logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
نقش تربيتي رجعت در پويايي جامعه شيعه

مقدمه:

يكي از مباحثي كه از ديرباز پيرامون آن سخن گفته شده و پيوسته مورد نقد و ايراد از يكسو، و پاسخگوئي و دفاع از سوي ديگر بوده، مسأله رجعت است. بدين معني كه برخي از آيات قرآن شريف و روايات منقول از خاندان رسالت از بازگشت گروهي از انسان ها به دنيا پيش از برپائي رستاخيز گزارش مي دهند، و پيروان آئين تشيع نيز در پذيرش آن كمترين ترديد به خود راه نداده، يقين به وقوع چنين رويدادي دارند. بدين جهت در كتب عقايد و كلام به صورت مختصر و كوتاه از اين عقيده سخن به ميان آمده و در صورت لزوم به دلايل و شواهدي بر صحّت آن اشاره شده است.

امّا برخي از نويسندگان مسلمان در گذشته و حال در كتاب هاي خود به نقد اصل رجعت پرداخته، شبهاتي پيرامون آن وارد كرده اند. و چه بسا اظهار داشته اند كه اين عقيده ريشۀ اسلامي ندارد و از انديشه ها و عقايد مكاتب و مذاهب ديگر به اسلام سرايت نموده است. البتّه عالمان بزرگ اسلامي- كه پاسداران مرزهاي عقيده و ايمان هستند، هرگز اينگونه انتقادات و اعتراضات را بدون پاسخ نگذارده، با بيان و قلم، رايت مقدّس دفاع از آرمان هاي اصيل اعتقادي را بر دوش كشيده اند.

از اين رو مي بينيم كه كتب بسياري در بررسي عقيدۀ رجعت و نفي شبهات وارد پيرامون آن، نگاشته و هرگاه مخالفان و منكران لبۀ حملۀ خويش را تيزتر كرده اند، اينان نيز بر شمارنوشته هاي علمي خود افزوده و چون مشعل هايي فروزان به روشنگري و هدايت پويندگان راه حقّ و جويندگان چشمه هاي زلال معرفت پرداخته اند. مثلاً در قرن دوم و سوّم هجري كتاب هايي چند بدست توانمند دانشمندان شيعه دربارۀ رجعت نوشته شده، و در قرن چهارم و پنجم شمار آن‌ها كاهش يافته و از قرن ششم به اين سو گاهگاه نوشته اي در اين زمينه تأليف گرديده است. همچنانكه در چند دهۀ اخير نيز به علّت گسترش مخالفت ها و انتقادات، به ويژه از سوي برخي مذاهب جديدالتأسيس، شماري از عالمان و قلم پردازان به تأليف كتاب مستقل و استدلالي در همين مبحث دست يازيده اند.

لكن ما در تحقيق در صدد بيان اين مطلب برآمديم كه نقش رجعت و آثار و فوائد تربيتي آن را بررسي كنيم.

الف) مفهوم رجعت

واژه رجعت، در كتاب هاي لغت به بازگشت معنا شده؛ يعني برگشتن به جايي كه پيش تر در آن جا بوده است. هر چند برخي از بزرگان لغت، اين معنا را با تعبير متفاوتي نوشته اند:

الرجعه: (مراجعه الرجل اهله بعد الطلاق و قوم يؤمنون بالرجعه الي الدنيا قبل يوم القيامه)[1].

رجعت، بازگشت مرد به اهلش بعد از طلاق است و گروهي معتقدند به بازگشت به دنيا قبل از روز قيامت.

فيومي مي گويد:( الرجعه بمعني الرجوع و فلان يؤمن بالرجعه اي بالعود الي الدنيا و اما الرجعه بعد الطلاق...)[2]

رجعت به معناي بازگشت است و فلاني ايمان به رجعت دارد؛ يعني به بازگشت به دنيا، و بازگشت بعد از طلاق هم گفته مي شود.

