logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
زندگی انسان در آستانه ظهور

مقدمه:

  ظهور مهدي موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، برانگيخته شدن آخرين نور هدايت و ذخيره الهي براي هدفي بسيار بزرگ و آن هم به پايان رساندن راه نيمه تمام همه پيامبران و اولياي خداوند است. بيشتر رواياتي كه از آن عصرِ روشنايي، سخن به ميان آورده، از چگونگي زندگي و جهان پيش از آن به عنوان تاريك‌ترين دوران زندگي بشر و ستم‌بارترين مرحله حيات وي ياد كرده است. دوراني كه مي‌رود تا يأس و نااميدي حاكم بر بخش‌هاي قابل توجه آن، آخرين رشته‌هاي پيوند انسان‌ها را از پرودگار يگانه بگسلد و آن‌ها را در ترسناك‌ترين گرداب‌هاي هلاكت نابود سازد. از آنجا كه در بيشتر رواياتِ مربوط به ظهور و قيام جهاني آن حضرت، از برپايي عدل و قسط در آن دوران سخن رانده شده، وضع جهان در آستانه ظهور را آكنده از ستم و بي عدالتي دانسته‌اند. البته در كنار اين اشاره كلي برخي روايات به ديگر جنبه‌هاي زندگي و وضع عمومي جهان نيز اشاره كرده‌اند كه در يك بررسي مي‌توان تحولات جهان را در آستانه آن قيام جهاني در دو محور انساني و طبيعي، قابل بررسي دانست.

  از اين رو در اين نوشتار بر آن هستيم تا با بهره‌گيري از سخنان معصومان(علیهم السلام) تصويري در حدّ امكان از اين دوران ارائه نماييم.

يك) زندگي انسان‌ها در آستانه ظهور

  انسان به عنوان خليفه خداوند و گل سرسبد آفرينش، در دوران تاريخ بر حسب رفتارهاي فردي و اجتماعي كه از خود نشان داده، دگرگوني‌هايي را تجربه كرده و فراز و فرودهايي را پشت سر گذاشته است؛ البته گاهي اين تحولات روبنايي و گاهي ژرف و بنيادين بوده است كه به لحاظ اهميت آن، مورد توجه آموزه‌هاي ديني بوده است.

  رواياتي كه اين زندگي را در پايان دوران و آستانه ظهور و قيام جهاني مهدي موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پيش‌گويي كرده، ويژگي‌هايي بس مهم را براي آن بيان كرده است.

  اين دگرگوني‌ها در زندگي انسان‌ها در دو بخش فردي و اجتماعي قابل بحث است:

الف. دگرگوني در زندگي فردي؛

  بديهي است كه انسان در بروز رفتارهاي خود همواره دو نوع زندگي را تجربه مي‌كند؛ بخشي رفتارهاي فردي و شخصي است كه ارتباط چنداني با ديگر انسان‌ها ندارد و فقط در حوزه زندگي شخصي او معنا پيدا مي‌كند. و بخشي ديگر رفتارهايي است كه در تعامل با ديگران و ارتباط با آن‌ها معنا پيدا مي‌كند.

  در روايات به هر دو نوع رفتار انسان‌ها در آستانه ظهور موعود اشاره شده است. اما شاخص‌ترين نمود تحوّل در زندگي فردي را مي‌توان در چگونگي دين‌داري و نيز نااميدي و سرخوردگي انسان‌ها در اين دوران دانست؛ اگر چه امور ديگري نيز در روايات مورد اشاره قرار گرفته است.

  با توجه به ويژگي‏ها و نشانه‌هاي ياد شده و سخنان بزرگان دين، سيمـــاي زنـــدگي در آخِرالزمان را مي‏توان در دو گروه مردان و زنان اين‏گونه ترسيم كرد:

1ـ برخي مردان آستانه ظهور

  آزمايش‌هاي خداوند(عزّ و جلّ) براي زنان و مردان يكسان است؛ ولي پاره‏اي از روايات، به‌ويژه درباره زندگي فردي مردان نقل شده است، آن گونه كه در برخي روايت‌‌ها سخن از زندگي فردي زنان به ميان آمده است. امام صادق(علیه السلام) در اين باره مي‌فرمايد:«و َرَأَيتَ الرَّجُلَ اِذَا مَرَّ بِهِ يَوْمٌ وَلَمْ يَكْسِبْ فِيهِ الذَّنبَ العَظِيمَ مِنْ فُجُورٍ اَوْ بَخْسِ مِكْيالٍ اَوْ مِيزانٍ اَوْ غِشيَانِ حَرامٍ اَوْ شُرْبِ مُسْكِرٍ كَئيباً حَزِيناً…»؛[1] مرد را مي‏بيني هنگامي كه يك روز بر او گذشته و گناه بزرگي انجام نداده است‌ـ از قبيل فحشا، كم‌فروشي، كلاه‌برداري و يا نوشيدن مست‌كننده‌اي ـ بسيار غمگين و اندوهگين مي‏ شود.

  البته اين در وصف بخش قابل توجهي از جامعه آستانه ظهور است و نه همه مردان آن دوران.

