logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
عوامل پیروزی در قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)1

مقدمه:

ياران و ياوران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بازوان توانمند ايشان، مايه دلگرمي و پيروزي هستند؛ همان‌گونه كه همه پيامبراني كه از اين همراهي بهره‌مند بودند به پيروزي‌هايي دست مي‌يافتند. همان‌گونه كه رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) با همراهي مهاجران و انصار، پيامبري شكوهمند خود را به انجام رساند و امير مؤمنان علي(علیه السلام) با مجاهدت‌هاي ياران راستين خود پيروزي‌هاي بزرگي را به دست آورد و سيد الشهدا(علیه السلام) در قيام عاشورا به كمك ياران برگي زرين در تاريخ به يادگار نهاد. اين جايگاه سبب شده تا پيشوايان معصوم(علیهم السلام) همواره اهميت حضور اين انسان‌ها را در آن قيام جهاني يادآور باشند.

 امام صادق(علیه السلام) در روايتي مجموع عواملي كه سبب پيروزي حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مي‌شود در سه چيز دانسته در باره اين آيه كه مي‏ فرمايد:

{أَتي‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ}؛[1] [هان‏] امر خدا دررسيد، پس در آن شتاب می كنيد.

فرمود: « وَ أَمْرُنَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا تَسْتَعْجِلَ بِهِ حَتَّي يُؤَيِّدَهُ اللَّهُ بِثَلَاثَةِ أَجْنَادٍ الْمَلَائِكَةِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الرُّعْبِ»؛[2] آن امر ما است، خداي عزّ و جلّ امر فرموده كه در مورد آن شتاب نشود تا آنكه [خداوند] او را با سه [لشكر] ياري فرمايد كه عبارتند از: فرشتگان، مؤمنان و هراس.با بهره‌گيري از اين روايت، مجموع عوامل پيروزي حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در دو بخش تقسيم كرده و در باره آن بحث مي‌كنيم. نخست ياران و ياوران كه همان مؤمنان باشند و پس آن در بحث ديگر به امدادهاي الهي اشاره خواهيم كرد.

1) ياران و ياوران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

همان‌گونه كه ياد شد، طبق فرمايش امام صادق(علیه السلام) يكي از سه ركن پيروزي امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مؤمنان هستند. و اين مؤمنان كسي نيستند مگر همان منتظران راستين كه دوران غيبت را به نيكي سپري كرده‌اند؛ كسي نيستند مگر زمينه‌سازان ظهور كه در آستانه برانگيخته شدن حضرت به وظايف خود به شايستگي عمل كرده‌اند.

روايات در مجموع اين انسان‌ها را به دو بخش تقسيم كرده است. يك ـ ياران خاص؛

دو ـ ياران عام(ياوران).

دسته نخست: ياران خاص؛

اما دسته نخست: يــاران ويــژه حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سيصد و سيــزده نفــرند.احاديث فراواني در ستايش اين گروه ممتاز وارد شده و در قــرآن كريم    

آياتي است كه به آنان تأويل شده است.

از امام باقر و صادق(علیهما السلام) در تأويل اين سخن خداوند متعال:

 {وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلي‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَة...}؛[3] و اگر عذاب را تا چندگاهي از آنان به تأخير افكنيم ...؛

   نقل شده كه فرمود:«  ... أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ يَعْنِي عِدَّةً كَعِدَّةِ بَدْرٍ قَالَ يَجْمَعُونَ لَهُ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعاً كَقَزَعِ الْخَرِيفِ»؛[4] مراد از امت معدود، ياران مهدي در آخرالزمانند؛ سيصد و سيزده نفر به شمار افراد جنگ بدر. آنان، در ساعتي جمع شوند؛ مانند ابرهايي كه در پاييز جمع مي‏شوند.

همچنين امام صادق(علیه السلام) در وصف ياران خاصّ حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرموده است:مرداني كه گويي قلب‏هايشان مانند پاره‏هاي آهن است. هيچ چيز نتواند دل‏هاي آنان را درباره ذات خداوند گرفتار شك سازد. سخت‏تر از سنگ هستند. اگر بر كوه‏ها حمله كنند، آن‌ها را از هم خواهند پاشيد… گويي كه بر اسبان خود، مانند عقاب هستند. بر زين اسب امام دست مي‏كشند و از اين كار بركت مي‌جويند. گِرد امام خويش چرخيده، در جنگ‏ها، جان خود را سپر او مي‏سازند و هر چه را بخواهد برايش انجام مي‏دهند. مرداني كه شب‏ها نمي‏خوابند؛ در نمازشان همهمه‏اي چون صداي زنبور عسل دارند. شب‏ها بر پاي خويش ايستاده و صبح بر مركب‏هاي خود سوارند. پارسايان شبند و شيران روز. اطاعت آنان برابر امامشان، از اطاعت كنيز براي آقايش زيادتر است. مانند چراغ‏ها هستند....

