مقدمه:
بيترديد اعتقاد به آموزه مهدويت از توانمندترين عوامل پويايي، رشد و بالندگي جامعه اسلامي در طول تاريخ است كه آن را از فروغلتيدن در فسادها و تباهيها حفظ كرده و نگه خواهد داشت.متاسفانه اين باور در تاريخ خود با انديشهها و برداشتهاي نادرست بسياري در آميخته است. انديشهها و برداشتهايي كه رفته رفته به آسيبها و آفتهاي جدّي براي اساس و بنياد آن تبديل شده است.
در عصر كنوني كه جامعه ما به شكل روزافزوني، به اين باور روي آورده است، ضرورت شناسايي اين آسيبها و آفتها، بيش از هر زمان ديگر احساس ميشود و لازم است كه ضمن ترويج و توسعه فرهنگ مهدويت، اين موضوع نيز مورد توجه جدّي قرار گيرد.بيگمان در صورت توجه به آفتها و رفع اختلالهاي مفهومي و مصداقي كه در اين حوزه وارد شده است، ميتوان از اين فرهنگ به عنوان مؤثرترين و كارآمدترين ابزار همچنان براي حركت در مسير حق بهره جست و با آن نسل حقيقت خواه را براي رسيدن به آن تحول بزرگ و جهاني آماده ساخت.
بنابراين مهمترين گام براي فراهم كردن نگرش درست به مباحث مهدوي ارائه آگاهيهاي درست و پرهيز از گمانههاي نادرست است.
در اين مقاله تلاش ميشود به برخي از مهمترين مانعها و آسيبها براي ترويج اين فرهنگ حياتبخش اشاره شده علاقهمندان را به تامل و تفكر در اين باره اشارتي باشد.
الف. مفهوم آسيبشناسي مهدويت؛
آسيب، چيزي است كه سبب اختلال، ناهنجاري و تباهي در پديدهها ميشود و آسيبشناسي به معناي شناسايي اين عوامل و اسباب است.
اعتقاد به مهدويت نيز همچون ديگر باورها هرگاه مورد نفهمي، كمفهمي و يا كجفهمي قرار گيرد، يا به صورت نادرست بيان شود دچار مشكل شده، مورد آسيب واقع ميشود.بنابراين منظور از آسيبشناسي مهدويت، اين است که کجرويها و کجانديشيهايي که تاكنون در اين اعتقاد فاخر وارد شده، مورد شناسايي قرار گرفته، حقيقت آن به دور از هرگونه پيرايه و بيراهه در معرض علاقهمندان قرار گيرد.
ب. اهميت آسيبشناسي مهدويت؛
به دست آوردن شناخت درست در مباحث مهدويت به همان اندازه اهميت دارد كه معرفت به آسيبها و آفتها؛ چرا كه بي توجهي به مباحث انحرافي و آفتها ميتواند معرفت به دست آمده را در مسير غير درست قرار داده مانع رسيدن به مطلوب باشد. همچون باغباني كه فقط به كاشت ميپردازد و از آسيبها و آفتها غافل ميماند، بدون شك او هنگام برداشت، محصول خوبي به دست نخواهد آورد.
بههرحال آگاهي از آسيبها و آفتها ميتواند زمينهاي باشد براي پيشگيري از آنها، كه امير مؤمنان علي(علیه السلام) فرمود:« من لم يعرف مضرة الشر لم يقدر علي الامتناع منه»؛[1] هركس آفت شرّي را نشناسد، قادر به خودداري و پيشگيري از آن نيست.
ج. عوامل آسيب در مباحث مهدويّت:
آموزه مهدويت امروزه بيش از گذشته با تهديدهاي بزرگ و جدّي روبهرو است. اين تهديدها نه فقط از طرف مخالفان و دشمنان و در قالب تهاجم تبليغاتي برنامه ريزي شده، كه از داخل به گونهاي آگاهانه يا ناآگاهانه، تفکر ارزشمند مهدويت را مورد هجوم قرار داده است.اگرچه ممكن است در يک قضاوت ظاهربينانه، تهديدهاي داخلي را از روي ناآگاهي و ساده لوحي يا عشق افراطي ارزيابي کرد، اما به هيچ وجه نميتوان پيآمدهاي ناگوار اين آسيبها را ناديده گرفت؛ چرا که اين جريان حتي اگر ناخواسته و يا ناآگاهانه باشد، توسط دشمنان دامن زده ميشود و آثار تخريبي فراواني بر پيكره اين باور ارزشمند پديد ميآورد.
مجموع عواملي كه سبب پديد آمدن آسيب در مباحث مهدوي ميشود، از اين قرارند:
1) جعل و تحريف؛
يكي از تلاشهاي دشمنان در برابر يك حقيقت، آلوده ساختن آن به باطلها است، از اين رو دشمنان اسلام به هر مناسبتي براي غبارآلود كردن گوهر تابناك آموزههاي ديني با استفاده از همه ابزارهاي ممكن دست به جعل و تحريف زدند تا راه را بر انسانهاي ناآگاه مبهم سازند.