2ـ برخي زنان در آستانه ظهور

  زنان به عنوان نيمي از پيكره جامعه انساني اگر چه از جهاتي با مردان متفاوتند اما از نظر روح انساني با آنان هيچ تفاوتي ندارند؛ از اين رو در عموم خطاب‌هاي آموزه‌هاي ديني با مردها يكسان هستند. اما گاهي به جهت برخي تفاوت‌هاي جسمي و روحي ـ عاطفي خطاب‌هاي ويژه‌اي متوجه آنان مي‌شود.

   امام امير مؤمنان علي(علیه السلام) مي‌فرمايد:

 « يَظْهَرُ فِي آخِرِالزَّمانِ وَاقتِرَابِ السَّاعَةِ وَهُوَ شَرُّ الاَزمِنَةِ نِسْوَةٌ كَاشِفاتٌ عَارِياتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدِّينِ دَاخِلاتٌ فِي الفِتَنِ مَائِلاتٌ اِلَي الشَّهَواتِ ‏مُسرِعاتٌ ‏اِلَي ‏اللَّذَّاتِ مُستَحِلّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِي جَهَنَّمَ خَالِداتٌ»؛[2] در آخِرُالزّمان و نزديك شدن رستاخيز كه بدترين زمان‏ها است، زناني آشكار مي‏شوند كه برهنه و لخت هستند؛ زينت‏هاي خود را هويدا مي‏سازند، به فتنه‏ها داخل مي‏شوند و به سوي خواسته‌هاي نفساني و شهوت‏ها مي‌گرايند. به لذت‏ها مي‏شتابند، حرام‏هاي الهي را حلال مي‏شمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود.

 اگرچه برخي از ويژگي‌هاي يادشده نيز در همه دوره‌هاي زندگي انسان‌ها بوده اما به نظر مي‌رسد در پايان دوران به اوج و نهايت خود مي‌رسد. از اين رو مورد تأكيد روايات قرار گرفته است.

ب. دگرگوني در زندگي اجتماعي

بي‌گمان زندگي در دوران غيبت حجت الهي، با سختي‌هاي فراواني همراه است. بويژه آنكه تلاش شيطان‌هاي انسان‌نما در اين دوران به اوج خود مي‌رسد، از اين رو هرچه از زمان پنهاني انسان كامل سپري مي‌شود و به روزگار ظهور آن حجت الهي نزديك‌تر مي‌شود، بر شدّت اين وضعيت افزوده مي‌شود.

اين دگرگوني‌ها در عرصه‌هاي زندگي اجتماعي اين‌گونه قابل بررسي است:

 1ـ عرصه فرهنگي؛

بي‌گمان عرصه بررسي‌هاي فرهنگي بسيار گسترده است؛ اما از آنجا كه به طور عموم فرهنگ ديني در آستانه ظهور، بيش از جنبه‌هاي ديگر فرهنگي مورد توجه قرار گرفته است در اينجا به آن تأكيد خواهد شد.

1-1. رواج نافرماني خداوند؛

پيش از ظهور امام زمان( جوّ حاكم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود. آيه‌اي از قرآن اين حقيقت را اين‌گونه مورد اشاره قرار داده‌است:

{اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ في‏ غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ}؛[3] براي مردم، [وقت‏] حسابشان نزديك شـده است، و آنان در بي‌‏خبري روي‌گردانند.

در اين آيه، مردم آخرالزمان و آستانه برپايي حكومت جهاني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به غفلت و روي‌گرداني از خداوند متّصف شده‏اند.

در روايات نيز منظور از « اشراط الساعة» كه در آيه 18 سوره محمد(صلی الله علیه و آل وسلم)، به آن اشاره شده است، رواج كفر، فسق و ظلم دانسته شده و موارد پرشماري از آن بر شمرده شده است.[4]

امام باقر(علیه السلام) در روايتي برخي از مخالفت‌هايي كه با دستورات خداوند در آستانه ظهور صورت مي‌گيرد را اين‌گونه بيان فرموده است:

« إِذَا تَشَبَّهَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ اكْتَفَي الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ رَكِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ قُبِلَتْ شَهَادَاتُ الزُّورِ وَ رُدَّتْ شَهَادَاتُ الْعُدُولِ وَ اسْتَخَفَّ النَّاسُ بِالدِّمَاءِ وَ ارْتِكَابِ الزِّنَاءِ وَ أُكِلَ الرِّبَا وَ اتُّقِيَ الْأَشْرَارُ مَخَافَةَ أَلْسِنَتِهِمْ وَ...»؛[5] آنگاه كه مردان به زنان تشبّه كنند و زنان به مردان و مردان به مردان اكتفا كنند و زنان به زنان، و زنان بر زين‌ها سوار شوند و شهادت‌هاي دروغ پذيرفته شود و شهادت‌هاي عدول مردود گردد و مردم خونريزي و ارتكاب زنا و رباخواري را سبك شمارند و از اشرار به خاطر زبانشان پرهيز كنند و ....

1-2. دوري از دين و دينداري؛

 روزبه‏روز عوامل فراواني، گوهر تابناك دين را در هاله‏اي از غبار فرو مي‏برند، از ايــن

رو در جوامع انساني همواره دين رو به كم‏رنگ‌شدن مي‏رود و خرافه‌ها و انحراف‌هاي فراواني، گريبان‌گير آن مي‏شود، تا اين‌كه وقتي حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قيام كرده، غبار از چهره دين بر‏گرفت، بسياري مي‏پندارند اين دين جديدي است كه آن حضرت آورده است.