گويي كه دل‏هايشان قنديل است. از ترس خدا بيمناك و خواهان شهادتند. تمنايشان شهيد شدن در راه خدا است. شعارشان اين است: « اي مردم! براي خون خواهي حسين به پا خيزيد.» وقتي حركت مي‏كنند، پيشاپيش آنان به فاصله يك ماه وحشت حركت كند. آنان، دسته دسته به سوي مولا مي‏روند. خدا به وسيله آنان امام راستين را ياري مي‏فرمايد.[5]

ابو بصير از امام صادق(علیه السلام) روايت كند كه فرمود:مَا كَانَ قَوْلُ لُوطٍ(علیه السلام) لِقَوْلِهِ {لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِي إِلي‏ رُكْنٍ شَدِيد}[6]« إِلَّا تَمَنِّياً لِقُوَّةِ الْقَائِمِ(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وَ لَا ذَكَرَ إِلَّا شِدَّةَ أَصْحَابِهِ وَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ لَيُعْطَي قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا وَ إِنَّ قَلْبَهُ لَأَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِيدِ وَ لَوْ مَرُّوا بِجِبَالِ الْحَدِيدِ لَقَلَعُوهَا وَ لَا يَكُفُّونَ سُيُوفَهُمْ حَتَّي يَرْضَي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛[‏ّّ7] وقتي لوط( به قومش مي‏گفت: « كاش براي مقابله با شما قدرتي داشتم يا به تكيه‏گاهي استوار پناه مي‌‏جستم.» آرزو داشت كه توانايي قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را داشته باشد و با اين كلام استواري اصحاب او را ياد كرده است، زيرا مردي از اصحاب او توانايي چهل مرد را دارد و قلب او از پاره آهن استوارتر است و اگر بر كوه‌هاي آهن بگذرند آن را بَر كَنَند و شمشيرهاي خود را در نيام نكنند تا آنكه خداي تعالي خشنود گردد.

- ويژگي‏هاي ياران خاص

در باره ويژگي‌هاي ياران خاص حضرت نكات فراواني در روايات ذكر شده است كه برخي

از آن‌ها چنين است:

 1ـ جوان بودن؛

جواني، دلپذيرترين لحظات زندگي و شورانگيزترين فرصت‌هاي حيات انساني است. فصلي است براي شكفتن غنچه‌هاي كمال و معرفت و موسمي است براي جوشش زلال ايمان و معنويت. و جوانان، جوانه‌هاي سرسبز و شاداب و شكوفه‌هاي زيبا و دل‌پذير درخت زندگي و حيات انساني‌اند.

با توجه به جايگاه مهم جوان و جواني، آموزه‌هاي ديني همواره بر اين موقعيت تأكيد فراواني كرده و به مناسبت بدان توجه نموده است.

يكي از اين موارد كه مورد تأكيد آموزه‌هاي ديني است اين‌كه در برپايي قيام جهاني موعود منجي، نه فقط خود حضرت در هيئت مردي جوان ظهور خواهد كرد كه بيشتر ياران خاصّ حضرت در سن جواني‏اند و بزرگسالان ميان آنان كم‌شمارند.

حضرت علي(علیه السلام) در اين باره فرمود:« اِنَّ اَصحابَ القائِمِ شَبابٌ لا كُهولَ فيهِم اِلاَّ كَالكُحْلِ فِي العَينِ، اَوْ كَالمِلْحِ فِي الزّادِ، وَاَقَل الزّادِ المِلْحُ»؛[8] همانا ياران قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همگي جوانند و پير ميانشان نيست؛ مگر به اندازه سرمه در چشم يا به قدر نمك در توشه راه و كمترين چيز در توشه راه، نمك است.

2ـ محدود بودن شمار آن‌ها؛

با توجه به سختي دين‌داري در دوران غيبت و بويژه در آستانه ظهور، كساني كه شايستگي ملازمت با آن حجت الهي را پيدا كنند و به بالاترين درجه ايمان برسند، محدود خواهند بود؛ از اين جهت در شماري از روايات گفته شده است: شمار ياران خاص حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 313 تن است.[9]

اين عدد نيز مانند بسياري از اعداد ديگر، داراي رمز و رازهايي است كه بر ما پنهان و پوشيده است.

