logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
جایگاه عناصر مكتبی  در دو نهضت عاشورا و انتظار

مقدمه:

قيام عاشورا، تبلور حس خداپرستي و خداخواهي و پياده كردن اوامر و تكاليف الهي و مبارزه با منكرات مي‌باشد. قيام حضرت اباعبدالله(علیه السلام)، در طول تاريخ، اسوه و الگو‌ی تمام قيام‌ها و فريادهاي حق طلبانه و عدالت‌خواهانه بوده است؛ حتي قيام حضرت امام مهدي(علیه السلام)، نشأت گرفته و الگوپذيرفته از قيام امام حسين(علیه السلام) و با همان انگيزه و اهداف، مي‌باشد؛ چرا كه مهدي،(عجل الله تعالی فرجه الشریف)همان حسين(علیه السلام) و حسين،(علیه السلام) همان مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است: «كُلُّهُمْ نُورٌ واحدْ». پس اگر شيعه‌ی حسين(علیه السلام)، آرزو می‌کند که: « يا ليتني كُنْتُ مَعكُمْ فَافُوزَ فَوْزاً عَظيماً.»؛ « اي كاش با شما بودم تا به فوز و رستگاري بزرگي مي‌رسيدم»، می‌تواند به تحقق این آرزو امید داشته باشد؛ چرا که همراهي با مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، عين همراهي با حسين(علیه السلام) است.

امروز که ما، بين دو قيام - يعني قيام سرخ حسيني و قيام سبز مهدوي- قرار گرفته و يكي را پشت سر و ديگري را در روبرو داريم و با نگاهی گريان، چشم به عاشورا دوخته و با نگاهی سرشار از اميد، منتظر عاشوراي ديگري هستيم، بايد ابعاد هر يك را در نظر گرفته و يكي را سرمشق وصال به ديگري قرار دهيم؛ چرا كه انتظار واقعي، الهام‌گرفته از عاشورا و استمرار آن است. و تو خود حديث مفصل، بخوان از اين مجمل.

ابعاد مذهب و مكتب را می‌توان به دو بخش، تقسيم نمود: الف) ابعاد علمي‌ (عقیدتی) ب) ابعاد عملي.

انتظار و زمينه سازي براي ظهور و قيام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ارتباط مستقيمی با اين دو بخش دارد؛ همان‌طور كه قيام اباعبدالله الحسين(علیه السلام)  نيز چنين است. در ادامه این ابعاد مورد بررسی واقع می‌شود.

الف( ابعاد علمي (عقيدتي)

1. بُعد توحید

انتظار برای فرج، در ماهیت خود، به گونه‌ای است که انسان را متوجه مبدأ عالم و سرچشمه هستی- یعنی خداوند متعال- می‌کند؛ چرا که بی‌تردید، فرج و ظهور، به قدرت مطلقه الهی، تحقق پیدا می‌کند و منتظر، چشم به راه کسی است که بنده و خلیفه و ولیّ خدا در زمین است.

از طرف دیگر، انتظار فرج و طلب آن، باید از درگاه خداوند باشد؛ چنان چه پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عزوجل»؛[1] « بهترین کارهای امت من، انتظار کشیدن برای رسیدن فرج از جانب خداوند است».

نکته‌ای که از این حدیث به دست می‌آید، این است که انتظار، تنها یک حالت درونی نیست؛ بلکه از مقوله عمل و کار است. یعنی کسی که منتظر مصلِح است، باید خود، صالح باشد تا با امام زمانش سنخیت پیدا کند و این، از راه ایمان و عمل صالح، میسر خواهد بود.

در مکتب عاشورا نیز مهم‌ترین بُعد دین- یعنی توحید- تجلّی کرده است و احیاء دین توحیدی، اجرای فرامین خداوند احد و اصلاح انحرافات وارد شده در دین، هدف گرفته شده‌اند‌‌.

