مقدمه:
همان گونه كه در مبحث گذشته گفته شد، اهل سنّت در روايات فراواني به حقيقت « انديشه مهدويّت» اشاره کردهاند. اگر چه در پارهاي موارد تفاوتهايي با اعتقاد شيعه به چشم ميخورد؛ اما موارد مشترک فراوانی نيز وجود دارد.
مشتركات اهل سنّت و شيعه در « مهدويّت»[1]
- حتمي بودن ظهور و قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
اولين مسألهاي که بين شيعه و اهل سنّت مورد اتفاق است، حتمي بودن ظهور و قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است. اين موضوع يکي از مسلمات اعتقادي اين دو گروه است؛ به گونهاي که دهها و بلکه صدها روايت در اين زمينه، در منابع روايي آنها وجود دارد.
- نسب حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
يكي از مواردي كه بين شيعه و سنّي تا حدودي اتفاق نظر وجود دارد، تبار حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. شيعه اين نسب را تا پدر بزرگوار حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به روشني تمام، مشخص و معرفي کرده است، امّا اهل سنّت در موارد معيّني، بدان اشاره كرده[2] كه از اين قرار است:
2-1. حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اهل بيت و فرزندان رسول خدا
ابن ماجه در سنن خود نقل كرده كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « الْمَهْدِي مِنَّا أَهْلَ الْبَيتِ يصْلِحُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي لَيلَةٍ »؛[3] « مهدي از ما اهل بيت است وخداوند يك شبه امر او را به سامان ميآورد».
رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « يخرج رجل من أهل بيتي عِنْدَ انْقِطَاعٍ مِنَ الزَّمَانِ وَ ظُهُورٍ مِنَ الْفِتَن يكُونُ عَطَاؤُهُ حثياً»؛[4] « هنگام پايان زمان وآشكار شدن فتنهها، مردي از اهل بيت من خروج خواهد کرد که بخشش او بسياراست».
صنعاني در المصنف از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است: «... فَيبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ عِتْرَتِي من أَهْلِ بَيتِي ...»؛[5] «...پس خداوند مردي از عترت و اهل بيت مرا بر انگيزد ...».[6]
2-2. حضرت مهدي( از نسل حضرت علي (علیه السلام)
از ديگر موارد اتفاق روايات بين شيعه و سنّي، اين است که آن حضرت از نسل امام علي(علیه السلام) است. سيوطي در عَرف الوردي نقل كرده كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، دست علي(علیه السلام) را گرفت و فرمود: « سيخرج من صلب هذا فتي يمْلأ الأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً»؛[7] « از نسل اين شخص، به زودي جواني خروج خواهد كرد كه زمين را پر از عدل و داد ميكند...».
جويني شافعي در فرائد السمطين از ابن عباس نقل كرده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « إِنَّ عَلِي بْنَ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام) إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيهَا بَعْدِي وَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذِي يملا الله به الارض عدلا و قسطا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...»؛[8] «همانا علي بن ابيطالب امام امت من و جانشين من بر آنان بعد از من است. از فرزندان او، قائم منتظر است كه خداوند به وسيله او زمين را پر از عدل و داد ميكند؛ آن گونه كه پر از ستم و بيداد شده باشد...».
شيخ صدوق(رحمة الله علیه) از حضرت باقر(علیه السلام) چنين آورده است: « اميرمؤمنان علی(علیه السلام) هنگام بازگشت از نهروان در كوفه خطبه ميخواند، در اين ميان خبر رسيد كه معاويه از او بدگويي ميكند و بر او نفرين ميفرستد و يارانش را ميكشد، حضرت بلند شد و خطبهاي خواند تا بدان جا كه فرمود: از فرزندان من است مهدي اين امت».[9]
2-3. حضرت مهدي از نسل فاطمه(سلام الله علیها)
در روايات فراواني از اهل سنّت، به اين مطلب تصريح شده كه حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) است: ابن ماجه از ام سلمه نقل كرده كه وي از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چنين شنيد: « الْمَهْدِي مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ»؛[10] « مهدي از فرزندان فاطمه است».[11]
شيخ طوسي(رحمة الله علیه) نيز از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است: « مهدي مردي از فرزندان فاطمه(علیها السلام) است».[12]
- ويژگيهاي جسماني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
در باره ويژگيهاي جسماني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور، روايات فراواني در کتابهاي شيعه و اهل سنّت آمده است. بعضي از اين ويژگيها بدين قرار است:
3-1. قدرتمند بودن آن حضرت هنگام ظهور
در رواياتي تأکيد شده که حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور داراي بدني بسيار قدرتمند است.[13]
3-2. چهره نوراني
جويني از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روايت كرده است: « الْمَهْدِي مِنْ وُلْدِي ... كَأَنَّ وَجْهَهُ كَوْكَبٌ دُرِّي...»؛[14] « مهدي از فرزندان من است ... چهرهاش همانند ستارهاي درخشان است».