با توجه به رواياتي كه اين عدد در آن‌ها به كار رفته است، مي‏توان به موارد ذيل اشاره كرد:

الف. ياران حضرت طالوت؛

امام باقر(علیه السلام) ذيل آيه شريفه: { ... إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِني‏ِ وَ مَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِني‏... }؛[10] خداوند شما را به وسيله رودخانه‏اي خواهد آزمود. پس هر كس از آن بنوشد از [پيروان‏] من نيست، و هر كس از آن نخورد، قطعاً او از [پيروان‏] من است،....

فرمود:« فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْهُم‏»؛ پس از آن نوشيدند مگر 313 مرد از آنان.[11]

ب‌. پيامبران مرسل؛

امام جواد(علیه السلام) در نوشته‏اي به عبدالعظيم حسني مرقوم فرمود:«... بَعَثَ اللَّهُ تَعَالَي جَلَّ ذِكْرُهُ مِائَةَ أَلْفِ نَبِيٍّ وَ أَرْبَعَةً وَ عِشْرِينَ أَلْفَ نَبِيٍّ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلا...»؛ [12] خداوند 124 هزار پيامبر فرستاد كه پيامبران مرسل از ايشان، 313 تن بودند... .

ج. ياران پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر؛

نظر مشهور آن است كه ياران پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر، 313 تن بوده‏اند.[13]

3ـ نخستين بيعت كننده‌گان؛

امام صادق(علیه السلام) فرمود:« إِنَّ أَوَّلَ مَنْ يُبَايِعُ الْقَائِمَ(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جَبْرَئِيلُ(علیه السلام)»؛[14]‏ نخستين كسي كه با قائم بيعت مي‌كند جبرئيل است.

امام باقر(علیه السلام) در باره نخستين كساني كه پس از فرشته وحي بيعت مي‌كنند فرمود:« يُبَايِعُ الْقَائِمَ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ نَيِّفٌ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ فِيهِمُ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْأَخْيَارُ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَيُقِيمُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يُقِيمَ»؛[15]

4ـ پرچم‌داري و حاكم بودن؛

بي‌ترديد قيام جهاني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) براي برپايي عدل و قسط در همه گيتي است. و ياران او پس از قيام و پيروزي بر ستمگران آن حضرت را براي اين مهم ياري خواهند كرد. از اين رو پس از آنكه در مبارزه با دشمنان پرچم‌داران امام بودند، در دوران حكومت از كارگزاران و حاكمان وي بر مناطق مختلف جهانند.

چنانکه اين مطلب را امام صادق(علیه السلام) در ضمن حديثي فرمود:« كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَي الْقَائِمِ عَلَي مِنْبَرِ الْكُوفَةِ وَ حَوْلَهُ أَصْحَابُهُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْأَلْوِيَةِ وَ هُمْ حُكَّامُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ عَلَي خَلْقِهِ»؛[16] گويا به قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مي‌‏نگرم كه بر منبر كوفه است و اصحابش كه سيصد و سيزده تن و به شمار اصحاب جنگ بدر هستند در اطراف او هستند و آنان پرچمداران و حاكمان خداي تعالي بر خلقش در زمين هستند....

5ـ قدرت‌مند بودن؛

ياري حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آن قيام جهاني، افزون بر قدرت روحي و معنوي، نيازمند قدرت جسماني نيز است. از اين رو در رواياتي به توانايي فوق العاده ياران خاص حضرت اشاره شده است.عبد الملك بن اعين گويد: در نزد امام باقر(علیه السلام) از جا برخاستم و (از پيري) تكيه بر دستم‏زده گريستم، حضرت فرمود: تو را چه شده؟ عرض كردم: من اميد آن داشتم كه تا نيروئي در تن دارم حكومت حقه شما و پيروزيتان را درك كنم؟ امام فرمود:«... إِنَّهُ لَوْ قَدْ كَانَ ذَلِكَ أُعْطِيَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا وَ جُعِلَتْ قُلُوبُكُمْ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَوْ قُذِفَ بِهَا الْجِبَالَ لَقَلَعَتْهَا وَ كُنْتُمْ قِوَامَ الْأَرْضِ وَ خُزَّانَهَا»؛[17] به راستي اگر اين جريان بشود، (و هنگام ظهور و پيروزي ما گردد) بر مردي از شما نيروي چهل مرد داده شود و دل‌هاي شما چون پاره‏هاي آهن گردد كه اگر با آن‌ها به كوه‌ها زنند آن‌ها را از جاي بركند، و شما در آن زمان حاكمان روي زمين و خزينه داران آن باشيد.البته اين قدرتمندي براي رهبر قيام نيز اين‌گونه بيان شده است.