نمونه‌هایی از تجلی توحید در مکتب عاشورا، به این شرح است:

  1. حضرت امام حسین(علیه السلام) با این‌که می‌داند در کربلا، خود و یاران و خاندانش شهید می‌شوند و اهل و عيالش به اسارت می‌روند؛ اما برای اجرای فرمان خداوند و هدایت مردم به سوی خداپرستی و دین توحیدی و نیز، دور کردن آن‌ها از دنیا و هواپرستی، دست به قیام می‌زند و اصحاب ایشان نیز به همین منظور با حضرت همراه می‌گردند.
  2. عرفانی ترین و زیباترین لحظات روز عاشورا، هنگامی است که حضرت در قتلگاه، با خداوند خود راز و نیاز می‌کند و به عبودیت، اعتراف می‌نماید: « صبراً علی قضائک یا رب لا اله سواک یا غیاث المستغیثین...»؛[2] « پروردگار من! در مقابل قضا و قدر تو شکیبا هستم. به جز تو خدایی نیست. ‌ای فریادرس داد خواهان...».
  3. 3. امام حسین(علیه السلام)، آخرین شب را برای عبادت، دعا و نماز، از دشمن مهلت می‌گیرد.[3]
  4. 4. در زیارت‌نامه حضرت می‌خوانیم: « اشهدانک اطعت الله و رسوله حتی اتاک الیقین»؛[4] « اطاعت از خدا و رسولش شما را به نهایت درجه یقین رساند».

2. بُعد نبوت:

منتظران چشم به راه، کسانی هستند که در آن‌ها صفات و آثار پیامبران، جمع گشته باشد؛ چرا که مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در حقیقت همان آدم، شیث، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، داود، سلیمان، یوسف و... (علیهم السلام) بالاخره محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است.[5]

مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چونان حسین(علیه السلام)، فرزند پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، و عمل کننده به سنت حقیقی اوست. سیره او همان سیره جدش، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  است[6]  و نخستین اصحاب او، به عدد 313 تن اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  در جنگ بدر هستند.[7] منتظر واقعی او مانند کسی است که در رکاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شهید شده باشد[8] و اجرش هزار برابر اجر شهدای بدر و احد است.[9]

اما از دید عاشورایی:

  1. یکی از اهداف قیام امام حسین(علیه السلام)، زنده کردن سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و حفظ نبوت و دین ایشان است. ایشان در نامه‌ای به مردم بصره فرمود: « و انا ادعوکم الی کتاب الله و سنة نبیه فان السنۀ قد اميتت».[10]؛ « من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر او دعوت می‌کنم؛ چرا که سنت از میان رفته است». آن حضرت، هم‌چنین، در وصیت‌نامه خود فرمود: « و اسیر بسیرة جدی»؛[11] «من راه و روش جدّم را ادامه دادم».
  2. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « حسین منی و انا من حسین». یکی از معانی این جمله، آن است که زنده ماندن و مستمر بودن دین و نبوت پیامبر، بستگی به حسین(علیه السلام) و قیامش دارد.
  3. یزید، اصل اسلام و نبوت را زیر سؤال می‌برد و می‌گفت: «... فلا خبر جاء و لا وحی نزل»؛ اما امام سجاد(علیه السلام) پس از اسارت، در خطبه خود، به نام پیامبر در اذان اشاره کردند و فرمودند: « با بقای این اسم، ما پیروز شده‌ایم».[12]
  4. خبر شهادت امام حسین(علیه السلام)، به پیامبران داده شده بود و ایشان در صبر و شهادت، اسوه و الگوی انبیاء بودند.[13]
  5. قرآن، معجزه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است و با ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، قرآن در سراسر جهان، حاکمیت می‌یابد؛ چرا که او زنده‌کننده همه احکام قرآن است: « این المؤمل لاحیاء الکتاب و حدوده».[14] او تالی تلو قرآن و حقیقت آن است: « السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه».[15] چنان‌که در زیارت‌نامه امام حسین(علیه السلام) می‌خوانیم:« و اشهد انک التالی لکتاب الله»[16]، « السلام علیک یا شریک القرآن».[17]

احیای قرآن، در حقیقت، عمل به آن است و کسی که منتظر و آرزومند احیای کتاب، توسط حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است باید عامل به قرآن و دستورات آن باشد و الّا صرف خواندن قرآن، کافی نیست و شکایت پیامبر را در قیامت به دنبال دارد که { یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجوراً}؛[18] « پروردگارا! قوم من، قرآن را مهجور قرار دادند».