امير مؤمنان(علیه السلام) از پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل كرده كه فرمود:« سَيَأْتِي عَلَي النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَي مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ يُسَمَّوْنَ بِهِ وَ هُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَ هِيَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَي»؛[6] بر مردم روزي فرا مي‌رسد كه از قرآن جز رسم آن باقي نماند و از اسلام جز نام آن، بدان ناميده مي‌شوند در حالي كه دورترين مردم از آن هستند. مسجدهاي آنان آباد، اما از هدايت‌گري خراب است.

  همچنين پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در باره  دين‌داري برخي انسان‏هاي اين دوران ‌فرمود:« يَأتِي عَلَي النَّاسِ زَمانٌ…دينُهُم دَراهِمُهُمْ وَ هَمُّهُمْ بُطُونُهُمْ وَقِبلَتُهُمْ نِساؤُهُمْ يَركَعُونَ لِلرَّغِيفِ وَيَسْجُدُونَ لِلدِّرْهَمِ حيارَي سُكاري لا مُسلِمينَ وَ لا نَصاري»؛[7] زماني بر مردم خواهد آمد… كه دِرهم‏هاي آنان دينشان خواهد بود و همّت ايشان شكمشان و قبله آن‌ها زنانشان. براي طلا و نقره، ركوع و سجود به جاي مي‌‏آورند. آنان همواره در سرگرداني و مستي خواهند بود. نه بر مذهب مسلماني‌‏اند و نه بر مسلك نصراني.

اميرمؤمنـان علي(علیه السلام) اين حقيقت را اين‏گونه بيان فرمود:« أَيُّهَا النَّاسُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيه»؛[8] ‌اي مردم! به زودي زماني بر شما خواهد رسيد كه اسلام چونـان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است ريخته مي‏ شود.

به نظر مي‌رسد مهم‌ترين عامل در پديد آمدن اين وضعيت، تحريف در آموزه‌‌هاي متعالي و راستين دين در اين دوران است كه سبب مي‌شود مردم از محتواي ناب و اصلي دين دور شده به باورهاي واهي رو آورند. و البته نقش دشمنان در اين زمينه داراي اهميت است.

يادآوري

ناگفته نماند اگر چه در اين دوران، انسان‌هاي فراواني به كژي مي‌گرايند، اما اين‌گونه نيست که همه انسان‌ها در مسير باطل گام بردارند؛ بلکه برخي به سبب ويژگي‌ها و صفاتي که در خود پديد مي‌آورند، از نجات يافتگان اين مرحله خواهند بود.

در اين ‏باره وقتي ‏پيامبر گرامي(صلی الله علیه و آله و سلم) از چهره‌هاي پيروز اين دوران ياد مي‌کند، با شگفتي تمام به حضرت علي(علیه السلام) چنين مي‏فرمايد:

« يا عَلي اَعجَبُ النَّاسِ اِيمانا ًوَ اَعْظَمُهُمْ يَقيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِالزَّمانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَبِي وَحُجِبَ عَنْهُم الحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلَي بَيَاضٍ…»؛[9] اي علي! بدان شگفت‌آورترين مردم در ايمان و بزرگ‏ترين آنان در يقين، مردمي هستند كه در آخِرالزمان ـ با آن كه پيامبر خود را نديده‌ و از امام خود در پرده‌اند ـ به نوشته ‏كه خطي سياه بر صفحه‏اي سپيد است، ايمان مي‏آورند.

نكته قابل دقت آن است كه رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، مهم‌ترين سبب يقين و نجات را در اين دوران توجه و عمل به سخنان پيشوايان معصوم(علیهم السلام) بعد از خود دانسته است. از برخي روايات استفاده مي‌شود نجات‌يافتگان اين دوران در ميان انسان‌ها، ناشناس و غريب هستند كه رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) از آنان به نيكي ياد كرده است آنجا كه مي‌فرمايد:

« إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِيباً وَ سَيَعُودُ كَمَا بَدَأَ فَطُوبَي لِلْغُرَبَاءِ»؛[10] اسلام به غريبي آغاز شد و در آينده نيز بدان حال كه شروع شده، باز خواهد گشت؛ پس خوشا به حال غريبان.

2ـ عرصه اجتماعي؛

بحث از دگرگوني‌هاي اجتماعي پيش از ظهور، با لحن‌ها و عبارت‌هاي مختلفي در روايات اسلامي بازتاب يافته است. و نيز در متون ديني پيش‌گويي‌هاي قابل توجهي شده كه برخي از مهم‌ترين آنها عبارتند از:

2-1. فراگير شدن ستم؛

در بررسي روايات مربوط با قيام جهاني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اهداف ايشان كمتر روايتي به چشم مي‌آيد كه به گونه‌اي به فراگير شدن ستم در آستانه ظهور اشاره نشده باشد.

رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

« لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّي يَقُومَ بِأَمْرِ أُمَّتِي رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»؛[11] دنيا هرگز به پايان نرسد تا آن‌كه امر امت مرا مردي از دودمان حسين به پا دارد. زمين را پر از عدل سازد آن‌گونه كه از ستم و بي‌داد پر شده باشد.