همزمان با حيات پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به ويژه در دوران دهساله مدينه كه اشتياق مردم بر شنيدن و فراگيري هدايتهاي آن رسول سراپرده غيب و محرم بارگاه قدس فزوني يافته بود، كساني خواسته يا ناخواسته گفتار او را تحريف ميكردند و يا ناگفتهها و ناكردههايي را بدو نسبت ميدادند. كه به شدت از طرف او مورد توبيخ و سرزنش واقع ميشدند.بعد از عروج روح بلند آن نفس مطمئنه به بارگاه قرب الهي، ناديده گرفتن سفارشات او در بزرگداشت اهل بيت(علیهم السلام) و پيروي از آنها و نيز بازداشتن نودولتان از نوشتن و حتي نقل احاديثش تا قرني راه را بر جعل، وضع، تحريف، وهم، نقل به معنا و آفات ديگري بر حديث باز نمود و ضربات جبران ناپذيري بر اعتبار سنت وارد ساخت.[2]
در اين ميان از جمله احاديثي كه در اين دوران به دليلهايي مورد طمع جاعلين و واضعين روايات بوده، بحث مهدويت بود.
علتهاي جعل و تحريف:
در اين ميان از جمله احاديثي كه به دليلهايي مورد طمع جاعلين و واضعين روايات بوده، روايات بحث مهدويت است. كه به انگيزههاي گوناگوني مورد هجوم قرار گرفته است. كه برخي از اين قرارند:
الف ـ انگيزههاي سياسي؛
بيگمان از مهمترين انگيزههاي جعل و تحريف در روايات مهدويت، قدرتهاي سياسي بودهاند. كه مهمترين عرصه در اين بخش صفات و ويژگيهاي موعود و نيز نشانههاي ظهور است. بسياري از حاكمان ستمپيشه با جعل روايت خويش و يا منتسبان به خود را به بحثهاي مهدويت مرتبط ميساختند.
ب ـ انگيزههاي فرقهاي و مذهبي؛
شواهد فراواني در متون تاريخي در دست است كه پيروان فرقهها و مذاهب و نيز سردمداران آنان براي تثبيت موقعيت و حقانيت باور خود در مواردي دست به جعل احاديث و يا تحريف آن ميزدند.
مدعيان مهدويت در طول تاريخ روشنترين مصداق اين منحرفان است كه به هر وسيله به دنبال تثبيت موقعيت خود بودند. از كيسانيه، باقريه، مغيريه، ناووسيه، اسماعيليه، فطحيه، واقفيه و زيديه ميتوان به عنوان بارزترين مصداقها اين بخش اشاره كرد.
ج ـ انگييزههاي قومي و قبيلهاي؛
برخي از قومها و قبيلهها بويژه فرودستان جامعه خواستند از اعتبار وجايگاه مهدويت در اعتبار بخشي به مردمان خود بهره گيرند. از اين رو روايتهايي را جعل و يا تحريف و به خود نسبت دادند تا موجبات جايگاه خود را فراهم نمايند.سه عامل پيشگفته با هم، يا به طور جداگانه سبب پديد آمدن ادعاهاي دروغين در عرصه مهدويت و يا نيابت شد. اگرچه ماهيت اساسي مهدويت ناب به دليل روشن بودن خصوصيات مهدي هرگز اقتضاي ادعاهاي دروغين را ندارد، اما در طول تاريخ به سبب آسيبهايي كه به متون روايي وارد شده افراد فرواواني با بهرهگيري از زمينههاي موجود و نيز ناآگاهي مردم ادعاهايي را مطرح كردهاند.
بنابراين يكي آسيبهايي با عنوان ادعاهاي دروغين آموزه مهدويت، را مورد تهديد جدّي قرار داد. اين ادعاها كه به جهت سادگي يا ناآگاهي مخاطبان در طول تاريخ پديد آمده به انگيزههاي گوناگوني شكل گرفته است.[3]
برخي از اين ادعاها از اين قرارند:
يك ـ ادعاي مهدويت؛
از آسيبهايي كه در طول تاريخ بهويژه در سدههاي نخست، فرهنگ مهدويت را با مخاطراتي جدّي روبهرو كرد ادعاي مهدي بودن، بود. اين ادعاها كه به انگيزههاي جاه طلبانه، وسوسه قدرت، شهرت و دنيا طلبي و ... شكل گرفت پيآمدهاي ناگواري را براي جامعه اسلامي رقم زد. پيآمدهايي تاريخي و اجتماعي چون گمراهي مردم، دوري از مسير اهل البيت(علیهم السلام)، به بازي گرفته شدن دين و اختلافات ديني در اثر متابعت از فرقههاي انحرافي، و... شد. اگرچه اين آسيب در دورههاي تازه به نسبت كمتر به چشم ميآيد، اما همچنان آسيب به شمار ميآيد.
