logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
شباهت ياران امام حسين و ياران حضرت مهدي (عليهما السلام)

مقدمه:

یاران ابا عبدالله الحسین (علیه ‌السلام) و اصحاب حضرت بقیت الله (علیه ‌السلام)، فرزند قرآن و پرورش‌یافتة خاندان عصمت و طهارت هستند؛ یعنی در یک مکتب و تحت تربیتِ مربی واحدی بوده‌اند. پس طبیعی است که اوصاف و ویژگی‌های آن‌ها مشترک و مشابه باشد. لذا شایسته است برای درک و فهم ویژگی‌های شاگردانِ مکتب اهل بیت (علیهم ‌السلام) ـ که بهترین الگو، برای نسل جوان هستند ـ به خصوصیات مشترک آن‌ها، توجه کنیم.

1. معرفت حقيقي

اولين گام براي کسب توفيق حضور در حلقه ياران امام زمان و پيوستن به جمع اتباع و اعوان آن حضرت، شناخت امام معصوم است؛ شناختي حقيقي و نوراني.

چنان‌چه اميرالمؤمنين (علیه السلام) در جواب سلمان و ابوذر که از ايشان خواسته بودند، خود را براي آنان معرفي کند، فرمود: « معرفتي بالنورانية معرفة الله عزوجل و معرفة الله عزوجل معرفتي بالنورانيه و هو الدين الخالص الذي قال الله تعالي: { و ما امرو الا ليبعدوالله مخلصين له الدين حنفاء و يقيموال الصلوة و يوتوا الزکاة و ذلک دين القيمة}»؛ « شناخت من از روي حقيقت و نورانيت، شناخت خداي عزوجل است و شناخت خداي عزوجل از روي نورانيت و حقيقت، شناخت من است و اين همان دين خالصي است که خداي تعالي مي‌فرمايد: " آن‌ها به چيزي جز پرستش خالصانه خدا، بر پا داشتن نماز و پرداخت زکات امر نشده‌اند و اين دين، دين مستقيم و پايدار است"».

اگر بخواهيم خدا را بشناسيم، بايد از کساني کمک بخواهيم که خدا را شناخته‌اند؛ و آنان، يقيناً، ائمه اطهار (عليهم ‌السلام) هستند.همان‌طور که در زيارت جامعه کبيره مي‌خوانيم: « السلام علي محال معرفة الله».

خداي تعالي را بايد از روي نشانه‌هايش شناخت و بزرگترين نشانه و آيت پروردگار، امامي است که اشرف مخلوقات و اعظم آيات است؛ چراکه او، بيشترين ظرفيت را براي قبول اوصاف الهي و انعکاس آن، به ما سوي الله دارد. پس اگر کسي توانست ائمه اطهار(عليه‌ السلام) را بشناسد، در حقيقت، خدا را شناخته است: « من عرفکم فقد عرف الله». لذا يکي از ادعيه‌اي که براي عصر غيبت، وارد شده، اين است: « اللهم عرفني...حجتک؛ فانک ان لم تعرفني حجتک ظللت عن ديني».

اگر کسي بخواهد در زمره ياران امام زمانش قرار گيرد، بايد با او سنخيت روحي پيدا کند تا بتواند حقيقتاً و باطناً با او باشد؛ و اين، به دست نمي‌آيد مگر با معرفت و اعتقاد صحيح و پاکيِ نفس.

بنابراين، عارف حقيقي، کسي است که امام خود را بشناسد و به حقّ او آگاه باشد. همان‌طور که در انتهاي زيارت جامعه از خدا مسئلت مي‌نماييم: « اسئلک ان تدخلني في جملة العارفين بهم و بحقهم». با اين عرفان حقيقي است که انسان مي‌تواند به مقام قرب امام (عليه ‌السلام) -که قربي روحي است- برسد. زيرا اگر قرب بدني و ظاهري با امام حاصل شود، ولي سنخيت و تناسب روحي و يکساني عقايد و روحيات محقق نشده باشد، همراهي واقعي با امام، امکان پذير نخواهد بود؛ کما اين‌که بيش از هزار نفر تا شب عاشورا با امام حسين (عليه ‌السلام) بودند، ولي چون با او سنخيت روحي نداشتند، نتوانستند همراه او بمانند و رهايش کردند. اما افرادي چون حبيب بن مظاهر و برير که امام خود را شناخته بودند تا آخرين لحظه در کنار او ماندند.