امير مؤمنان علي(علیه السلام)‌ نيز فرمود: « لَتُمْلَأَنَّ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ جَوْراً حَتَّي لَا يَقُولَ أَحَدٌ اللَّهُ إِلَّا مُسْتَخْفِياً ثُمَّ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ صَالِحِينَ يَمْلَئُونَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛[12] زمين آكنده از ستم و بيداد مي‌شود به گونه‌اي كه كسي خدا نمي‌گويد مگر در پنهاني؛ سپس خداوند گروهي از شايستگان را مي‌آورد كه زمين را پر از قسط و عدل مي‌كنند آن‌گونه كه پر از ظلم و جور شده بود. در اين زمينه از بيشتر پيشوايان معصوم به بيان‌هاي متفاوت رواياتي نقل شده است.

ناگفته نماند در همه روايات سخن از پر شدن زمين از ستم و بيداد است، نه ظالم و ستمگر، چرا كه ممكن است برخي انسان محدود با ستم بر انسان‌هاي فراوان مظلوم، اسباب پر شدن منطقه‌اي را از ستم فراهم كنند.

2-2. هرج و مرج و فتنه‌هاي بزرگ؛

بي ترديد درهم ريختگي در نظام زندگي و پيدايش فتنه‌هاي تاريك و گمراه كننده و نيز نابساماني در نظم اجتماعي از ويژگي‌هاي فراگير شدن ستم به ديگران است. و از آنجا كه اين فراگيري در آستانه ظهور به اوج خود مي‌رسد چنين آشفتگي به طور فراگير جامعه جهاني را به خود مبتلا مي‌سازد؛ كه رواياتي چند به آن اشاره كرده است.

از رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه فرمود:

مهدي اين امت از نسل حسنين است آن هنگام كه دنيا گرفتار هرج و مرج و فتنه‌هاي فراوان گرديد و راه‌ها بسته شد ... .[13]

علامه مجلسي اين مضمون را به نقل از جابر بن عبد الله انصاري از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اين‌گونه نقل كرده است كه فرمود:

«... وَ مِنَّا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِذَا صَارَتِ الدُّنْيَا هَرْجاً وَ مَرْجاً وَ تَظَاهَرَتِ الْفِتَنُ وَ تَقَطَّعَتِ السُّبُلُ وَ أَغَارَ بَعْضُهُمْ عَلَي بَعْضٍ فَلَا كَبِيرٌ يَرْحَمُ صَغِيراً وَ لَا صَغِيرٌ يُوَقِّرُ كَبِيراً فَيَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ ذَلِكَ مَهْدِيَّنَا التَّاسِعَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْن»؛[14]‏ مهدي اين امت از ما خاندان رسالت است؛ وقتي كه دنيا پر از هرج و مرج شد و فتنه‌ها در ميان مردم نمايان گشت و امنيت از راه‌ها گرفته شد و بعضي از اين مردم به بعضي ديگر هجوم آوردند و بزرگان به زيردستان رحم نكردند و افراد كم سن و سال به بزرگان و كهنسالان احترام نگذاشتند، در چنين ايامي‌، خداوند مهدي ما را كه نهمين فرزند حسين(علیه السلام) است.

2-3. اختلاف شديد مردم؛

از آثار و پي‌آمدها ستم فراگير و پديد آمدن هرج و مرج مي‌توان به اختلاف شديد انسان‌ها اشاره كرد. اگرچه در همه دوره‌ها انسان‌ها كم و بيش دچار اختلاف مي‌شوند اما از برخي روايات استفاده مي‌شود اين اختلاف‌ها در آستانة ظهور شدت فراواني پيدا مي‌كند.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:‏

« لَا يَكُونُ ذَلِكَ الْأَمْرُ حَتَّي يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ وَ حَتَّي يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ حَتَّي يُسَمِّيَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ»؛[15] آن امر واقع نخواهد شد تا اينكه پاره‏اي از شما در روي بعض ديگر آب دهان اندازد و تا اينكه پاره‏اي از شما ديگري را لعن كند و تا اينكه گروهي از شما گروه ديگر را دروغ‌گو بنامد.

2-4. يأس و نااميدي مردم

بدون ترديد سه ويژگي پيش‌گفته مي‌تواند جامعه را در گرداب نوميدي فرو برد. و البته انسان‌ها در زندگي عادلانه، آرام و همدل است كه به آينده اميدوار خواهند بود.

بر اساس روايات معصومان(علیهم السلام) از اتفاق‌هاي رايج در زندگي انسان‌ها در آستانه ظهور، احساس نااميدي از بسامان شدن امور زندگي است. اين حالت روحي كه عموم انسان‌ها را در بر مي‌گيرد برخاسته از فاصله‌اي است كه انسان‌ها از خداوند و اموزه‌هاي ديني مي‌گيرند و زندگي آنان همراه با گناه است.

در پاره‌اي از سخنان معصومان(علیهم السلام) به اين حقيقت اشاره شده است.

