logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
بررسي ازدواج امام زمان (عليه السلام)

اين كه آن حضرت ازدواج كرده است يا نه؟ اگر ازدواج كرده است، آيا فرزند يا فرنداني دارد يا نه؟ اگر چنانچه داراي فرزند است، در كجاي اين كرة خاكي و چگونه زندگي مي‌كنند؟ اين موضوعات فقط بخشي از پرسش‌هايي است كه در موضوع ياد شده مطرح شده است.

از طرف ديگر، سرّ بودن پنهان زيستي حضرت مهدي (ع) بسياري از چگونگي‌هاي زندگي آن حضرت را در هاله‌اي از ابهام و اختلاف ديدگاه قرار داده است.

برخي معتقدند نبايد به اين گونه مباحث پرداخت و در نهايت بايد توقف كرد ايشان بر اين باورندكه هرگز ازدواج يا عدم آن، دخالتي در پذيرش امام نخواهد داشت. اين نوع موضوعات از مسائل شخصي است كه به طور معمول در روايات نيامده و كسي هم به آن نپرداخته است. حتي امام حسن عسكري (ع) نيز در رابطه با ازدواج فرزندش خبري نفرموده است.

در پاسخ مي‌گوييم، اگرچه اين گونه مسائل جنبة شخصي دارند و دانستن يا ندانستن آن، تأثيري در زندگي ما ندارد، ولي امامان ما مانند انسان‌هاي معمولي نيستند، تا از كنارشان به سادگي عبور كنيم. بنابراين، اساس بحث از زندگاني شخصي آن امام مانعي ندارد؛ گرچه به علت موقعيت استثنايي آن حضرت كه همان پنهان زيستي است، آگاهي چنداني نداريم و ناچاريم به همان مقدار از دلايل و سخنان بزرگان دين اكتفا كنيم.

با مراجعه به سخنان بزرگان و ادله ارائه شده آن‌ها، سه ديدگاه در مسئله مورد نظر ما مطرح شده است كه به بررسي آن‌ها مي‌پردازيم.

ديدگاه نخست: اثبات همسر و فرزند

كساني كه بر اين باورند، اعتقاد دارند آن حضرت به طور قطع ازدواج كرده و داراي فرزنداني نيز هست. ايشان به طور عمده دو دسته دليل يا شواهد براي اين ادعا ذكر كرده‌اند.

  1. ازدواج، امري مستحب و از سنت‌هاي مؤكد رسول گرامي اسلامي است و حضرت مهدي (ع) چون به سيره پيامبر اكرم (ص) عمل مي‌نمايند. قطعاً به اين سنت نيز عمل خواهند كرد.
  2. از برخي روايات و ادعيه مي‌توان به اثبات اين نظريه پرداخت.

در توضيح دليل اول بايد گفت: بدون ترديد پيشوايان معصوم: مانند پيامبران، چون هدايت مردم را به عهده دارند، هميشه در عمل به احكام الهي پيشگام بوده‌اند. اساسا رسالت آنان ايجاب مي كرد نخست خود عامل به دستورهاي الهي بوده و در صحنه عمل براي ديگران الگو و نمونه باشند بنابراين، در لزوم عمل كردن امام به مستحبات دو نكته وجود دارد:

  1. هدايت و رهبري و الگوي كامل بودن براي مردم كه ايجاب مي‌كند امام در عمل به دستورهاي ديني پيشگام باشد.
  2. اقتضاي جايگاه و منزلت انسان كامل، ايجاب مي‌كند به مستحبات عمل كند.

بدون ترديد، نكتة اول در زمان غيبت امام (ع) موضوعيت ندارد، زيرا امام (ع) در ديد مردم نيست، ولي نكتة دوم در رسيدن به مطلوب (پايبند بودن امام به مستحبات شرعي) كافي است. با توجه به دو مقدمه‌اي كه گذشت، عده‌اي معتقدند امام زمان (ع) در عصر غيبت ازدواج كرده و صاحب همسر و فرزند است.

مرحوم محدث نوري مي‌فرمايد: «چگونه ترك خواهند نمود چنين سنت عظيمه جد بزرگوار خود را، با آن همه ترغيب و تحريص در فعل آن، و تهديد و تخويف كه در ترك آن شده است، سزاوارترين امت در أخذ به سنت پيامبر (ص)، امام هر عصر است و تاكنون كسي ترك آن را از خصايص آن جناب نشمرده است.»

