مقدمه :
با اندک دقتي در مييابيم که زندگي و آسايش ما در گرو زحمات تک تک آنها است. پس ما هم بايد حرکت کنيم؛ اما کار ما بايد « تحرک» داشته باشد نه « تنوع»؛ که تنوع، شکل عوض کردن و بزک کردن است و از کارهاي شيطان؛ ولي تحرک، رفتن به سوي مقصد است. شناسايي اين جاده پر پيچ و خم ـ که در ميان راههاي غلطانداز شيطاني قرار گرفته ـ نياز به راهنما دارد. ما بايد حرکت خود را با علائم و الگوهاي حقيقي جهت دهيم، تا تلف نشويم.
« انتظار و اقتصاد» ترسيمگر گوشهاي از آداب و رسومي است که انسانهاي برگزيده هستي، يعني معصومين (عليهم السلام) در کسب روزي به آن پايبند بودند و يک منتظر نيز بايد چنين باشد.
ميوههاي شيرين
اگه نگاه ژرف معصومين (عليهم السلام) پيرامون فوايد کسب و کار را طالب باشيم، با جستجو در گلستان روايات، برايمان روشن ميشود که کار و تلاش، علاوه بر تأمين معيشت، فوايد ديگري نيز دارد. اکنون برخي از اين ثمرات را مطرح ميکنيم.
ميوه اول: عافيت
کار، مايه آرامش روح است و رشد روحاني انسان را به دنبال خواهد داشت. در سايه کار و با برطرف کردن نيازهاي مادي و تأمين معاش، بسياري از اضطرابها و نگرانيها از انسان دور ميشود.
حضرت علي (عليه السلام) به نقل از رسول امين (صلي الله عليه و آله و سلم ) ميفرمايد: « اگر انسان به تأمين بودن نيازش مطمئن باشد، آرام ميگردد».(1) ناگفته پيداست در صورتي انسان به اين مهم دست مييابد، که اهل حرکت باشد. چرا که هر جنبش و جوششي، رويشي به دنبال دارد.
در اين باره امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: « کسي که از کار کردن عارش نشود و خجالت نکشد، زحمتش کاهش مييابد و فکرش آسوده ميگردد و خانوادهاش هم به روزي خود ميرسند».(2)
علاوه بر اين، کار و فعاليت باعث تندرستي و صحت انسان شده و در مقابل، بيکاري ـ در عين اينکه خودش، نوعي مرض است ـ بيماري را نيز در سطح بدن، گسترش ميدهد.
پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين باره ميفرمايد: « تندرستي ده جزء دارد که نه جزء آن در کار و تلاش براي به دست آوردن مخارج زندگي است و تنها يک بخش آن در امور ديگر است».(3)
ميوه دوم: آمرزش
در سايه تلاش و تکاپو براي کسب روزي است که خداوند، چتر بخشندگي خود را بر زندگي شخص جوياي کار ميگستراند و پاکي از گناه را براي او فراهم ميکند.
پيامبر عزيز(صلي الله عليه و آله و سلم) پيرامون اين فايده ميفرمايد: « من بات و کّالاً من طلب الحلال بات مغفوراً له؛(4) کسي که شب را با خستگي ناشي از کسب و کار و طلب روزي حلال بخوابد، در حالي ميخوابد که گناهانش آمرزيده ميشود».
ميوه سوم: سربلندي
لازمه جامع نگري مکتب اسلام اين است که مقدمات تربيتي پيراونش را به گونهاي مهيا کند كه افراد زير پرچمش، تنها به خدا تکيه داشته باشند و بس؛ نيازهاي خود را از او طلب نمايند و دست حاجت به سوي ديگران و دراز نکنند.
رسول رحمت (صلي الله عليه و آله و سلم) از پيروانش ميخواهد تا عزت و کرامت نفس داشته باشند و ميفرمايد: « اطلبوا الحوائج بعزة الانفس؛(5) درخواستها و تقاضاهايتان را با عزت نفس دنبال کنيد».
آن حضرت، مسلمانان را بر تمکّن مالي و عدم نياز به ديگران تشويق و ترغيب مينمود و حتي انجام کارهاي سخت و طاقتفرسا را براي يک مسلمان، بهتر از کمک گرفتن از ديگران ميدانست و ميفرمود: « اگر يکي از شما بندها و ريسمانهاي خود را بردارد و به کوه و بيابان برود و پشتهاي هيزم جمع نموده و جهت فروش به بازار بياورد و با پول به دست آمده از اين کار پر زحمت، زندگي خود را تأمين کند، بهتر از آن است که از کسي، چيزي طلب کند.» (6)
ميوه چهارم: مجوّز عبور
يکي ديگر از فوايد کار و تلاش که در روايات به آن تصريح شده، نجات از آتش دوزخ است. پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين باره ميفرمايد: « هرکس به مدد بازوي خويش امرار معاش کند، به سرعت برق از پل صراط خواهد گذشت».
و نيز پس از غزوه تبوک، آنگاه که حضرت، دستان خشن سعد انصاري را بوسيد، خطاب به حاضران فرمود: « هذه يد لا تمسها النار؛ آتش دوزخ هيچگاه به اين دستان نخواهد رسيد».
