص102.
[11].الفروق اللغوية، صفحات 458 و 345 و 52 .
[12].. تاج العروس ، ج20، ص 134.
[13].کافی، ج1، ص323، ح14.
[14].المزار الکبیر، ص580.
[15].همان، ص580.
[16].همان.
[17].همان.
[18].کافي، ج1، ص337؛ الاحتجاج، ج2، ص317 بامتني متفاوت.
[19].غيبت طوسي، ص279.
[20].مصباح المتهجد، ص842.
[21].همان، ص842.
[22].بحار الانوار، ج99، ص102.
[23].مصباح المتهجد، ص580؛ بحار الانوار، ج 99، ص 102 با القائم بامرک.
[24].المزار الكبير، ص664؛ بحار الانوار، ج83، ص285.
[25].اقبال الاعمال، ص191.
[26].مصباح المتهجد، ص580.
[27].همان، ج92، ص338
[28].بحار الانوار، ج83، ص285.
[29].کافی، ج1، ص179، ح10.
[30].فروق اللغة ابو هلال، صص52 و 345 و 458.
[31].مصباح المتهجد، ص774.
[32].کافي، ج2، ص548
[33].المزار، ص569.
[34].کافي، ج3، ص325.
[35].همان، ج4، ص 162؛ اقبال الاعمال، ج1، ص191 با اندکي اختلاف.
[36].کمال الدين، ص513.
[37].مصباح المتهجد، ص159و160.
[38].همان، ص580.
[39]. همان
- برگرفته از کتاب ابعاد شخصیتی حضرت مهدی در ادعیه و زیارت