مقدمه:
ویژگیهای مشترک اخلاقی و رفتاری فراوانی میان این دو امام معصوم (علیهما السلام) و یارانشان وجود دارد که در این مقاله به برخی از آنها اشاره شدهاست.
« وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ...».
اگر شيعيان ما - كه خداوند بر اطاعتش موفقشان بدارد - با دلهاي متّحد و يكپارچه بر وفاي به عهد و پيمان اجتماع ميكردند، ملاقات ما از آنها به تأخير نميافتاد، و سعادت ديدار و مشاهده با معرفت و راستي بر آنها به زودي حاصل ميشد...
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
هركس دوست ميدارد از ياران حضرت قائم، (علیه السلام)، باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكاري و اخلاق نيكو رفتار نمايد.
ویژگیهای مشترک این دو امام بزرگوار و یارانشان
1. اهمیت دادن به نماز
الف) امام حسين (علیه السلام) و يارانش
ــ امام حسين (علیه السلام) و يارانش سرگرم نبرد بودند که ابوثمامه، «عمرو بن عبدالله صائدي» خطاب به آن حضرت فرمود: وقت نماز ظهر است، گرچه من دست از تو نميکشم تا کشته شوم، امّا دوست دارم دورکعت نماز با تو بخوانم. امام سربرداشت و در حق او اينگونه دعا کرد.
قال الامام الحسين (علیه السلام): « ذَکَّرْتَ الصَّلاةَ، جَعَلَکَ اللهُ مِنَ الْمُصَلِّينَ الذَّاکِرينَ! نَعَمْ، هذا أَوَّلُ وَقْتِها
آنگاه به ياران فرمود: سَلُوهُمْ أَنْ يَکُفُّوا عَنَّا حَتَّي نُصَلّي».[1]
کوفيان مخالفت کردند. حضرت اباعبدالله ع خود اذان گفت، وقتي اذان تمام شد خطاب به عمر سعد فرمود: « يابْنَ سَعْدٍ اَنَسيتَ شَرايِعَ الْاِسْلامِ، اَلاتَقِفُ عَنِ الْحَرْبِ حَتَّي نُصَلّي وتُصَلُّونَ وَنَعُودَ إلي الْحَرْبِ».
عمر سعد جواب نداد. امام ع فرمود، شيطان بر او چيره شد.آنگاه به زهير بن قين و سعيد بن عبدالله فرمود:« تَقَدَمَّا اَمامي حَتَّي اُصَلِّيَ الظُّهْرَ».
ــ در روز نهم محرّم، عمر سعد و ديگر سران نظامي تصميم گرفتند که با يک حمله عمومي کار را يکسره کنند، حرکت لشگرها و بالارفتن گرد و غبارها همه را متوجّه خود ساخت، امام حسين (علیه السلام) برادرش حضرت عبّاس (علیه السلام) را فرستاد تا علّت حرکت سپاه دشمن را بداند.
حضرت عبّاس رفت و بازگشت و فرمود: ميگويند يا با يزيد بيعت کن و يا آماده نبرد باش.
حضرت اباعبدالله (علیه السلام) به برادر فرمود:
« اِرْجَعْ اِلَيْهِمْ فَاِن اِسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلي غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِيَّةَ، لَعَلَّنا نُصَلّي لِرَبِّنا اللَّيْلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ يَعْلَمُ أَنّي کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ کِتابِهِ وَکَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالْاِسْتِغْفارِ».[2]
« فَقَامَ اللَّيْلَ كُلَّهُ يُصَلِّي وَ يَسْتَغْفِرُ وَ يَدْعُو وَ يَتَضَرَّعُ وَ قَامَ أَصْحَابُهُ كَذَلِكَ يُصَلُّونَ وَ يَدْعُونَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ».[3]
« بَاتَ الْحُسَيْنُ وَ أَصْحَابُهُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِيٌّ كَدَوِيِّ النَّحْلِ مَا بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ...».[4]
ب) امام مهدی (علیه السلام) و منتظرانش
« مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَدَاةَ إِلَى أَنْ تَنْقَضَّ النُّجُومُ».[5]؛ از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسی که نماز صبح را تا ناپدید شدن ستارگان به تأخیر بیندازد.