3. بُعد امامت

انتظار باید همراه با شناخت امام(علیه السلام) باشد؛ چرا که در غیر این‌صورت، مصداق آن حدیث نبوی است که فرمود: « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»؛[19] « مرگ کسی که امام زمانش را نمی‌شناسد، مانند مرگ جاهلیت است». نکته مهمی که از این حدیث استفاده می‌شود، آن است که زندگی بدون شناخت و تبعیت امام حق، در حقیقت، مرگ است: « ذلک میت الاحیاء».[20]

 مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چشمه‌سار ‌جاری امامت است و ایمان و شناخت نسبت به او، شناخت و ایمان نسبت به همه ائمه(علیهم السلام) است: « مؤمن باولکم و آخرکم».[21]

امام صادق(علیه السلام) در این‌باره فرموده‌اند: « امام خود را بشناس؛ که در این صورت، تعجیل و تأخیر در ظهور به تو زیانی نمی‌رساند».[22] معنای شناخت امام(علیه السلام)  محبت و قبول ولایت و اعتقاد به واجب الاطاعه بودن اوست؛ چرا که او خلیفه و حجت خداست؛ ناظر عمل انسان‌هاست و اعمال بندگان بر او عرضه می‌گردد. پس باید در همه حال، رضایت او را طلب نمود که: « رضی الله رضانا اهل البیت»؛[23] «رضایت خداوند، همان رضایت ما اهل بیت است».

شناخت امام معصوم و پیروی و اطاعت صد درصد از او، در اصحاب امام حسین(علیه السلام) به اوج خود رسیده بود و این، از سخنان آنان به خوبی نمایان است، مثلاً زهیر، یکی از یاران امام، می‌گوید: « به خدا قسم؛ من دوست دارم كه كشته شوم و باز زنده گردم و اين، هزار بار تكرار شود تا خداوند، قتل را از شما و خاندانتان دفع نمايد».[24] مسلم بن عوسجه نیز در خطاب با امام(علیه السلام) چنين می‌گويد:   « به خدا اگر بدانم کشته می‌شوم و زنده می‌گردم و باز کشته می‌شوم و بدنم سوخته و خاکسترم به باد داده می‌شود و این، هفتاد بار اتفاق می‌افتد، باز هم از تو جدا نمی‌شوم».[25]

این وفاداری به آن‌جا می‌رسد که حضرت، اصحابش را از این چنین مدح می‌کند: « فانی لااعلم اصحابا اوفی و لاخیراً من اصحابی...فجزاکم الله عنی خیرا»؛[26] « من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم... خداوند به شما جزای خیر بدهد».

آری؛ آنان به خوبی امام حق را شناختند و در رکاب او جهاد کردند و به فیض بزرگ شهادت نائل آمدند و اکنون مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همان حسین(علیه السلام) است. آیا می‌شود مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز به ما چنین بگوید؟!

4. بُعد عدل

انتظار مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، انتظار ظهور «عدل جهانی و آفاقی» و « عدل فردی و انفسی» است. مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مظهر اسماء الهی است که از جمله آن‌ها « یا عدل» و «یا حکیم» است. اوست که جهان آکنده از بی‌داد را با عدل خدایی تبدیل به دادگری می‌نماید و همانند خدا -که ذره‌ای به کسی ظلم نمی‌کند[27]- او نیز که خلیفه و حجت خداست، چنین عمل می‌کند.

در قیام امام حسین(علیه السلام) نیز، عدالت، جایگاه ویژه‌ای دارد:

  1. حركت و قيام ايشان برای رفع ظلم فردی و اجتماعی بود؛ چنان‌چه خود فرمود: « انی لم اخرج اشراً ولابطراً ولامفسداً ولا ظالماً... افلایرون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه...»؛[28] « من از روی ظلم و فساد و شر و بیهوده‌گری قیام نکردم... آیا نمی‌بینید به حق عمل نمی‌شود و از باطل جلوگیری نمی‌گردد؟».
  2. حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)، در جواب ابن زیاد که گفت: « دیدی خدا با برادرت چه کرد؟»، جواب فرمود: « ما رأیت الا جمیلاً»، « من از جانب خدا جز زیبایی چیزی ندیدم» و این چنین، به عدالت خدا اشاره نمود.