ريّان بن صلت گويد: به امام رضا(علیه السلام) گفتم: آيا شما صاحب الامر هستيد؟ فرمود: من صاحب الامر هستم امّا آن كسي كه زمين را از عدل آكنده سازد همچنان كه پر از جور شده باشد نيستم و چگونه او باشم در حالي كه ضعف بدن مرا مي‏بيني، و قائم كسي است كه در سنّ پيرها و منظر جوانان قيام كند و نيرومند باشد به گونه‌اي كه اگر دستش را به بزرگترين درخت روي زمين دراز كند آن را از جاي بركند و اگر بين كوه‌ها فرياد برآورد صخره‏هاي آن فرو پاشد.[18]

6ـ كرامت داشتن

در برخي روايات از كرامات ياران به حضرت پرده برداشته شده است. يكي از اين كرامت‌ها آن است كه داراي قدرت طي‌الارض هستند.

اگر چه حقيقت اين امر براي ما به روشني معلوم نيست اما اين قدرتي است كه خداوند در اختيار برخي بندگان خود قرار مي‌دهد كه با آن مسافت‌هاي بسيار طولاني را در اندك زماني سپري مي‌كنند.

امام صادق(علیه السلام) درباره طي الارض ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمود:«... فَيَصيرُ اِليهِ شيعَتُهُ مِنْ اَطْرافِ الاَرْضِ تُطْوي لَهُمُ الاَرْضُ حَتَّي يُبايِعُوهُ...»؛[19] پس، از گوشه و كنار زمين پيروان او به سويش گرد مي‌آيند و زمين براي آن‌ها به هم پيچيده مي‌‍‌شود، تا اين‌كه با او بيعت مي‌كنند.

ـ ياران زن

لازم يادآوري است كه در تشكيل هسته اصلي آن پيكار بزرگ و جهاد مقدس، زنان نيز نقش

به‌سزايي دارند و طبق تعبير برخي از احاديث، پنجاه زن، از ياران اصلي امام و همراه هسته

مركزي آن قيام حضور دارند.

در برخي روايات به اين اشاره شده است.

امام باقر(علیه السلام) در اين باره فرمود:« وَ اللَّهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا فِيهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً يَجْتَمِعُونَ بِمَكَّةَ عَلَي غَيْرِ مِيعَادٍ قَزَعاً كَقَزَعِ الْخَرِيفِ يَتْبَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...»؛[20] به خدا سوگند سيصد و سيزده مرد كه پنجاه زن نيز در ميان آن‌هاست مانند قطعه‏هاي ابر در فصل پائيز، در غير موسم حج در مكه معظمه جمع مي‌شوند.

 اين موضوع، دو نكته را روشن مي ‏سازند:يك. با وجود تأكيد آموزه‌هاي وحياني بويژه در دين مقدس اسلام، زنان كه در طول تاريخ، از حقوق خويش محروم بودند و شخصيت آنان تحقير شده بود، در دوران آن انقلاب بزرگ، شخصيت واقعي خويش را باز خواهند يافت و به عنوان كارگزاران اصلي آن تحوّل عظيم، در جامعه جهاني شركت خواهند كرد. اين موضوع، اهميت ويژه‏اي دارد كه ارزش واقعي و پايه قدرت و توانمندي نوع زن و ارزشيابي استعدادهاي او را ـ در صورتي كه خود را ساخته باشد ـ مشخص مي‏ سازد.دو. زنان اگر در جهاد و رويارويي مستقيم شركت نكنند، در ديگر مسؤوليت‏ها و سازندگي‏ها، مي‏توانند مشاركت كنند. همچنيــن در گــسترش فــرهنگ اسلامي، آموزش معارف الهي مي‏توانند كــارآمد باشند و نقش‏هاي بــرجسته‏اي را بر عهده گيرند. در مسائل پشت جبهه و ديگر مسائل اجتماعي، فرهنگي و تربيتي نيز مي‏توانند نقش سازنده‏اي داشته باشند.

- يادآوري

اين موضوع، ارجمندي جايگاه زن و بلنداي رشد و تكامل او را روشن مي‏كند. اثر تربيتي اين موضوع مهم، در جامعه كنوني ـ كه جامعه منتظر است ـ مي‏تواند خــودآيي زنــان و بازشناسي تــوان رشــد و بازيــابي شخصيت آنان باشد.

