مقدمه:
جهان پيش از ظهور منجيان جهاني، انباشته از ظلم و ستم، سياهي و تباهي است كه در آن همه كس و همه چيز گرفتار سختيها، زشتيها و نابسامانيها است و راهي جز فساد و نابودي نميپيمايد. پیشگوییهای زرتشت نسبت به آخرالزمان آمیخته با هشدارهایی است که پرده از اوضاع بحرانی جهان در روزگار واپسین بر میدارد. اوضاع بحرانی آخر الزمان در متون زرتشت مطلبی است که نوشتار حاضر به آن پرداخته است.
توصیف آخرالزمان در متون زرتشت
بنابر متن زند و هومن يسن در ابتداي هزاره زرتشت كه از آن با عبارت «پستترين زمان» ياد شده، ديوان گشاده موي خشم تخمه بر ايران چيره ميشوند و به زشتكامي و ستم فرمانروايي كنند و همه چيز را تباه و ويران سازند؛ همه چيز واژگونه شده و نه تنها شيرازه امور فردي و اجتماعي از هم گسيخته است، بلكه نظام طبيعت نيز جريان طبيعي و هميشگي خود را از دست داده است. ظهور ابرهاي بيباران در آسمان، وزش بادهاي بيموقع سرد و گرم و ايجاد فصول نامنظم سال، همراه با گرما و سرماي سخت و طاقت فرسا، خشك شدن چشمهها و بيبرشدن دانهها و غلهها از آنجملهاند.
انسانها نيز همانند گياهان، كمتر زاد و ولد كنند و اين تغييرات به چهارپايان نيز راه يافته است؛ به طوري كه چهارپايان اهلي چون گاو و گوسفند و اسب كمتر ميزايند و شير آنها كمچربي و موي آنان كمتر و پوستشان تُنكتر است و اسب كارزاري زور و نيروي كمتري دارد. به تعدادي از متون اوستايي اشاره ميكنيم:
« اي زرتشت سپيتمان! در آن زمان همه مردم فريفتار باشند؛ يعني بدِ يكديگر خواهند و دوستي بزرگ دگرگون شود و آزرم و عشق و دوستي روان از جهان برود. مهر پدر از (دل) پسر و برادر از (دل) برادر برود، داماد از خُسر (پدر زن) جدا خواسته باشد و مادر از دختر جدا و جدا كامه (با خواست و نياز متفاوت) باشند».
« اي سپتيمان زرتشت! اندر آن سده دهم كه هزاره تو به پايان رسد، همه مردم آزپرست (و) ناراست دين باشند».
« و تخم، بَر ندهد بر دانهها در دَه، هشت بكاهد (و) دو بيفزايد و آن كه بيفزايد، سپيد نباشد و خوردني و دار و درخت بكاهد. اگر يكصد بگيرد، نور بكاهد (و) دَه بيفزايد. آن را كه بيفزاد، طعم و مزه نباشد. مردم كمتر زاينده و هنر و نيروي ايشان كم (باشد) و فريفتار و بددادتر (ستمگرتر) باشند و سپاس و آزرم نان و نمك ندارند. ايشان در نود (سالگي) نيز محبت ندارند».
« در آن زمانه بد، مرغي بيش از مردم آزاده دين بردار آزرم دارد و مزد ايشان در برابر کار، كم است و كار و كرفه از دست ايشان كم رود و انواع جداكيشان براي ايشان خواستار بدي باشند».
« آزادگان و بزرگان و مغمردان به شكوهي (بينوايي) و بندگي رسند و (مردمان) تندخو و خرد به بزرگي و فرمانروايي رسند و خردانِ آواره به پيشگامي و راينيداري (حكومت و اداره كشور) رسند».[1]
نتیجه:
بنا بر آنچه در متون زرتشت در باره اوضاع جهان در آخرالزمان بیان شد. در آن روزگار نظام طبیعت دگرگون گشته و نظم فصول و سال بهم می خورد، محصولات زمین کم باز ده و بی ارزش میشود. کفر و الحاد فراگیر شده و ارزشهای انسانی رنگ میبازد و جای خود را به رذایل اخلاقی میدهد، فساد و تباهی، بی مهری و بی عدالتی بر سراسر جهان حکم فرما میشود.
پینوشتها:
[1]. انتشار یافته در سایت؛ http://www.talieh-hekmat91.loxblog.ir
و سایت؛ http://www.fardaad.blogfa.com/category.
و سایت؛ http://sarbazan0velayat.blogfa.com/.