2. وفای به عهد
الف) امام حسین (علیه السلام) و یارانش
ـــ وفاداري نسبت به قرارداد صلح
پس از آنکه با امضاء قرار دادنامه صلح تحميلي معاويه بر عراق و شام حاکم شد از آن پس ديگر امام حسين (علیه السلام) نيز که به صلح وفادار بود. هرگاه اشخاصي يا گروههايي با امام حسين (علیه السلام) تماس ميگرفتند و تلاش ميکردند آن حضرت را بر ضدّ معاويه بشورانند پاسخ ميداد:
قال الامام الحسين (علیه السلام) : « اِنَّ بَيْنيِ وَ بَيْنَ الْقَوْمِ مَوْعِداً أَکْرَهُ أَنْ أُخَلِفَهُمْ، فَاِنْ يَدْفَعِ اللهُ عَنَّا فَقَديماً ما أَنْعَمَ عَلَيْنا وَ کَفي، وَاِنْ يَکُنْ ما لابُدَّ مِنْهُ فَفَوْزٌ وَشَهادَةٌ اِنْ شاءَ اللهُ». امام حسين (علیه السلام) فرمود: ميان ما و اين قوم وعده و قراري است که نميخواهم از آن بازگردم، پس اگر خداوند شرّ آنها را از ما دفع کند، که همواره در گذشته نيز چنين ميکرد و ما را کفايت ميفرمود. و اگر ناچار با آنان درگير شويم پس رستگار شده و شهادت در انتظار ماست، اگر خدا بخواهد.[6]
ـــ وفاي به پيمان صلح
به معاويه خبر داده بودند که حسين (علیه السلام) قصد قيام و مبارزه بر ضدّ تو را دارد و با شيعيان خود در رفت و آمداست. معاويه نامهاي به امام حسين (علیه السلام) نوشت و خبرهاي رسيده را طرح کرد و هشدار داد که از کوفيان پروا کنيد، آنها نسبت به پدر و برادر تو وفادار نبودند. امام (علیه السلام) در جواب او نوشت:
قال الامام الحسين (علیه السلام) : « أَتاني کِتابُکَ، وَ أَنَا بِغَيْرِ الَّذي بَلَغَکَ عَنّي جَديرٌ، وَالْحَسَناتُ لايَهْدي لَها إِلاَّ اللهُ، وَما أَرَدْتُ لَکَ مُحارَبَةً وَلا عَلَيْکَ خِلافاً، وَما أَظُنُّ أَنَّ لي عِنْدَاللهِ عُذْراً في تَرْکِ جِهادِکَ!! وَما أَعْلَمُ فِتْنَةً أَعْظَمَ مِنْ وِلايَتِکَ أَمْرَ هذِهِ الأُمَّةِ!».[7]
امام حسين ع فرمود: نامه تو بدست من رسيد، من به آن گزارشاتي که بتو دادند سزاوار نيستم، و نيکوکاريها را جز خدا هدايت نميکند، من هم اکنون قصد جنگ يا مخالفت بر ضد تو را ندارم، گرچه فکر ميکنم عذري در ترک مبارزه با تو را نزد خداوند نخواهم داشت، زيرا من فتنه و فسادي بزرگتر از حکومت تو بر اين امّت سراغ ندارم.
ـــ اصحاب حضرت
حضرت راجع به اصحابشان نیز میفرمایند: « فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي...».[8]
يارانى وفادارتر و پرمهرتر و بهتر از ياران خويش نمىشناسم...
ب) امام مهدی (علیه اسلام) و منتظرانش
« وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ...».[9]
اگر شيعيان ما - که خداوند بر اطاعتش موفقشان بدارد - با دلهاي متّحد و يکپارچه بر وفاي به عهد و پيمان اجتماع ميکردند، ملاقات ما از آنها به تأخير نميافتاد، و سعادت ديدار و مشاهده با معرفت و راستي بر آنها به زودي حاصل ميشد...
3. صله رحم
الف) امام حسين (علیه السلام) و يارانش
اگر زندگي بايد بگونهاي اجتماعي و در سايه وحدت و همکاري تداوم يابد تا به تکامل و رستگاري برسيم، چه بهتر که در زندگي اجتماعي به خويشاوندان و فاميلان خود توجّه داشته و با آنان ارتباط داشته باشيم که رهآوردهاي فراواني خواهد داشت.