چنان كه اشاره شد در تعاريف بالا با وجود تعبيرهاي متفاوت اشتراكي وجود دارد و آن بازگشت به محلي است كه شروع از آن جا بوده است. گفتني است كه در بحث بازگشت مردگان افزون بر كلمه رجعت از كلماتي مانند «كَرَّه» نيز استفاده شده كه آيات قرآن هم شاهد اين مطلب است.

- رجعت در معناي اصطلاحي و در كتب اعتقادي

 معناي اصطلاحي رجعت، اعتقاد به بازگشت دو گروه از مردگان مؤمنان محض و كافران محض پس از ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است تا مؤمنان از برپايي حكومت جهاني عدل شاد گردند و كافران، از ذلت و حقارت ستمگران متألم شوند در سخنان بزرگان از عالمان شيعه در اين مورد مي خوانيم:

شيخ مفيد مي نويسد:

" خداوند گروهي از مردگان را به همان صورت هايي كه در گذشته بودند، به دنيا بر مي گرداند. پس گروهي را عزيز و دسته ديگر را ذليل مي كند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده و مظلومان را بر ظالمان و ستمگران پيروزي مي بخشد اين واقعه، هنگام ظهور مهدي آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) خواهد بود".[3]

سيد مرتضي علم الهدي مي فرمايد:

" بدان، عقيده شيعه چنين است كه خداوند در هنگام ظهور امام زمان گروهي از شيعيان را كه پيش از قيام آن حضرت از دنيا رفته اند به دنيا باز مي گرداند تا آنان به پاداش ياري و همراهي و درك حكومت آن وجود مقدس برسند. نيز برخي از دشمنان حضرتش را زنده مي كند تا از ايشان انتقام گيرد و آنان، برتري حق و منزلت پيروان حق را ديده و اندوهگين شوند".[4]

ب) جايگاه رجعت در معتقدات شيعه

روايات زيادي كه از اهل بيت معصومان درباره رجعت به دست ما رسيده، نشان مي دهد كه رجعت در مجموع معتقدات شيعه، از جايگاه بسيار والايي برخوردار است تا جايي كه برخي از اين احاديث منكر رجعت را خارج از دايره تشيع مي دانند.

برخي آن را از معتقدات مهم و جزء ضروريات مذهب شيعه شمرده اند و برخي ديگر نيز، اگر چه آن را از ضروريات ندانسته اند لكن انكار آن را هم جايز نمي دانند. اين گروه، ديدگاه خود را با استناد به رواياتي اثبات مي كنند از جمله روايتي از امام صادق(علیه السلام) كه فرموده اند:( ليس منا مَن لم يُؤمِن بكرّتنا) از ما نيست كسي كه ايمان به بازگشت ما ندارد.[5]

يا روايت ديگر كه يكي از شرايط ايمان را اعتقاد به رجعت دانسته و مي فرمايد:

(هركسي به هفت چيز ايمان داشته باشد مؤمن است.... يكي از آن‌ها اعتقاد به رجعت است).[6]

در مقابل، اهل سنت اصلاً اعتقادي به رجعت نداشته و به شدت آن را انكار مي كنند و قبل از درك و آشنايي با مفهوم و معناي رجعت تصميم شان را گرفته و آن را جزء عقايد اعراب جاهلي، يهود، نصاري و بدعت گذاران و ... دانسته اند و هر كس كه معتقد به آن باشد او را كافر، كذاب، فاسق و ... معرفي مي كنند و مستحق انواع عذاب هاي دنيوي و اخروي مي داند. به نظر اينان هيچ گناهي بالاتر از اعتقاد به رجعت نيست. كشندگان امام حسين(علیه السلام) را عادل و ثقه مي دانند ولي معتقدان به رجعت را فاسق و غير ثقه.[7]

يك سؤال ذهن را مشغول مي كند كه چرا اساساً اهل سنت مساله رجعت را رد مي كنند و حاضرند در جهل خود عمري فرو رفته و حقيقت را نپذيرند؟! شايد علت انكار آن ها اين باشد كه اعتقاد به رجعت بيانگر اين مطلب است، كه حكومت در آخر الزمان از آن شيعه مي باشد و لذا براي اينكه اين حقيقت حتي در آئينه ذهن به نمايش در نيايد، صورت مسئله را پاك كرده اند تا جايي كه حاضرند احاديث پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را كنار بگذارند. صحيح مسلم، در مقابل احاديثي كه جابر از پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل كرده است مي گويد، احاديث جابر را قبول نداريم ( و 70 هزار حديث جابر را رد مي كند)؛ چرا كه جابر اعتقاد به رجعت دارد.[8]