3-3. پيشاني بلند و بيني كشيده
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با پيشاني بلند و بيني كشيده، توصيف شده و اين تعبير فراوان در احاديث اسلامي آمده است. صنعاني از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل كرده است: « ان المهدی اقني اجلی»؛[15] « مهدي بيني كشيده (با انحناي وسط) و بلند پيشاني است».
اين مضمون در كتابهاي اهل سنّت، مورد اشاره قرار گرفته است. از حضرت علي(علیه السلام) نقل شده كه به امام حسين(علیه السلام) نگاه کرد و فرمود: « خداوند از نسل اين، كسي را به وجود خواهد آورد كه هم نام پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد... او مردي است پيشاني بلند و كشيده بيني...».[16]
3-4. خال بر گونه
شيخ صدوق(رحمة الله علیه) نقل كرده است: « بر گونه راست آن حضرت خالي است...».[17] در منابع اهل سنّت نيز بدان اشاره شده است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «... بر گونه راست مهدي، خالي مشكي وجود دارد...».[18]
3-5. ظهور در سن چهل سالگي[19]
پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «... مهدي از فرزندان من است، در سن چهل سالگي بر انگيخته خواهد شد...».[20]
قطب راوندي نيز نقل کرده است: « نشانه قائم ما هنگام خروج اين است كه از لحاظ سن، كهنسال؛ ولي از نظر چهره، جوان است. تماشاگر وي گمان ميبرد كه او چهل ساله يا نزديك به آن است... ».[21] در برخي از روايات نيز بدون اشاره به سن حضرت هنگام ظهور، تنها به جوان بودن ايشان اشاره شده است.[22]
- هم نام بودن حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه) با پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
اهل سنّت و شيعه اتفاق نظر دارند كه حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم نام رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است.[23] حتي در رواياتي تصريح به نام آن حضرت شده؛ چنان که ابن مسعود از پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است: « اسم المهدي محمد».[24]
- زمينههاي ظهور
بعضی از تحولات اجتماعي پيش از ظهور، هم در منابع شيعه و هم در منابع اهل سنّت مورد اشاره قرار گرفته است:
5-1. نا اميدي كامل مردم
داود ابن كثير الرقي ميگويد: به حضرت صادق(علیه السلام) عرض كردم: اين موضوع (ظهور) براي ما طولاني شد تا بدان جا كه سينههاي ما تنگ شده است... حضرت(علیه السلام) فرمود: « هنگامي كه نااميدي از فرج ما بيش از همه چيز شد... منادي از آسمان به اسم قائم ندا خواهد داد...»[25]
پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت علي(علیه السلام) فرمود: « اي علي! ظهور مهدي هنگامي خواهد بود كه شهرها دگرگون شده، بندگان خدا ضعيف و از فرج و ظهور مهدي مأيوس گردند؛ در اين هنگام مهدي قائم از فرزندان من ظاهر گردد».[26]
5-2. فراگير شدن ستم
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين باره فرموده است: « لَوْ لَمْ يبْقَ مِنَ الدُّنْيا إِلَّا يوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيوْمَ حَتَّي يبْعَثَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيتِي يمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...»؛[27] « اگر از دنيا بيش از يك روز باقي نماند، خداوند آن روز را چنان طولاني خواهد كرد تا اينكه مردي از اهل بيتم بر انگيخته شود و زمين را آکنده از عدل و قسط کند؛ آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد».