ميزان معرفت آن‌ها را مي‌توان از جملاتشان دريافت. در دو منزليِ کوفه، زماني که اباعبدالله (عليه ‌السلام) خطبه‌اي ايراد فرمود و آن را به انتها رساند؛ عده‌اي از ياران برخاستند و ارادت و معرفت خود را به آن حضرت، اين‌گونه ابراز نمودند:

زهير بن قين: « يابن رسول الله! کلام شما را شنيديم و گوش دل به آن سپرديم. اگر اين دنيا براي هميشه باقي باشد و ما هم در آن مخلّد باشيم، با تو بودن را بر زندگي دنيا ترجيح مي‌دهيم؛ « معکم معکم و لا مع غيرکم».

هلال بن نافع: « به خدا سوگند؛ ما ملاقات پروردگار را ناخوشايند نمي‌دانيم و بر نيات و بصيرت خود پا برجاييم و با دوستان شما دوست، و با دشمنانتان، دشمن هستيم».

برير بن خضير: « يا بن رسول الله! خدا بر ما منت نهاده که در رکاب تو کشته مي‌شويم».

هم‌چنين، زهير در روز عاشورا از روي خيرخواهي به انذار اهل کوفه پرداخت و گفت: « اي مردم! بدانيد که خدا ما و شما را به ذريه پيغمبر، ممتحن و مبتلا فرموده‌است، تا ببيند که ما با ايشان چه خواهيم کرد. اينک، من، شما را به نصرت ايشان، فرا مي‌خوانم. اي بندگان خدا! فرزندان فاطمه (عليهم ‌السلام) به مودت و نصرت، احقّ و اولي؟ هستند».

در روز عاشورا، مادر يکي از صحابه ـ که پسر جواني بود ـ او را مورد خطاب قرار داد و گفت: « فرزندم! برو و در پيش‌گاه فرزند پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم) قتال کن» و جوان، براي مبارزه به سمت ميدان رفت؛ در حالي که اين رجز را مي‌خواند:

اميري حسين و نعم الامير

سرور فواد البشير النذير

علي و فاطمه والداه

فهل تعلمون له من نظير

« حسين امير من است و چه خوب اميري است. او موجب شادي قلب پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) - که بشير و نذير است - بود و علي و فاطمه، پدر و مادرش ‌هستند. با اين وصف، آيا نظير او را سراغ داريد؟!».

اين جملات، همه، حاکي از معرفتي است که اصحاب حضرت سيد الشهدا (عليه ‌السلام)، نسبت به امام زمان خود پيدا کرده بودند.

ياران حضرت بقيت الله (عجل‌ الله‌ تعالي فرجه ‌الشريف) نيز، از آن‌جا که خود را تحت تربيت خاندان عصمت قرار داده‌اند، به معرفتي دست يافته‌اند که اميرالمؤمنين در وصف‌شان مي‌فرمايد: « فهم الذين وحدوا الله حق توحيده»؛ « آن‌ها کساني هستند که به حقيقت توحيد، راه يافته‌اند».

ياران حجت بن الحسن (عليه ‌السلام)، قلوب خود را ظرف علوم اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم ‌السلام) قرار داده‌اند و با وجود آن‌که در زمان غيبت امامِ خود به سر مي‌برند و به صورت ظاهر، امامشان را نمي‌بينند، چنان معرفت بالايي نسبت به امام خود کسب نموده‌اند که پيغمبر اکرم، آنان را اين‌گونه مدح مي‌فرمايند: « ان اعظم الناس يقيناً قوم يکونون في آخر الزمان لم يلحقوا النبي و حجب عليهم الحجة فامنوا بسواد في بياض»؛ « وا لاترين مردم از نظر يقين، قومي در آخر الزمان هستند که پيامبر را درک نکرده‌اند و حجت خدا نيز از از آنان محجوب است؛ اما به مرکب سياه روي کاغذ سفيد ايمان آورده اند».[1]

امام صادق (عليه ‌السلام) نيز در اين‌باره مي‌فرمايند: « لا يثبت علي امامته الا من قوي يقينه و صحت معرفته»؛ « بر امامت او [امام زمان (عليه ‌السلام)] کسي استوار نمي‌ماند، مگر آن‌که يقينش، بسيار قوي و معرفتش نسبت به او، صحيح باشد».

2. ايمان راسخ

ايمان، ثمره معرفت صحيح و حقيقي است. امام صادق (عليه ‌السلام) مي‌فرمايند: « المعرفة اصل فرعه الايمان»؛ «ايمان، تابع معرفت است». پس هر چه معرفت بيشتر باشد، ايمان نيز قوي‌تر است؛ چنان‌چه رسول الله نيز فرموده‌اند: « افضلکم ايمانا افضلکم عرفة».