دو ـ ادعاي نيابت و بابيت.
پس از شهادت امام عسكري(علیه السلام) و آغاز غيبت صغرا، با قطع شدن ارتباط رودرروي مردم با پيشواي معصوم، « نواب خاص» به گونهاي ويژه، براي راهنمايي مردم، تلاشهاي پردامنهاي را آغاز کردند. پيروان اهل البيت(علیهم السلام) رفته رفته، با اين روش خو گرفته و كارهاي خود را از راه « سفيران چهارگانه» انجام دادند. و اين خود جايگاه بلندي را براي اين سفيران رقم زد.
در اين ميان، افرادي سستايمان و كژانديش براي رسيدن به اهدافي دنيايي، به دروغ مدعي نيابت امام غايب شدند.
ناگفته نگذرم كه اين آسيب هيچگونه اختصاصي به دورههاي گذشته نداشته، امروزه نيز به گونههاي متفاوت همچنان خسارتهاي بزرگي را بر اين فرهنگ وارد ميسازد.
د ـ وارد شدن برخي اسرائيليات
بدون شك از بزرگترين آسيبهايي كه آموزههاي بلند اسلام را همواره به گونهاي جدّي تهديد كرده، ورود اسرائيليات به روايات اسلامي است.
در مباحث مهدويت به جهت اهميت و تأثير آن در زندگي مسلمانان نيز از طمع دشمنان اسلام به دور نماند. از اين رو روايات اسرائيلي فراواني اين مجموعه را تهديد كرد.
در ميان موضوعات مهدويت، بحث نشانهها ـ بويژه ـ عرصه اين جولان و انحراف بوده است؛ به گونهاي كه بررسيهاي اوليه حکايت از آن دارد اسناد بسياري از اين روايات، ـ بويژه آنچه از منابع اهل سنت به منابع شيعه راه يافته ـ ضعيف و غيرقابل اعتماد است. افزون بر آن از نظر دلالت نيز، هماهنگي و انسجام لازم ميان بسياري از روايات به چشم نميآيد و پارهاي از آنها در گذر زمان دچار دگرگونيهاي فراواني شدهاند.
به نظر ميرسد، اساسيترين سبب پديد آمدن اين آشفتگي، تلاش دشمنان و بدخواهان ـ بويژه حاکمان ستمگر ـ است که در پاسخ به علاقهمندي روزافزون و جدّي مسلمانان به آگاهي از چگونگي رخدادهايي که در آينده پديد ميآيد ـ مانند نشانههاي ظهور منجي موعود ـ تغييرهايي را در روايات به وجود آورده، در موارد فراواني دست به جعل حديث زدهاند. البته کم نبودند کساني که بازار اين انحرافها را خواسته يا ناخواسته با نقل روايات و تدوين آثار، روز به روز گرمتر کردند.[4]
البته برخي با آگاهي از اين كه برخي اين اخبار به طور قطع ساختگي و دروغ است با گردآوري اين روايات خواستهاند، که اصل اين روايات را از خطر نابودي حفظ کنند،[5] اما به هر صورت، ما امروزه با رواياتي درست و نادرست، روبه روييم که دست کم، شماري چشمگير از آنها حاصل جعل و تحريف است.
2) مراجعه به متون تخصصي بدون آگاهي لازم؛
متون خاص ديني همچون علوم ديگر در بخشي نيازمند تفسير آگاهان و كارشناسان آن علم است. همانگونه كه قابل قبول نيست كسي با مراجعه به متن اصلي مباحث پزشكي براي بيماري خود درماني تجويز كند و از او خواسته ميشود تا با مراجعه به پزشك به مداوا بپردازد . در حوزه مباحث ديني نيز همينگونه است. غير از مباحث مطالعاتي كه براي عموم قابل فهم است لازم است متنهاي علمي و تخصصي به اهل آن وانهاده و از تفسير و توضيحات آنها استفاده شود. چه بسيار است اگر كسي بدون تخصص سراغ بهرهمندي از روايات و يا آيات قرآن برود، مفهوم مورد نظر را به دست نياورد و يا گاهي دچار انحراف و سوء برداشت شود.
از آنجايي كه منابع اصلي روايي مهدويت امروزه به راحتي در دسترس عموم است توجه به اين نكته بايسته است كه استفاده از روايات، خود علمي است به گستره بسيار بزرگ كه بدون آن آگاهيها ممكن است شخص دچار مشكلاتي در زمينه فهم معارف مهدوي شود. و از همين قبيل است كشاندن بحثهاي علمي و تخصصي به ميدان عمومي جامعه.