براي شركت در آن دگرگوني و انقلاب بزرگ و جهاني، زنان از هم اكنون بايد با معيارهاي دقيق اسلامي و اخلاقي، شخصيت خود را بسازند و در بعد علم و عمل تكامل يابند، و بدانند كه هم اكنون و در آينده، مسؤوليت‏هاي بزرگي بر عهده دارند و در آينده نقش‏هاي اصولي‏تري را به انجام خواهند رساند. پس ناگزير از هم اكنون به شناخت دقيق و درست اسلام بپردازند و در تربيت خويش بكوشند، تا پيش از ظهور، در جامعه زنان منتظر قرار گيرند، و در دوران ظهور شايستگي شركت در آن حركت بزرگ و كمك رساندن به داعي حق را داشته باشند.[21]

- گونه‌شناسي ياران خاص

ياران امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از صنف، نژاد و منطقه خاصي نيستند؛ بلكه از گروه‌ها و نژادهاي گوناگون و از سرتاسر جهان هستند. كساني كه به ياري آن حضرت مي‌شتابند از سرزمين‌هاي گوناگون و اقصي نقاط كره زمين اند.

  علي بن عاصم گويد: امام جواد(علیه السلام) از پدران بزرگوارشان(علیه السلام) از امام‏حسين(علیه السلام) از پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سخن مفصلي نقل كرده كه در بخشي از آن در باره ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مي‌خوانيم:« ...رِجَالٌ مُسَوَّمَةٌ يَجْمَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِنْ أَقَاصِي الْبِلَادِ عَلَي عَدَدِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا...»؛[22] و مرداني شناخته شده و نامدار، خداي تعالي براي او از اقصي نقاط بلاد سيصد و سيزده تن به عدد اصحاب بدر گرد آورد.

البته در برخي روايات به گروه‌هاي خاصي نيز اشاره شده است. كه از اين قرارند:

الف. أبدال؛

« أبدال»، گروهي از شايستگان و خاصان خدا [هستند] که گويند: هيچ‏گاه زمين از آنان خالي نباشد و جهان بديشان برپا است و آن‌گاه که يکي از آنان بميرد، خداوند متعال انسان ديگري را به جاي او برانگيــزد،[23] تا آن شمار ـ که به قولي هفت و به قولي هفتاد است ـ همواره کامل بماند.[24]

 برخي نيز گفته ‏اند: آنان، گروهي‌اند که خداوند به وسيله آن‌ها دين را بر پا نگه مي‏دارد و روزي را نازل مي‌كند. چهل نفر از ايشان در شام و سي نفر در ساير بلاد هستند. هرگاه يکي از دنيا برود، کس ديگري همانند او به ‏جاي او قرار مي‏گيرد.[25]

امام باقر(علیه السلام) فرمود:« يُبَايِعُ الْقَائِمَ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ نَيِّفٌ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ فِيهِمُ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْأَخْيَارُ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاق»‏؛[‏26] سيصد و چند نفر به شمار اهل بدر با قائم بين ركن و مقام بيعت مي‌كنند كه در بين آنان نجبا از اهل مصر، و ابدال از اهل شام و اخيار از اهل عراق هستند.

بنابراين « ابدال» گــروهي از ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در شام هستند و هنگام ظهور آن حضرت، خود را به مکه رسانده با ايشان بيعت مي‏کنند.

در باره ويژگي اين افراد پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«... رُهْبانٌ بِاللَّيْلِ لُيُوثٌ بِالنَّهارِ کانَ قُلُوبُهُم زُبُرَ الحَدِيدِ فَيُبايِعُونَهُ بَيْنَ الرُّکْنِ وَالْمَقامِ...»؛[27] آنان راهبان شب و شيران روز هستند. دل‏هايشان چون فولاد سخت است که ميان رکن و مقام، با آخرين ذخيره الهي حضرت مهدي‏(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بيعت مي‏ کنند.

ب. اخيار؛

« اخيار» در لغت به معناي نيکان، برگزيدگان، نيكوتران[28] و انسان‏هاي نيک‌رفتار است.

همان گونه كه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده آنان گروهي از ياران خاصّ حضرت مهدي‏( عجل الله تعالی فرجه الشریف) و از جمله313 تن هستند که از عراق به آن حضرت مي ‏پيوندند و بين رکن و مقام با ايشان بيعت مي‏ کنند.

ج. عصائب؛

عصائب جمع « عصابه» به معناي گروهي بين ده تا چهل نفراست. گفته شده است. « عصابه» گروهي از زاهدان و وارستگانند.[29] طبق برخي روايات، آنان ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از عراق هستند،[30] كه هنگام ظهور آن حضرت، خود را به مكه مي‏رسانند و با او بيعت مي‏كنند.[31 ] پيامبر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمود: «... وَعَصائِبُ العِراقِ ...»؛[32] ... و گروه‏هايي از عراق بيرون مي ‏آيند ....