ج) فلسفه و اهداف رجعت

رجعت يك واقعه حكيمانه و هدفنمند است و هدف آن هماهنگ با عقل و ايمان و در راستاي تحقق اراده پروردگار عالم و خواست مؤمنان مي باشد كه ما اين اهداف را با تكيه بر آيات قرآن مورد بحث قرار مي دهيم. قبل از بيان گوشه اي از اهداف رجعت بايد متذكر اين مطلب شد كه اساساً بسياري از مسائل و مطالب هنوز بر ما پوشيده و مجهول است و غرض آن واضح نمي باشد، البته اين بمعني اين نيست كه غرضي ندارد يا اصولاً آن اعتقاد صحيح نيست بلكه علت و حكمتش بر ما مخفي است.

1- تحقق وعده حاكميت مؤمنان بر زمين

مهم ترين هدف رجعت تحقق وعده پروردگار عالم به اهل ايمان است كه آن ها را حاكم جهان گرداند و اسلام را به دست آنان بر پهنه زمين به اجرا در آورد. خداي متعال به آنان كه به ايمان خالص دست يافته اند وعدۀ حاكميت بر جهان را داده است و اين مهم بدون بازگشت آن‌ها به دنيا عملي نمي باشد. بنابراين هدف اعلاي رجعت وفاي پروردگار عالم به عهد حاكميت جهاني مؤمنان است كه قرآن اين گونه از آن ياد كرده است:

{ وعدالله الذين آمنو منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في االارض كما استخلف الذين من قبلهم وليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم وليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدوني لا يشركون بي شيئاً و من كفر بعد ذلك فأولئك هم الفاسقون} [9]

خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده اند وعده داده است كه آنان را به طور قطع حاكم روي زمين قرار دهد، همان گونه كه به پيشينيان آن‌ها حاكميت داد و ديني را كه براي آن‌ها پسنديده است پابرجا و مستقر خواهد كرد و ترس آن‌ها را به امنيت مبدل مي سازد به گونه اي كه تنها مرا بپرستند و چيزي را شريك من قرار ندهند و كساني كه پس از آن كافر شوند آن‌ها فاسقانند.

2- عذاب كفار

هدف از رجعت كساني كه به شرك و كفر خالص دست يافته اند عذاب آنهاست كه مورد انتقام، ذلت و اجراي حدود الهي قرار گيرند. انسان هاي بسيار پليد جز براي عذاب الهي به دنيا باز نمي گردند و نوع عذاب آن ها به گونه اي است كه در آخرت ممكن نمي باشد؛ از اين رو باز مي گردند تا در ظرف دنيا به اين نوع از عقاب كه موجب تنوع و كمال عذاب آنهاست واصل شوند و طعم تلخ عقاب الهي به ويژه ذلت و خواري را در همان خانه دنيا كه در آن به تكذيب آيات حق پرداختند و حدود خداوند را زير پا گذاردند احساس كنند و با يك مرگ همراه با ذلت، دنيا را ترك گويند تا خاطرۀ خوش لذت هاي نفساني دنيا كه در زمان حياتشان به آن دست يافتند از ميان برود. روايات مختلفي دربارۀ عذاب مشركاني كه رجعت مي كنند وارد شده است كه چند مورد آن را نقل مي كنيم. اما كاظم(علیه السلام) فرمود:

(لترجعن نفوس ذَهَبت و ليقتصَّنَّ يوم يقوم و من عُذِّبَ يقتصُّ بعذابه و من اُغيظ اَغاظ بغيظِه و من قُتِلَ اِقتصَّ بِقَتلِهِ و يُردُّ لهم اعدائهم معهم حتي ياخذوا بثارهم). [10]