3) استفاده از منابع غير معتبر و ضعيف؛
بدون ترديد به همان ميزان كه مراجعه به منابع تخصصي بدون آمادگيهاي لازم، كار ناپسندي است، استفاده از منابع سست و غير معتبر نيز آسيبزاست.
اگرچه به روشني نميتوان اعتبار مشخصي براي يك كتاب ارائه نمود اما با قرائني چون نوع نقل روايات ميتوان تا اندازهاي به اعتبار كتاب و توجه مؤلف به نقل روايات دست يافت.
بدون شك ـ به دلايلي ـ بخشي از منابع روايي موجود در مهدويت داراي اعتبار لازم نيست؛ و نيز كم نيست كتابهايي كه بدون توجه به اعتبار برخي منابع از آنها روايت نقل كردهاند كه اين خود در آشفتگي بحثها سهم قابل توجهي داشته است. به طور روشن ميتوان به كتاب الفتن نعيم بن حماد اشاره كرد كه با توجه به ضعف بسياري از روايات و نيز مؤلف به طور گستردهاي مورد استفاده قرار گرفته است.
اگر چه امروزه مهدويت ناب حاصل تلاشهاي بيوقفه بزرگان دين در تاريخ اين اعتقاد است اما كم نبوده و نيستند كساني كه به دليلهايي به تدوين و تأليف كتابهاي بيارزش يا كمارزش اقدام نمودهاند. از اين رو ميتوان به روشني بخشي از آسيبها را معلول آثار بياعتبار يا كماعتبار دانست.
4) مواجهه با شبهات بدون آمادگي قبلي؛
يكي ديگر از آسيبهايي كه امروزه از طرف دشمنان، باور به مهدويت را به شدّت تهديد ميكند القاي شبههها در اين زمينه است. بويژه آنكه با پديدآمدن وسايل ارتباط جمعي كه زمان و مكان را در نورديده، سرعت انتشار اين آسيب بسيار بالا رفته است.
به نظر ميرسد يكي از راههاي مبارزه با اين آسيب بهرهمندي از ابزار يادشده در جهت رشد و ارتقاي آگاهي انسانهاست.در آيات و روايات فراواني همواره انسانها به افزايش دانش و آگاهي توصيه شدهاند چرا كه يكي از راههاي نفوذ دشمنان در اعتقادات انسانها جهل و ناداني آنان است.
سوكمندانه امروز دشمنان با استفاده از كاستيهاي علمي در عموم انسانها بويژه جوانان باور و اعتقاد آنان را نشانه رفته است. از اين رو لازم است در استحكامبخشي به بنيانهاي اعتقادي تلاشي درخور صورت گيرد كه در اين صورت شبههها و پرسشها هرگز خللي در اعتقادات ايجاد نخواهد كرد.
5) تفسيرهاو تطبيقهاي نادرست؛
از جمله آسيبهايي كه بويژه در سالهاي گذشته بيشتر بحثهاي مهدويت و بويژه بحث نشانههاي ظهور را تهديد كرده، تفسيرهايي است كه توسط برخي گويندگان و نويسندگان بر روايات تحميل شده است. اگرچه برخي شباهتها بين برخي حوادث و روايات وجود دارد، اما تفسير اين حوادث بر اين پيشگوييها نيازمند دليلهاي محكم و استواري است. در ميان آسيبها اين عامل گستره بزرگي را به خود اختصاص داده است. كه به برخي اشاره ميشود:
يك ـ در موضوع انتظار؛
بحث انتظار فرج به عنوان يك مقوله بسيار مهم در مهدويت داراي جايگاه ويژهاي است. و اين اهميت سبب شده تا برخي دوستان ناآگاه و دشمنان آگاه بحثهاي انحرافي را در آن پديد آورند.
ديدگاههاي انحرافي در مورد انتظار که آثار اجتماعي مخربي نيز در پي دارند، بيشتر مشتمل بر موارد زير است:
الف) برخي انتظار فرج را در دعا براي فرج، امر به معروف و نهي از منكرهاي جزئي منحصر دانسته و بيشتر از آن، وظيفهاي براي خويش قائل نيستند.
ب) گروهي، حتي امر به معروف و نهي از منكرهاي جزئي را نيز بر نميتابند. چون معتقدند در دوران غيبت، كاري از آنها بر نميآيد و تكليفي بر دوش ندارند، و امام زمان( خود، هنگام ظهور كارها را سامان ميدهد.
ج) گروه سوم پنداشتهاند كه جامعه بايستي به حال خود رها شود و كاري به فساد آن نبايد داشت تا زمينه ظهور ـ كه دنيايي پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آيد.
د) چهارمين گروه، گامي فراتر نهاده، پنداشتند انتظار يعني: نه فقط نبايد جلوي فسادها و گناهان را گرفت، بلكه بايستي به آنها دامن زد تا زمينه ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر چه بيشتر فراهم شود.