5. بُعد معاد

این اصل از سه جهت، در امر انتظار تجلي مي‌كند: جهت اول این‌که، قیام حضرت، مانند وقوع قیامت است؛ چرا که وقتی ظهور مي‌كند: } لاینفع نفساً ایمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت فی ایمانها خیراً{؛[29] « ایمان کسی که از قبل، ایمان نیاورده و یا در ایمانش خیری کسب نکرده است، بی‌فایده خواهد بود».

در اين مورد، چندین روايت در تفسير نورالثقلين و غير آن وارد شده كه در آن‌ها، قيام حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بعضي از علائم ظهور، مثل طلوع شمس از مغرب، از مصاديق {آيات ربك} كه در اين آيه مباركه آمده، بر شمرده شده است؛ البته روشن است كه با ظهور حضرت، باب ايمان و توبه بسته نمي‌شود و حضرت، هنگام ظهور و بعد از آن در مكان‌هاي مختلف سخنراني نموده و با بيّنات خود، اهل باطل را دعوت به حق مي‌نمايند و اتمام حجت مي‌كنند؛ ليكن اولاً، عده‌اي كه محض در كفر يا عصيان هستند و طغيان، تمام وجودشان را گرفته است، ايمان نمي‌آورند و تكذيب آيات الله مي‌كنند.[30] و لذا حضرت، عليه آن‌ها دست به شمشير (سلاح) مي‌برد و بعد از آن‌هم اگر ایمان بیاورند، ايمان آن‌ها نفعي ندارد؛ چون ايماني دروغين و براي حفظ خود از كشته شدن مي‌باشد. چنان‌چه اين مطلب از ظاهر بعضي روايات و تفاسير به دست مي‌آيد.[31]

ثانياً، همان‌طور كه از زيارت آل‌ياسين استفاده مي‌شود، رجعت ائمه(علیهم السلام) يكي از مصاديق       { آيات ربك} مي‌باشد و مطابق روايات، بعد از ظهور، رجعت كفار محض به دنيا نيز واقع مي‌گردد و روشن است كه باب توبه و ايمان به روي آن‌ها بسته است؛ چون ‌آن‌ها را براي عذاب دنيويِ قبل از آخرت، رجعت مي‌دهند، نه براي ايمان و عمل صالح.

جهت دومِ تجلی معاد در در نهضت مهدوی، وقوع رجعت پس از ظهور حضرت است که شاید بتوان آن‌را قیامت صغری نامید.[32] در آن‌ زمان، مؤمنان محض در ایمان و کافران محض در کفر، به دنیا برمی‌گردند تا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)  از کفار و قاتلان ائمه(علیهم السلام) انتقام گیرد و مؤمنان، تحت لوای حكومت حضرتش، به تکامل شایسته خویش دست یابند.

و بالاخره، جهت سوم این‌که، ظهور و قیام و حکومت حضرت از اشراط الساعه و نشانه‌های قیامت کبری است و تا او نیاید قیامت برپا نمی‌شود. طبق روایات، حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، خداوند ظهور او را در همان روز می‌رساند.

توجه به معاد در کلام امام حسین(علیه السلام)

  1. « انی لااری الموت الا سعادة»؛[33] « من مرگ را جز سعادت نمی‌بینم».
  2. « فما الموت الاقنطرة تعبر عن البؤس والضراء الی الجنان الواسعة»؛[34] « مرگ فقط پلی است که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمت‌های همیشگی می‌رساند؛ پس کدام‌یک از شما نمی‌خواهد از زندان به قصری انتقال یابد؟».
  3. « الموت اولی من رکوب العار»؛[35] « مرگ بهتر از زندگی ننگین است».