داوود بن كثير رقي گويد: به امام صادق(علیه السلام) عرض كردم:

« جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ طَالَ هَذَا الْأَمْرُ عَلَيْنَا حَتَّي ضَاقَتْ قُلُوبُنَا وَ مِتْنَا كَمَداً»؛ فدايت گردم! اين امر[فرج و گشايش] بر ما به درازا كشيد. تا بدانجا كه سينه‌هاي ما تنگ شد و از اندوه جانمان به لب رسيد.

آن حضرت فرمود:« إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسُ مَا يَكُونُ وَ أَشَدُّ غَمّا»؛[16] اين امر آنگاه شود كه از آن در كمال نوميدي و شديدترين اندوه‌ها باشند.

ابوحمزه ثمالي گويد از امام باقر(علیه السلام) شنيدم فرمود:

« وَ خُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْإِيَاسِ وَ الْقُنُوط»؛[17] و خروج او آنگاه كه خروج كند هنگام يأس و نااميدي است.

  امام صادق( نيز فرمود:« إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّي تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّي تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّي يَشْقَي مَنْ يَشْقَي وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ»؛[18] اين امر (ظهور امام دوازدهم)به شما نمي‌رسد جز پس از نااميدي و نه به خدا (به شما نمي‌رسد) تا (خوب از بد) جدا شويد و نه به خدا تا بررسي شويد و نه به خدا تا شقاوت به شقي رسد و سعادت به سعيد.

محمّد بن منصور صيقل از پدر خود روايت كرده كه گويد: « بر امام باقر(علیه السلام) وارد شدم و جماعتي نزد او بودند پس در آن ميان كه ما با يكديگر سخن مي‏گفتيم و آن حضرت روي به يكي از ياران خود داشت، ناگاه رو به ما كرده فرمود:

« فِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ أَنْتُمْ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ الذي تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْناقكُمْ حَتَّي تمحصوا هَيْهَاتَ وَ لَا يَكُونُ الذي تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْناقكُمْ حَتَّي تُمَيَّزُوا وَِ لَا يَكُونُ الذي تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْناقَكُمْ حتي تُغَرْبَلُوا وَ لَا يَكُونُ الذي تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْناقكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا يَكُونُ الذي تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْناقكُمْ حَتَّى يَشْقَي مَنْ شَقِيَ وَ يَسْعَدَ مَنْ سَعِدَ»؛[19] شما در مورد چه چيز سخن مي‏گوئيد؟ هيهات! هيهات! آنچه گردن‌هاي خود را به سويش مي‏كشيد [منتظر آن هستيد] واقع نخواهد شد تا اينكه پاكسازي شويد، [هيهات‏] و آنچه گردن‌هاي خويش را به سوي آن مي‏كشيد واقع نمي‏گردد تا اينكه باز شناخته و از يك ديگر جدا شويد و آنچه گردن‏هاي خود را به سويش مي‏كشيد واقع نخواهد شد تا اين كه غربال شويد، و آنچه گردن‌هاي خويش را به جانب آن مي‏كشيد واقع نخواهد شد مگر پس از نوميدي، و آنچه به جانبش گردن‌هاي خود را مي‏كشيد واقع نخواهد شد تا كسي كه اهل نگون‌بختي است به سيه‏روزي، و آنكه اهل سعادت است به نيكبختي رسد.

2-5. احساس بي‌پناهي در مردم؛

از بارزترين پي‌آمدهاي نااميدي، احساس بي پناهي است؛ پيشوايان معصوم(علیهم السلام) در وصف آستانه ظهور همواره بر اين نكته تأكيد كرده‌‍‌اند كه يكي از ويژگي‌هاي اين دوره احساس بي‌پناهي و بي‌كسي در مردم است. به گونه‌اي كه انسان‌ها احساس مي‌كنند همه درها بر روي آن‌ها بسته است و جايگاهي كه حق خود را باز ستانند دور از دسترس است.

  صنعاني يكي از بزرگان اهل سنت نقل مي‌كند:« ذكر رسول الله بلاء يصيب هذه الامة حتي لايجد الرجل ملجأ يلجأ اليه من الظلم فيبعث الله رجلا من عترتي من اهل بيتي...»؛[20] رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) بلايي را ياد كرد كه بر اين امت سرازير خواهد شد تا آنكه در آن مرد پناهگاهي نمي‌يابد تا از ستمي كه به او مي‌شود بدان پناه برد. پس خداوند مردي از دودمان من برانگيزد ....

2-6. مرگ‌و‌مير فراوان در آستانه ظهور؛

افزون بر آنكه ويژگي‌هاي پيش‌گفته مي‌تواند زمينه‌هاي نابودي انسان‌هاي فراواني را فراهم نموده مردمان بسياري را به كام مرگ سوق دهد، در برخي روايات شيعه و اهل سنت به طور روشن از مرگ و ميرهاي گسترده در آستانه ظهور سخن به ميان آمده است.

صرف نظر از بررسي سند، اين سخنان حجم قابل توجهي از روايات را در منابع شيعه و اهل سنت به خود اختصاص داده است روايات علت اين مرگ و مير را به گونه‌هاي متفاوتي ذكر كرده‌اند.