ه ) و سرانجام گروهي پيشتر از همه، هر حكومتي را به هر شكل، باطل و برخلاف اسلام ميداند و معتقدند هر كاري براي برپايي حكومت در زمان غيبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روايات است. به اين استدلال كه در روايات آمده است:
هر عَلَم و پرچمي قبل از ظهور قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باطل است. كه البته اين انديشه نادرست در مقابل ديدگاه قرآن و اهلبيت(علیهم السلام) است كه امر به معروف و نهي از منكر را از وظايف حتمي هر مسلمان ميداند.
تقويت ديدگاه انتظار به معناي فراهم آوردن زمينههاي ظهور، ظلمستيزي به مقدار توان و آمادگي براي ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سهم مهمي در رفع اين آسيب دارد.
دو ـ موضوع ملاقات؛
يكي از آفتهاي مهمي كه در عموم علاقهمندان به حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مباحث مهدوي به نسبتهاي متفاوت ممكن است آسيب برساند بحث ملاقاتگرايي افراطي است.[6]
از پيآمدهاي ناگوار اين آفت پديد آمدن مدعياني است كه بيدليل يا به سادهترين اتفاق، ادعاي ملاقات ميكنند، يا كساني كه تمام وظيفه خويش را رسيدن به ديدار حضرت ميپندارند و از ديگر وظايف اساسي غافل شده و افراد را فقط به اين عمل، به عنوان برترين وظيفه، فرا ميخوانند.
امروزه كم نيست محافل و مجالسي كه تمام وقت خويش را صرف نقل اين حكايتها ميكنند و از بحثهاي اساسي و بنيادين مهدوي غفلت ميورزند.
كمترين پيآمد اين آسيب يأس و نااميدي در اثر عدم توفيق ديدار، توّهمگرايي و خيالپردازي، رويكرد به شيّادان و مدّعيان مهدويت، نيابت و مدّعيان ملاقات، دور ماندن از انجام وظايف اصلي، به دليل اهتمام بيش از اندازه و غير متعادل به ديدار و بدبيني به امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به علت عدم ديدار، است.
سوكمندانه پرداختن افراطی به بحث ملاقات و تشرفات باعث شده در ارتباط با حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در اين اواخر كتابهايي نوشته شده و رواج فوق العادهاي يافته كه پُر است از حكايتها و داستانها و مطالبي كه بسياری از آنها به يقين نادرست و برخاسته از تصورات و خيال بافيهاي نويسندگان! آنهاست و در برخي، شمهاي از حقيقت وجود دارد.
رواج اينگونه كتابها و حكايتها، باعث شده كه در برخي از مناطق كشور، شاهد بوجود آمدن جريانهای انحرافی و حوادث و اتفاقات نابخردانه و عوامفريبانه و خرافي باشيم. البته از اين رهگذر برخی به خواستههای نفسانی خود دست يافته، افزون بر بهرههای ناپايای دنيايی به شهرتهايي نيز دست میيابند.
و صد البته پيامد ناگوار اين كتابها و عقايد برگرفته از حكايت و خواب، جوّي را پديد ميآورد كه اهل تعقّل و انديشه را به عقايد شيعه بدبين ميكند و زمينه انحرافهاي فكري را فراهم ميآورد و به دنبال آن مخالفان تشيع، امكان رشد و گسترش میيابند و عقايد ناصواب عوام و عوامزدگان به نام تشيع ثبت و به ديگران انتقال مييابد و يك عقيدهاي كه در اصل آن، تمام فرقههاي اسلامي توافق دارند، به گونهاي مطرح شود كه با اسلام واقعي فرسنگها فاصله دارد و ميدان دفاع را بر انديشوران اسلامي و درست انديشان و مصلحان، تنگ ميكند.[7]
فراموش نکنيم که کم نبودند کسانی که همواره در زمان پيامبر و امامان(علیهم السلام) به ديدار آن بزرگواران نائل میشدند اما بهره معرفتی چندانی از آن ملاقاتها نمیبردند. و گاهی هم مورد خشم و غضب ايشان واقع میشدند.
براي دوري از اين آسيبها بايسته است افرادي كه عهدهدار انتقال اين آگاهيها هستند از شايستگيهاي لازم شناختي، عاطفي و عملكردي برخوردار باشند تا بتوانند با ارائه اطلاعات اصولي، صحيح و سنجيده، نگرش و يا طرز تلقي افراد جامعه را نسبت به مباحث مهدويت در جهت مثبت تغيير دهند و اين مهمترين و مؤثرترين گام براي نهادينهسازي فرهنگ مهدويت است.