د. نجبا

در روايت پيش‌گفته آن حضرت فرمود: « فَيَخْرُجُ النُّجَباءُ مِنْ مِصْرَ...»؛[33] نجبا از مصر بيرون مي‏ آيند....

 امام باقر(علیه السلام) نيز در روايتي كه ذكر شد فرمود:« يُبايِعُ القائِمَ بَينَ الرُّكنِ وَالمَقامِ ثَلاثمائة وَنَيِّف عِدَة اَهْلِ بَدْر فِيهِم النُّجَباءُ مِنْ اَهْلِ مِصْر...»؛ سيصد و چند نفر، به شمار اهل بدر بين ركن و مقام با قائم بيعت مي‏كنند. بين آنان نجبا، از اهل مصر … وجود دارند... .[34]

افزون بر گروه‌هاي ياد شده برخي روايات نيز به مناطقي اشاره كرده كه بخشي از ياران حضرت از آنجا به او مي‌پيوندند. از جمله آن‌ها مي‌توان به سرزميني به نام طالقان اشاره كرد.

طالقان

منظور از طالقان، چه منطقه‏اي بين مرو و بلخ باشد و يا شهــري ميــان قــزوين و ابهر،[35] خاستگــاه بــرخي يــاران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ياد شده است.

در منابع اهل سنّت از حضرت علي(علیه السلام) نقل شده است كه فرمود:

خوش به حال طالقان! خداوند داراي گنج‏هايي در آن‌جا است كه نه از طلا است و نه از نقره؛ امّا در آن خطه، مرداني هستند كه خدا را آن‌گونه شناخته‌اند كه شايسته معرفت است، و آنان، ياران مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آخِرالزمان مي‏ باشند.[36]

همين روايت به گونه‏اي ديگر در منابع شيعه نيز آمده است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: گنجي در طالقان هست که از طلا و نقره نيست، و پرچمي است که از روزي که آن‌را پيچيده‌اند برافراشته نشده است و مرداني هستند که دل‌هاي آن‌ها مانند پاره‌هاي آهن است شکي در ايمان به خدا در آن راه نيافته و در طريق ايمان از سنگ محکم‌تر است. اگر آن‌ها را وادارند که کوه‌ها را از جاي بکنند، از جاي کنده و از ميان بر مي‌دارند. لشکر آن‌ها قصد هيچ شهري نمي‌کنند جز اينکه آن را خراب مي‌نمايند. اسب‌هاي آن‌ها زين‌هاي زرين دارند، و خود آن‌ها براي تبرک بدن خود را بزين اسب امام مي‌سايند، آن‌ها در جنگ‌ها امام را در ميان گرفته و با جان خود از وي دفاع مي‌کنند، و هر کاري داشته باشد برايش انجام مي‌دهند. مرداني در ميان آن‌ها است که شب‌ها نمي‌خوابند زمزمه آن‌ها در حال عبادت همچون زمزمه زنبور عسل است. تمام شب را به عبادت مشغولند، و روزها سواره به دشمن حمله مي‌کنند. آن‌ها در وقت شب راهب و هنگام روز شيرند. آن‌ها در فرمانبرداري امام بيش از کنيز نسبت به آقايش پافشاري دارند آن‌ها مانند چراغ‌هاي درخشنده‌اند، و دل‌هاشان همچون قنديل‌هاست، و از خوف خدا خشنود مي‌باشند. آن‌ها ادعاي شهادت دارند و تمنا مي‌کنند که در راه خداوند کشته گردند. شعار آنان اينست: « اي خون خواهان حسين» از هر جا مي‌گذرند، رعب آن‌ها پيشاپيش آنان به اندازه يک‌ماه راه در دل‌هاي جاي مي‌گيرد، و بدين‌گونه رو به پيش مي‌روند، خداوند هم پيشرو به سوي حق و حقيقت را پيروز مي‌گرداند.[37]

برخي، طالقان را منطقه ويژه‌اي دانسته‏اند؛ ولي گروهي نيز آن را به منطقه بسيار وسيعي همانند ايران معنا كرده‏اند.[38] از روايت ذكر شده در منابع اهل سنّت استفاده مي‏شود كه آنان اصحاب و ياران ويژه آن حضرت هستند؛ زيرا در روايت، نوع آنان مشخص شده است؛ امّا در روايت بحارالانوار علاوه بر بيان چگونگي و كيفيت، سخن از كمّيت و لشكر و درفش‏هاي فاتح و پيروز به ميان آمده است.

در برخي روايات نيز به كساني اشاره شده كه شمار چنداني از آنان به ياري مهدي موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر نخواهند خاست.