طبيعي است قلبي که از رجس و آلودگي پاک شود و ظرف علوم و معارف اهل‌بيت (عليه ‌السلام) گردد، اطمنيان و ايمان در آن استقرار مي‌يابد.

در تاريخ آمده‌است که ياران حضرت سيدالشهدا (عليه ‌السلام) در شب عاشورا، نشاط و آرامش عجيبي داشتند. سيد بن طاووس در لهوف نقل مي‌کند که در شب عاشورا، بريربن‌خضير با عبدالرحمن‌عبدريه شوخي مي‌کرد و او را مي‌خنداند و مي‌گفت: « اطرافيانم مي‌دانند که من، نه در جواني و نه در پيري، اين‌گونه نبوده‌ام؛ ولي اين حالت، به جهت شوق و اشتياقي است که نسبت به جايي که به سوي آن خواهيم رفت، دارم».

ياران حضرت بقيت‌الله (عجل‌ الله‌ تعالي فرجه ‌الشريف) نيز، چنان خود را براي امام خود، ساخته و مهيا نموده‌اند و ايمان را در قلب خود، مستقر ساخته‌اند که خداي تعالي در قرآن بر ايمانشان صحه مي‌گذارد و آن‌ها را اهل ايمان و عمل صالح معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد: { وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِم‏...}.[2]

امام باقر (عليه ‌السلام) نيز در شأن ياران امام زمان (عجل ‌الله ‌تعالي فرجه ‌الشريف) مي‌فرمايند: « اين مؤمنان، همان کساني هستند که خداي تعالي در کتابش، اين‌گونه آن‌ها را توصيف نموده‌است: { الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب‏...}.[3]

اگر چه امام زمان (عليه‌السلام) غائب است، ولي ياد او در دل‌هاي آکنده از ايمان يارانش، حضور دارد؛ چنان‌چه امام کاظم (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: « يغيب عن ابصار الناس شخصه و لا يغيب عن قلوب المومنين ذکره». ايمان به غيب، ياران حضرت مهدي (عجل ‌الله ‌تعالي فرجه ‌الشريف) را چنان ارزش و مقامي داده‌است، که پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) آن‌ها را برادران خود مي‌خواند و آرزوي ديدارشان را مي‌نمايد: « يا ليتني قد لقيت اخواني...و لکن اخواني الذين ياتون من بعدکم يومنون بي... ».

3. اسوه‌هاي استقامت

خداوند در قرآن کريم مي‌فرمايد: { إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون‏ }.[4]

ياران حسين بن علي (عليه‌ السلام) و ياوران حضرت مهدي (عجل ‌الله ‌تعالي فرجه‌ الشريف) که خدا را مربي خود مي‌دانند و خويش را تحت تربيت او قرار داده‌اند، نمونه‌هاي کامل صبر و استقامت هستند. آنان بر راه خود، چنان پابرجا هستند که قلوبي محکم‌تر از کوه پيدا نموده‌اند و مصداق اين فرموده امام علي (عليه‌ السلام) شده‌اند: « المؤمن، صلب من الجبل». آنان اراده‌هايي آهنين و قاطعيتي عجيب دارند و به هيچ وجه حاضر نمي‌شوند از راهي که در زير سايه امامشان در پيش گرفته‌اند، برگردند.

سخناني که ياران امام حسين (عليه ‌السلام) در شب عاشورا و در محضر ابا عبدالله (عليه ‌السلام) گفته‌اند، بهترين گواه بر اين ادعاست. براي مثال، سعيد‌بن‌عبدالله حنفي در آن‌ شب، چنين گفته است: « اگر بدانم که در راه شما کشته مي‌شوم، سپس مرا زنده مي‌کنند و مي‌سوزانند و خاکسترم را بر باد مي‌دهند و تا هفتاد مرتبه با من چنين مي‌کنند، باز هم، دست از شما برنخواهم داشت».

زهيربن‌قين نيز در خطاب با امام حسين (عليه ‌السلام) اين‌ چنين، عرض ارادت کرده‌است: « يابن رسول الله! به خدا قسم؛ دوست دارم کشته شوم و بعد از آن، دوباره زنده شوم و تا هزار بار، اين اتفاق بيفتد؛ اما خداي تعالي کشته شدن را از تو و اهل‌بيتت دفع نمايد».

اين ثبات و استقامت، آن‌ها را چنان صبور ساخته بود که در نظرشان، تمام مصائب و سختي‌هاي جهاد در راه خدا، سهل و آسان مي‌نمود؛ لذا در زيارتشان عرض مي‌کنيم: « السلام عليکم ايها الشهداء الصابرون اشهد انکم جاهدتم في سبيل الله و صبرتم علي الاذي في جنب الله».