قال الامام الحسين (علیه السلام) : « مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُنْسَأَ في أَجَلِهِ وَ يُزادَ في رِزْقِهِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ».[10]
امام حسين (علیه السلام) فرمود: کسي که دوست دارد و خوشحال است تا عمر او طولاني گردد، و روزي او فراوان شود، پس با خويشاوندان خود ارتباط داشته باشد.
بزرگواری حسین (علیه السلام) را ببینید:
شمر خود را به خيام امام حسين (علیه السلام) و يارانش نزديك كرد و صدا زد: خواهرزادههايم عبد اللَّه، جعفر، عبّاس، و عثمان كجايند؟ امام حسين (علیه السلام) به عباس (علیه السلام) و برادرانش فرمود: جواب شمر را بدهيد گر چه فاسق است، چه آنكه او يكى از دايىهاى شما است. عباس (علیه السلام) و برادرانش گفتند: به ما چه كار دارى؟ شمر گفت: اى خواهرزادههايم شما در امان هستيد، خود را همراه برادرتان حسين (علیه السلام) به كشتن ندهيد، و به اطاعت امير مؤمنان يزيد بن معاويه درآييد. حضرت عباس (علیه السلام) به او چنين پاسخ داد: دو دستهايت بريده باد! و بر آنچه از امان را آوردهاى لعنت باد اى دشمن خدا، آيا به ما امر مىكنى برادرمان و آقايمان حسين (علیه السلام) پسر فاطمه (سلام الله علیها) را رها كنيم، و پيرو ملعونان و ملعون ملعونزادگان شويم؟ شمر در حالى كه خشمگين و سرافكنده بود، به سوى لشكرش بازگشت.[11]
با وجود اینکه دشمن است و برای قتل فرزند رسول الله آمده ولی باز حضرت قرابت را محترم میشمارد...
ب) امام مهدی (علیه اسلام) و منتظرانش
علي بن ابراهيم وارد خيمه حضرت ولی عصر ارواحنا فداه شد و به محضر مولي عرض سلام کرد، سخناني بين آن حضرت و او گذشت که قسمتي از آن، چنين است: فقال: « يا ابا الحسن قد کنا نتوقعک ليلا و نهارا، فما الذي بطأبک علينا؟». اي ابوالحسن، ما شب و روز توقع آمدن تو را داشتيم، چه چيز آمدنت را نزد ما به تاخير انداخت؟
قلت: « يا سيدي، لم اجد من يدلني الي الآن». عرض کردم:اي سرورم، تا الان کسي را نيافته بودم که مرا راهنمائي کند. قال لي: « لم تجد احدا يدلک؟». به من فرمودند: هيچکس را نيافتي که تو را راهنمايي کند؟ « ثم نکث باصبعه في الارض». آنگاه با انگشتان روي زمين کشيدند،
ثم قال: « لا، ولکنکم کثرتم الاموال و تحيرتم علي ضعفاء المومنين و قطعتم الرحم الذي بينکم، فاي عذرلکم الان؟».[12] سپس فرمودند: نه، ولکن شما اموالتان را زياد کرديد و اختلاف و حيرتي به زيان مومنان ضعيف، پديد آورديد و بين خود قطع رحم نموديد، پس الان براي شما چه عذري مانده است؟...
حضرت علت تأخير در توفيق ديدار را ناشايستهاي زير دانستهاند:
1- مال اندوزي ثروتمندان و در نتيجه درماندگي ضعفاي شيعه.