ب( ابعاد عملی انتظار و عاشورا

1. بُعد دین‌داری

همان‌طور که ذکر شد انتظار مثبت، از مقوله عمل است، نه صرفاً حالتی درونی؛ چنان‌چه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « افضل اعمال امتی انتظار الفرج»؛ « بهترین کارهای امت من [و نه بهترین حالت‌ها]، انتظار فرج است».

امام صادق(علیه السلام) نیز در این‌باره می‌فرمایند: « برای صاحب الامر، غیبتی طولانی است. در آن دوران، همه باید تقوا پیشه سازند و چنگ در دین خود زنند».[36] روشن است که این دین‌داری باید حقیقی باشد، نه ظاهری.

انسان منتظر، باید در دین از هرگونه سستی پرهیز کند و اگر دچار وسوسه‌ای شد، خود را با توبه و بازگشت، تذکر دهد؛ چنان‌چه قرآن کریم می‌‌فرماید: {ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون}؛[37] « کسانی که پرهیزکار هستند، وقتی وسوسه‌ای از شیطان به آن‌ها برسد، متذکر می‌شوند و بعد از آن، بینا می‌گردند».

در زمان قیام امام حسین(علیه السلام) نیز افرادی بودند که به فرموده ایشان: « الدین لعق علی السنتهم»؛[38] « دین، لقلقه زبانشان بود»؛ اما به هنگام بلاء و امتحان، ماهیتشان نمودار گشت. اما در مقابل، افرادی، دینِ حق و امام آن را شناختند و در رکاب امامِ دین، جان خود را فدا کردند؛ چونان حضرت عباس(علیه السلام) که فرمود: « و الله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابداً عن دینی».[39] گروه سومی هم مانند حرّ و برادرش زهیر بن قین، بعد از ابتلاء، به فطرت خود بازگشته و تابع دین حق گردیدند.

2. بُعد پارسایی

امام صادق(علیه السلام) فرمود: « من سره ان یکون من اصحاب القائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فلینتظر و لیعمل بالورع...»؛[40] « کسی که خوشحال می‌شود که از اصحاب قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد باید انتظار کشد و کردار با ورع داشته باشد».

در عرف دین، تقوا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات؛ اما ورع بالاتر از تقوا است و در آن مرحله، حتی از شبهات نیز دوری می‌شود؛ چنان‌که فرمودند: « من ترک الشبهات نجی من المحرمات»، « کسی که از شبهه‌ها دوري کند، از گناهان نجات می‌یابد». پس دوری از موارد شبهه‌ناک، مقدمه ترک معاصی است.

در نهضت عاشورا نیز، این پارسایی و تقوا و دوری از محرمات بود که موجب شد گروهی یارِ جان‌نثار ابا عبدالله(علیه السلام) شوند و در مقابل، عدم تقوا و انجام محرمات و حرام‌خواری مانع توجه کوفیان به سخنان امام حسین(علیه السلام) شد؛ که حضرت در خطاب با آن‌ها فرمود: « ملئت بطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم»؛[41] « شکم‌هایتان از حرام پر شده است. پس خدا به دلهایتان مهر زده [و کور و کر شده‌اید و سخن حق را نمی‌شنوید و قلب‌هایتان از سنگ، سخت‌تر شده که سخن حجت خدا در آن فرو نمی‌رود]».

3. تقیّد مکتبی

انسان منتظر باید همواره هوشیار باشد که شبهات و سنگ‌اندازی‌های عقیدتی دشمن، نتواند در عقاید او سستی ایجاد کند و از طرف دیگر، دو واجب مهم دین - یعنی تولّی و تبرّی- را نصب‌العین خود کند؛ چراکه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « هل الايمان الا الحب و البغض»؛[42] « آیا ايمان، چیزی جز حبّ و دوستی با دوستان خدا و بغض و دشمنی با دشمنان خدا است؟».