همانا عده اي از انسان‌ها كه مرده اند باز مي گردند و در روزي كه قائم قيام مي كند دشمنان خود را مورد قصاص قرار مي دهند. كسي كه عذاب شده است، عذاب كنندۀ خود را، كسي كه مورد خشم قرار گرفته است به خشم آورندۀ خود را و كسي كه كشته شده است قاتل خود را قصاص مي كند و دشمنان آن ها باز گردانده مي شوند تا مؤمنان انتقام خون خود را بگيرند.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

(اذا قام قائمنا رد الله كل موذٍ للمؤمنين في زمانه في الصوره التي كانوا عليها و فيها بين اظهرهم، لينتصب منهم المؤمنون).[11]

وقتي قائم ما قيام كند خداوند هر آزار دهندۀ به مؤمنين را به همان صورتي كه در زمان حيات خود بوده و در ميان مردم حضور داشته است را به دنيا باز مي گرداند تا مؤمنان حق خود را از آن‌ها بازگيرند.

3- تشفي خاطر مؤمنان

افراد مؤمن و اولياء خداوند كه يك عمر تحت فشار طاغوت و ياران آن ها به سر برده و ناراحتي هاي زيادي را متحمل شده اند و با دلي پرخون از دنيا رفته اند گرچه كه طاغوتيان به سزاي اعمال خود مي رسند ولي چون در مقابل چشم مظلومين شكنجه نمي شوند، ناراحتي قلبي آن ها برطرف نمي شود و زخمشان التيام نمي يابد و لذا خداوند براي تشفي و تسليت خا طر آنان، ظالمان را زنده و جزئي از عذاب را در پيش مؤمنين به آنان مي چشاند و اين خود مضمون روايتي است كه مي فرمايد: (يرجع المؤمن لزياده الفرح و السرور و الكافر لزياده الغم و الهم).

4- كسب كمال

عدّه اي فلسفه و هدف رجعت مردگان به دنيا را كسب كمال مي دانند. نظر آن‌ها اين است كه كساني كه به خاطر موانعي نتوانستند به كمال لايق خود دست يابند باز مي گردند تا به كمال برسند. آيت ا... شاه آبادي مي نويسد:

" امّا مؤمنِ ضعيف، خود توان بازگشت ندارد و نيازمند تصرف ولي متقدر است. پس او را باز مي گرداند تا با سعادت به كمال رساند." [12]

و برخي از محققان معاصر نوشته اند:

چنين به نظر مي رسد كه بازگشت مجدد اين دو گروه به زندگي دنيا به منظور تكميل حلقه تكاملي گروه اوّل و چشيدن كيفر دنيوي گروه دوم است. به تعبير ديگر گروهي از مؤمنان خالص كه در مسير تكامل معنوي با موانع و عوائقي در زندگي خود روبرو شده اند و تكامل آن ها ناتمام مانده است حكمت الهي ايجاب مي كند كه سير تكاملي خود را از طريق بازگشت مجدد به اين جهان ادامه دهند، شاهد و ناظر حكومت جهاني حقّ و عدالت باشند و در بناي اين حكومت شركت جويند؛ چرا كه شركت در تشكيل چنين حكومتي از بزرگ ترين افتخارات است. و به عكس گروهي از منافقان و جباران سرسخت، علاوه بر كيفر خاص خود در رستاخيز، بايد مجازات هايي در اين جهان نظير آنچه اقوام سركشي مانند: فرعونيان و عاد و ثمود و قوم لوط ديدند ببينند و تنها راه آن رجعت است. [13]

د) فوايد و آثار (تربيتي) اعتقاد به رجعت

بي ترديد، همان گونه كه انتظار فرج عبادتي بس بزرگ بوده و نقش مهمي در پويايي و تحرك جامعه ايفا مي كند، اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنيا در زمان دولت كريمه نيز مي تواند نقش برجسته اي در نشاط ديني و اميد به حضور در حكومت جهاني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشد؛ چرا كه انسان با ديدن افرادي كه تمام عمر خود را در انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سپري كرده اند و آن گاه بدون درك ظهور از دنيا مي روند، دچار سرخوردگي شده و حتي در مقام انتظار نيز دچار يأس خواهد شد. اما اگر بداند در هنگام ظهور، در صورت دارا بودن شرايط، امكان بازگشت او به دنيا و حضور در محضر آخرين امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دارد، در اميدواري او نقش بسياري خواهد داشت.