البته همه ميدانيم که هرگونه تلاش و فعاليتي، مجوز عبور از پل صراط و دوري از آتش را به ما نميدهد؛ بلکه شرايط و حدود آن بايد رعايت شود تا اين ثمرات به بار بنشيند.
بال صعود
اگر با چشم باز و حقيقتبين، انسان و مسيرش را به نظاره بنشينم، درخواهيم يافت که کار و تلاش و کسب روزي ميتواند بستري براي عبوديت خانواده باشد؛ خواه اين کسب و کار به دارايي و سرمايه ختم شود و خواه اينکه حتي به لقمه ناني هم نينجامد.
آري، از ديدگاه اسلام، کار و تلاش، قابليت اين را دارد که رنگ الهي به خود بگيرد و بال صعود به سوي پروردگار و « نعم العون علي طاعة الله» (9) باشد. انسان تلاشگر ميتواند در لباس کار، شبيه مجاهدين در راه حق شود. همانهايي که لباس رزم بر تن کرده و عزم مجاهدت کردند. پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايد: « الکاد علي عياله کالمجاهد في سبيل الله؛ (10) تلاشگر براي خانواده، همچون مجاهد در راه خدا است».
پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي آنها که ميکوشند تا بناي زندگي خود را با آجر «عزت» و آهن « کرامت نفس» بنا کنند، براي آنها که مثل سيل، پرکار و پر خروشند، از هر قشر و با هر درجهاي که باشند، از کارگر و بقال و خياط و خرما فروش و آهنگر و راننده و رفتهگر، تا مهندس و دکتر و کارمند و تاجر، براي همه پاداشي بيان کرده است که شايد در نگاه ابتدايي باعث تعجب شود. اينک به بخشي از آن بيانات اشاره خواهيم کرد.
1. رسيدن به درجه و مقامات شهدا:
« من طلب الدنيا حلالا في عفاف کان في درجه الشهداء؛(11) آنکه در سايه پاکي، براي به دست آوردن مال حلال دنيا تلاش کند، در مرتبه شهداء است».
2. محشور شدن با انبيا و صدّيقين:
«هر کس به دنبال درآمدي از راه حلال باشد تا خود و خانوادهاش را از دراز کردن دست به سوي مردم باز دارد، روز قيامت با پيامبران و صديقين محشور خواهد شد».(12)
3. پاداشي برابر حج و عمره:
پيامبر در مواجهه با جواني که ادعا ميکرد با سختي و زحمت کار ميکند تا نيازهاي اهل و عيالش را بر طرف سازد و آنها را از نيازمندي به ديگران بازداشته و قرضهاي خود را هم بپردازد، به اصحاب خود فرمود: « اگر چنين است که ميگويد، پاداشي مانند پاداش جنگجو و نيز پاداش حج و عمره خواهد داشت».(13)
4. قرار گرفتن زير چتر رحمت الهي در قيامت:
حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) در توصيف کساني که در پي کسب روزي حلال تلاش ميکنند، فرمود: « روز قيامت، سايه عرش الهي بر سر کسي قرار ميگيرد که با تکيه بر عنايات خداوندي از خانه خارج شده و براي تامين مخارج زندگي خود و عائلهاش، در روي زمين به جستجو و تلاش ميپردازد».(14)
5. گشايش تمام درهاي بهشت
با توجه به روايات، انسانها در قيامت به فراخور اعمالشان هر کدام از درب خاصي وارد بهشت ميشوند؛ اما هشت درب بهشت به روي کساني که به کسب و کار حلال مشغولند، باز است.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين باره ميفرمايد: « من اکل من کد يده حلالا فتح له أبواب الجنة يدخل من ايها شاء؛ کسي که از دسترنج حلال خود استفاده کند، درهاي بهشت به روي او باز شده و از هر دري که خواست وارد ميشود.» (15)
برخي، از اين گفتهها تجب کرده و انگشت به دهان گرفته و ميپرسند: چگونه ميشود يک نفر تمام هستياش را بگذارد و به جهاد برود؛ خطر شمشير و تير و تفنگ و قطعه قطعه شدن را با جان و دل بخرد و يا سفر حج و عمره در پيش بگيرد و با سختيهاي راه و هزينههاي زياد، عبادتي به جا آورد، اما ديگري در کنار خانوادهاش باشد و با خيال آسوده هر صبح در کلاس، درسش را بدهد و يا در مغازه و محل کارش حاضر شود، آن وقت اين دو پيش خدا در يک مرتبه و رتبه باشند؟!
به نظر ميرسد روايات مذکور، اشاره به يک نکته جذاب و شيرين دارد و آن بحث از عبوديت است. آري کسب روزي حلال ميتواند بستري براي عبوديت باشد.
عجله نکن! حتماً ميخواهي بگويي « کسب روزي، بستر عبوديت است» چه معنايي دارد؟ آيا عبوديت، همان عبادت است يا اين که با هم فرق دارند.
لابد ميگويي بايد اين دو واژه معنا شود، تا فهم روايات نبوي که با هم مرور کرديم راحتتر صورت پذيرد؛ حرفي نيست، اما براي رسيدن به پاسخ، کمي دقت بيشتر لازم است.
ادامه دارد
پینوشت:
[1]. کافي، ج5، ص89، ح2.