2- قطع رحم (بريدن از خويشاوندان)
4. حیاء و عفت و غیرت ناموسی
الف) امام حسین (علیه السلام) و یارانش
ـــ غیرت ناموسی حسین (علیه السلام) تا آخرین نفس
« وَ لَمْ يَزَلْ ع يُقَاتِلُهُمْ حَتَّى حَالُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ رَحْلِهِ- فَصَاحَ وَيْلَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ هَذِهِ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَباً كَمَا تَزْعُمُونَ قَالَ: فَنَادَاهُ شِمْرٌ لَعَنَهُ اللَّهُ مَا تَقُولُ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ فَقَالَ إِنِّي أَقُولُ أُقَاتِلُكُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِي وَ النِّسَاءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَكُمْ وَ جُهَّالَكُمْ وَ طُغَاتَكُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِي مَا دُمْتُ حَيّاً».[13]
امام دلاورانه ميجنگيد و ابنسعد، همگان را بر کشتن حضرت ترغيب ميکرد و ميگفت: از هر سو بر او حمله بريد. شمر با گروهي از جنگ جويان مقابل خيمهي حسين آمد و بين امام و خيمهاش حايل شد. حسين (علیه السلام) فرمود: واي بر شما اي پيروان خاندان ابيسفيان، اگر دين نداريد و از روز قيامت هم پروايي نداريد، در دنياي خود آزاده باشيد و به حسب و نسب خود برگرديد؛ اگر چنان که گمان داريد، عرب هستيد. شمر صدا زد: اي پسر فاطمه چه ميگوئي؟ حضرت فرمودند: ميگويم من با شما ميجنگم و شما با من ميجنگيد زنان را که گناهي نيست سرکشان و نادانان خود را از تعرض بحرم من بازداريد.
ـــ جايگاه زنان در عاشورا
نهضت عاشورا براي احياي ارزشهاي ديني بود. در سايه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نيز جايگاه خود را دريافت و امام حسين (علیه السلام) و زينب کبرا و دودمان رسالت، چه با سخنانشان و چه با نحوه عمل خويش، يادآور اين گوهر ناب گشتند. زينب کبرا وخاندان امام حسين (علیه السلام) الگوي حجاب و عفاف هستند. زنان در عاشورا در عين مشارکت در حماسه عظيم و ادامه رسالت حسّاس و بزرگ اجتماعي، متانت و عفاف را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند.
سيد بن طاووس نقل کردهاست: « در شب عاشورا امام حسين (علیه السلام) در گفتگو با خانوادهاش آنان را به حجاب و عفاف و خويشتن داري توصيه کرد. روز عاشورا وقتي که زينب کبري بيطاقت صبر شد و به صورت خود زد امام (علیه السلام) به او فرمود آرام باش زبان شماتت اين گروه را به ما دراز مکن«. دختران و خواهران امام (علیه السلام) (در همه صحنهها) مواظب بودند تا حريم عفاف و حجاب اهل بيت پيامبر تا آن جا که ميشود حفظ و رعايت شود. از اعتراضهاي شديد حضرت زينب نيز به يزيد اين بود که « اي يزيد آيا از عدالت است که کنيزان خود را در حرم سرا پوشيده نگاه داشتهاي و دختران پيامبر را به صورت اسير شهر به شهر ميگرداني و حجات آنان را هتک کرده، چهره هايشان را در معرض ديد همگان قرار دادهاي که دور و نزديک به صورت آنان نگاه کنند». ولي با آن حال وظيفه بزرگي هم در عاشورا به عهده زنان گذاشته شده بود و آن هم پيام رساني واشاعه فرهنگ عاشورا بود.
اين است مقام زن و اين است جايگاه زني که عاشورا به بعد از خودش به جاي گذاشت.[14]
ب) امام مهدی (علیه السلام) و منتظرانش
در دعای « اَللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطَّاعَةِ» حضرت نسبت به زنان اینگونه دعا فرموده و خواسته خود از ایشان را اینچنین بیان میفرمایند: « وَعَلَي النِّسآءِ بِالْحَيآءِ وَالْعِفَّةِ» و به زنان حيا و عفت عنايت کن.
