logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
دو قیام حق طلبانه

مقدمه:

در فرهنگ پر افتخار شیعه، دو قیام و نهضت، جایگاه ویژه و برجسته‌ای دارند: یکی، « حماسه جاودانه حسینی» است که در گذشته روی داده و دیگری « انقلاب جهانی مهدوی» است که در آینده تحقق خواهد یافت. رهبر هر دو قیام، امام معصوم و از خاندان مطهّر پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است.

« واقعه عاشورا» سر آغاز حیات، پویایی و بالندگی شیعه و « ظهور موعود»، نقطه اوج رشد، کمال و سعادت شیعه (و همه یکتاپرستان و صالحان) است. بین این دو نهضت، پیوند و ارتباطی وثیق و ناگسستنی وجود دارد و هر دو در امتداد هم و تکمیل‌کننده یک‌دیگرند. مهم‌ترین جلوه هر دو قیام، بروز و ظهور کامل « حق» و تشکیل جبهه « حق» در برابر گروه « باطل» است.

از نظر شیعه، مصاف نهایی حق (ایمان و نور و خیر) در برابر باطل (کفر و ظلمت و شرّ) در عصر ظهور و هنگام قیام جهانی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، روی خواهد داد. این نهضت -که فراگیر، جهانی، گسترده و کوبنده خواهد بود- را بسیاری از ملت‌ها و شریعت‌ها، انتظار می‌کشند. وعده این مصاف نهایی-که منجر به نجات و رستگاری انسان‌ها می‌شود- در همه کتاب‌های آسمانی و آموزه‌های برخی ادیان دیگر بیان شده است.

با این حال، این قیام جهانی، متأثر از نهضت عاشورا و تکمیل‌کننده آن است. برای تبیین این موضوع و فهم چگونگی تأثیر‌گذاری و نقش حماسه حسینی بر قیام مهدوی و نیز مصاف نهایی حق و باطل، چند ره‌یافت و تحلیل ارائه می‌شود:

  1. ره‌یافت فلسفی- تاریخی: بررسی پیوند هر دو قیام بر اساس فلسفه نظری تاریخ و بررسی نزاع و ستیز حق و باطل در طول تاریخ.
  2. ره‌یافت نظامی: بررسی و ارائه روایاتی که نهضت مهدوی را در جهت انتقام‌گیری و خون‌خواهی از دشمنان خدا و قاتلین امام حسین(علیه السلام) معرفی می‌کند.
  3. ره‌ یافت سیاسی- دینی: بررسی آموزه‌ها، پیام‌ها، اهداف، انگیزه‌ها و برنامه‌های مشترک و همسان هر دو قیام، و تبیین نقش و تأثیر آموزه‌های عاشورا بر قیام مهدوی.

بر اساس این چند ره‌یافت، درصدد پاسخ‌گویی به این سؤال هستیم که: « آیا نهضت عاشورا، نقشی در مصاف نهایی حق و باطل دارد؟».

واقعه عاشورا، نمادی از یک خط سیر تاریخی است که در آن، حسینیان و یزیدیان، همواره با هم در نبرد هستند. عاشورا و قیام خونین حسین(علیه السلام)، آینده‌نگری مثبت پیامبران الهی را تحقق بخشید و باعث ایجاد انگیزه، جهت حفظ دین و امید به آینده روشن اسلام در پرتو قیام جهانی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گردید. بی‌تردید آینده بشریت، مرهون خون عاشورا‌ئیان است؛ چرا که عاشورا، حلقه اتصال آغاز ظهور پیامبران آسمانی، با پایان راه تکاملی ادیان و استقرار عدل جهانی است. اگر راه پیامبران تداوم یافت و سیره آنان در مقابله با اشرار و گروه باطل، حفظ شد و اگر دین اسلام، پاینده و استوار ماند، به برکت خون‌های ریخته شده در عاشورا است.

حق و باطل

دو انگاره « حق» و « باطل»، از واژه‌های مهم و کلیدی در فرهنگ‌نامه دین جاودانه اسلام و دارای مفاهیم و معانی گسترده و گوناگون هستند، به گونه‌ای که در هر برهه‌ای از زمان، تجلیّات و نمودهای مختلفی داشته‌اند. مهم‌ترین نمودهای معنایی حق و باطل که در طول تاریخ، بروز و ظهور یافته‌اند را می‌توان در وجود دو گروه و جبهه مخالف هم، شناسایی کرد؛ گروه اول در جبهه خیر، ایمان و حق‌پرستی و گروه دیگر در جبهه شرّ، کفر، طغیان و فساد‌گری. در یک جبهه، پیامبران، اولیای الهی، یکتا پرستان، حق‌پویان، عدالت‌گرایان و مؤمنان قرار داشته و دارند و در جبهه مقابل، جبّاران، فراعنه، حاکمان ظلم و جور، مُترفان، ثروت‌اندوزان، کافران و حق‌ستیزان بوده و هستند.

در طول تاریخ، همواره، بین این دو گروه، نزاع، درگیری و چالش‌های فراوان وجود داشته است و در آینده نیز وجود خواهد داشت. مبارزه و نزاع حق و باطل، در تاریخ بشری و مکاتب الهی، پیشینه‌ای دراز و طولانی دارد. باطل، در زمینه افکار و عقاید- چه در بُعد رفتار و اخلاق، چه در محور اجتماعی و حکومتی، و چه در زمینه فرهنگ و سیاست- به گونه‌ای بوده است که همه پیامبران، اوصیا و امامان با آن، مبارزه کرده‌اند. در این میان، سنت الهی نیز بر آن بوده که با نیروی حق، باطل را نابود سازد.