افزون بر آن چه ذكر شد، از آن جا كه در روايات آمده گروهي از رجعت كنندگان، كساني هستند كه ايمان محض دارند، شخص علاقه مند به درك محضر آخرين حجت الهي، نهايت تلاش خود را به كار خواهد بست تا به مرتبه هاي بالاي ايمان رسيده و در شمار رجعت كنندگان باشد. هم چنين در روايات فراواني، مداومت بر دعاها و انجام كارهايي براي بازگشت در هنگام حكومت حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) توصيه شده كه خود نيز جنبه عبادي داشته و در تكامل روح انسان بسيار مؤثر است.

1- زنده نگهداشتن روحيه انتظار

ي از اهدافي كه براي رجعت در روايات به آن اشاره شده، زنده نگه داشتن روحيه انتظار فرج حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است كه بهترين اعمال امّت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) به شمار  مي رود.

مفضل بن عمر مي گويد: " در محضر امام صادق(علیه السلام) دربارۀ حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و كساني كه انتظار او را مي كشيدند و از دنيا رفته اند، سخن گفته شد، حضرت فرمود: هنگامي كه حضرت قيام كند به مؤمن منتظر گفته مي شود، آگاه باشيد همانا صاحبتان كه انتظارش را مي كشيديد ظهور كرده است، پس اگر مي خواهيد به او ملحق شويد، ملحق شويد و اگر مي خواهيد قيام كنيد و از قبرتان برخيزيد در كرامت الهي هستيد پس برخيزيد!"[14]

بنابراين اعتقاد به رجعت اين اميد را در دل انسان زنده نگه مي دارد كه اگر پيش از ظهور آن حضرت از دنيا برود خداوند او را براي نصرت دين خودش و ملاقات آن حضرت بر مي گرداند و هيچ گاه نااميد نمي شود. چه اين كه عكس آن هم صادق است؛ يعني اعتقاد به ظهور آن حضرت، انسان را مطمئن مي كند كه روزي شاهد انتقام دنياي مظلوم از ظالم خواهد بود پس خود انتظار ظهور، رجعت را به انسان نويد مي دهد.[15]

2- ايجاد روحيه استقامت براي مؤمنان

يكي از اهدافي كه براي رجعت ذكر شده است ايجاد روحيه استقامت و ايستادگي براي مؤمنان در برابر حوادث و ناملايمات است، چون انساني كه آينده را روشن ببيند به راحتي مي تواند مشكلات زودگذر را تحمّل كرده و استقامت كند، لذا ائمّه اطهار(علیهم السلام)، مؤمنان را به صبر و بردباري دعوت نموده، با وعده ي رجعت و زندگي در سايه ي دولت كريمه اهل بيت، آنان را اميدوار مي كردند.

حسن بن شاذان واسطي مي گويد:" از آزار و اذيت اهل واسط و دشمني آنان به تنگ آمده، خدمت امام رضا(علیه السلام) طي نامه اي شكايت كردم. حضرت با خط مباركشان نوشت: همانا خداوند متعال از مواليان و دوستان ما پيمان گرفته است كه در دولت باطل، صبر و بردباري را پيشه كنند. پس به حكم پروردگارت صبر كن وقتي كه سيّد و آقاي خلق قيام كند و مؤمنان و مخالفان برگردند آن ها خواهند گفت:[16] واي بر ما كه از قبرهايمان برانگيخته شديم اين وعده الهي و صدق گفتار پيامبران است". [17]

امام حسين(علیه السلام) در شب عاشورا اصحابش را با اشاره به رجعت تسلّي و دلداري داد و به صبر و بردباري امر نمود.