در زمان غيبت، استقامت ياران حضرت مهدي (عجل الله‌ تعالي فرجه ‌الشريف) در عرصه اعتقادات است. يعني در روزگاري که تمسک به دين - به تعبير پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) - مانند گرفتن پاره آتش بر کف دست است، ايشان، بر اعتقادات صحيح خود، ثابت و پابرجا هستند.

امام باقر (عليه‌السلام) در اين زمينه فرموده‌اند: « ياتي زمان يغيب عنهم امامهم فياطوبي للثابتين علي امرنا في ذلک الزمان»؛ « روزگاري مي‌رسد که امام از مردم غائب مي‌گردد. پس خوشا به حال کساني که در آن زمان، بر امر ما استوار مي‌مانند».

اميرالمؤمنين (عليه‌السلام)، نيز اراده‌هاي محکم ياران فرزندش، حجت بن الحسن (عجل ‌الله ‌تعالي فرجه ‌الشريف) را اين‌گونه به تصوير مي‌کشد: « کلهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم لو انهم همّوا بإزالة الجبال لازالوها من مواضعها»؛ « آن‌ها شيرهاي ژياني هستند که از جنگل‌هاي خود بيرون آمده‌اند و اگر اراده کنند که کوه‌ها را از جاي برکنند، بي‌ترديد چنين مي‌کنند».

4. وفاي به عهد

وفاي به عهد، يکي از صفات نيک انسان است که در قبال هر کسي، پسنديده مي‌باشد؛ ولي اگر طرف تعهد انسان، خداي تعالي باشد، ارزش و اهميت آن، فزوني مي‌يابد.

اصحاب حضرت سيد الشهداء (عليه‌ السلام) به تعهدي که با خداي خود- در اطاعت و نصرت امام خويش داشتند- وفا نمودند؛ به طوري‌که ايشان، در خطاب به يارانش مي‌فرمايد: « اني لا اعلم اصحابا او في و لا خيرا من اصحابي...»؛ « همانا من ياراني باوفاتر و بهتر از ياران خود، سراغ ندارم».

ياران با وفاي حضرت بقيت الله (عجل ‌الله‌ تعالي فرجه الشريف) نيز، نه تنها در اثر فتنه‌ و فراز و فرودهاي دوران غيبت، تعهد خود را در ياري امام خود، فراموش نمي‌کنند، بلکه هر روز، عهد خود را با مولاي خويش تجديد مي‌نمايند: « اللهم اني اجدد له في صبيحه يومي هذا عهدا و عقدا و بيعه له في عنقه».

5. محبت شديد به امام (عليه‌ السلام)

يکي از اوصاف مشترک ياران امام حسين (عليه‌ السلام) و ياران حضرت بقيت الله (عجل ‌الله ‌تعالي فرجه‌ الشريف) اين است که محبوبشان را خداي تعالي قرار داده‌اند و تمام محبت خود را متمرکز به ذات مقدس او نموده‌اند: { وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه}.[5] لذا در زيارت شهداء کربلا عرض مي‌کنيم: « السلام عليکم يا اولياء الله و أحبائه، السلام عليکم يا أصفياء الله و اودائه، السلام عليکم يا أنصار دين الله».

از آن‌جا که امام صادق (عليه‌ السلام) فرموده‌اند: « الدين هو الحب و الحب هو الدين»؛ قطعاً کسي که تمام محبتش را معطوف به خداي تعالي مي‌کند، ياري‌کننده دين او نيز خواهد بود. چنين کسي به تمام متعلقات خداي تعالي و آثار و نشانه‌هاي او عشق مي‌ورزد « اللهم اني أسئلک حبک و حب من يحبک» و از آن‌جا که امام معصوم، وجه الله، و بزرگترين آيت پروردگار است و محبت به او، عين محبت به خداي تعالي مي‌باشد « من احبکم فقد احب الله»، اولياي الهي، بيشترين حب را نسبت به ذوات مقدس معصومين (عليهم‌السلام) داشته و دارند.

آثار اين محبت شديد را در گفتار و رفتار اصحاب ابا عبدالله (عليه‌ السلام) - که محبت خويش را براي امام خود، خالص ساخته‌اند « و مودتي خالصة لکم»- مي‌توان ديد. براي مثال، هلال‌بن‌نافع، در خطاب با مولاي خويش عرض مي‌کند: ‌« ما با دوستان شما، دوست، و با دشمنانتان، دشمن هستيم». مسلم‌بن‌عوسجه نيز مي‌گويد: « والله؛ دست از تو بر نمي‌دارم تا خدا بداند که ما حرمت پيامبرش را درباره تو رعايت نموديم».