در همین راستا، بشر، شاهد دو قیام حق‌طلبانه و نهضت باطل‌‌ستیزانه تأثیر‌گذار و شکوه‌مند بوده و خواهد بود:

  1. نهضت عاشورایی امام حسین(علیه السلام)، در دهم محرم سال 61 هجری قمری.
  2. قیام حق‌پویانه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آخرالزمان.

پیوند‌ها و ارتباطات گسترده و مستقیم این دو قیام و نهضت، به گونه‌ای زیاد است که می‌توان گفت این‌ دو، در حقیقت، تکمیل‌کننده، تداوم‌بخش و در امتداد یک‌دیگر قرار گرفته‌اند. هر دو قیام، در جبهه         « حق» تعریف می‌شوند و در برابر آن‌ها، گروه « باطل» (مفسدان، ستمگران، دین‌ستیزان) قرار می‌گیرند. هدف هر دو، اصلاح جامعه فاسد و رو به تباهی است و مهم‌ترین برنامه آن‌ها، احیای آموزه‌های والای دینی- انسانی و ریشه‌کنی ناهنجاری‌ها و موانع رشد و کمال انسان‌هاست.

پیام سیاسی- دینی این دو قیام، مبارزه با حکومت‌های جور و فساد، و عدم سازش با جباران و طاغوت‌ها است و هدف اصلی آن‌ها، رساندن جامعه بشری به تعالی و کمال نهایی – یعنی عبودیت و قرب خدای متعال- و ایجاد انقلاب و دگرگونی در اخلاق و رفتار نا‌پسند مردم است. یکی، آغازگر جهادی خونین و حماسه‌ای بی‌نظیر علیه ظلم و فساد و بی‌دینی است و دیگری، پایان‌بخش طومار عمر باطل و هدایت‌گر مبارزه نهایی علیه شرّ و کفر.

هر دو قیام در تداوم نهضت‌ها و انقلاب‌هایی است که در طول تاریخ، توسط پیامبران و صالحان، شکل گرفته‌اند و خود نیز منشأ و سرچشمه بسیاری از قیام‌های حق‌طلبانه و ظلم‌ستیزانه بوده‌ و خواهند بود.

در این جا به بررسی پیوند‌ها و ارتباط‌های دو قیام حق‌طلبانه و نقش و تأثیرگذاری آن‌ها بر هم‌دیگر می‌پردازیم.

یک) تحلیل فلسفی ـ تاریخی هر دو قیام

توضیح، تفسیر و تحلیل تاریخ بشری و ارتباط مستمر گذشته با حال و آینده، بر عهده « فلسفه نظری تاریخ» است. بر اساس تعریفی جامع و کامل که نگارنده ارائه داده، فلسفه نظری تاریخ، کشف الگو و قوانین حاکم بر تاریخ و شناسایی اهداف، مسیرها و عوامل حرکت‌آفرین آن، جهت پیش‌‌بینی آینده و معنا‌بخشی به حرکت تاریخ است.[1]

قیام امام حسین(علیه السلام) و مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حلقه‌ای از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق، منتهی می‌شود. سر منزل و مقصد نهایی این مبارزه نیز حاکمیت اهل حق بر جهان، گسترش فضیلت‌های اخلاقی، ریشه‌کنی شرارت و رذالت و تحقق کمال اخلاقی و عقلانی است.

بر این اساس، نهضت امام حسین(علیه السلام)، در امتداد قیام‌های پیامبران و صالحان و یکی از حساس-ترین و مهم‌ترین این مبارزات بوده است. مهم‌ترین شاخصه و ویژگی آن- مانند سایر قیام های انبیا و اولیا- حق‌محوری و تلاش برای احیای حق و خیر و ایمان بوده است؛ همان‌گونه که مهم‌ترین شاخصه و ویژگی قیام مهدوی نیز، حق‌طلبی و تلاش برای حاکمیت خیر و ایمان و حق خواهد بود.

در کربلا و حماسه عاشورا، دو جمعیت و گروه، در مقابل یک‌دیگر قرار گرفتند: یک گروه، نماینده حق و حقیقت، ایمان و حق‌باوری، درستی و صداقت، شرف و کرامت، عبادت و طاعت و در یک کلمه، گروه « حق» بودند و گروه دیگر، نماینده شرّ و فساد، ظلم و تباهی، نفاق و بی‌ایمانی، پستی و رذالت و در یک کلمه، گروه « باطل».

باطل‌‌ستیزی در عاشورا و عصر ظهور

الف. قیام حق‌طلبانه حسینی

امام حسین(علیه السلام) ، نه تنها خود از گروه حق و رهبر آنان بود؛ بلکه مهم‌ترین برنامه و ایده خود را احقاق حق و نابودی باطل می‌دانست. آن حضرت، در موارد و مراحل مختلف به این موضوع، اشاره کرده است.از جمله آن‌که فرمود: { أَ لَا تَرَوْنَ الْحَقَّ لَا يُعْمَلُ بِهِ وَ الْبَاطِلَ لَا يُتَنَاهَى عَنْهُ لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ اللَّه}[2]؛ « آیا نمی‌بینید که به حق، عمل و از باطل پرهیز نمی‌شود؟ سزاوار است که مؤمن برای ملاقات خدا مشتاق باشد».