ابو بصير از امام صادق(علیه السلام) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: « مَعَ الْقَائِمِ(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنَ الْعَرَبِ شَيْ‏ءٌ يَسِيرٌ فَقِيلَ لَهُ إِنَّ مَنْ يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْهُمْ لَكَثِيرٌ قَالَ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ يُمَحَّصُوا وَ يُمَيَّزُوا وَ يُغَرْبَلُوا وَ سَيَخْرُجُ مِنَ الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِيرٌ»؛[39] به همراه قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از عرب تعداد ناچيزي خواهد بود. به آن حضرت عرض شد: همانا از عرب كساني كه اين امر را توصيف مي‏كنند فراوانند، فرمود: مردم ناگزيرند از اينكه مورد امتحان و پاكسازي و جداسازي و بوجاري و غربال شدن قرار گيرند و در آينده نزديك مردم بسياري از غربال خارج خواهند شد.و البته ما امروز شاهد آزمايش‌هاي بزرگي از آنان هستيم. از ياري مردم عرب و مسلمان مظلوم غزه گرفته تا مردم مظلوم يمن و ... همه و همه امتحاناتي است كه در دوران ما براي مسلمانان عرب پديد آمده است. باشد آزمايش‌هاي ديگر در آينده چگونه باشد؟

دسته دوم: ياران عام (ياوران)

پس از گردآمدن ياران خاص حضرت در آغاز ظهور، نوبت به ياوران آن حضرت مي‌رسد. آنان به طور سريع در مكه جمع شده آماده ياري مي‌شوند.

شمار ياوران آن حضرت در ابتدا افزون بر ده ‌هزار نفر خواهد شد. چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرمود:

« مَا يَخْرُجُ إِلَّا فِي أُولِي قُوَّةٍ وَ مَا يَكُونُ أُولُو الْقُوَّةِ أَقَلَّ مِنْ عَشَرَةِ آلَافٍ»؛[40] امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خروج نمي‌کند مگر همراه ياران نيرومند و رشيد، و اين ياران کمتر از ده‌هزار نفر نيستند.

البته در باره شمار ياوران آن حضرت روايات ديگري نيز در دست است.

آنچه در اينجا بايد يادآور شد اينكه بخشي از ياران عام آن حضرت همان شيعيان واقعي آن حضرتند كه در دوران غيبت به شايستگي به وظايف خود عمل كرده‌اند.

در اين باره ابو بصير از امام صادق(علیه السلام) روايت كند كه در تفسير اين قول خداي تعالي {يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً}؛« انعام/158» روزى كه پاره‏اي از نشانه‏هاي پروردگارت [پديد] آيد، كسي كه قبلًا ايمان نياورده يا خيري در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نمي‌‏بخشد.

فرمود:

« يَعْنِي خُرُوجَ الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ مِنَّا».

سپس فرمود:« يَا أَبَا بَصِيرٍ طُوبَي لِشِيعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ فِي غَيْبَتِهِ وَ الْمُطِيعِينَ لَهُ فِي ظُهُورِهِ أُولَئِكَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»؛[41]‏

يعني خروج قائم منتظر ما، سپس فرمود: اي ابا بصير! خوشا به حال شيعيان قائم ما، كساني كه در غيبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نيز فرمانبردار اويند، آنان اولياي خدا هستند كه نه خوفي بر آنهاست و نه اندوهگين مي‌‏شوند.

شعار ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

در برخي روايات گفته شده شعار ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) يالثارات الحسين(علیه السلام) است. ثار در لغت به معناي خون‌خواهي است.[42] از آنجايي كه بخشي از اهداف امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ياران او در برپايي قيام جهاني انتقام از ستمگران است با اين شعار به  خون‌خواهي امام حسين(، از يزيديان قيام خواهند كرد. به اين معنا كه «كجايند قاتلان حسين؟»[43] يا به اين معنا كه « كجايند خون‌خواهان حسين؟».

امام صادق(علیه السلام) در اين باره فرمود: « ... وَهُمْ مِنْ خَشيَةِ اللَّهِ مُشْفِقُونَ يَدعُونَ بِالشَّهادَةِ وَيَتَمَنَّونَ اَنْ يُقتَلُوا فِي سَبيلِ اللّهِ شِعارُهُم يَا لَثاراتِ الحُسَينِ(علیه السلام) اِذا سَارُوا يَسيِرُ الرُّعبُ اَمَامَهُمْ مَسِيرَةَ شَهرٍ»؛[44] يــاران مهدي… فقــط از خــدا مي‏ترسند و فرياد    « لا اله الاّ اللّه» آنان بلــند است و همــواره در آرزوي شهادت و كشته شدن در راه خدايند. شعار آنان « يالثارات الحسين» است. به هر سو كه روي آورند، ترسِ از آنــان، ـ بــه اندازه يك ماه مسير ـ پيشاپيش در دل مردم افتد.

