logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
انتظار و انقلاب



انقلاب اسلامي ايران، ثمرة جوشش خونهاي عاشورا و رويش شكوفه‌هاي انتظار است. دو آموزة مهم و حياتي «عاشورا و انتظار» تأثير شگرفي در پيروزي انقلاب اسلامي ايران داشتند؛
عاشورا به عنوان الگوي مبارزه با زشتيها، ستمها و انحرافات و انتظار، زمينه سازي براي ظهور و رهبري نائب عام امام زمان عجل الله تعالي فرجه.
در اين نوشتار به بحث «پيوند انقلاب اسلامي ايران با انتظار ظهور حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه» مي پردازيم:
مسأله «غيبت امام زمان (عج)» و «انتظار ظهور منجي عالم بشري»، زمينه ساز تغيير نگرش و رفتارهاي مردم ايران، تقويت بنيان‌هاي فكري و فرهنگي جامعه، گسترش روزافزون انديشه‌هاي اصلاح گرانه، تلاش و كوشش براي تغيير و تحوّل، عدم پذيرش حاكميّت‌هاي سياسي، داشتن اميد و آرزو براي پيروزي و در نهايت قيام و انقلاب عليه بي عدالتي‌ و فساد بوده است.
نقش و تأثير اساسي «فرهنگ انتظار»، همانند عاشورا و شهادت، در شكل گيري مباني فكري و ايدئولوژيكي انقلاب، غير قابل انكار و ترديد است. انتظار به طور مستقيم يا غير مستقيم، محور فكري و رهبري انقلاب اسلامي بوده و نقش عمده‌اي در شروع و پيروزي آن داشته است.
به عقيدة شيعه، هر حكومتي، غاصب و ظالم است، به هر شكل و در هر قالبي كه باشد؛ مگر آنكه امام معصوم عليه السلاميا نايب او، زمام حكومت را در دست گيرد. به همين دليل شيعيان در طول تاريخ، به طور مداوم، در يك جريان انقلابي مستمر به سر مي‌بردند؛ نه آرام مي‌گرفتند و نه آن را رها مي‌كردند».[2]
«اعتقاد به مهدويت»، «انتظار امام غايب» و «تشكيل حكومت جهاني به دست او» جايگاهي بس والا و ارجمند در فرهنگ ناب شيعه دارد. شيعه، حيات و بالندگي خود را مديون آن است و بر آن اساس زندگي و رشد مي‌كند؛ نفس مي‌كشد؛ نور و روشنايي مي‌گيرد؛ هدايت و راهنمايي مي‌شود و ...
«ماربين»، مستشرق معروف آلماني، در كتاب «انقلاب بزرگ» مي‌گويد: «از جمله مسائل اجتماعي بسيار مهم كه هميشه موجب اميدواري و رستگاري شيعه شده است، اعتقاد به وجود حجّت عصر و انتظار ظهور او است».[3]
شاخصه و ويژگي عمدة «اعتقاد به مهدويت» انتظار و آمادگي مداوم و آگاهانه براي ظهور امامي است كه از ديده‌ها غايب است و درصدد نابودي ظلم، ستم، فساد، تباهي، بي‌ديني و انحراف از جهان است.
مهدي (عج)، تنها يك انديشه نيست كه ما، در انتظار ولادت او باشيم و يك پيشگويي نيست كه به اميد آمدن مصداق آن نشسته باشيم؛ بلكه مهدي يك واقعيت خارجي است و انتظار آمدنش يك آماده باش است كه ما منتظر عمليات او هستيم.
روحية اصلاح طلبي و پيشرفت، قيام و انقلاب عليه بي‌عدالتي‌ها، تلاش و كوشش براي پيشرفت و تعالي، مبارزه جويي با ظالمان و مفسدان، عدم همراهي با حاكمان نامشروع، تشكيل حكومت صالح و ... برداشت هاي صحيح و مجاهدانه از «انتظار» است. اين نگرش، نقش مهم و محوري در پيروزي انقلاب اسلامي ايران، به رهبري داهيانة امام راحل (ره) داشت. بارزترين مشخصة تفكر سياسي اسلام شيعي و مسأله انتظار، اجازة قيام عليه حاكمان ظالم است... .