  سليمان بن خالد گويد از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه فرمود:« قُدَّامَ الْقَائِمِ مَوْتَانِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْيَضُ... الْمَوْتُ الْأَبْيَضُ الطَّاعُونُ»؛[21] پيش‌تر از قائم دو مرگ خواهد بود يكي مرگ سرخ و ديگري مرگ سفيد ... مرگ سفيد طاعون است.

بعيد نيست كه حضرت در اين روايت از طاعون ويژگي آن كه مسري بودن آن است را قصد كرده است. امروزه ثابت شده با همة پيشرفت‌هايي كه در دانش بشري صورت گرفته اما گاهي بر اثر غلفت و يا علت‌هاي ديگر، نوعي بيماري همه‌گير، جامعة جهاني را به طور جدّي تهديد مي‌كند. انواع آنفولانزها نمونه‌اي از اسباب اين بيماري‌هاي فراگير است كه امروزه بسياري از برنامه‌هاي جهاني را تحت تأثير خود قرار مي‌دهد.

2-7. كشتار فراگير در آستانه ظهور

سرانجام در جامعه‌اي كه بر مدار ستم به ديگران و دوري از آموزه‌هاي الهي بچرخد، فتنه‌ها، آشوب‌ها و اختلافات در آن به اوج خود رسيده باشد و مردمان در نااميدي از سامان يافتن زندگي باشند، جنگ‌هاي خونيني به راه خواهد افتاد و انسان‌هاي بي‌شماري را به كام مرگ سوق خواهد داد. كه اين حقيقت در روايات فراواني از پيشوايان معصوم(علیه السلام) انعكاس يافته است.

در اين روايات گفته شده است: درآستانه ظهور، جنگ‏هاي خونين‏فراواني رخ خواهد داد كه بسياري از مردم، كشته خواهند شد. از اين كشتار، به مرگ سرخ ياد شده است.

حضرت علي(علیه السلام) در اين باره فرمود:« بَيْنَ يَدَي القائِمِ مَوْتٌ اَحْمَرٌ وَمَوْتٌ اَبْيَضٌ وَجَرادٌ في حينِهِ وَجَرادٌ فِي غَيرِ حينِهِ اَحْمَرٌ كَاَلْوانِ الدَّمِ فَاَمّا المُوتُ الاَحْمرُ فَالسَّيفُ وَاَمّا المَوتُ الاَبيَضُ فَالطّاعُونُ»؛[22] در آستانه قيام قائم، مرگ سرخ، مرگ سفيد و ملخ‏هايي به هنگام و ملخ‏هايي نابه‏هنگام سرخ، همچون خون خواهد بود؛ امــا مرگ سرخ [كشته شدن با] شمشير است و مرگ سفيد به وسيله طاعون است.

اگر چه در برخي روايات مربوط به اين جنگ‌هاي فراوان و كشتارهاي بزرگ، ترديدهايي شده است اما بدون شك عوامل ياد شده چنين وضعيتي را به طور طبيعي رقم خواهد زد. بويژه آنكه ديده مي‌شود سازمان‌هاي حقوق بشر به جاي حمايت از صلح جهاني و ستم‌ديدگان در جهان، مواردي در خدمت مستكبران بيانيه‌هايي صادر مي‌كنند.

3ـ عرصه اقتصادي؛

در برخي روايات به وضعيت اقتصادي عموم ـ نه قشري از مردم ـ اشاره شده است. كه با فاصله گرفتن از آموزه‌هاي ديني و ياد خداوند در زندگي سختي به سر خواهند برد. همان‌گونه كه خداوند مي‌فرمايد:

 {وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا}؛[23] و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگي تنگ [و سختي‏] خواهد داشت‏.

اگرچه ممكن است در نگاه نخست جوامع انساني رو به رفاه و آسايش باشد اما بخش‌هاي قابل توجهي از انسان‌ها در لايه‌هاي آشكار و پنهان جامعه جهاني همچنان با فقر و ناداري دست به گريبان هستند.

محمّد بن مسلم از امام صادق( علیه السلام) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: همانا پيش از قيام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نشانه‏هايي خواهد بود از جمله: آزمايش (به گرفتاري) از جانب خداي تعالي براي بندگان با ايمان، عرض كردم: آن آزمايش چيست؟ فرمود: همان فرمايش خداي عزّ و جلّ است كه {وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ}؛[24] و قطعاً شما را به چيزي از [قبيلِ‏] ترس و گرسنگي، و كاهشي در اموال و جانها و محصولات مي‌‏آزماييم و مژده ده شكيبايان را. آن حضرت فرمود: حتماً شما را خواهيم آزمود. يعني مؤمنان را به چيزي از ترس از پادشاهان فلان خاندان در پايان سلطنتشان و گرسنگي با گراني نرخ‌هايشان و كاستي در مال‌ها منظور خراب شدن بازرگاني و كم شدن رشد و سود در آن، و جان‌ها ... .[25]

  ابو بصير گويد: امام صادق(علیه السلام) فرمود: « لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ قُدَّامَ الْقَائِمِ سَنَةٌ تَجُوعُ فِيهَا النَّاسُ وَ يُصِيبُهُمْ خَوْفٌ شَدِيدٌ مِنَ الْقَتْلِ وَ نَقْصٌ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ فَإِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَبَيِّنٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَة»؛[26] ناگزير بايد پيش از آمدن قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سالي باشد كه مردم در آن سال گرسنه بمانند و آنان را ترسي سخت از كشتار و كاهش در مال‌ها و كم شدن عمرها و محصولات فراگيرد كه اين در كتاب خداوند بسيار آشكار است سپس اين آيه را تلاوت فرمود: {وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ...}.