در برخي روايات، اين عبارت، شعار فرشتگان، به هنگام ‏ياري حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ياد شده است.

امام رضا(علیه السلام) در اين باره فرمود:« فَيَكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْن‏»؛[45] پس آن‌ها از ياران او هستند و شعارشان « يا لثارات الحسين» است. كه طبق اين روايت نيز شعار ياران حضرت هماهنگ با فرشتگان الهي خواهد بود.

البته روشن است چون حسين‌ بن علي(علیه السلام) آينه تمــام نماي حق و حقيقت است و دشمنان وي در آن زمان تمام‌نماي باطل، انتقام از خون امام حسين(علیه السلام) انتقــام از خــون همه مظلومان در طول تاريخ خواهد بود و آن حكومت عدل جهاني، برآورنده آرزوي همه فرودستان جهان در طول تاريخ است. ان شاء الله.

ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

[1]. نحل (16) آيه1.

[2]. محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص 198، ح9؛ ص243، ح43.

[3]. هود (11) آيه 8.

[4]. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج51، ص55، ح42؛ نيز: ر.ک: نعماني، الغيبة، ص241، ح36.

[5]. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص308.

[6]. هود (11) آيه80.

[7]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص673، ح27.

[8]. محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص315، ح10.

[9]. حاكم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج4، ص554؛ سيوطي، عقد الدرر، ص59.

[10]. بقره (2) آيه 249.

[11]. محمد‌ بن يعقوب كليني، الكافي، ج8، ص316، ح498.

[12]. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج13، ص405، ح2.

[13]. همان، ج52، ص303، 306، 307، 309، 323 و 334.

[14]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص671، ح 18.

[15]. شيخ طوسي، كتاب الغيبة، ص476.

]16]. شيخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج2، ص672، ح25.

[17]. محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج8، ص294، ح449.

[18]. شيخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج2، ص376، ح7.

[19]. فتال نيشابوري، روضةالواعظين، ص263.

[20]. محمد بن مسعود عياشي، تفسير العياشي، ج1، ص64.

[21]. محمد حكيمي، عصر زندگي، ص57 ـ 76 (با تصرف).

[22]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص268.

[23]. ر.ك: متقي هندي، كنزالعمال، ج11، ص125.

[24]. علي اكبر دهخدا، لغت‏نامه، ابدال.

[25]. خليل بن احمد، العين، ج8، ص45.

[26]. شيخ طوسي، كتاب‏الغيبة، ص476؛ شيخ مفيد، الاختصاص، ص208؛ مسند ابي يعلي، ج12، ص270؛ صحيح‏ابن حبان، ج15، ص159؛ ابن ابي شيبه، كتاب المصنف، ح19070؛ عبد الرزاق صنعاني، المصنف، ح20769.

[27]. شيخ مفيد، الاختصاص، ص208.

[28].  دهخدا، لغتنامه، أخيار.

[29]. ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص233؛ مجمع‏البحرين، ج2، ص123.

[30]. عبد الرزاق صنعاني، المصنف، ح20769؛ ابن ابي شيبه، كتاب المصنف، ح19070.

[31]. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ح51، ص88؛ شيخ مفيد، الاختصاص، ص208؛ طبري، دلائل‏الامامه، ص248؛ اربلي، كشف الغمة، ج2، ص479.

[32]شيخ مفيد،  الاختصاص، ص208.

[33]. پيشين.

[34]. شيخ طوسي، كتاب الغيبة، ص476، ح502.

[35]. ياقوت بن عبد الله حموي، معجم‏البلدان، ج4، ص6.

[36]. سيوطي، الحاوي للفتاوي، ج2، ص82؛ متقي هندي، كنزالعمال، ج7، ص262.

[37]. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص307.

[38]. نك: علي كوراني، عصر ظهور، ص260.

[39]. محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج1، ص370، ح2؛ محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ص204.

[40]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص654، ح20.

[41]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص357.

[42]. ر.ك: ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص97؛ خليل بن احمد، كتاب العين، ج8، ص236؛ طريحي، مجمع البحرين، ج3، ص234.

[43]. ر.ك: طريحي، مجمع‏البحرين، ج3، ص235.

[44]. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص307، ح82.

[45]. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج1، ص299؛ همو، ألامالي، ص129.

 

- بر گرفته از کتاب درسنامه مهدویت(3)