- نشانه هاي ظهور
در منابع روايي شيعه از پارهاي از حوادث آينده با عنوان نشانههاي ظهور ياد شده است. اين نشانهها به دو دسته حتمي و غيرحتمي تقسيم شده و بعضی از آنها در منابع اهل سنّت مورد اشاره قرار گرفته است:
6-1. نداي آسماني
رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « در ماه محرم بانگي از آسمان برآيد، بدين مضمون كه: برگزيده خداوند فلان (مهدی) است؛ پس سخنش را بشنويد و از او پيروي كنيد».[28]
امام عليبن ابيطالب(علیه السلام) نيز فرمود: « هنگامي كه بانگ برآورنده از آسمان، بانگي برآورد كه حق در آل محمد(صلی الله علیه و آله) است؛ در اين هنگام مهدي ظهور خواهد كرد... ».[29]
امام صادق(علیه السلام) فرمود: « النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُوم...»؛[30] « ندا [ي آسماني] از نشانههاي حتمي است».
6-2. سفياني
يكي ديگر از نشانههاي ظهور مهدي موعود، قيام شخصي با عنوان سفياني است. در احاديث شيعه در روايات فراواني بر حتمي بودن آن تاكيد شده است.[31] در برخي از احاديث اهل سنّت نيز با صراحت از آن به عنوان يکي از نشانههاي خروج مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ياد شده است.[32]
گفتنی است روايات شيعه دراينباره، به حدي است كه برخي براي آن ادعاي تواتر كردهاند.[33]
6-3. خسف در بيداء
واژه « خَسف»، به معناي فرو رفتن و پنهان شدن است و « بيداء» نام سرزميني بين مكه و مدينه است.
منظور از اين نشانه اين است كه سفياني با لشكري عظيم، به قصد جنگ با حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) عازم مكه ميشود. آنان در بين مكه و مدينه و در محلي معروف به « بيداء»، به گونهاي معجزهآسا در زمين فرو ميروند.
رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين باره فرمود: «... فَيبْعَثُ إِلَيهِ جَيشٌ من الشام حَتَّي إِذَا كَانُوا بِالْبَيدَاءِ خُسِفَ بِهِمْ...»؛[34] « گروهي از شام به سوي او برانگيخته ميشوند؛ چون به منطقه بيداء ميرسند، به زمين فرو برده ميشوند».[35]
6-4. قتل نفس زکيه
يکي از نشانههايي که از آن به عنوان نشانه حتمي ياد شده و در برخي از منابع اهل سنّت نيز بدان اشاره گشته است؛ کشته شدن انساني پاک و بي گناه در آستانه قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بين رکن و مقام است.[36]
- امور مربوط به ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
از موضوعات مشترک بین روایات فریقین در باره حضرن مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ویژگیهای دوران ظهور حضرت است.
7-1. اصلاح امر ظهور مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در يک شب
از رواياتي استفاده ميشود که امر ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در يک شب اصلاح و مهيّا ميگردد. اين مطلب نيز از اموري است که هم شيعه و هم اهل سنّت بدان اشاره کردهاند.[37]
7-2. محل ظهور
درباره نقطه آغاز ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پيوستن ياران خاص به او، احاديث فراواني ذكر شده است. وجه اشتراك اين روايات، اين است كه ظهور آن حضرت از مكه[38] و ـ بر اساس روايات فراواني ـ از كنار كعبه آغاز خواهد شد.
رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « دستههايي از عراق و بزرگاني از شام، به سوي مهدي ميآيند و با او ميان ركن و مقام بيعت ميكنند...»[39] و نيز فرمود: «... با مهدي بين ركن و مقام بيعت ميشود».[40]
البته روايات فراواني به بيعت آن حضرت با يارانش در ميان رکن و مقام اشاره کرده است.[41]
7-3. بيعت با حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
يکي از موضوعاتي که در منابع شيعي و سنّي مورد توجه قرار گرفته، بيعت ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ايشان در طليعه ظهور است.[42] همچنين در باره محل بيعت با حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روايات مشترکي نقل شده است.[43]
7-4. نزول فرشتگان براي ياري حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
از جمله موضوعات مشترک، بين شيعه و سني، نزول فرشتگان براي ياري حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور است.[44]
7-5. نزول عيسي( و اقتدا به حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
يکي از حوادث بسيار مهم در عصر ظهور بازگشت حضرت عيسي(علیه السلام) است. اين رخداد در روايات بسياري مورد اشاره قرار گرفته است.
رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « يلتفت المهدي و قد نزل عيسي بن مريم كانما يقطر من شعره الماء، فيقول المهدي: تقدم، وَصلِّ بالناس فيقول عيسي بن مريم: انما اقيمت الصَّلاة لك فيصلي عيسي خلف رجل من ولدي...»؛[45] « مهدي میبيند كه عيسي فرود آمده و گويا آب از موهايش ميچكد. پس به او میگويد: جلو برو و به نماز بايست؛ عيسي پاسخ ميدهد: نماز براي تو، به پا شده و آن گاه پشت سر مهدي به نماز ميايستد...».
همچنين فرموده است: «... جبرئيل نزد من آمد و گفت:اي محمد! خداوند متعال از بنيهاشم هفت چيز را برگزيد... و از شما است قائمي كه عيسي بن مريم پشت سر وي به نماز ميايستد...».[46]
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «... وَ ينْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَی ابْنُ مَرْيمَ فَيصَلِّي خَلْفَهُ ...»؛[47]
«...و روح الله عيسي بن مريم فرود آمده، پشت سر او به نماز خواهد ايستاد...».
- ويژگيهاي حكومت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
8-1. عدالت گستري
بر اساس روايات فراواني عدل و قسط از مهمترين اهداف قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. اين مهم علاوه بر روايات شيعه، در انبوه روايات اهل سنّت نيز مورد اشاره قرار گرفته است.[48]
8-2. رفاه و آسايش عمومي
از ديگر ويژگيهاي حکومت حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رفاه عمومي است. اين ويژگي نيز در روايات شيعه و سنّي ذکر شده است[49]. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « يكون في امتي المهدي... تعيش امتي في زمانه عيشاً لم تعشه قبل ذلك»[50]؛ « مهدي در امت من خواهد بود... مردم در زمان او چنان زندگي خواهند کرد که هرگز قبل از آن نکرده بودند». و نيز فرمود: « يكُونُ فِي أُمَّتِي الْمَهْدِي ... يتَنَعَّمُ فِيهِ أُمَّتِي نِعْمَةً لَمْ يتَنَعَّمُوا مِثْلَهَا قَطُّ»؛[51] « مهدي در امت من خواهد بود ... مردم در آن دوره به چنان نعمتي دست يابند كه در هيچ دورهاي چنين متنعم نشده باشند».
8-3. رضايت همگاني از حکومت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تمامي مردم پس از ظهور و در دوران حکومت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از حاکميت آن حضرت رضايت کامل خواهند داشت. اين مهم هم در روايات شيعه و هم در روايات اهل سنّت ذکر شده است.[52]
8-4. امنيت همه جانبه و عمومي
از ويژگيهاي مهم جامعه عصر ظهور، امنيت فرا گير و همگاني در کل کره زمين است.[53] امام باقر(علیه السلام) در اين باره میفرمايد: « به خدا سوگند! [ياران مهدي] آن اندازه ميجنگند، تا خدا به يگانگي پرستيده شود و به او شرك نورزند تا آنجا كه پيرزني سالخورده و ناتوان، از اين سوي جهان به آن سوي جهان رهسپار ميشود و كسي متعرض او نمی گردد».[54]
8-5. احساس بينيازي در مردم
يکي از خصلتهاي مردم در عصر ظهور احساس بي نيازي است. پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: « أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِي ... وَ يمْللاً اللَّهُ قُلُوبَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ غِنًی ...»[55]؛ « شما را به مهدي بشارت ميدهم... [ به هنگام ظهور او] خداوند دلهاي امت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را سرشار از بينيازي ميكند...».[56]
8-6. غلبه اسلام بر ساير اديان
از ديگر موضوعات مشترک بين شيعه و اهل سنّت، غلبه اسلام بر ديگر اديان، در عصر ظهور است.[57]
8-7. جهاني بودن حکومت حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
شمار زيادي از احاديث اسلامي بر فراگيري حكومت حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأكيد کرده است. پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «... يبايع له الناس بين الركن و المقام، يردالله به الدين و يفتح له فتوحاً، فلايبقي علي وجه الارض الا من يقول: لااله الا الله»؛[58] «...مردم در ميانه ركن و مقام [با مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)] بيعت ميكنند؛ خداوند به واسطه او، دين را برميگرداند و پيروزيهايي براي او به وجود ميآورد تا بدان جا كه هيچ كس بر زمين باقی نمیماند، مگر آنكه « لا اله الا الله» را میگويد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: « إِذَا قَامَ الْقَائِمُ لا تَبْقَی أَرْضٌ إِلا نُودِي فِيهَا شَهَادَةُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»؛[59] « هنگامي قائم قيام نمايد هيچ زميني نخواهد ماند، مگر آنکه در آن نداي شهادتين « اشهد أَنْ لا إِلَهَ إلا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه» سر داده خواهد شد».