منشأ اين قدرت مذهبي، عمدتاً انتظار ظهور امام غايب و آمادگي شيعيان براي ايثار، جهاد، مبارزه، اصلاح گري و قيام در زمان غيبت بوده است. چنانكه الگويي با عظمت چون حسين عليه السلام، هميشه آنان را در صحنة قيام و انقلاب نگاه داشته است.
«حامد الگار»، در كتاب «انقلاب اسلامي در ايران»، ريشة انقلاب اسلامي ايران را با موضوع امامت از ديدگاه شيعه و مسأله غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه و پيامدهاي سياسي آن متصل مي‌داند.[4]
از اين نظر، اعتقاد به مهدويت و غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه ، يكي از منابع بالقوة انقلاب و مبارزه در شيعه است. اين اصل از چند طريق به انقلاب و مبارزه، متصل مي‌شود:
الف. مفهوم انتظار
انتظار، يك مفهوم فعال و مثبت دارد و آن، آمادگي روحي و جسميِ منتظر، براي همراهي با آن حضرت در هنگام ظهور است.
از نظر امام خميني (ره)، انتظار، زماني معناي واقعي و اساسي خود را پيدا مي‌كند كه با اميد به قدرت يافتن اسلام معنا شود؛ «انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقُّق پيدا كند و مقدمات ظهور، إن شاءالله، مهيّا شود».[5]
ب. حكومت در عصر غيبت
ملت مسلمان ايران، بر اساس اعتقاد به امامت و غيبت امام معصوم عليه السلام، به ولايت فقيه نيز همانند امامت مي‌نگرند و اسباب و شرايط حاكميت وي را فراهم مي‌كنند. به همين سبب، دعوت فقيه عزيز و بزرگوار (امام خميني) را براي اقامة حدود الهي و تشكيل حكومت اسلامي پذيرفته و قيام كردند. اين نيز همان ماية انقلابي است كه در امامت وجود داشت.
ج. مشروعيّت حكومت
نفي نظري مشروعيّت همه قدرت‌هاي حاكم در عصر غيبت، همواره انديشه‌اي مهم و مؤثر بوده كه شيعه از آن به عنوان مؤثرترين سلاح عليه حاكمان مستبد و ظالم، استفاده كرده است. قيام اصلاح طلبانة امام خميني قدس سره، تبلور و نماد انتظار مردم براي ظهور نجات دهندة مستضعفان و ستم پيشگان از دست دنيا مداران فاسد و ستمگر بود.
خانم «تداسكاچ پل» در مقاله‌اي خود، به اين امر مهم اشاره كرده و مي‌نويسد:
«... نقش امام خميني، به عنون يك كانون مركزي براي رهبري انقلابي، پژواكي از انتظار مداوم مردمي براي ظهور دوبارة امام دوازدهم را در خود داشت؛ امامي كه مدت‌ها قبل، از انظار پنهان گشته بود تا در زماني كه يك اسلام كامل- مقطع نهايي سير تاريخ- پديد آيد، او بار ديگر به جهان باز گردد».[6]
و بالاخره سخن را با اين بيان امام راحل قدس سره پايان مي‌بريم:
«اميد است كه اين انقلاب جرقه و بارقه‌اي الهي باشد كه انفجاري عظيم در توده هاي زير ستم ايجاد نمايد و به طلوع فجر انقلاب مبارك حضرت بقية الله، أرواحنا لتراب مقدمه الفداء، منتهي شود».[7]
پی نوشت ها: 

[2]- ‌تاريخ عصر غيبت، ص376.
[3]- تهاجم يا تفاوت فرهنگي، انتشارات حُسن افزا، ص132 .
[4]- انقلاب اسلامي در ايران ص21 و 22.
[5]- صحيفة نور، ج20،‌ص196 .
[6]- «تداسكاچ پل»، مقاله حكومت تحصيل دار و اسلام شيعه در انقلاب و رهيافت‌هاي نظري بر انقلاب اسلامي، ص206.
[7]- صحيفة نور، ج15، ص75.

پدیدآونده: رحيم كارگر