امام حسین(علیه السلام)، مهم‌ترین اختلاف خود (و سایر امامان) با بنی‌امیه و یزید را در رابطه با حق-که همانا خدا و توحید است- می‌دانست: « نَحْنُ وَ بَنُو أُمَيَّةَ اخْتَصَمْنَا فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ، وَ قَالُوا كَذَبَ اللَّه»[3]؛ « ما و بنی‌امیه درباره خدا با هم نزاع داریم. ما می‌گوییم خداوند راست گفته؛ اما آنان می‌گویند خداوند دروغ گفته است»!

به همین جهت، شهادت در راه حق و حق‌خواهی را بزرگ‌ترین سعادت و نیک‌فرجامی می‌دانست و به آن افتخار می‌کرد: « ما اَهْوَنَ الْمَوْتُ عَلى سَبيلِ نَيلِ الْعِزِّ وَ اِحْياءِ الْحَقّ»[4]؛ « مرگ، در راه رسیدن به عزت و زنده کردن حق، چه آسان است».

بر این اساس، محورهای مهم حق‌گرایی و حق‌طلبی در نظر امام حسین(علیه السلام)  عبارت بود از:

توحید و خدا‌محوری؛ عزت و آزادگی در پرتو حق‌طلبی؛ امامت و ولایت اهل‌بیت(علیهم السلام) ؛ احیای نشانه‌های راستین دین خدا (به عنوان معالم حق)؛ از بین بردن بدعت‌ها و موانع حق‌گرایی (مبارزه با گروه باطل)؛ تداوم سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرمؤمنان(علیه السلام)؛ اصلاح جامعه فاسد و...

ب. قیام حق‌طلبانه مهدوی

بر اساس آیات و روایات و ادلّه دیگر، کشمکش و مبارزه حق و باطل، همیشگی و پایدار نیست؛ بلکه سرانجام با پیروزی و غلبه نهایی گروه حق و حزب خدا و شکست و اضمحلال گروه باطل و حزب شیطان، پایان می‌یابد.

این پیروزی و غلبه کامل حق بر باطل، در عصر مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تحقق خواهد یافت و این اوج حرکت تاریخ برای رسیدن به آخرین منزل مبارزه است. رسیدن به این منزل، نزدیک شدن به مرحله والا و متکامل تاریخ، یعنی عبودیت و قرب خدای متعال و دوری از استکبار، افساد و ابلیس‌گرایی است.

بر اساس دیدگاهی که اسلام در فلسفه نظری تاریخ دارد، حق و ایمان با قیام و پیروزی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به طور کامل تحقق خواهد یافت و سپاه ظلمت و کفر، از بین خواهد رفت. در این عصر، تمامی نیروهای اهریمنی و شیطانی، فرجام ذلّت‌باری می‌یابند؛ قدرت و شوکت ظاهری و باطل آن‌ها فرو خواهد پاشید؛ حربه‌های شیطنت و فساد‌گری ابلیس و زمینه‌‌های انحراف و استکبار انسان، از بین خواهد رفت؛ حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رهبری گروه حق را بر عهده می‌‌گیرد و با تمام توان، به جنگ نهایی با جبهه کفر و باطل می‌پردازد تا در تحقق وعده الهی - مبنی بر حاکمیت عدالت، معنویت، امنیت، عقلانیّت و دیانت- پیروز ‌شود. بدین ترتیب، تاریخ زندگی بشری نیز به فرجام شکوه‌مند خود می‌رسد.

« شقاوت» و « سعادتی» که در کربلا مشاهده شد، بار دیگر، در مقیاس کلی‌تر و در سطح گسترده جهانی، در عصر ظهور دیده خواهد شد. مخالفان و دشمنان حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)،  نیز از طیف‌ها و گروه‌های مختلفی خواهند بود. هم‌چنان‌که نقل شده است: «... [ امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)،] علیه یهود، نصارا، صائبین، مادی‌گرایان و برگشتگان از اسلام و کافران در شرق و غرب کره زمین، قیام می‌کند و اسلام را به آنان پیشنهاد می‌دهد...».[5]

در لسان روایات نیز، بسیاری از آیات مربوط به حق و باطل و نصرت مؤمنان و...، به امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تفسیر و تأویل شده است.جابر می‌گوید: « شنیدم که امام باقر(علیه السلام)، درباره آیه شریفه {لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِل‏}[6]، فرمود: « مراد این است که هنگام خروج حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حق آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را تثبیت -می‌کند و باطل را بر می‌اندازد».[7]

این، آخرین جنگی است که بشر، شاهد آن خواهد بود و پس از پایان این نزاع و رفع فساد و فتنه و ستم از جهان، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دست به اقدامات اصلاحی و احیاگرایانه خواهد زد؛ به طوری‌که هیچ مانعی در برابر فعالیت‌‌های گسترده و جهانی او نخواهد بود[8] و در واقع این آیه محقق خواهد شد که: {وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَة...} .[9]

دو. تحلیل نظامی (انتقام و خون‌خواهی)

یکی از ابعاد قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)،علاوه بر جنبه‌های اصلاح‌گری، انسان‌‌سازی، عدالت‌‌گستری، کمال‌‌بخشی و احیاگری، جهاد بی‌امان با کفار و خون‌خواهی آن حضرت از دشمنان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، اهل بیت(علیهم السلام)- به خصوص امام‌ حسین (علیه السلام)- و تمامی مظلومان و هم‌چنین پایان‌بخشیدن به عمر دولت‌‌های جائر و نامشروع خواهد بود؛ تا آن‌جا که زمین، آکنده از عدل و داد خواهد شود و دولت‌های ظالم و ستمگر از بین خواهند ‌روند.