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره این بعد از ابعاد یاوران حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌فرمایند: « خوشا به حال منتظرانی که به حضور قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌رسند. آنان که پیش از قیام او نیز پیرو او‌یند، دوست او را عاشقانه دوست‌ می‌دارند و با دشمنان او، دشمن و مخالف‌‌اند».[43]

اما در عاشورا، یکی از عرصه‌هایی که حبّ یاران امام را نسبت به اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و بغضشان را نسبت به دشمنان آن‌ها، نمایان می‌سازد، رجز‌هایی است که به هنگام نبرد می‌خواندند. برای مثال، عمرو بن جناده - نوجوانی که پدرش شهید شده و مادرش او را به میدان فرستاده بود- در مقابل دشمن می‌گفت: « امیری حسین و نعم الامیر سرور فؤاد البشیر النذیر»؛[44] « آقای من حسین است و خوب آقایی است؛ او سرور قلب پیامبر است».

هم‌چنین، زهیر، یکی دیگر از یاران، می‌خواند: « فدتک نفسی هادیاً مهدیاً الیوم القی جدّک النبیاً و حسناً و المرتضی علیاً»؛[45] « ‌ای هادی و مهدی! جانم به فدای تو. امروز، جدت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) را ملاقات می‌نمایم».

عبارت « انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدولمن عاداکم» که در زیارت عاشورا و زیارات دیگر آمده است، نشانه تولیّ و تبرّی است؛ یعنی دوستی و ولایت‌پذیری موالیان ائمه(علیهم السلام) و تبرّی از دشمنان آن‌ها.

4. امر به معروف و نهی از منکر

آیات بسیاری از قرآن، به این تکلیف مهم اشاره دارند که آیه 104 و 110 سوره آل عمران و هم‌چنین آیه 41سوره حج، از جمله این آیات هستند.

کسی که به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اقتدا کرده و تابع ایشان است، باید گذشته از آن‌که خود عامل به احکام می‌باشد، دیگران را نیز به این مهم، ارشاد کند و این، با امر به معروف و نهی از منکر - البته با در نظر گرفتن شرائطش- میسر است.

افرادی که تصور می‌کنند با دست روی دست گذاشتن و عدم مقابله با ظلم، یا خدای نکرده، کمک کردن به ترویج آن، زمینه ظهور فراهم می‌شود، سخت در اشتباهند؛ چراکه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای ریشه‌کنی ظلم و گسترش و تثبیت عدل قیام خواهد کرد و منتظران نیز باید در همین مسیر گام بردارند.

این مهم یکی از اهداف قیام امام حسین(علیه السلام)، نیز هست. چنان‌چه خود فرمود: « ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر».[46] ما نیز در زیارت ایشان، شهادت می‌دهیم: « اشهد انک... امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر».

5. بُعد اخلاقی

درباره اهمیت حسن خلق، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: « اکثر ما تلج به امتی الجنۀ تقوی الله و حسن الخلق».[47]

امام صادق(علیه السلام) نیز این گزینه را به عنوان یکی از تکالیف منتظران، بیان داشته‌اند: « کسی که می‌خواهد از یاران قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد... باید خود را متخلّق به محاسن اخلاق نماید».[48]

در کربلا، این مسئله، به بهترین وجه، ظهور یافت. تا آن جا که وقتی کاروان امام(علیه السلام) به سپاهیان تشنه و از پا افتاده حرّ، برخورد کردند، امام حسین(علیه السلام) دستور دادند که همه آن‌ها را سیراب نمایند و حتی خود امام( علیه السلام)، مشک آب را به لب‌هاي یکی از آن‌ها-که تشنگی طاقتش را برده بود- ‌رساند.[49] و خدا لعنت کند آن‌ها را که این مایه حیات را از حسین( علیه السلام)، و خاندانش دریغ داشتند.

از آب هم مضایقه کردند کوفیان ***خوش داشتند حرمت مهمان كربلا

از دیگر کارکردهای مهم اخلاق در صحنه کربلا، ندامت و پشیمانی حرّ و پیوستن او به سپاه امام حسین(علیه السلام) ‌بود؛ که یک دلیل آن، ادب فوق العاده حرّ در مقابل حضرت و مادر ایشان، فاطمه    (علیه السلام)، محسوب می‌شود.[50]

6. تحمل و پایداری

به راستی، چرا پیامبر، اجر منتظرین حقیقی را پنجاه برابر اجر اصحاب بدر و احد و حنین می‌داند[51]  و چرا امام سجاد( علیه السلام)، اجر آنان را هزار برابر اجر شهدای بدر و احد می‌شمرد؟[52]  مشخص است که این، به جهت ثابت قدم بودن بر ولایت و صبر و استقامت آن‌هاست.