حال سؤالي پيش مي‌آيد و آن اينكه: آيا قول به عدم ازدواج حضرت با سنت محمدي (ص) منافات دارد؟

پاسخ: گرچه مطابق روايات نبوي نكاح از سنت‌ پيامبر شمرده شده است، ولي گاهي مصلحت اهم كه همان غيبت و استتار تام حضرت از عموم مردم است اقتضا دارد كه امر ازدواج تحقق پيدا نكند. مي‌دانيم كه در مورد تزاحم ملاكات، هميشه ملاك اهم بر ملاك مهم پيشي مي‌گيرد. 

از سوي ديگر، هر كس اگر به هر دليلي نتوانست ازدواج كند، به اين معنا نيست كه با آن مخالف است.

در توضيح دليل دوم نيز بايد گفت: در رابطه با همسر حضرت بقيت الله (عج) تنها يك روايت است كه سر نخي به دست مي دهد و آن روايتي است كه مرحوم كفعمي در كتاب شريف «مصباح» نقل كرده است. بر اساس اين روايت همسر حضرت، از نسل «عبد العزي» پسر عبدالمطلب مي‌باشد.

در رابطه با اولاد آن حضرت رواياتي هست كه وجود آن‌ها را اثبات مي‌كند:

الف. سيد بن طاووس، در جمال الاسبوع مي‌فرمايد: «روايتي با سند‌هاي متصل يافتم كه حضرت ولي عصر (ع) را اولاد بسياري هست كه در شهر‌هاي كرانه دريا حاكم و والي هستند و در نيكي و بزرگواري در رأس نيكان روزگار و در قلة صفات ابرار و اخيار هستند.»

در پاسخ به اين روايت بايد گفت: با مراجعه به جمال الاسبوع مي‌يابيم كه نه فقط سندي بر اين ادعا نياورده بلكه مشخص نكرده است اين سخن از چه كسي ذكر شده است.

ب. برخي به روايت احمد بن محمد بن يحيي انباري استدلال كرده‌اند. در اين روايت اشاره به پنج شهر شده كه محل اقامت فرزندان و نسل امام زمان (ع) است.

پاسخ: روايت انباري را عدة زيادي تضعيف نموده و به صورت جزم رد كرده‌اند، از جمله: آقا بزرگ تهراني، سيد نعمت الله جزايري، شيخ محمد تقي شوشتري.

شيخ آقا بزرگ تهراني مي‌گويد: «اين حكايت تنها از طريق وجادت به دست ما رسيده و ما حكايت كنندة قصه را نمي‌شناسيم جز آنكه او مرد محترمي در آن مجلس بوده است. سند و متن آن مشتمل بر تناقضات و امور عجيب و غريب است كه مي‌توان آن را انكار نمود...».

ج. مرحوم مجلسي (ره) در بحارالانوار از علي بن فاضل روايتي مفصل نقل كرده و در آن اشاره به جزيره‌اي دارد كه نسل حضرت در آن زندگي مي‌كنند. (جزيره خضراء)

در اين داستان ادعا شده است برخي فرزندان حضرت مهدي (ع) در جزايري دور دست و ناشناخته بر شهرهايي حكومت مي‌كند.

پاسخ: اين روايت هم از لحاظ سندي و هم محتوايي مخدوش است.

اولا از عبارت مجلسي استفاده مي‌شود كه روايت اعتبار چنداني نزد او نداشته است. او مي‌گويد: «چون در كتاب‌هاي معتبر يه اين حديث دست نيافتم آن را در فصلي جداگانه آوردم.»

ناقل داستان نيز نامعلوم است و در سند آن افرادي ناشناخته وجود دارد.

ثانياً از نظر محتوايي نيز دلالت بر تحريف قرآن داشته و در متن آن نيز تناقضاتي وجود دارد و سخنان بي اساس در آن مشاهده مي‌شود مانند اينكه: خمس بر شيعيان حضرت مهدي (ع) حلال است و اداي آن واجب نيست. فقط نام پنج تن از علماي شيعه مطرح شده است كه در صورتي كه اسم افرادي نظير شيخ مفيد مطرح نشده است و ... .