4ـ عرصه سياسي؛

آنچه در عرصه‌هاي ياد شده گفته شد مي‌تواند در عرصه سياسي نيز نقش مهمي داشته باشد كه در اينجا به برخي از اين پديده‌ها در عرصه سياسي اشاره مي‌شود:

4-1. وقوع اختلاف‏ها و درگيري‌‏هاي بسيار

 اگر چه در عرصه اجتماعي به طور مشخص به بحث اختلاف‌ها اشاره شده است، اما برخي از روايات به صورت ويژه اين درگيري‌ها را در عرصه سياسي نيز مورد توجه قرار داده‌اند.

از اين رو يكي ديگر از نشانه‏هاي آخرالزمان، اختلاف‏ها و درگيــري‏هاي فـــراوان ميان گروه‏ها در عرصه سياسي معرفي شده است. خداوند متعال در اين‌باره مي‌فرمايد:

{فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنهِِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن مَّشهَْدِ يَوْمٍ عَظِيم‏}؛[27] گروه‏ها با هم اختلاف كردند، پس واي بر كافران به هنگام حضور در آن روز بزرگ.

 برخي روايات، اين آيه را به ظهور فرقه‏هاي گوناگون در جهان اسلام مربوط دانسته‏اند كه در آخـرالزمان پديد آمده، موجب اختلاف‏هاي بسيار خواهند شد.امام باقر(علیه السلام) فرمود: از علي(علیه السلام) در باره آيه {فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ} پرسيده شد. فرمود: « انْتَظِرُوا الْفَرَجَ مِنْ ثَلَاثٍ»؛ از سه چيز انتظار گشايش داشته باشيد.

راوي گويد پرسيدم اي امير مؤمنان آن‌ها چيست؟فرمود: « اخْتِلَافُ أَهْلِ الشَّامِ بَيْنَهُمْ وَ الرَّايَاتُ السُّودُ مِنْ خُرَاسَانَ وَ الْفَزْعَةُ فِي شَهْرِ رَمَضَان‏»؛[28] اختلاف بين مردمان شام، پرچم‌هاي سياه از خراسان، و صداي بلند در ماه رمضان.

صرف نظر از اعتبار اين‌گونه روايات، روشن است كه برخي از آنچه در روايت آمده مربوط به ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دانسته شده است.

 4-2. حكومت‌ها (عمر  حكومت‌ها، مرگ زمام‌داران)

در پاره‌اي از روايات گفته شده در دوران آخر و آستانه آن قيام جهاني حكومت‌‍‌ها مجال چنداني پيدا نخواهند كرد.

البته اگر در روايات نيز بدان اشاره نشده بود مي‌توانستيم چنين نتيجه‌اي بگيريم چرا كه در آستانه ظهور ستم و بي‌داد به اوج خود خواهد رسيد و بيشترين ظلم از طرف حاكمان به مردم خواهد رسيد و در روايات فراواني گفته شده خداوند ستمگران را به زودي بازخواست و سرنگون خواهد كرد.[29]

دو) جهان و طبيعت در آستانه ظهور:

علاوه بر تغييراتي كه در زندگي فردي و اجتماعي انسان‌ها به وقوع مي‌پيوندد، در روايات به برخي دگرگوني‌هاي طبيعي نيز اشاره شده است. صرف نظر از صحت و سقم روايات، از مجموع روايات مي‌توان به يك حكم كلي رسيد و آن اين‌كه در آستانه ظهور، نظام آفرينش نيز دچار برخي تغييرات اساسي مي‌شود. چه اين كه اين تغييرات معلول تصرفات انساني باشد يا به اراده خداند شكل گيرد.

از مهم‌ترين پديده‌هاي طبيعي مي‌توان به زلزله‌هاي شديد، مرگ و ميرهاي فراوان، باران‌هاي فراوان و آفت‌هاي طبيعي نام برد.

اگرچه ممكن است برخي به خاطر پيشرفت‌هاي شگرف در عرصه‌هاي گوناگون دانش بشري اين امر را دور از دست‌رس بدانند اما تجربه ثابت كرده با وجود پيشرفت‌هاي بزرگ در عرصه‌هاي طبيعي دخالت‌هاي نابجاي انسان در طبيعت منشأ پديد آمدن برخي آفت‌ها شده كه حاصل جهش‌هاي ناخواسته در مسير حركت طبيعي پديد آمده است.

در برخي روايات اين آسيب‌هاي اين‌گونه بازتاب يافته است.

1ـ فراوان شدن آفات طبيعي؛

ـ زلزله‌هاي فراوان

ابو سعيد خدري از پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل كرد كه فرمود:

« أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَي اخْتِلَافٍ مِنِ النَّاسِ وَ زَلَازِلَ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»؛[30] بشارت مي‌دهم شما را به مهدي برانگيخته مي‌شود بر اختلاف ميان مردم و زلزله‌ها پس زمين را پر مي‌كند از عدل و قسط آن‌گونه كه پر شده است از ستم و بيداد.

