گرچه اسلام و با تأكيد پردامنهتر تشيّع، در ساحت فلسفه تاريخ، فرايند تمدنسازي و ايستگاه آخر جهان تصويري توانمند، غايتخواه و آرمانگرا را در انديشه مهدويت به رخ همگان كشيده است. اما اين انديشه در طول تاريخ با هول و هراسهاي بسياري آميخته شده و بعضاً با اجمال و اهمال به مهجوريت كشيده شده است. با پيروزي انقلاب اسلامي آموزة مهدويت يكي از عميقترين و اساسيترين عرصههاي عملي و علمي اسلام كه در گرداب حوادث روزگار مورد غفلت و كوتاهي قرار گرفته بود به بطن زندگي مسلمانان آورده شد.
اگر آثار انقلاب اسلامي را از منظر تحولات فكري و توسعة انديشههاي ديني، اجتماعي و سياسي مورد تعمق قرار دهيم بدون شك بارزترين اثر را در حوزه انديشههاي ديني مشاهده خواهيم نمود. پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار حكومت ديني در ايران انگيزهساز كاوش در مباني ايدئولوژيك اسلام گرديده است. انقلاب اسلامی ایران در سایة تدبیر بنیانگذار آن، امام خمینی«رحمه الله» با حسن استفاده از ظرفیتها و قابلیتهای اندیشه مهدویت؛ از این اندیشه در راستای «وحدت اسلامی» و «انسجام ملی» بیشترین استفاده را برد. یافتههای نگارنده در این زمینه عبارتند از:
1. جهانیسازی مكتب انتظار به مثابة روح وحدتبخش جهان اسلام
با پيروزي انقلاب اسلامي واژه انتظار كه سالها با سكوت و سكون، تحمل ظلم و دم فروبستن و در يك كلمه ماندن و در جا زدن به اميد برآمدن دستي از غيب مرادف شمرده ميشد، مفهومي ديگر يافت و اين بار «انتظار» نه به عنوان عاملي براي خاموش ساختن روح سركش اجتماع بلكه به عنوان ابزاري براي دگرگون كردن وضع نامطلوب موجود و حركت به سوي آينده موعود به كار گرفته شد.
امام خميني«رحمه الله» حكومت جمهوري اسلامي را مقدمهاي براي بيداري جهان اسلام از بردگي مدرن ميداند و انتظار ظهور حجت را استمرار اقتدار اسلام تبيين ميكند:
«ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت بكنيم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند».[1]
انقلاب اسلامي باعث برانگيخته شدن مسلمانانی شد كه به عنوان بخش خاموش جوامع مسلمان تا آن زمان هيچگونه الگوپذيري از آموزه مهدويت در سرنوشت خود و در ساختار سياسي كشورهاي خود نميدانستند. با پيروزي انقلاب اسلامي، روح درهمشكسته و خسته مسلمانان در مناطق مختلف جهان زنده شد و روحية اميد در كالبد آنان دميده شد. پس از انقلاب، روحية خودباوري و اعتماد به نفس مسلمانان كه رو به خاموشي بود، تقويت شد و آنان جرئت و شجاعت خود را باز يافتند. شيعيان در حقيقت پس از يك دوره فترت و سستي، با ظهور انقلاب اسلامي از خواب غفلت بيدار شده، هويت تازهاي يافتند؛ زيرا پيروزي انقلاب اسلامي به آنان آموخت كه نبايد براي ظهور مهدي موعود«عجل الله تعالی فرجه الشریف» به انتظار نشست بلكه بايد به انتظار ايستاد. به اين ترتيب انقلاب اسلامي ايران نقطة عطفي در احياي مكتب انتظار و حتّي در نگاهي كلّيتر، آموزة مهدويت بوده و تشيّع و اسلام را در قلب حوادث و اخبار جهاني قرار داد.
تحولات جاري در عرصه بين الملل و رويكرد ديني و معنوي بشر معاصر و امواج وسيع اسلامخواهي و بيداري اسلامي در جهان، به ويژه دنياي غرب، مؤيد اين واقعيت است كه امام خميني «ره» با هدايت و رهبري بزرگترين انقلاب مردمي در واقع آغازگر جهد و كوشش در راستاي انتظار ظهور حضرت ولي عصر«عجل الله تعالی فرجه الشریف» بودند.