محمدبن مشهدي در كتاب مزار از امام صادق (ع) نقل كرده كه فرمود: «كأني اري نزول القائم في مسجد السهله بأهله وعياله؛ گويا نزول قائم در مسجد سهله را با اهل و عيالش مشاهده مي‌كنم.»

پاسخ: 1. اين روايت قابل جمع با اولاد حضرت هنگام ظهور يا بعد از آن است.

به عبارت ديگر، اين روايت هيچ دلالتي ندارد كه حضرت مهدي (ع) در دوران غيبت نيز داراي زن و فرزند است؛ چرا كه احتمال دارد اين زن و فرزند پس از ظهور براي او حاصل شود.

سيد جعفر مرتضي عاملي مي‌گويد: «چه بسا مراد، اولاد حضرت بعد از ظهور باشد آن‌گونه كه از سياق كلام در اكثر روايات استفاده مي شود».

  1. تعبير به اهل بيت امام زمان (ع) با آباء واجداد آن حضرت نيز سازگاري دارد.

ه‍. مفضل بن عمر از امام صادق (ع) روايت كرده است كه: «از مكان او هيچ يك از اولاد و غير اولادش اطلاع مي‌يابند مگر مولايي كه متولّي امر اوست».

پاسخ: 1. اين روايت را به همين مضمون، نعماني در كتاب «الغيبه» نقل كرده ولي به جاي كلمه «وُلد» كلمة «ولي» آورده است: ولا يطلع علي موضعه احد من وليّ و لا غيره. با توجه به اين كه كتاب «الغيبه» نعماني به مراتب بر كتاب «الغيبه» شيخ طوسي مقدم است، احتمال تصحيف ]تغيير در لفظ[ در اين روايت بسيار قوي مي‌نمايد. 

  1. در روايت نيامده كه الآن امام زمان (ع) داراي همسر و فرزند است، و لذا از اين جهت اجمال دارد و ممكن است مراد فرزنداني باشند كه در آستانة ظهور يا بعد از آن به دنيا مي‌آيند.
  2. ممكن است كه اين‌گونه تعبير از باب مبالغه در خفاي شخص باشد. يعني حتي در صورتي كه حضرت فرزند مي‌داشت كسي از جايگاه او اطلاع نداشت.

و. در آخرين فراز از صلواتي كه از ناحيه مقدسه صادر شده چنين مي‌خوانيم: «و صل علي وليك و ولاه عهده و الأئمة من ولده؛ خدايا درود خود را بر ولي امرت و اولياي عهدش و پيشوايان از اولادش نازل فرما».

پاسخ: اين روايت از نظر سند ضعيف است و بنابر تصريح خود ابن طاووس، داراي متن ديگري نيز مي‌باشد كه در آن كلمة «من ولده» نيست.

ز. در دعايي كه امام رضا (ع) تعليم فرموده كه در عصر غيبت خوانده شود چنين آمده است: «اللهم اعطه في نفسه و اهله و ولده و ذريته و امته و جميع رعيته ما تقر به عينه و ...؛ خدايا به او و خاندان و فرزندان و نسل و تمام پيروانش چيزي ببخش كه ماية روشني چشم او شود».

پاسخ: اولا سند روايت قابل اعتماد نيست.

ثانيا مفهوم اين دعا اين است كه امت اسلام، داراي مهدي است و او داراي فرزنداني خواهد شد؛ اما در روايت اشاره‌اي به زمان ولادت فرزندان حضرت نشده است و ممكن است كه ولادت فرزندان حضرت مهدي (ع) در عصر ظهور امام و قيام و حكومت ايشان واقع شود.

خلاصه استدلال به ادعيه و روايات از زبان و بيان آيت الله صافي گلپايگاني:

«بعضي از روايات مثل خبر «كمال الدين انباري» و خبر «زين الدين مازندراني» از جهت غرابت و ضعف ظاهري كه در متن آن‌هاست، قابل استناد نمي‌باشد و بعضي ديگر. همچون فقرات برخي از ادعيه و زيارات نيز صراحت ندارد و قابل حمل بر عصر ظهور مي‌باشد».

سؤال: آيا كنية «ابا صالح» دلالت بر ازدواج حضرت دارد؟

توضيح: اباصالح يعني پدر صالح كه اين، دلالت بر وجود فرزندي به نام صالح براي حضرت دارد.

