مقدمه:
در همه انقلاب ها و نهضت ها جوانان جايگاه ويژه اي دارند. بنا به فرمايش رهبر فرزانه: جوان در هر جامعه و كشوري، محور حركت است. اگر حركت انقلابي و قيام سياسي باشند، جوانان جلوتر از ديگران در صحنه اند.اگر حركت سازندگي يا حركت فرهنگي باشد، باز جوانان جلوتر از ديگرانند و دست آنها كارآمدتر از دست ديگران است. حتي در حركت انبياي الهي هم، محور حركت و مركز تلاش و تحرك جوانان بودند .[1]
بي شك در انقلاب جهاني حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم نقش جوانان بسيار پررنگ است و امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم جواناني مانند علي اكبر (عليه السلام) مي خواهد كه بايد خود را در دوران غيبت كبري آماده كنند.
جوانان امروز بايد به خصايص بلند و اوصاف شايستة حضرت علي اكبر (عليه السلام) مثل عفت و پاكدامني، ايثار، ادب، وقار، سخاوت، شجاعت و اطاعت و تسليم بودن در برابر فرمان امام خود آراسته شده و حمايت از دين را از آن سرور خوبان ياد گرفته و نسخه عملي زندگي خويش قرار دهند و با پناه آوردن به بارگاه رباني او، از تمام ناپاكيها دست شسته و از دام رهبران شيطان صفت رهيده، به سوي خداوند عالم رفته و در دامان پروردگار مهرآفرين آرام گيرند. امام حسين (عليه السلام) فرمود: فانه ممسوس في الله و مقتول في سبيل ا... ؛[2] او (علي اكبر) غرق در ]عشق[ خداست و كشته راه خدا مي باشد.
زندگي حضرت علي اكبر (عليه السلام)
حضرت علي اكبر (عليه السلام) دوران جواني و زندگاني كوتاه خود را در متن حوادثي سپري نمود كه هر يك از آن حوادث به نوبه خود در تاريخ اسلام، ماندگار شدند. لذا دوران زندگي حضرت علي اكبر (عليه السلام) را از جنبه حوادث تاريخي مي توان به سه دوره كلي تقسيم نمود.
دوره اول مصادف با قيام و زندگي جد بزرگوارشان، حضرت علي (عليه السلام) است كه شاهد شهادت جد بزرگوارشان بوده اند لذا اسرار ناگفته بسياري را همراه خود مكتوم و به صورت مخفي نگه داشته است و از همان زمان با فتنه و حيله هاي شوم بني اميه آشنا بوده و با شعار ضد ديني و ضد توحيدي قوم بني اميه كه از حلقوم شخصي همچون معاويه بلند بود، واقف بودند. چرا كه نمي توان گفت كه ايشان همچون ساير كودكان، فارغ از هرگونه همّ و غم بوده و در دنياي كودكانه خويش سير مي كرده است. و از طرفي ايشان بنابر بعضي شواهد تاريخي در نزد جد بزرگوارشان امام علي (عليه السلام) تعليم قرآن و حديث مي ديده تا به مردم زمان خود منتقل نمايد.[3]
دوره دوم مصادف با جريانات سياسي و حوادثي بود كه عموي بزرگوارش امام حسن (عليه السلام) با آن دست به گريبان بودند. همياري و همراهي او با عمويش امام مجتبي (عليه السلام) به حدي بوده كه اگر جرياني مشابه قضيه كربلا براي امام حسن (عليه السلام ) رخ مي داد او همان جانفشاني و ايثاري كه در كربلا نشان داد، براي عموي خود انجام مي داد و خواسته هاي امام زمان خويش را اجابت مي كرد.
دوره سوم كه دوران امامت امام حسين (عليه السلام) است كه وي به عنوان وزير و بازوي پدر انجام وظيفه مي نمود تا جايي كه برخي گمان مي نمودند كه امام و خليفه بعد از امام حسين (عليه السلام) فرزند بزرگتر او يعني علي اكبر عليه السلام است؛ به طوري كه معاويه در بياني او (علي اكبر عليه السلام) را لايق حكومت و رهبر امت اسلامي مي پنداشت.[4]
امتيازات حضرت علي اكبر (عليه السلام)
1. شهادت در ركاب امام زمان خود؛ يعني حضرت سيدالشهداء در كربلا مي باشد كه جداي از امتياز شهادت حضور در ركاب امام حسين (عليه السلام) سعادتي بس رفيع مي باشد.
2. مقام عصمت يا تالي تلو عصمت؛ مقام عصمت از مقامات عالية الهيه است كه هر كس را لياقت آن نيست. حضرت علي اكبر (عليه السلام) نيز داراي مقام عصمت بودند. براي تبيين اين امتياز مي توان اشاره به كلام امام حسين (عليه السلام) نمود؛ زماني كه حضرت علي اكبر (عليه السلام) عازم ميدان شد. آن بزرگوار در حق او چنين دعا فرمودند: اللهم اشهد انه برز اليهم غلام اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولك و كنّا اذا اشتقنا الي نبيك نظرنا اليه بار الها گواه باش جواني كه در سيرت و صورت و گفتار؛ شبيه ترين فرد به پيغمبرت بود، به جنگ اين مردم رفت. ما هر گاه به ديدن پيغمبرت مشتاق مي شديم به اين جوان نگاه مي كرديم.[5]
كسي مي تواند در اخلاق و رفتار مشابه نبي گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) باشد كه خواص باطني آن حضرت را كه منشأ بروز آن اخلاق و رفتار بس عظيم است را نيز داشته باشد. حضرت علي اكبر (عليه السلام) اگر نگوييم معصوم بوده بلكه تالي تلو و مشابه معصوم حتماً بوده است.