مهم‌ترین بُعد این قضیه، آن است که امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، انتقام‌‌گیرنده خون حضرت ابا‌عبدالله، حسین بن علی(علیه السلام) خواهد بود. این بشارت و وعده‌ای است که خداوند متعال، در روز عاشورا به فرشتگان داده است.

پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نیز انتقام‌گیری خون حسین(علیه السلام) را بر عهده مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)،  دانسته‌اند. بر اساس روایات مختلفی که در این زمینه موجود است، به یقین، یکی از ابعاد انقلاب و جهاد حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، خون‌خواهی از دشمنان امام حسین(علیه السلام) خواهد بود؛ البته معنا و گستره این انتقام‌‌گیری نیز در روایات، مشخص شده است؛ یعنی، با توجه به روایات، آن حضرت، ابتدا از کسانی که راضی به شهادت امام حسین(علیه السلام)  بوده و به جنایات پدران خود افتخار می‌کنند، انتقام خواهد گرفت؛ و سپس از همه کسانی که با خدا، رسول او، اهل بیت(علیهم السلام)  و همه مظلومان و مستضعفان عالم، دشمنی داشته‌اند.

در عصر ظهور، زلال همیشه جاریِ خون حسینی، طوفانی سهم‌گین خواهد شد که طومار عمر ‌ظالمان و جبّاران را در هم خواهد پیچید و ریشة فساد و ستم را بر خواهد کند.

بنابراین اگرچه گروه باطل مدتی جولان بدهد و برای خود، شوکت و قدرت ظاهری دست و پا کند، اما بالاخره نابود خواهد شد و از میان خواهند رفت و این تداوم راه حق و حقیقت در هر عصر و زمانی است.

در این‌جا به برخی از روایات مربوط به انتقام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از دشمنان و گروه باطل اشاره می‌شود.

الف. انتقام گیری خون حسین(علیه السلام)

در روایت مشهوری آمده است: « الْقَائِمُ مِنَّا إِذَا قَامَ طَلَبَ بِثَأْرِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام)»[10]؛ « هنگامی که قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ما قیام کند، خون حسین(علیه السلام)  را طلب خواهد کرد».

امام صادق(علیه السلام) نیز در این‌باره فرموده‌اند: « چون حسین بن علی(علیه السلام) به شهادت رسید، فرشتگان الهی ضجّه سردادند و گفتند: " پروردگارا! با حسین چنین شد؛ در حالی که او برگزیده تو و فرزند پیامبر تو است"؛ پس خداوند، نور قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به آنان نشان داد و فرمود: " به وسیله قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، انتقام او را خواهم گرفت"».[11]

ب. انتقام‌گیری خون حسین(علیه السلام)، وظیفه همگانی

از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است: « همانا [در روز عاشورا] چهار هزار فرشته برای نصرت و یاری حسین(علیه السلام)، به زمین فرود آمدند اما هنگامی که نازل شدند، دیدند حسین(علیه السلام) کشته شده است؛ از این رو ژولیده و غبار‌آلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت کردند و هم‌چنان خواهند بود تا آن که قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)،، قیام کند. آن‌گاه آنان از یاوران و سپاه آن حضرت و شعارشان« یالثارت الحسین» خواهد بود».[12] بر اساس این روایت، در آن هنگامه، همگان برای انتقام‌گیری خون اباعبدالله(علیه السلام) دعوت می‌شوند.

ج. فریاد انتقام‌خواهی مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، و یارانش

هنگامی که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قیام می‌کند، خود را به عنوان « منتقم خون حسین بن علی(علیه السلام)،» معرّفی می‌کند: « الا یا اهل العالم! انا الامام القائم؛ الا یا اهل العالم! انا الصمصام المنتقم؛ الا یا اهل العالم! ان جدّی الحسین قتلوه عطشاناً...»[13]؛ « ‌ای جهانیان! آگاه باشید که من امام قائم هستم؛ ‌ای اهل عالم! آگاه باشید که من شمشیر انتقام‌گیرنده هستم؛ ‌ای اهل جهان! بدانید که جدّ من، حسین(علیه السلام)، را تشنه‌کام کشتند...».

 در روایت دیگری نیز آمده است، شعار یاران و سپاهیان حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، خون‌خواهی امام حسین(علیه السلام)، خواهد بود: « إِنَّ شِعَارَ أَصْحَابِ الْقَائِمِ(عجل الله تعالی فرجه الشریف)،‏ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام)،». [14]

د. انتقام از تمامی دشمنان حق

امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، برای رهایی بشر از چنگال گروه ظلمانی باطل و رفع تمامی موانع رشد و تعالی انسان‌ها، به مبارزه سخت و گسترده علیه آن‌ها می‌پردازد و طی جنگ‌های شدیدی، همه آن‌ها را سرکوب و مغلوب می‌سازد. این گروه باطل، شامل کافران، افساد‌گران، مشرکین، منافقین، ثروتمندان مترف، مستکبران استضعاف‌گر، دشمنان سرسخت اهل بیت(علیهم السلام)،، ستمگران عدالت‌گریز و... خواهند بود.