نتیجه:
با مباحثی که مطرح گشت روشن شد که موضوع مهدويّت در كتابهاي روايي اهل سنّت فراوان مورد اشاره قرار گرفته است. علاوه بر روايات زیادی كه در منابع اهل سنّت به صورت پراكنده به چشم ميخورد، تدوين و تأليف كتابهاي حديثي مختص به حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به وسيله دانشمندان اهل سنّت، گوياي جايگاه والاي « مهدويّت» نزد آنان میباشد.
پینوشتها:
[1]. « از آنجايي که دسترسي به روايات شيعه براي مهدي پژوهان آسان تر است، تلاش شده تا در اين مقاله به روايات اهل سنّت بيشتر اشاره شود».
[2]. « اگر چه در مبحث « نسب حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)»، به موارد فراواني اشاره خواهد شد، اما به تناسب در اين بحث نيز به پارهاي از موارد اشاره ميشود».
[3]. ابن ماجه، سنن، ج2، ح4085؛ كشف الغمة، ج2، ص477؛ دلائل الامامة، ص247.
[4]. ابن ابي شيبه، الكتاب المصنف، ح37639؛ كشف الغمة، ج2، ص483.
[5]. صنعاني، المصنف، ج11، ح20770؛ طبراني، معجم الكبير، ج10، ح10213.
[6]. و نيز: ر. ک: مقدسي شافعي، عقد الدرر، ص36.
[7]. جلال الدين سيوطي، الحاوي للفتاوي، کتاب: العَرف الوردي، ص 74 و ص88 .
[8]. جويني شافعي، فرائد السمطين، ج 2، 327، ح 589؛ شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص287، باب 25، ح7.
[9]. شيخ صدوق، معاني الاخبار، ص 61.
[10]. سنن ابن ماجه، ح 4086 ؛ ابی داود، سنن ابي داود، ج4، ح4284؛ نعيم بن حماد، الفتن، ص375؛ حاكم، المستدرك، ج4، ص557.
[11]. و نيز: ر. ک: کنجي شافعي، البيان في اخبار صاحب الزمان، ص30؛ مقدسي شافعي، عقد الدرر، ص35؛ جلال الدين سيوطي، الحاوي للفتاوي، ص69.
[12]. محمد بن حسن طوسي، كتاب الغيبة، ص 187.
[13]. البيان في اخبار صاحب الزمان، ص78؛ الحاوي للفتاوي، ص79.
[14]. جويني، فرائد السمطين، ج 2، ح 565؛ كشف الغمة، ج2، ص470.
[15]. صنعاني، المصنف، ح 20773؛ سنن ابي داود، ج4، ح2485.
[16]. نعماني، الغيبة، 214، ح 2؛ كشف الغمة، ج 3،259 و محمدبن جرير طبري، دلائل الامامة، ص 258.
[17]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ج 2، 445، ح 19.
[18]. گنجي شافعي، البيان في اخبار صاحب الزمان، باب 8، ح 51.
[19]. « البته تفاوت شيعه با اهل سنّت در اين است كه شيعه ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در سنّ پيری و هيئت چهل سالگي ميداند، ولي اهل سنّت در سنّ چهل سالگي».
[20]. جويني، فرائد السمطين، ج2، ح565، ح565؛ نيز ر. ک: الحاوي للفتاوي، ص78، عقد الدرر، ص61.
[21]. راوندي، الخرائج و الجرائح، ج3، 1170؛ شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة ، ج 1، 315، ح 2.
[22]. البيان في اخبار صاحب الزمان، ص84، ح53؛ الحاوي للفتاوي، ص88؛ عقد الدرر، ص65.
[23]. مقدسي شافعي، عقد الدرر، ص45، ص55.
[24]. جلال الدين سيوطي، الحاوي للفتاوي، ص88.
[25]. نعماني، الغيبة، ص 186، ح 29.
[26]. قندوزي، ينابيع المودة، ص 528؛ و نيز ر. ک: البيان في اخبار صاحب الزمان، ص42، ح21؛ الحاوي للفتاوي، ص92.
[27]. ابيداود، سنن ابي داود، ح 4282.