امام حسین( علیه السلام)، نیز به اصحاب خود سفارش می‌فرمود: « صبراً یا بنی الکرام»[53] و چه خوب، اصحاب عاشورایی امام، بر مصائب و سختی‌ها صبر نمودند؛ تا ‌آن‌جا که برخی از آن‌ها – مانند سعید بن عبدالله و عمرو بن قرظه- خود را آماج تیرها قرار دادند تا حضرت، نماز را به پای دارند. اما نمونه اتمّ صبر و پایداری، زینب کبری(سلام الله علیها) بود که عالمی را در تحیر خود گذاشت.

7. اقامه نماز و ايتاء زکات

آیات فراوان و روایات بسیاری در مورد این دو فریضه مهم، وارد شده و ضرورت و اهمیت آن‌ها، اظهر من الشمس است. به همین دلیل، امام حسین( علیه السلام)، حتی در بحبوحه جنگ نیز دست از اقامه صلوه بر نمی‌دارد. چنان‌چه در زیارتش می‌خوانیم: « اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة». حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز چنين مي‌باشند.

8. آمادگی نظامی

امام صادق(علیه السلام) در این مورد می‌فرمایند: « لیعدّن احدکم لخروج القائم و لوسهماً»؛ « هر یک از شما باید خود را برای خروج قائم آماده کند؛ ولو به تهیه یک تیر».

شاید این فرموده، از آن جهت است که هر لحظه احتمال ظهور حضرت می‌رود؛ چنان‌چه بعضی روایات نیز به وقوع ناگهانی خروج حضرت اشاره کرده‌اند. پس این موضوع، آمادگی کامل منتظر را می‌طلبد.

امام حسین(علیه السلام) نیز به این مسئله، توجه خاص داشتند. در تاریخ آمده است که در شب عاشورا، حضرت، در اطراف خیمه‌ها گشت‌زنی می‌کردند و هنگامی که نافع‌بن‌هلال، علت را جویا می‌شود، می‌فرمایند: « آمده ام تا پستی و بلندی اطراف خیمه‌ها را بررسی کنم؛ مبادا مخفیگاهی برای دشمن باشد و از آن‌جا برای حمله خود یا دفع حمله شما استفاده کند» .

از دیگر نکات نظامی که امام حسین(علیه السلام) به کار بستند، این بود که خیمه‌ها را نزدیک به هم و خیمه‌های مردان را جلوتر از خیام زنان قرار دادند و هم‌چنین در پشت خیمه‌ها، با حفر گودال ایجاد موانع نمودند. در روز عاشورا نیز سپاه را تقسیم به میمنه و میسره و قلب کردند و برای هر کدام فرماندهی تعیین نمودند.

9. بسیج عمومی

انتظاری به ظهور می‌انجامد که بسیج عمومی منتظران را در برداشته باشد و همه یک‌دل و یک‌رنگ در اجتماع حضور داشته باشند. چنان‌چه خود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقیعی فرمودند: « ولو ان اشیاعنا- و فقهم الله لطاعته- علی اجتماع من القلوب لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا...»؛ « اگر شیعیان ما - که خداوند به آن‌ها توفیق اطاعت دهد- یک‌دل و همراه هم بودند، میمنت ملاقات ما از آن‌ها به تأخیر نمی‌افتاد». این فرموده، اهمیت بسیج عمومی در اطاعت از خدا و اجتماع بر ولایت و تبعیت از امام را می‌رساند. چنان که حضرت امام حسین(علیه السلام) نیز در ضمن سخنرانی خود در مکه فرمودند: « من کان با ذلاً فينا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا»؛ « هر کس خون و جانش را برای لقاء خدا آماده کرده است، با ما همراه گردد». و این به معنای اعلام بسیج عمومی است.