بر این اساس، دایره انتقام و خون‌خواهی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، گسترده می‌شود و علاوه بر دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)، شامل دیگر ستمگران نیز می‌گردد. چنان‌چه، امام باقر(علیه السلام)، آیه شریفه { فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدا}[15] را این‌گونه تببین فرمود: « ‌ای‌ محمد! کافران را تا زمانی که قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قیام کند و از ستمگران،جنایت‌کاران قریش، بنی‌امیه و هر قوم ظالم دیگر انتقام بگیرد، مهلت بده».[16]

سه. تحلیل سیاسی ـ دینی

یکی از اساسی‌ترین ابعاد و وجوه حماسه عاشورا، درس‌ها، عبرت‌ها و پیام‌های جاودانه و فراگیر آن است. این آموزه‌ها و پیام‌ها، همواره حیات‌‌بخش، حرکت‌‌آفرین، تأثیر‌‌گذار و ماند‌گار بوده است. این قیام، هر چند در مکان و زمان خاصی روی داده؛ ولی آثار و برکات آن، همیشگی و گسترده بوده و مرزهای زمانی و مکانی را پشت سر گذارده است.

شعار « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، در حقیقت، ارائه یک الگو و برنامه برای همه ملت‌ها و فرهنگ‌های حق‌‌طلب و عدالت‌‌خواه است. بر این اساس، حماسه حسینی یعنی ذلت‌‌ناپذیری و عزّت نفس؛ ظلم‌ستیزی و مبارزه با ستم‌کاران؛ حق‌گرایی و دعوت به رهبری ائمه(علیهم السلام)،؛ عدالت و برابری؛ آزادی و آزادگی؛ احیای دین و سنت‌های اسلامی؛ رسوا‌سازی باطل و مبارزه با بدعت؛ اقامه حق و عدل و امر به معروف و نهی از منکر؛ اصلاح جامعه و پیکار با مفاسد؛ ترویج روحیه فداکاری و جهاد در راه عقیده و مرام؛ بایستگی تشکیل حکومت دینی؛ تبیین مظلومیت اهل بیت(علیهم السلام)،؛ شکست سلطه‌ها در برابر سلاح شهادت و مظلومیت؛ الهام‌‌بخشی به آزادگان و حق‌‌طلبان؛ موج‌‌آفرینی مثبت در تاریخ؛ ضرورت اصلاح جامعه فاسد و منحرف و...

با توجه به مؤلفه‌های یاد شده که سراسر، پیام، عبرت، درس، اثر و نتیجه است، روشن می‌شود که پیروز واقعی « واقعه طَف» (کربلا)، اندیشه و اعتقاد راستین امام حسین(علیه السلام)،است؛ نه شمشیر‌ها و نیزه‌های خون‌ریز یزیدی. در واقع، وقتی سخن از پیروزی و ظفر‌مندی گروه حق به میان می‌آید (و در قرآن به آن تصریح می‌شود)، صرفاً غلبه نظامی و مادی مطرح نیست؛ بلکه پیروزی اعتقادی، فکری و معنوی و چیرگی پیام و روح آن است.

در واقعه عاشورا -که لشگر امام حسین(علیه السلام)، و لشگر یزید رویاروی هم قرار گرفته و با هم جنگیدند - هر چند در ظاهر، غلبه و چیرگی، از آن یزید و یزیدیان بوده است؛ اما در واقع، امام حسین(علیه السلام)، پیروز شد و توانست اندیشه و پیام خود را برای همه عصرها و ملت‌ها به یادگار نهد.

به همین جهت است که در نهضت مهدوی، راه و آرمان او، هویدا و اندیشه و پیامش احیا خواهد گردید؛ به عبارت دیگر، الگو و اسوه انقلاب جهانی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)،، قیام خونین حسینی(علیه السلام)، است.

چنان‌چه امام راحل(رحمة الله علیه) در این‌باره می‌فرمود: « واقعه‌ی عظیم عاشورا ـ از سال 61 هجری- تا خرداد43، و از آن زمان تا قیام حضرت بقیت الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، - اروحنا لمقدمه الفداء - در هر مقطعی، انقلاب-ساز است».[17]

 خود حضرت ابا عبدالله(علیه السلام)، نیز در شب عاشورا و در ضمن یک سخنرانی برای افراد لشگر خود، به آینده و تحولات آن اشاره کرده است. ایشان، ره‌آورد خون‌ اصحاب و یاران خویش را ایجاد حرکت‌های بعدی تحلیل می‌کند و برای یاران، تصریح می‌نماید که قیامشان تا ابد، زنده و جاویدان خواهد بود تا به ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حکومت جهانی قرآن، متصل شود.

ایشان در همان سخنرانی می‌فرمایند: « فَوَ اللَّهِ لَئِنْ قَتَلُونَا فَإِنَّا نَرِدُ عَلَى نَبِيِّنَا ثُمَّ أَمْكُثُ مَا شَاءَ اللَّهُ فَأَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْه...»[18] و این‌گونه به عصر ظهور و دوران رجعت و بازگشت دوباره امامان معصوم اشاره می‌نمایند و خود را تداوم‌بخش حکومت عدل جهانی مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی می‌کنند. در حقیقت، ایشان با طرح این مباحث در شب عاشورا، درصدد زمینه‌‌سازی مناسب برای ایجاد آمادگی لازم در یاران بوده است.