در زيارت نامه هاي ائمه اطهار، و دعاها، اين هدف بسيار مشهود است و سفارش به خواندن آن ها، ما را به اين هدف راهنمايي مي كند؛ مخصوصاً دعاي عهد كه هر صبح خوانده مي شود و براي رجعت، تجديد عهد و پيمان صورت مي گيرد.[18]

3- ایجاد شوق و امید به دیدار معصومین(علیهم السلام).

شايد اعتقاد به رجعت، مي تواند نوعي تشويق براي مسلمين باشد تا خود را مجهز به نيروي ايمان كنند و رنگي از سيره ي ائمه(علیهم السلام) به خود گيرند، تا در نتيجه به منتهاي اميدشان يعني در ركاب امام و پيامبر زيستن، برسند بنابراين جامعه اي كه اين عقيده بر آن حكم فرماست، به طور طبيعي رو به كمال سير مي كند و خود به خود و بدون هيچ نيروي ظاهري پايبند به اسلام و دستورات سعادت بخش آن خواهد گشت و بالاخره جامعه اي خواهد شد كه سرشار از صميميّت و مهرباني و هم دلي است.

و از طرفي رجعت مي تواند هشداري براي منافقين و ظالمين به شمار آيد كه اي منحرفين از شاهراه اسلام، دست از ظلم و تجاوز به حدود و حقوق ديگران برداريد پيش از آنكه مصداق كافر خالص (ماحض الكفر) قرار بگيريد و پس از مرگ در ظل حكومت اسلامي زنده بگرديد، و افزون بر آنچه در قيامت خواهيد ديد، در دنيا به سزاي اعمال ناروايتان برسيد.

و اگر اين عقيده براي او اطمينان آور نباشد لااقل او را در شك و شبهه اي قرار داده و در نتيجه ي دلهره اي كه براي او حاصل مي گردد، ممكن است كمي از دامنه انحرافاتش بكاهد و شايد دهها انگيزه و هدف ديگري داشته باشد كه افكار و عقول محدود ما ياراي درك آن را ندارد و شايد چنين انگيزه هايي هم كه بيان شد كليّت نداشته باشد.

4- تعالي انگيزه و هدفمندي

اساس شخصيت انسان، به انگيزه هاي دروني او وابسته است. عمل بدون انگيزه متعالي، كالبدي بي روح است، كه پيوندي با دل و جان عامل آن، نداشته و ثمر بخش نمي باشد.

هر قدر انگيزه، قوي تر و مقدس تر باشد، عمل و رفتار متعالي و مفيدتري، بروز مي يابد. در مقوله رجعت آنچه موجب تقويت انگيزه فرد مي شود، شناخت و معرفت اوست. معرفت نسبت به ائمه طاهرين: خاصه وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شناخت مقام و منزلت آن‌ها و شدت نياز به وجود مقدس ائمه، واسطه فيض بودن آن‌ها همه و همه، عامل تعالي بخش انگيزه براي شخص معتقد به رجعت هستند.

پس از بصيرت و آگاهي و تعالي انگيزه، انسان معتقد به رجعت به منظور رسيدن به هدف متعالي زمينه سازي مي كند تا بتواند در دولت ائمه اطهار(علیهم السلام) در صف ياران آن‌ها قرار گيرد ؛ لذا هر چه در توان دارد با فكر و انديشه و برنامه ريزي براي رسيدن به آن هدف تلاش و كوشش مي كند.

5- آمادگي براي شهادت

خداي متعال، درباره وفاي به عهد مؤمنان با خود، چنين مي فرمايد:

{ من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا}. [19] برخي از مؤمنان، بزرگ مرداني هستند كه به عهد و پيماني كه با خدا بستند، كاملاً وفا كردند؛ پس برخي بر آن عهد، ايستادگي كردند و برخي به انتظار (شهادت) مقاومت كرده و هيچ عهد خود را تغيير ندادند.

آيه چنان مفهوم وسيعي دارد، كه تمام مؤمنان راستين را در هر عصر و زمان شامل مي شود چه آن ها كه جامۀ شهادت را بر تن پوشيدند و چه آن هايي كه بدون تزلزل بر سر عهد خود ايستاده و آماده جهاد و شهادت هستند.