سه ـ انتساب بي اساس برخي زمانها و مكانها به حضرت؛
شكي نيست كه برخي از مكانها و زمانها به نوعي مرتبط يا منتسب به آن امام همام است و دلدادگان به آن حضرت به نوعي اهتمام بدانها دارند. اين خود سبب شده تا برخي انسانهاي سودجو بدون دليل و استناد قطعي بويژه برخي مكانها را به نوعي مربوط به آن حضرت كنند. و در پرتو آن به مطامع دنيوي خود دست يابند. از اين رو بر علما و دانشمندان است تا با روشنگري از انتسابهاي بدون دليل مكانها و يا زمانها به آن امام غائب پيشگيري كرده مردم را از شيطنت منحرفان دور سازند.
ناگفته نگذرم برخي پيرايهها نيز برخي مكانها منسوب به آن حضرت را در بر گرفته كه همچنان نيازمند تدبير بزرگان دين است.
در پايان تأكيد ميشود دانشمندان سخت كوش مسلمان همواره در طول تاريخ تلاش كردهاند تا ساحت اين ميراث گرانبها را از اين آسيبها مبرا نمايند اگر چه نميتوان اين زحمات را ناديده گرفت اما همچنان اين آفت به طور جدّي حقيقت بيانات معصومان(علیهم السلام) را تهديد ميكند.
چهار ـ شرايط ظهور؛
در روايات فراواني آنگاه كه از اهداف بلند قيام و حكومت مهدي موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن به ميان آمده مهمترين ويژگي آستانه ظهور سرشار شدن زمين از ستم و فساد دانسته شده است.
برخي پنداشتهاند اين وضعيت از شرايط ظهور است؛ از اين رو بر اين گمانند كه ميبايست براي تسريع در امر ظهور در فراهم آمدن اين شرط سهمي داشت. كه اين خود با همه آموزههاي ديني از جمله امر به معروف و نهي از منكر در تعارض جدّي است.
برخي ديگر پنداشتهاند اين وضع از نشانههاي ظهور است و در برابر آن ما هيچ وظيفهاي نداريم. كه البته با بررسي در روايات مربوط به نشانهها هرگز روايتي به اين نكته اشاره نكرده است. و نشانهها ـ همانگونه كه در محل خود ثابت شده ـ به طور مشخص در روايات ذكر شده است.
پيامهاي زيانبار دو پندار بالا تعطيلي دو واجب امر به معروف و نهي از منكر و نامشروع بودن حكومت اسلامي در عصر غيبت خواهد بود كه چيزي جز خواستههاي دشمنان دين خدا نيست.
پنج ـ قيامهاي پيش از ظهور؛
بعضي افراد از ظاهر برخي از روايات اينگونه برداشت كردهاند كه هر قيامي پيش از قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) محكوم به شكست و از نظر امامان معصوم(علیهم السلام) مردود است.
در پاسخ بايد گفت كه اجراي بسياري از احكام اسلامي مانند اقامه حدود و قصاص و نيز جهاد با دشمنان و مبارزه فراگير با فساد جز با تشكيل حكومت اسلامي ممكن نيست، بنابراين تلاش براي برقراري نظام اسلامي كاري پسنديده و مورد قبول است و نهي از قيام در بعضي از روايات به معني شركت در قيامهاي باطل كه انگيزه الهي ندارد و يا قيامهايي كه بدون توجه به شرايط و زمينههاي لازم انجام ميگيرد و يا حركتهايي كه به عنوان قيام مهدوي شروع ميگردد، ميباشد. نه اينكه هر انقلاب و حركتي كه در مسير اصلاح جامعه است مردود شمرده شود.
تلاش در جهت تقويت علم و بصيرت در دين افراد جامعه، ميتواند در مقابل كجانديشيها و برداشتهاي غلط از مفاهيم ديني از جمله انتظار ومهدويت نقش اصلاحي بسزايي داشته باشد.
شش ـ نشانههاي ظهور؛
بحث نشانهها به دليل جذّاب بودن و اينكه به نوعي پيشگويي از حوادث آينده است، همواره مورد توجه علاقهمندان بوده است، به همين دليل همواره مورد طمع شيادان و بهرهگيري نادرست سادهلوحان نيز بوده است. اگر چه برخي گاهي با انگيزههاي خوبي به تطبيق برخي حوادث بر نشانهها پرداختهاند اما غفلت كردهاند كه اين امر پيآمدهاي ناگواري بهوجود خواهد آورد كه كمترين آنها ايجاد اميدهاي كاذب به نزديك بودن ظهور است.
ريشه اين آسيب را در عواملي چون پندارهاي نادرست، دخالت افراد غير متخصص در مطالب فنّي و تخصصي و عدم روشنگري كافي توسط علما از دو ديدگاه عدم تبيين علايم حتمي و غير حتمي و نداشتن عكسالعمل مناسب در مقابل مدّعيان، ميتوان جستوجو كرد.
در محل خود ثابت شده از نشانهها آنچه قابل قبول است فقط نشانههاي حتمي ظهور است آنهم در آستانه، همزمان و پس از ظهور خواهد بود و برخي از آنچه به عنوان نشانه مطرح ميشود ـ در روايات قابل قبول ـ ارتباطي با ظهور ندارد.