به یقین، قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز، ادامه نهضت عاشورا و برگرفته و ملهم شده از آن است. مهم-ترین دلیل این برداشت، یک‌سانی و هماهنگی اهداف، پیام‌‌ها و برنامه‌های هر دو قیام است.

 در این جا به برخی از مؤلفه‌های مشترک هر دو قیام اشاره می‌شود.

الف. پیام‌ها و اهداف قیام حسینی

  1. بایستگی قیام حق‌‌طلبانه علیه باطل‌‌گرایی

امام حسین(علیه السلام)، در تشریح شرایط زمانه خویش که ایشان را ملزم به قیام مسلحانه می‌کرد، فرموده است: « آیا نمی‌بینید که به حق، عمل نمی‌گردد و از باطل، روی‌گردانی نمی‌شود؟».[19] ایشان، در حقیقت به این موضوع اشاره دارند که چون جامعه دچار چنین وضعیتی شده است، برای اصلاح آن، قیام کرده اند و در این سیر اگر کسی از ایشان حمایت کند، حق را یاری کرده است: « فمن قبلنی بقبول الحق فالله اولی بالحق...»؛ « هر کس این را نپذیرد که حق است، راه خدا را پذیرفته است...».

  1. عدالت‌گرایی و برپاداشت قسط

از برنامه‌ها و ایده‌های امام حسین(علیه السلام)، در قیام کربلا، دعوت به عدالت و برابری انسان‌ها و شکستن سلطه تبعیض و بیداد، و گسستن حصارها و بندهای بردگی از دست و پای مردم بود. امام حسین(علیه السلام) در نامه‌ای به مردم کوفه نوشت: « فَلَعُمْرِی ما الإمامُ إلّا الْحاکِمُ بِالکِتابِ، القائمُ بِالقِسطِ الدَّائِنُ بِدِینِ الحَقِّ...»[20]؛ « به جان خودم سوگند؛ امام و پیشوا کسی است که با کتاب خدا داوری کند، دادگر و عدالت‌گستر باشد و خود را متدین به دین حق نماید».

  1. مبارزه با حکومت فسق و جور (ستم‌ستیزی)

یکی از برنامه های اساسی امام حسین(علیه السلام)،، مبارزه پیگیر و مداوم با ظلم و ستم حاکمان وقت و ریشه‌کنی جور و استکبار و خود کامگی از جوامع اسلامی بود.

آن حضرت، به قرار گرفتن خلافت در دست فاسق و جائری چون یزید اعتراض شدیدی، داشت و می‌فرمود: « وَ عَلَی الإسلامِ السَّلامِ، إذْ قَدْ بُلِیَتْ الأمةُ بِراعٍ مِثلُ یَزیدٍ...»[21]؛ « اگر کسی مانند یزید، حاکم امت شود، باید با اسلام وداع کرد». ایشان هم‌چنین از این که در دوران چنین افرادی زندگی می‌کرد، اظهار برائت می‌نمود و می‌فرمود: « فإنّی لا أرَی الْمَوتَ إلّا سَعادَةً و الْحیاةَ مَعَ الظّالِمِینَ إلّا بَرَما».[22]

  1. هدایت‌گری و نجات‌بخشی

امامت، در حقیقت، هدایت و راهبری انسان به راه راست و حقیقی، و دعوت او به سوی رشد و سعادت و معنویت است و یکی از محورها و برنامه‌های بنیادین امام حسین(علیه السلام)، نیز، چه در طول حیات پربار خود و چه در جریان قیام کربلا، ارشاد و هدایت امت و تلاش برای رساندن آنان به کمال و سعادت بود. به همین جهت، ایشان از هر فرصتی برای دعوت و آگاهی‌‌بخشی به آنان استفاده می‌کرد و آنان را به نیکی‌ها، فضایل اخلاقی، ایمان، معنویت و... دعوت می‌نمود.

  1. اصلاح‌گری و تحول‌گرایی مثبت

یکی از اهداف و غایات امام حسین(علیه السلام)، از قیام، ایجاد اصلاحات اساسی در جامعه و دگرگون کردن رفتارها، پندارها و گفتارهای نادرست و انحرافی بود؛ چراکه اسلامِ اموی، آموزه‌های وحیانی را تحریف کرده و برداشت‌‌ها و سلایق شخصی را جایگزین آن ساخته بود و سطوح مختلف جامعه، دچار خمودگی، نفاق، دنیازدگی، فساد و انحراف شده بودند؛ به همین جهت، اصلاح جامعه در ابعاد مختلف آن، ضروری می‌نمود.

در آن شرایط، امام حسین(علیه السلام)، قیام کرد و مهم‌ترین پیام و شعار خود را این‌گونه بیان داشت: « أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي(صلی الله علیه و آله و سلم) أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام)،»[23]؛ « من نه از روی هوس و سرکشی و تبه‌کاری و ستمگری، که تنها به انگیزه اصلاح در امت جدّم قیام کردم. می‌خواهم به نیکی‌ها فرمان دهم و از بدی‌ها باز دارم و روش جدّ خود و پدرم، علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه السلام)، را دنبال کنم».

  1. احیای آموزه های دینی

از دیگر از علت‌ها و انگیزه‌های مهم نهضت عاشورا، حفظ دین اسلام، احیای آموزه‌های متعالی آن و بدعت‌ستیزی و تحریف‌زدایی از چهره غبارگرفته دین بود. در حقیقت، امام حسین(علیه السلام)، به دنبال زنده‌کردن آموزه‌ها و تعالیمی چون امر به معروف، نهی از منکر، ایثار‌گری در راه دین، پرهیز از منکرات و حرام‌‌خواری، لزوم اطاعت از قرآن، ترویج عزت و آزادگی و جوان‌‌مردی، عمل به تکلیف، شهات‌‌طلبی در راه خدا، دوری از دنیاگرایی و... بود.

