مقدمه :
در دنيايي كه دين را فقط به چند دستورالعمل فردي و اخلاقي (مانند مسيحيّت كنوني) خلاصه كرده بودند، رهبر انقلاب حضرت امام خميني(رحمه الله عليه) سخن از حكومت اسلامي و ولايت دين و فقه به ميان آورد و امروز بر همگان ثابت شده است كه اسلام نظريّهاي جديد در موضوع حكومت دارد كه با همه حكومتهاي ديگر فرق ميکند. انقلاب اسلامي ايران موجب گرايش ملتها به دين و مذهب گرديد و امروز شاهديم كه روند گرايش به دين و مذهب در حال افزايش است. اين حقيقت، مطلبي است كه بسياري از انديشمندان غربي نيز به آن اعتراف نمودهاند. در نوشتار حاضر به این موضوع پرداخته شده است.
تأثیر جهانی انقلاب اسلامی در نگاه اندیشمندان غربی
آنتوني گيدنز، جامعه شناس مشهور انگليسي در كتابش چنين مينويسد: از آغاز دهه هشتاد و با انقلاب اسلامي ايران فرايند عمومي جهان روند معكوسي را آغاز كرده و به سمت ديني شدن پيش ميرود.[1]
دانيل پاييز، رئيس انجمن سياست خارجي ايالات متّحده آمريكا نيز ميگويد: « بايد اعتراف كنيم كه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، ما براي افكار ديني و مذهبي هيچ جايي باز نكرده بوديم؛ ولي از اين پس براي ما آمريكاييها ضروري است كه زمينهاي جهت مطالعه و تحقيق پيرامون مذهب فراهم آوريم.[2]
واقعيت اين است كه نهضت بيداري اسلامي در كشورهاي دنيا آغاز شده است و مردم و بخصوص جوانان، گروه گروه به دين اسلام ملحق ميشوند. امروز دانشمندان و صاحبنظران و تازه مسلمانان غرب، به روند گرايش به اسلام، اعتراف كردهاند.
پرنس چارلز وليعهد انگلستان ميگويد: «تمدّن غربي عليرغم مسئوليّتي كه نسبت به محيط خود دارد به طور روز افزوني، افزون طلب شده است. اين احساس عميق يگانگي و اعتقاد به سرنوشت معنوي و مقدّس حياتي جهان، امري است مهم كه بايد از اسلام آموخت. از ميان بسياري از عوامل ديني و اجتماعي و سياسي كه به عبارت دقيقتر ميتوان احياي اسلام ناميد، احساس جدّي يأس و نااميدي ناشي از اين واقعيت وجود دارد كه تكنولوژي غرب ناپسند است و معناي عميقتر زندگي در جاي ديگر درگوهر اعتقادات اسلامي نهفته است. امروزه اسلام قادر است شيوه صحيح فهم و تفسير جهان و نحوه زيستن در آن را به ما بياموزد؛ شيوهاي كه در مسيحيت به دليل از دست دادنش سخت نيازمند به آن است».[3]
مايكل دينس برداين، استاد دانشگاه آريزوناي آمريكا چنين بيان ميكند: « به عقيده من مدنيّت و تمدن غرب بزودي به بنبست خواهد رسيد و به جايش مدنيّت و تمدن اسلامي خواهد نشست. آمريكا و همه دنيا امروز به چنان بحراني دچار شدهاند كه مانند آن در تاريخ سابقه نداشته است. اگر بتوان دورهاي را با دوره جاهليت پيش از ظهور پيامبر (صلي الله عليه و آله) مقايسه كرد همين دوره و عصر ماست... تنها اين دين است كه ميتواند كشور من و جهان را از قيدها برهاند و از نادرستيها آزاد كند».[4]
آري! آينده بشريت و پايان تاريخ از آن اسلام است، هر چند زورگويان عالم ناخوش باشند، چرا كه خداي متعال ميفرمايد: { يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللّهُ إِلاّ اَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ * هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}[5]؛ « ميخواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند، ولي خدا جز اين نميخواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند. او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد تا آن را بر همه آيينها پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند».
نتیجه :
آينده حكومتي جهاني، حكومت صالحان است. ديگران نيز به اين وعده الهي اعتراف كردهاند. پروفسور ياوس اوسوس تازه مسلمان آلماني ميگويد: « من با توجه به حقايق آشكاري كه در متن جوامع حكومتهاي غربي ميبينم و با توجه به الهاماتي كه از اشارات و رهنمودهاي پيامبر گونه امام خامنهاي ميگيرم، يقين دارم كه قرن چهاردهم هجري قرن امام خميني و امام خامنهاي است و اين بزرگواران حكومت بر زمين را به دست صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بشارت ميدهند، تا بعد از اين، همه اعصار و قرون به نام اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله باشد).[6]
پینوشتها:
[1]. يك گام تا ظهور، جمعي از نويسندگان مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني;، ص33.
[2]. همان، ص12.
[3]. همان، ص37.
[4]. همان، ص48.
[5]. توبه/32 و 33.
[6]. يك گام تا ظهور، ص63.
[7]. در ديدار اعضاي كميته هماهنگي فعاليتهاي تبليغاتي سازمان كنفرانس اسلامي (4/3/77).
[8]. از نهضت خميني تا انقلاب مهدي، ص69- 81، با تلخيص و تصرف.
پدیدآونده: مهدي همتي