[28]. نعيم بن حماد، الفتن، ص 93؛ مقدسي شافعي، عقدالدرر في اخبار المنتظر، ص79، ص83، ص99؛ ر. ک: فرائد السمطين، ج2، ص316؛ الحاوي للفتاوي، ص73.
[29]. جعفربن محمد ابن المنادي، الملاحم، ص 196، ح 143.
[30]. نعماني، الغيبة، ح 11.
[31]. ر. ك: نعماني، الغيبة، ص 257، ح 15 و ص 264، ح 26؛ شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص 650، ح 5؛ محمد بن حسن طوسي، كتاب الغيبة، ص 435.
[32]. الحاوي للفتاوي، ص80؛ عقد الدرر، ص76؛ و نيز ر. ک: متقي هندي، کنز العمال، ج11، ص273.
[33]. لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، فصل 6، باب 6، ص 568.
[34]. صنعاني، المصنف، ج11، ص371.
[35]. و نيز ر. ک: طبراني، المعجم الاوسط، ج2، ص35؛ متقي هندي، کنز العمال، ج11، ص277، ح 31513؛ البيان، ص44، ح23؛ عقد الدرر، ص80؛ الحاوي للفتاوي، ص71 .
[36]. ابن ابي شيبه، المصنف ج8، ص679؛ متقي هندي، کنز العمال، ج 11، ص 277؛ جلال الدين سيوطي، الحاوي للفتاوي، ص78.
[37]. البيان في اخبار صاحب الزمان، ص31، ح11؛ الحاوي للفتاوي، ص69؛ عقد الدرر، ص210.
[38]. نعماني، الغيبة، ص313،ح4و 315، ح9؛ مقدسي شافعي، عقدالدرر، باب2، ص56.
[39]. نعيم بن حماد، الفتن، بخش چهارم، ص 242، ح 950.
[40]. مقدسي شافعي، عقدالدرر، باب 2، ص 56.
[41]. ر. ک: صنعاني، المصنف، ج11، ص371؛ ابن حبان، صحيح ابن حبان، ج15، ص159؛ طبراني، معجم الکبير، ج23، ص296؛ متقي هندي، کنز العمال، ج14، ص265.
[42]. گنجي شافعي، البيان في اخبار صاحب الزمان، ص35، ح15؛ الحاوي للفتاوي، ص83؛ عقد الدرر، ص 88 ؛ فرائد السمطين، ج2، ص315، ح569.
[43]. البيان، ص44، ح23، عقد الدرر، ص56.
[44]. عقد الدرر، ص46، صص117، ص185؛ الحاوي للفتاوي، ص88؛ البيان، ص84، ح53.
[45]. مقدسي شافعي، عقدالدرر، ص292؛ علی بن عيسی اربلی، كشف الغمة، ج 3، ص 278.
[46]. محمد بن يعقوب کليني، كافي، ج 8، ص50، ح 10.
[47]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص330، ح 16.
[48]. مصنف ابن ابي شيبه، ح19484؛سنن ابي داود، ح4282؛ معجم الکبير طبراني، ح 10219 و ح10220.
[49]. البيان، ص43، ح22؛ الحاوي للفتاوي، ص71، عقد الدرر، ص195.
[50]. ابن ابي شيبه، المصنف، ج 7، ح 19484.
[51]. ابن ماجه قزويني، سنن، ح 4083؛ علی بن عيسی اربلی، كشف الغمة في معرفة الائمة، ج 3، ص 257.
[52]. صنعاني، المصنف، ح20770، البيان، ص42، ح21؛ الحاوي للفتاوي، ص69؛ عقد الدرر، ص73؛ فرائد السمطين، ج2، ص310، ح561.
[53]. مقدسي شافعي، عقد الدرر، ص207.
[54]. طبراني، المعجم الكبير، ج 8، ص 179.
[55]. احمدبن حنبل، مسند، ج 3، ص 37؛ مقدسي شافعي، عقدالدرر في اخبار المنتظر، باب 8، ص 219.
[56]. نيز: ر. ک: البيان، ص61، ح38؛ الحاوي للفتاوي، 76.
[57]. عقد الدرر، ص95.
[58]. مقدسي شافعي، عقدالدرر، باب دوم، يك حديث به آخر.
[59]. عياشي، تفسير عياشي، ج1، ص 207، ح 81.
- برگرفته از کتاب درسنامه مهدویت(1)