  1. تشکیل حکومت و اعمال ولایت سیاسی

امام حسین(علیه السلام)، با بیعت نکردن با یزید و قیام علیه او، حکومت او را نامشروع جلوه دادند و در حقیقت، در صدد پس‌گیری منصب خلافت برآمدند. اگر چه ایشان، در دست گرفتن حکومت را تنها وسیله‌ای برای رسیدن به دیگر اهداف والا و متعالی خود می‌دانستند.

اکنون و با روشن شدن اهداف نهضت حسینی، اگر به مرور اهداف و برنامه‌های حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپردازیم، در می‌یابیم که غالباً در تداوم و تکمیل نهضت حسینی(علیه السلام)، هستند.

ب. پیام‌‌ها و اهداف نهضت مهدوی

  1. حق‌‌گرایی و محو تمامی جلوه‌های باطل

حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این راستا، نهضتی گسترده، قاطع و حق‌‌طلبانه را رهبری می‌‌کند که در مدتی کوتاه، بر همه سران کفر و گمراهی چیره می‌گردد و سپاهیان شیطان را نابود می‌سازد. چنان‌چه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « يُظْهِرُ اللَّهُ الْحَقَّ بِهِمْ وَ يُخْمِدُ الْبَاطِلَ بِأَسْيَافِهِم...»[24]؛ « خداوند حق را به دست آنان ظاهر می‌کند و باطل را با شمشیرهایشان نابود می‌سازد».

  1. عدالت‌گستری و برپاداشت قسط

قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف )، نه تنها نهضتی برای گسترش عدل و داد و قسط است؛ بلکه او، خود، مظهر عدالت و دادگری است (هو العدل المنتظر و هو الامام العادل). « عدالت»، تنها با ظهور و وجود امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) معنا و بروز پیدا می‌کند و این آرمان همیشگی تاریخ بشر، به دست حسینی او محقق می‌شود.

  1. ظلم‌‌ستیزی و نابودی حکومت های فسق و جور

همان‌گونه که امام حسین(علیه السلام) به سبب ظلم و فسادگری حکومت و فزونی رنج و اندوه مردم، قیام نمود؛ امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نیز زمانی به پا خواهد خاست که فسق و فجور حکومت‌‌ها و گروه‌های تأثیرگذار بر جامعه، از نهایت بگذرد و بشر در گردابی از بیدادگری‌ها، تبعیض‌ها، انحرافات و... غرق ‌شود. نجات بشر، در گرو رفع موانع و بن‌‌بست‌‌ها است و این مهم، با نابودی تمام مظاهر فسق و فجور، امکان‌پذیر است. امیر المؤمنین(علیه السلام)، در این‌باره می‌فرمایند: «... وَ لَيَعْزِلَنَّ عَنْكُمْ أُمَرَاءَ الْجَوْرِ وَ لَيُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ غَاشٍّ...»[25]؛ « به طور حتم، او [مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف )،] فرمان‌روایان ظالم و جائر را بر کنار می‌کند و زمین را از لوث گمراه‌کنندگان و خدعه‌‌کاران، پاک می‌‌گرداند».

  1. هدایت‌‌گری و ارشاد بشر

یکی از وجوه ممتاز و برتر عصر ظهور، هدایت بشر به سوی راه مستقیم الهی که همانا راه توحید و اسلام است، می‌باشد؛ همان‌‌گونه که امام حسین(علیه السلام)، نیز درصدد تحقق این امر بود « وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشادِ».[26] امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) از شیوه‌ها و راه‌های مختلف به هدایت و راهنمایی بشر می‌پردازد و ضمن تبیین صراط نورانی ایمان، بر بصیرت، عقلانیت و معنویت انسان‌ها می‌افزاید.

در واقع، نجات و سعادت بشر و رهنمونی او به قله کمال و تعالی در سایه عبودیت و یکتا پرستی، به دست آن امام، محقق خواهد شد. چنان‌چه در روایتی آمده است: « يُشِيرُ بِالتُّقَى وَ يَعْمَلُ بِالْهُدَى...»[27]؛ «[مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف )] با تقوا گام بر می‌دارد و بر اساس هدایت، رفتار می‌کند...».

  1. اصلاح‌‌گری و تربیت انسان‌ها

همان‌گونه که عدالت مهدوی(عجل الله تعالی فرجه الشریف )، دارای ابعاد و زوایای مختلفی، چون عدالت سیاسی، عدالت توزیعی، عدالت قضایی و دادگری، عدالت اخلاقی و... است، اصلاحات ایشان نیز در زمینه‌های گوناگون، جاری و محقق خواهد شد. اصلاح اخلاق و رفتارهای ناپسند، اصلاح قوانین و مقررات، اصلاح برداشت‌های نادرست از دین، اصلاح سیستم و ساختار معیوب سیاسی- اجتماعی، اصلاح روابط مردم در سطوح مختلف (با خدا، با خود، با دیگران و با طبیعت) و... از جمله برنامه‌ها و اقدامات سازنده و اصلاح‌گرایانه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است.