فرد منتظر در مسير لطف و تأييد رهبر قرار ميگيرد؛ به گونهاي که در طول مسير فعاليت، بر اميدش افزوده ميگردد. حجاب زن مسلمان، لباسي است که نشان از فاطمه زهرا (عليها سلام) دارد و اتصال عملي زن را به روش و سيره محکم الگوي زنان عالم نشان ميدهد؛ لذا در صورت ارائه کامل اين شعائر الهي، زن محجبه به سبب شباهت ظاهري به مادر عترت، مورد عنايت خاص منجي موعود قرار گرفته و زمينه کسب فيض را در او قويتر ميسازد؛ زيرا اين نماد، نمود فاطمي بودن اين امت ميباشد که خداي سبحان، رسالت پرچمداريش را بر عهده زن نهاده است.[15]
5. خوش اخلاقی
الف) امام حسین (علیه السلام) و یارانش
قال الامام الحسين (علیه السلام): « الْخُلْقُ الْحَسَنُ عِبادَةٌ».[16]
اخلاق نيکو عبادت است.
ب) امام مهدی (علیه السلام) و منتظرانش
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ».[17]
هرکس دوست ميدارد از ياران حضرت قائم، (علیه السلام)، باشد بايد که منتظر باشد و در اين حال به پرهيزکاري و اخلاق نيکو رفتار نمايد.
خود حضرت نیز در دعای « اَللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطَّاعَةِ» برای مردم خورفتاری را طلب نی نمایند: « وَعَلَي الرَّعِيَّةِ بِالْإِنْصافِ وَ حُسْنِ السّيرَةِ» و برمردم انصاف و خوشرفتاري ارزاني فرما.
6. تقوا و پرهیزکاری
امام حسین (علیه السلام) و یارانش
ابی عبدالله (علیه السلام) میفرمایند: « أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقَاهُ أَنْ يُحَوِّلَهُ عَمَّا يَكْرَهُ إِلَى مَا يُحِبُّ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ».[18]
شما را به تقواي الهي سفارش ميکنم زيرا خداوند براي کسي که تقواي الهي داشته باشد ضمانت کرده که حالش را از آنچه ناخوش دارد به آنچه که دوست ميدارد دگرگون سازد و از آنجا که گمان ندارد روزيش دهد.
ب) امام مهدی (علیه السلام) و منتظرانش
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ...».[19]
هرکس دوست ميدارد از ياران حضرت قائم، (علیه السلام)، باشد بايد که منتظر باشد و در اين حال به پرهيزکاري و... رفتار نمايد.
حضرت خطاب به شیخ مفید میفرماید: « أَنَّهُ مَنِ اتَّقَى رَبَّهُ مِنْ إِخْوَانِكَ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجَ مِمَّا عَلَيْهِ إِلَى مُسْتَحِقِّيهِ كَانَ آمِناً مِنَ الْفِتْنَةِ الْمُبْطِلَةِ وَ مِحَنِهَا الْمُظْلِمَةِ الْمُضِلَّةِ...».[20]
ما به تو اطمينان ميدهيم که هر کس از برادران دينيت، تقوای الهی را رعایت کند و آنچه را به گردن دارد به صاحبان حق برساند، در فتنه نابود کننده و گرفتاريهاي تيره و تار و گمراهگرانه، در امان خواهد بود.
7. روزی حلال
امام حسین (علیه السلام) و یارانش
ـــ طلب روزی حلال
« اللَّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلَال».[21]
بار الها! روزى حلالت را بر من بگستران.
ـــ بازتاب و نتيجه لقمه حرام
ابی عبدالله (علیه السلام) روز عاشورا خطاب به دشمن میفرماید: « كُلُّكُمْ عَاصٍ لِأَمْرِي غَيْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِي فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيْلَكُمْ أَ لَا تُنْصِتُونَ أَ لَا تَسْمَعُونَ».[22]
همهي در نافرماني امر من مصريد و سخن مرا نخواهيد پذيرفت زيرا که شکمهاي شما همهي از مال حرام پر است و کار قلب شما و قفل آن آنسان سرسري نيست، قفلي که خدا زده نميتوان شکستاي واي به شما! آيا اين اندازه بيانصافيد؛ آيا انصاف نميدهيد؟ آيا گوش فرانميدهيد؟
ب) امام مهدی (علیه السلام) و منتظرانش
ـــ طلب روزی حلال
« ونحن نسئلك من الرزق ما يكون صلاحا للدنيا وبلاغا للاخرة».[23]
و ما از تو روزی میخواهیم که در آن صلاح دنیا و رسیدن به آخرت است.
« وَ أَكْثِرْ مِنَ الْحَلَالِ مَالِي...».[24]