ـ بلاهاي شديد

از أبي حمزه ثمالي روايت شده كه گفت: شنيدم امام باقر(علیه السلام) مي‏فرمايد:« يا أَبَا حَمْزَةَ لَا يَقُومُ الْقَائِمُ(عجل الله تعالی فرجه الشریف) إِلَّا عَلَي خَوْفٍ شَدِيدٍ وَ زَلَازِلَ وَ فِتْنَةٍ وَ بَلَاءٍ يُصِيبُ النَّاسَ...»؛[31] اي أبا حمزه، قائم قيام نمي‏كند مگر در دوره ترس و وحشت، و زمين‏لرزه‏ها و گرفتاري و بلائي كه گريبانگير مردم مي‏گردد و....

البته همه اموري كه ياد شد مي‌تواند براي آزمايش انسان‌ها در اين دوران باشد.

صفوان بن يحيي گويد: امام رضا(علیه السلام) فرمود:« ‏وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّي تُمَحَّصُوا وَ تُمَيَّزُوا وَ حَتَّي لَا يَبْقَي مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ فَالْأَنْدَرُ»؛[32] آنچه شما چشمان خود را به سويش مي‏داريد (منتظر و چشم به راه آن هستيد) واقع نخواهد شد تا اينكه پاكسازي و جداسازي شويد و تا اينكه نماند از شما مگر هر چه كمتر و كمتر.

نتیجه:

در پايان شايسته يادآوري است كه پيروان مكتب اهل بيت(علیهم السلام) بر اين باورند در پس اين دوران با ظهور و قيام جهاني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ـ ترس و ناامني از بين رفته و امنيت و آرامش همه جا را فرا خواهد گرفت.

ـ فساد، ستم و تباهي از جهان ريشه كن و از قسط و دادگري آكنده خواهد شد.

ـ بركت‏هاي بي‌‏شمار آسمان، نازل و نعمت‏هاي بي كران زمين، آشكار شده و گنجينه‏ها و معادن آن استخراج خواهد شد.

ـ علوم، صنعت و فن آوري پيشرفت خارق العاده‏اي يافته و خرد و عقل مردم كامل خواهد شد.

ـ كشورها و شهرها آباد و زمين خرّم خواهد شد. ديگر ويراني و عقب ماندگي در آن وجود نخواهد داشت.

ـ اقتصاد جوامع پيشرفت كرده و ثروت و درآمدها، عادلانه توزيع خواهد شد. فقيران و تهي دستان، غني و بي نياز گرديده و بسياري از امور كشور در دست مستضعفان و صالحان خواهد بود.

ـ علم طب و بهداشت و درمان، رشد يافته و بيماري‌‏ها ريشه‌كن خواهد شد.

ـ كارگزاران امور، از افراد با ايمان و كاردان انتخاب شده و آنان خدمت گزاران مردم خواهند بود. و سرانجام بشر به آرزوي ديرينه خود مبني بر حكومتي عادلانه، جامعه‏اي اخلاق مدارانه، آييني خداپرستانه و رفاه و امنيتي جاودانه خواهند رسيد

پی‌نوشت‌ها:

[1]. محمد‌ بن يعقوب كليني، الكافي، ج8، ص40، ح7.

[2]. شيخ صدوق، من لايحضره‏ الفقيه، ج3، ص390، ح4374.

[3]. انبياء (21) آيه 1.

[4]. در درس نشانه‌هاي قيامت بررسي مي‌شود.

[5]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص330، ح16.

[6]. محمد‌ بن يعقوب كليني، الكافي، ج8، ص307، ح479.

[7]. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج71، ص166، ح31؛ ر.ك: مسلم بن حجاج قشيري، صحيح مسلم، ج1، ص131.

[8]. سيّد رضي، نهج‏البلاغه، خطبه103.

[9]. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج4، ص366؛ همو، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج1، ص288، باب 25، ح8.

[10]. شيخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج1، ص66.

[11]. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(، ج2، ص66، ح293؛ و نيز نك: ابي داود، سنن، ح4282.

[12]. شيخ طوسي، الامالي، ص 382؛ نيز نك: عبد الرزاق صنعاني، المصنف، ح 20767.

[13]. ابراهيم بن محمد جويني، فرائد السمطين، ج2، ح403.

[14]. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج36، ص307.

[15]. محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص 206، ح10.

[16]. همان، ص181، ح29.

[17]. همان، ص 234، ح22.

[18]. محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج1، ص370، ح3.

[19]. محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص209، ح16.

[20]. عبد الرزاق بن همام صنعاني، المصنف، ح20770

[21]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص655، ح27.

[22]. شيخ طوسي، كتاب الغيبة، ص438، ح430.

[23]. سوره طه (20) آيه 124.

[24]. بقره (2) آيه 155.

[25]. محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص250، ح5.

[26]. پيشين، ح6.

[27]. مريم (19) آيه 37.

[28]. محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص251، ح8.

[29]. نك: محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج2، ص333، ح14.

[30]. علي بن عيسي اربلي، كشف‏الغمة، ج2، ح471.

[31]. محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص234، ح22.

[33]. همان، ص208، ح22.

- برگرفته از کتاب درسنامه مهدویت(3)