  1. احیاگری و زنده‌‌‌کردن آموزه‌های الهی و دینی

امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف )، بزرگ‌ترین احیاگر آموزه‌های دینی و مبلّغ تعالیم راستین دین الهی خواهد بود. این احیاگری به حدی خواهد رسید که بسیاری از گفتارها و برنامه‌های آن حضرت، نو و جدید به نظر خواهد آمد.

امام صادق (علیه السلام)، این‌گونه به این موضوع اشاره کرده‌‌اند: « إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ كَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ فِي بَدْوِ الْإِسْلَامِ إِلَى أَمْرٍ جَدِيدٍ»[28]؛ « هنگامی که قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) قیام می‌کند امر جدید می‌آورد؛ چنان که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در آغاز اسلام به امری جدید دعوت کرد».

  1. تشکیل حکومت دینی

بُعد سیاسی و تشکیل حکومت جهانی اسلام، از محورهای مهم نهضت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است.

حکومت و دولت آن حضرت، فراگیر و جهانی خواهد بود و قدرت و سلطه ایشان، از شرق تا غرب دنیا را فرا خواهد گرفت. دولت و نظام سیاسی مهدوی-که پس از نابودی و پایان یافتن تمامی دولت‌های عالم، شکل خواهد گرفت- بهترین، کامل‌ترین، مردمی‌ترین و تأثیر‌گذارترین دولت‌ها خواهد بود. در این حکومت جهانی، اصحاب و یاران مؤمن حضرت، به عنوان حاکمان و والیان کشورها و بلاد مختلف، برگزیده و منصوب خواهند شد.

روایات متعددی به موضوع حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) پرداخته‌اند. از جمله، سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمود: « وَ يَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِب»‏[29]؛ « سلطه و برتری او[حضرت ولیّ عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف )]،شرق و غرب[جهان] را در بر می‌گیرد».

هم‌چنین امام صادق(علیه السلام) فرموده‌اند: « وَ دَوْلَتُنَا فِي آخِرِ الدَّهْرِ تَظْهَر»[30]؛ « دولت ما، در آخر الزمان ظاهر می‌شود».

 در روایتی از امام باقر(علیه السلام) نیز آمده است: « دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَنْ يَبْقَى أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مَلَكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مَلِكْنَا سِرْنَا مِثْلَ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ»[31]؛ « دولت ما (دولت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف )»، آخرین دولت‌ها است؛ هیچ خاندانی که حکومتی برای آن، مقدّر شده باشد، نیست؛ جز آن‌که پیش از او به حکومت می‌رسد؛ تا کسی نگوید: " اگر ما نیز به قدرت می‌رسیدیم، این چنین، رفتار می‌کردیم"».

با توجه به تحلیل‌های سیاسی و دینی ارائه شده، روشن می‌شود که هر دو قیام، وجوه و ابعاد مشترک فراوانی دارند که آن را می‌توان در اهداف، برنامه‌ها و خواست‌های هم‌سان آن‌ها مشاهده کرد. برخی از این اهداف، در قیام عاشورا، به تحقق پیوست و باقی ‌آن‌ها در عصر ظهور و در پرتو نهضت جهانی مهدوی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تحقق خواهد یافت.

حق‌‌خواهی و باطل‌‌ستیزی،عدالت‌خواهی و برپاداشت قسط، نابودی حکومت‌های فسق و جور و ستم، هدایت‌‌گری و نجا‌ت‌بخشی، اصلاح‌‌گری و تحول‌گرایی مثبت، احیای آموزه‌های متعالی دین و در نهایت، تشکیل حکومت و تحقق ولایت سیاسی امامان، بعضی از این وجوه مشترک است.

قیام امام حسین(علیه السلام)، نقش ویژه و تأثیرگذاری در ارائه این اهداف و برنامه‌ها به صورت پیام‌ها و عبرت‌های جاودانه و جهانی داشته و تحقق کامل آن‌ها نیز به دست حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اتفاق خواهد افتاد.

نتیجه:

بر اساس مباحث مطرح شده، پیوند‌ها و ارتباطات گسترده و مستقیم این دو قیام و نهضت، به گونه‌ای زیاد است که می‌توان گفت این‌ دو، در حقیقت، تکمیل‌کننده، تداوم‌بخش و در امتداد یک‌دیگر قرار گرفته‌اند. هر دو قیام، در جبهه « حق» تعریف می‌شوند و در برابر آن‌ها، گروه « باطل» (مفسدان، ستمگران، دین‌ستیزان) قرار می‌گیرند. هدف هر دو، اصلاح جامعه فاسد و رو به تباهی است و مهم‌ترین برنامه آن‌ها، احیای آموزه‌های والای دینی- انسانی و ریشه‌کنی ناهنجاری‌ها و موانع رشد و کمال انسان‌هاست.

پیام سیاسی- دینی این دو قیام، مبارزه با حکومت‌های جور و فساد، و عدم سازش با جباران و طاغوت‌ها است و هدف اصلی آن‌ها، رساندن جامعه بشری به تعالی و کمال نهایی – یعنی عبودیت و قرب خدای متعال- و ایجاد انقلاب و دگرگونی در اخلاق و رفتار نا‌پسند مردم است. یکی، آغازگر جهادی خونین و حماسه‌ای بی‌نظیر علیه ظلم و فساد و بی‌دینی است و دیگری، پایان‌بخش طومار عمر باطل و هدایت‌گر مبارزه نهایی علیه شرّ و کفر.

هر دو قیام در تداوم نه