در انتها لازم به ذکر است که:

  1. موارد دیگری از جهت عملی در بحث انتظار و عاشورا مطرح است که این خلاصه گنجایش آن را ندارد.
  2. در ترتیب موضوعات، از کتاب خورشید مغرب، نوشته استاد محمدرضا حکیمی استفاده شده است که لازم است از ایشان، تشکر شود.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. کمال الدين، ج2، ص357.

[2]. مقتل الحسين(علیه السلام)، مقرم به نقل از رياض المصائب.

[3]. مقتل مقرم، حوادث يوم التاسع، به نقل از طبري، ج6.

[4]. مفاتيح الجنان، زيارت وارث

[5]. مکيال المکارم، ج1.

[6]. كمال الدين، ج1، باب24، ح2.

[7]. همان، باب علامات خروج، ح20.

[8]. ميزان الحکمه، ج1، باب 235.

[9]. بحار، ج52، ص‌126.

[10]. همان، ج44، ص‌329.

[11]. فرهنگ سخنان امام حسين(علیه السلام)، ترجمه محمد دشتي.

[12]. مقتل مقرم، ص‌375، به نقل از امالي شيخ طوسي.

[13]. تفسير نور الثقلين، ج3، ذيل آيه 54 سوره مريم.

[14]. دعاي ندبه.

[15]. زيارت آل ياسين.

[16]. زيارت امام حسين(علیه السلام)، مفاتيح الجنان.

[17]. همان.

[18]. سوره فرقان، آيه 30.

[19]. اصول کافي، باب الحجه.

[20]. نهج البلاغه، خطبه87.

[21]. زيارت جامعه کبيره.

[22]. بحار، ج52، ص141.

[23]. لهوف، خطبه امام حسين(علیه السلام) در مكه.

[24].  مقتل مقرم، ص194

[25]. همان.

[26]. طبري، ج6، ص238 و 239.

[27]. « و ان الله لیس بظلام للعبید»؛ سوره آل عمران، آیه 182.

[28]. سخنان حسين بن علي(علیه السلام) از مدينه تا کربلا، محمد صادق نجمي

[29]. سوره انعام، آيه 158 ( این آیه، در زيارت آل ياسين، به رجعت تأويل شده است).

[30]. سوره روم، آيه‌ي10.

[31]. نورالثقلين، ذيل آيه 158 سوره انعام، حديث1و7، تفسير الفرقان، ج7، ذيل آيه شريفه.

[32]. ايقاظ الهجعه، شيخ حر عاملي.

[33]. مقتل مقرم، لهوف سيدبن طاووس.

[34]. معاني الاخبار، ص‌288.

[35]. فرهنگ سخنان امام حسين(علیه السلام)، حديث392.

[36]. بحار، ج52، ص‌135.

[37]. سوره اعراف، آية 201.

[38]. فرهنگ سخنان امام حسين(علیه السلام)، به نقل از تاريخ طبري.

[39]. منتهي الآمال، رجز خواني حضرت ابوالفضل(علیه السلام).

[40]. بحار، ج52، ص‌140.

[41]. فرهنگ سخنان امام حسين(علیه السلام)، ح190.

[42]. ميزان الحكمه، ج2، حديث3096.

[43]. كمال الدين، ج1، باب25، حديث2.

[44]. سخنان حسين بن علي(علیه السلام) از مدينه تا کربلا، محمد صادق نجمي.

[45]. همان.

[46]. همان، وصيت‌نامه حضرت.

[47]. ميزان الحکمه، باب حسن خلق.

[48]. بحار، ج52، ص‌140.

[49]. سخنان حسين بن علي(علیه السلام) از مدينه تا کربلا، محمد صادق نجمي.

[50]. همان.

[51]. بحار، ج52، ص‌131.

[52]. ميزان الحکمه، ج1، باب 235.

[53]. فرهنگ سخنان امام حسين(علیه السلام)، ح185.

- بر گرفته از کتاب از فرات تا فرات، مرکز تخصصی مهدویت، ج1، ص181.

- پدید آورنده: حجت السلام و المسلمین محسن رهايي