بنابراين آن‌هايي كه معتقد به رجعت هستند گرچه توفيق شهادت را در اين زمان پيدا نكردند ولي اميد آن را دارند كه در ركاب ائمه اطهار: به فيض عظماي شهادت نائل گردند و به آرزوي ديرينه خود برسند.

6- نشر فرهنگ اهل بيت(علیهم السلام) و جلب دوستي مردم به ائمه

يكي از حقوقي كه ائمه بر گردن شيعيان دارند، جلب محبت مردم به سوي آن هاست.

امام صادق (علیه السلام) مي فرمايند:

(رحم الله عبداً اجتر موده الناس الينا).[20]

خدا رحمت كند، بنده ايي را كه مودت مردم را به سوي ما بكشاند مودت و محبت، به خاندن عصمت و طهارت(علیهم السلام)، تنها اجري است كه خداوند متعال در مقابل مرارت هاي نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در هدايت بشرقرار داده است.

در بيان شريفي، امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نيز مي فرمايند:

(فليعمل كل امرء منكم بما يقرب به من محبتنا) پس هر كس از شما بايد براي نزديك شدن به محبت ما كاري كند.[21]

جلب محبت و دوستي مردم و آشتي دادن ايشان با مكتب اهل بيت: خاصه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اين آمادگي را در مردم ايجاد مي كند كه خود را براي اطاعت از ائمه اطهار آماده كنند. زيرا تربيتي كه بر پايه محبت همراه با شناخت باشد سازنده است.

امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:

( المنتظرون لظهور،.... الدعاه الي دين الله سراً و جهراً) منتظران ظهور امام عصر .... دعوت كنندگان به دين خدا در پنهان و آشكارند.[22]

دوري از ولايت و حب ائمه (علیهم السلام) دوري از همه خوبي ها و كمالات است و كسي كه از نعمت ولايت ايشان، برخوردار است، نبايد ديگران را فراموش كند و بايد در راستاي نشر فرهنگ ائمه(علیهم السلام) در زندگي ديگر مسلمين، اهتمام بورزد.

نتیجه:

مهم ترین هدف از رجعت که جزء اعتقادات شیعه به شمار می آید، تحقق وعده پروردگار به اهل ایمان برای حاکمیت دین الهی بر سراسر جهان و ذلّت معاندان و مستکبران و طاغوتیان در مقابل مؤمنان راستین است. اعتقاد به رجعت موجب پویایی و تحرک جامعه الهی گشته وتعالی انگیزه و هدفمندی را به دنبال خواهد داشت، و زمینه استقامت و صبر در برابر مشکلات را بوجود خواهد آورد. همچنین موجب زنده شدن روحیه نشاط و امید در دل مؤمنان برای درک ظهور و حضور در محضر امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گردیده و زمینه‌ی نزدیک شدن و محبت به اهل بیت و گسترش فرهنگ آنان را فراهم خواهد نمود.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. العين

[2]. المصباح المنير

[3]. اوائل المقالات في المذاهب و المختارات، ج4، ص 77.

[4]. جوابات المسائل الرازيه، ج1، ص 125.

[5]. من لا يحضر الفقيه، ج3، ص 458.

[6]. وسائل الشيعه، ج20، ص240.

[7]. تهذيب التهذيب، ج7، ص382.

[8]. صحيح مسلم مقدمه 5، ج1، ص20.

[9]. سوره نور، آيه 55.

[10]. مختصر بصائر الدرجات، ص28.

[11]. دلائل الامامه، ص 464.

[12]. رشحات البحار، باب رجعت.

[13]. تفسير نمونه، ج15، ص 560.

[14]. بحار الانوار/ ج53،ص91.

[15]. المسائل العشرفي الغيبه، ص8.

[16]. بحا رالانوار.ج53،ص89.

[17]. سوره يس/ آيه 51.

[18]. مفاتيح الجنان، دعاي عهد.

[19]. احزاب/23.

[20]. امالي صدوق، ص159.

[21]. بحار الانور, ج 2.

[22]. بحار الانوار، ج 52.