3. شجاعت و دليري: در روز عاشورا وقتي كه به دشمن حمله ور شد؛ سپاهيان دشمن به سويي فرار مي نمودند به گونه اي كه تصور مي كردند حيدر كرار علي بن ابيطالب (عليه السلام) به جنگ آنان آمده است.[6]
در تاريخ آمده است عمر سعد، شخصي به نام طارق (كه مردي شجاع و دلير بوده و ياراي مقابله با يك لشكر را داشت) را به ميدان فرستاد كه علي اكبر عليه السلام با رشادت وي را هلاك كرد. بعد عمر سعد دستور حمله از چهار طرف را صادر كرد.[7] كه منجر به شهادت علي اكبر (عليه السلام) شد.
4. مقام علي اكبر (عليه السلام) در زيارت عاشورا: در زيارت عاشورا عرض مي كنيم: السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين سلام دادن به حضرت علي اكبر (عليه السلام) بعد از سلام دادن بر امام حسين (عليه السلام) مي باشد، ساير اولاد و اصحاب بعد از حضرت علي اكبر (عليه السلام قرار) گرفته اند. اين خود حاكي از مقام بزرگ آن حضرت است.
ممكن است كسي بگويد مراد از علي بن الحسين (عليه السلام) امام سجاد (عليه السلام) است نه علي اكبر (عليه السلام). در جواب از اين احتمال بايد گفت، زبان زيارت، بيان گرامي داشت و تجليل از شهداء كربلا و فداكاريهاي آنان است همانطور كه لعن و نفرين نيز بر كساني است كه امام حسين عليه السلام و اولاد و اصحاب آن حضرت را كه حاضر در كربلا بوده اند به شهادت رسانيده اند و بنا به قول علامه ميرزا ابوالفضل تهراني؛ مراد از علي بن الحسين (عليه السلام) در زيارت عاشورا حضرت علي اكبر (عليه السلام) است چون اين زيارت اختصاص به شهداي كربلا دارد و احتمال اينكه مراد امام سجاد (عليه السلام) باشد بغايت بعيد است .[8]
5. تجليل حضرت وليّ عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از علي اكبر (عليه السلام): امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در زيارت ناحيه مقدسه خطاب به علي اكبر (عليه السلام) مي فرمايد: السلام عليك يا اول قتيل من نسل خير سليل من سلالة ابراهيم خليل؛ سلام بر تو اي علي اكبر اول فدايي از بهترين نسل دودمان ابراهيم خليل .
در ادامه حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي فرمايد: اشهد انك اولي بالله و برسوله؛ شهادت مي دهم كه تو از هر كس اولي تر به خدا و رسولش هستي .
حضرت صاحب العصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، علي اكبر را در اين زيارت نامه به امتيازاتي مخصوص از ساير شهداي كربلا جدا نموده است
الف) سلام و صلوات بر علي اكبر را بعد از جد مظلوم خود، قرار داده است.
ب) علي اكبر عليه السلام را از هر كس به خدا و رسولش نزديك تر معرفي نموده است.
ج) حضرت از خداوند درخواست مي نمايد كه همواره توفيق زيارت حضرت علي اكبر (عليه السلام ) را داشته باشد.
د) حضرت از خداوند مسألت مي نمايد كه در روز واپسين همنشين علي اكبر (عليه السلام) باشد.
و) شدت لعن و نفرين آن حضرت به قاتلان علي اكبر (عليه السلام) حاكي از شدت غضب آن حضرت نسبت به جفاپيشگان است.[9]
نتیجه:
پس جوانان امروز هم با الگوگيري از علي اكبر (عليه السلام ) و توجه به معنويات و با دوري از گناهان و بدي ها مي توانند امام زمان خود را ياري كرده و براي زمينه سازي ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) تلاش مضاعف نمايند تا همانگونه كه حضرت علي اكبر (عليه السلام) مورد رضايت امام زمان خود بود و به او مباهات مي كرد، طوري عمل نماييم تا حضرت مهدي (عليه السلام) از اعمال و رفتار ما راضي باشد
پی نوشت ها :
1 . كودك، نوجوان و جوان از ديدگاه مقام معظم رهبري، ج2، ص234.
2 . معالي السبطين، ملامحمد مهدي مازندراني، ص254، چاپ خطي ـ افست تبريز.
3. حدائق الورديه، حسام الدين المحلّي، طبع قديم، دمشق عنبر هاتف، ج1، ص117.
4 . مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني، ص80، مؤسسه اسماعيليان.
5 . لهوف، سيد بن طاووس، ص113، كتابفروشي جهان، چ1، 1364، هـ ش
6. ثمرات الاعواد، الهاشمي النجفي، مكتبة الحيدرية. ص233، 1378 هـ ش
7. منتهي الامال، حاج شيخ عباس قمي، ج1، ص443. مطبوعاتي حسيني، 1372 هـ ش
8 . شفاء الصدور في زيارة العاشورا، چ3، انتشارات سيدالشهدا، ج2، ص345.
9 . خورشيد جوانان، سيدمحمد حسيني، ص65، چ2، انتشارات سماء، 1381.
پدید آورنده : محمد رضا نصوری