بنابراين به روشني ميتوان گفت تا كنون هيچ يك از نشانههاي ظهور رخ نداده و تطبيق برخي از حوادث بر نشانهها غير قابل قبول است.[8]
به عنوان مثال در بحث نشانههاي ظهور، حوادث بزرگي چون انقلاب اسلامي ايران، جنگ هشت ساله ميان عراق و ايران، برخي حوادث اخير در جهان غرب و مانند آن، اگر چه ميتواند به نوعي در ارتباط با ظهور تفسير شود، اما انطباق آن به طور دقيق با برخي روايات كاري بس مشكل مينمايد.
مثال ديگر اينكه يكي از نويسندگان پس از ذكر رواياتي در باره سفياني مينويسد:
با نقل روايات ياد شده به اين نتيجه ميرسيم که احتمال وجود دو سفياني بعيد نيست، که نخستين سفياني، همانگونه که در برخي از روايات به وجود حرف (شين)در نام او اشاره شده، همان (ميشل افلق) رئيس حزب بعث (افلقي) عراق باشد. و اگر نام او با صراحت در اخبار اهل بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نيامده است به خاطر پستي و حقارت او بوده است. و البته روش اهل بيت(علیهم السلام) پيوسته چنين است که معمولا کمتر کسي را به اسم ياد ميکردهاند.[9]
هفت ـ وقتگذاري براي ظهور؛
از آسيبهاي فرهنگ مهدويت تعيين زمان براي ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، در سخنان معصومان(علیهم السلام) نه فقط از اين كار نهي شده بلكه كساني كه وقت تعيين ميكنند از دروغگويان شمرده شده، گفته شده آنها را تكذيب كنيد. چرا كه حكمت الهي بر اين است كه وقت ظهور امام زمان(علیهم السلام) بر بندگان مخفي بماند.
البته اين تعيين وقت به گونههاي فراواني فرض ميشود. مانند اينكه كسي بگويد در فلان روز از فلان ماه از فلان سال؛ يا اينكه بگويد پيش از رسيدت فلان سال و يا اينكه بگويد مثلا جوانها به طور قطع ظهور را درك ميكنند چرا كه متوسط عمر يك انسان اندازهاي دارد و وقتي گفته ميشود فلان سن به طور حتم خواهند ديد يعني ظهور كمتر از سال متوسط عمر آنهاست. اينها و مانند آن همه تعيين وقت ظهور و در روايات از آنها نهي شده است.
از پيآمدهاي ناگوار اين آسيب كه به طور مكرر در تاريخ رخ داده ايجاد نااميدي پس از انقضاي زمان گفته شده است. بسياري نابخردانه با تعيين زمان ظهور اميدهاي كاذبي را پديد آوردهاند و پس از رسيدن زمان مورد نظر با تحقق نيافتن ظهور مشكلاتي را بوجود آوردند و البته برخي با مطرح كردن بحث بدا خواستهاند توجيهي دستوپا كنند كه اين خود آسيب دوبارهاي شده است.
هشت ـ شتابزدگي در امر ظهور؛
از آسيبهايي كه در روايات نيز بدان اشاره شده، عجله و شتاب براي تحقق ظهور است كه در رواياتي مورد نكوهش واقع شده است.
شايد يكي از دليلهاي نهي از عجله و شتاب زدگي در امر ظهور، آن است كه به دنبال عجله، يأس و نوميدي در انسانِ منتظر، پديد ميآيد؛ آرامش و شكيبايي را از دست ميدهد و حالت تسليم او به حالت اعتراض و شكايت تبديل ميشود و از تأخير ظهور بي قرار ميشود و گاهي به انكار امام، گرفتار ميشود.
روشنگري انديشمندان نسبت به عواقب تعجيل و نيز بيان آثار صبر و تسليم و رضا ميتواند بخشي از اين آسيب را از بين ببرد. و تذكر به اين نكته كه مهم، انجام وظيفه و حركت در اين مسير و شناخت امام و راه و مرام او است ميتواند تا حدودي در درمان اين آفت مؤثر باشد.
نه ـ روش نظامي حضرت؛
در روايات فراواني به چگونگي برخورد حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ستمگران و نابود كردن آنها شده است. برخي اين روايات و نيز تحليلهاي ارائه شده گاهي دردو قطب متضاد بوده است.
برخي روايات سخن از كشتارهاي بسيار بزرگ و در رواياتي تنظيم امور بدون كمترين خشونت و خونريزي بوده است.
بيگمان هردو دسته روايت و به دنبال آن تحليلهاي ارائه شده، آسيبهاي خطرناكي را به اين فرهنگ ارزشمند زده است.