ايشان پيرامون وظايف حكومت و مسلمانان در ايران و دنياي اسلام فرموده است:
«ان شاءالله اسلام را به آن طور كه هست، در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند و دنيا، دنياي اسلام باشد، و زور و ظلم و جور از دنيا برطرف بشود و ]اين[ مقدمه باشد براي ظهور وليّ عصر ارواحنا فداه»[2]
ايشان در پيامي، ارتباط بنيادين انقلاب اسلامي ايران و انقلاب جهاني مهدي موعود «عجل الله تعالی فرجه الشریف» را بسيار زيبا و دلنشين بيان ميكند:
«انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد»[3]
ايشان، صدور انقلاب را براي هموار كردن راه ظهور منجي و مصلح كل جهان، وظيفة خويش دانسته و در پيامي مينويسد:
«ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي ميشكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدي ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ است، به سيطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه ميدهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح و كل و امامت مطلق حق امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ هموار ميكنيم.»[4]
طرح جهاني انقلاب اسلامي و حمايت از تمامي مستضعفان جهان نشانهاي است از حركت در راستاي جهانیسازی مكتب انتظار. انتظار از آنجا كه ریشه در اندیشه مهدویت دارد و این اندیشه یك باور فرامذهبی بوده و مورد قبول همه گروههای اسلامی می باشد، مهمترین كارآیی را در وحدت اسلامی دارد.[5]
2. بازترسیم زمینهسازی ظهور به مثابة نقطة آرمانی انسجام ملی
انقلاب اسلامي به عنوان يك حركت هدفدار اجتماعي براي ايجاد، تداوم و سامانيابي نهايي و نیز انسجام ملی، نيازمند هويت بوده و مفهوم كلي هويت در سه بعد تأسيسي، تداومي و غايتي در برپايي و بقاي انقلاب اسلامي ظهور يافته است. نهضت عاشورا به عنوان منبع تغذيه و تأمين محتواي هويت تأسيسي و تداومي انقلاب اسلامي، و زمينهسازي و تشكيل جامعه منتظر قبل از ظهور به عنوان شكل دهنده و منبع هويت غايي انقلاب اسلامي برگزيده شده است. آموزه مهدويت از ديدگاه بنيانگذار انقلاب، فراتر از يك مسأله كلامي، اصلي است كه در انسجام ملی، نقش اساسي ايفا ميكند. استقرار عدالت همه جانبه در جامعه یك اصل مورد توافق میان همه جوامع انسانی بوده است كه با تلاش و مبارزه با بيعدالتي و استقرار نسبي عدالت با برپا ساختن حكومت سعی كردند زمينههاي تحقق عدالت را فراهم سازند. برای یك مسلمان ایرانی نماد عینی و كامل عدالت حكومت جهانی امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» است. پس اگر انتظار به تحولخواهي و انقلابزايي تفسير گردد، هر حركتي و هر تحوّلي مطلوب نيست تحول و تحركي مطلوب است كه زمينهساز ظهور حجّت الاهي باشد. امام خميني«رحمه الله» ميفرمايد:
«ما تكليف داريم آقا! اين طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان«عجل الله تعالی فرجه الشریف» هستيم، پس ديگر بنشينيم تو خانههايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم: «عجّل علي فرجه»، عجّل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او، و فراهم كردن اين كه مسلمين را با هم مجتمع كنيد. همه با هم بشويد. ان شاء الله ظهور ميكند.»[6]
سخن آخر
انقلاب اسلامی ایران با تمسك به آموزه مهدویت به مثابة آموزهای همگرا و وحدت آفرین درصدد بازنمایی رسالت باورمندان به اسلام برای تحقق اتحاد و همدلی و نیز كنش جمعی میان همة مسلمانان بوده است. از سویی دیگر امام خمینی «رحمه الله» با طرح اندیشه نجاتگرایانه مهدویت به عنوان هویت غایی انقلاب اسلامی ایران بشترین استفاده را در انسجام ملی در سایه این آموزه برد.
[1]. امام خميني، روح الله، صحيفة نور، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني«ره»، 1380ش،ج18،ص 374.
[2]. امام خميني، روح الله، صحيفة امام، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني «ره»، 1378ش، ج15، 262.
[3]. همان، ج21، 327.
[4]. همان، ص 345.
[5]. همگرایی اهل سنّت و شیعه در موضوع مهدویت فراوان است و شاید برای برخی كه موعودباوری در اسلام را از این دیدگاه، ننگریستهاند، باوركردنی نباشد كه میان این دو فرقه در موضوع مهدویت، این اندازه وحدت نظر وجود داشته باشد. موضوعات مشتركی كه در این باره در منابع اولیه و اصلی هر دو فرقه بدان پرداخته شده است عبارتند از: «نسب مهدی از اهلبیت پیامبر«ص» است»، «همنام و همكنیه بودن امام مهدی «عج» با پیامبر»، «شمایل مهدی موعود»، «ویژگیها و شرایط ظهور»، «نشانههای ظهور»، «ویژگیهای حكومت امام مهدی «عج» و بركات عصر ظهور» و «فراگیر شدن اسلام و حاكمیت امام مهدی «عج» بر جهان» و ... .
[6]. همان، ج18، ص269.
پدیدآورنده:امیرمحسن عرفان