از ديگر مصاديق اين محبت خالصانه، پيماني است که ياران و خاندان امام حسين (عليه‌ السلام)، در شب عاشورا با يک‌ديگر بستند. در آن شب، حبيب‌بن‌مظاهر، اصحاب را جمع نمود تا به هم تعهد دهند که هنگام جنگ، پيش‌قدم شوند و نگذارند قبل از آن‌ها، کسي از بني‌هاشم به ميدان برود. حضرت عباس (عليه‌السلام) نيز، بني‌هاشم را جمع نمود تا براي دفاع از مولاي خويش، هم‌پيمان شوند.

اين ويژگي، در اصحاب امام عصر (عجل ‌الله‌ تعالي فرجه ‌الشريف) نيز ديده مي‌شود. امام صادق (عليه ‌السلام)، در اين‌باره مي‌فرمايند: « اگر همه مردم بميرند، خداوند، ياران او [مهدي موعود (عجل ‌الله‌ تعالي فرجه‌ الشريف)] را خواهد آورد؛ آن‌ها کساني هستند که خداوند درباره آن‌ها فرموده‌است:   { فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَه‏...}».[6]

کسي که مقصود و محبوب دل او، حجت‌بن‌الحسن (عجل ‌الله ‌تعالي فرجه ‌الشريف) است، از ذکر نام محبوبش لذت مي‌برد. دوست دارد نام محبوبش، بلند آوازه باشد و همه، نام او را ببرند‌‌‌ و متوجه او باشند. لذا بي‌توجهي و غفلت مردم از آن حضرت، برايش گران است: « عزيز علي ان أبکيک و يخذلک الوري»؛ « براي من سخت است که بر تو بگريم، در حالي که ديگران، تو را واگذارند».

چنين کسي، در روز جمعه - که همه به خوش‌گذراني مشغولند- زانوي غم در بغل مي‌گيرد و در فراق محبوبش، حيران و سرگردان مي‌شود: « الي متي احار فيک يا مولاي» و غربت محبوبش، تاب و توان او را مي‌برد: «عزيز علي ان يجري عليک دونهم ما جري». او، تمام هستي و وجودش را در پاي مولايش ريخته و انتظار روزي را مي‌کشد که جان ناقابلش را فداي قدوم مبارک امام (عليه‌ السلام) کند و اين را، کم‌ترين خدمت به محبوبش مي‌داند. همان‌گونه که اميرالمؤمنين، در توصيف ياوران امام مهدي (عجل ‌الله‌ تعالي فرجه‌ الشريف) فرمود: « قوم لم يمنوا علي الله بالصبر و لم يستعظموا بذل انفسهم في الحق»؛ « آن‌ها قومي هستند که با صبر و شکيبايي خود، برخدا منت نمي‌گذارند و جانبازي در راه حق را بزرگ نمي‌شمارند».[1]

نتیجه:

بی شک، اصحاب امام حسین(علیه السلام) و یاران امام زمان(علیه السلام) از اوصاف و ویژگی‌های مشترک فراوانی برخوردار است که مورد بحث قرار گرفت و بیان شد که، اولين گام براي کسب توفيق حضور در حلقه ياران امام زمان و پيوستن به جمع اتباع و اعوان آن حضرت، شناخت امام معصوم است؛ شناختي حقيقي و نوراني، و ثمره این معرفت صحيح و حقيقي، ایمان راسخ است. یاران امام (علیه السلام) بر راه و عهد خود، چنان پایداری و استقامت می‌ورزند که قلوبي محکم‌تر از کوه پيدا نموده‌اند، آنان کسانی هستند که تمام محبت‌شان را معطوف به خداي تعالي مي‌کنند، بنا بر این، ياري‌کننده دين او نيز خواهند بود. چنين کسانی به تمام متعلقات خداي تعالي و آثار و نشانه‌هاي او عشق مي‌ورزند. ياران با وفاي حضرت بقيت الله (عجل ‌الله ‌تعالي فرجه‌ الشريف)، نیز نه تنها در اثر فتنه‌ و فراز و فرودهاي دوران غيبت، تعهد خود را در ياري امام خود، فراموش نمي‌کنند، بلکه هر روز، عهد خود را با مولاي خويش تجديد مي‌نمايند.

پی‌نوشت‌:

[1]. انتشار یافته در سایت؛ https://rasekhoon.net/article/show.