اما معرفي حضرت به عنوان چهرهاي خشونت طلب و خونريز، با روح آيات و رسالت پيامبران و اوصيا سازگاري ندارد و بر خلاف تصوّر اين افراد حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مظهر رأفت و رحمت پروردگار است و مانند پيامبر بزرگوار اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) ابتدا همگان را با بيان روشن و دلائل آشكار به اسلام و قرآن ميخواند و بيشتر مردم دعوت آن حضرت را پاسخ ميدهند و به او ميپيوندند. بنابراين امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فقط با مخالفان سرسخت و دشمنان كه آگاهانه از پذيرفتن حق سرباز ميزنند و جز زبان شمشير نميفهمند، با سلاح برخورد ميكند.
اين دسته روايات كه برخي داراي ضعف سند هستند داراي پيامدهائي همچون ايجاد دلزدگي و نفرت نسبت به امام، ترس و خوف از حضرت و عدم پذيرش امام به عنوان پدري مهربان و نااميدي از انجام اعمال صالح به جهت ترس از عدم پذيرش توسط امام، با اين تصور كه اكثريت كشته خواهند شد و حضرت اعمال او را نيز نخواهد پذيرفت، ميباشد.
6) طرح مباحث غيرضروري
از ديگر آسيبها در عرصه مهدويت كشاندن مباحث غير ضروري و غير مناسب براي مخاطبان است. محل زندگي حضرت، ازدواج، همسر، تعداد همسران، تعداد فرزندان و... از مباحثي هستند كه اذهان افراد را به خود مشغول ساخته و از مباحث مهمي چون معرفت امام، وظيفه ما نسبت به امام، تبيين و ترسيم استراتژي آينده و ارائه آن براي زمينه سازي و فراهم آوردن شرايط ظهور و ... باز داشته است.
از آنجا كه گفتهاند هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد بر يك گويند يا نويسنده چيره و زبردست است تا با شناخت مخاطب بحث مناسب او را ارائه نموده، از بحثهاي غير ضروري پرهيز نمايد.
بيگمان در فرهنگ ناب مهدوي معارف فراواني است كه پرداختن به آنها يك ضرورت شمرده ميشود و نقش اساسي در جهت آگاهي بخشي به شيعيان دارد و براي ترسيم نحوه عملكرد آنها در زمان غيبت بسيار مهم است.
از پيآمدهاي ناگوار اين آسيب محصور كردن بحث مهدويت در چارچوب تنگ مباحث سطحي و گاهي بيفايده، بازماندن از مباحث مهم، كاربردي و ضروري و بستر سازي براي ورود خرافات و سخنان بي دليل و غير مستند است.
پس با طرح مباحث ضروري و بنيادين و قابل استفاده براي عموم مخاطبان ميتوان ظرفيتهاي ناشناخته اين بحث را در معرض استفاده جهانيان قرار داد.
البته افراط در اين زمينه نيز قابل قبول نيست. بيگمان كساني كه بحثهاي عميق و علمي ـ كه ويژه نشستهاي كارشناسي و علمي است ـ را با بياني غير قابل فهم به عرضه عمومي ميكشانند همان قدر در اشتباهند كه كساني كه بحثهاي بي فائده و انحرافي را مطرح ميكنند.
نتيجه:
بنابراين در انتقال پيامهاي مهدوي همچون همه آموزههاي ديني نياز به كارشناسي زمانآگاه و مكانآگاه، است و اين امر مهم با مطالعه دقيق و مستمر در منابع معتبر حاصل ميشود.
پینوشتها:
[1]. عبد الواحد آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ص 106، ح1917.
[2]. داود معماري، مباني و روشهاي نقد متن حديث، ص27 (با تصرف)
[3]. نك: نگارنده، درسنامه مهدويت، ج2، درس دهم.
[3]. نك: سيد جعفر مرتضي عاملي، جزيره خضرا در ترازوي نقد (پژوهشي در علامات ظهور، بيان الائمه، خطبة البيان، جزيره خضرا)، ص41.
[4]. علاّمه مجلسي در ذيل روايت طولاني که در مورد نشانههاي ظهور آورده، مينويسد: انّما اوردت هذا الخبر مع کونه مصحّفاً مغلوطاً وکون سنده منتهياً الي شرّ خلق اللّه عمر بن سعد لعنه اللّه، لأشتماله علي الاخبار بالقائم( ليعلم تواطؤ المخالف والمؤالف عليه صلوات اللّه)؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص227.
[5]. ما در جلد دوم يك درس را به بحث ملاقات اختصاص داديم علاقهمندان رجوع فرمايند.
[7]. ر.ك: جمعی از نويسندگان، چشم به راه مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 35ـ 34 .
[8]. به بحث نشانهها در همين كتاب مراجعه فرماييد.
[9]. سيد اسدالله هاشمي شهيدي، زمينهسازان انقلاب جهاني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 58؛ و نيز نك: كوراني، علي، عصر ظهور؛ و....
- برگرفته از کتاب در سنامه مهدویت(3)