پاسخ: اولا ممكن است كه نام بردن از حضرت به اين كنيه به جهت آن باشد كه امام زمان (ع) پدر و مجري اصلاح جامعه است، او تنها كسي است كه به اذن و ارادة الهي جامعة بشري را در سطح كره زمين اصلاح خواهد كرد.

ثانياُ كلمه «اب» در لغت عرب تنها به معناي پدر نيست بلكه به معناي «صاحب» نيز آمده است. اباصالح يعني كسي كه صالحاني در اختيار دارد.

ثانيا ممكن است كه اين كنيه از آيه «ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر انّ الارض يرثها عبادي الصالحون» گرفته شده باشد.

سؤالي ديگر: آيا طبق قاعده امام زمان (ع) ازدواج كرده است؟

مطابق نظريه «خفاي شخص» بايد ملتزم به عدم ازدواج شد؛ زيرا طبق اين نظريه او از همه افراد مخفي است و ازدواج احتياج به ارتباط با مردم دارد و اين با حكمت و فلسفة غيبت سازگاري ندارد و مطابق نظريه «خفاي عنوان» مي‌توان ملتزم به ازدواج حضرت شد، خصوصا آنكه مطابق با سنت اسلامي است.

آنچه به نظر مي‌رسد ترجيح قول اول است، به جهت:

  1. روايات متعدد بر خفاي شخص.
  2. گرچه در روايت عَمري اشاره شده كه مردم حضرت را در موسم حج مي‌بينند ولي نمي‌شناسند، اما اين روايت از امام نقل نشده و نيز اختصاص به موسم حق دارد.
  3. قرار است كه حضرت در غيبت تام به سر برد.
  4. اگر ازدواج صورت گرفته بود بايد در يك مورد هم كه شده سفرا و وكلاي ناحيه مقدسه به آن اشاره مي‌كردند.
  5. مسعودي از علي بن ابي حمزه نقل كرده كه فرمود: «ما به امام رضا (ع) عرض كرديم: براي ما روايت شده كه امام از دنيا نمي‌رود تا آنكه نسل خود را ببيند؟ امام رضا (ع) به او فرمود: «آيا در خصوص اين حديث براي شما روايت نشده: «الا القائم: به جز قائم».

ديدگاه دوم

انكار همسر و فرزند

قائلين به اين مبنا، دو استدلال را ذكر كرده‌اند:

الف. ازدواج با فلسفة غيبت منافات دارد:

ب. رواياتي كه به ازواج نكردن تصريح دارد

توضيح دليل نخست:

از آن‌جايي كه فلسفه غيبت پنهان بودن حضرت مهدي (ع) از مردم است. تا اين كه صدمه و گزندي به او نرسد، و از شر دشمنان در امان باشد؛ از اين رو هر چيزي كه بر خلاف آن باشد بر آن حضرت روا نيست و ازدواج با اين امر و فلسفه منافات دارد.

به عبارت ديگر، مصلحت فلسفه غيبت از مصلحت ازدواج بيشتر است؛ از اين رو فلسفة غيبت مانعي است براي ازدواج. حال كه ازدواج مانع دارد، ازدواج نكردن آن حضرت نمي‌تواند روي از سنت تلقي شود.

توضيح دليل دوم:

اين افراد، افزون بر توضيحاتي كه در دليل نخست ذكر شد، به رواياتي نيز استدلال كرده‌اند:

  1. روايت علي بن ابي حمزة: مي‌گويد به امام رضا (ع) گفتم: براي ما از پدرانتان نقل شده است كه تمام وظايف امام، پس از رحلت به امامي مانند او منتقل مي شود. امام رضا (ع) به او فرمود: خبر بده مرا از حسين بن علي عليهما السلام امام بود يا نه؟ گفت: امام بود. حضرت فرمود: پس چه كسي جانشين او شد؟ عرض كرد: علي بن حسين (ع). اين پرسش و پاسخ ادامه يافت تا اين كه ابن ابي حمزه گفت: براي ما روايت شده است كه امام در خواهد گذشت، تا اين كه نسل و جانشين خود را ببيند. امام رضا (ع) فرمود: آيا در اين روايت، بيش از اين چيزي براي شما گفته نشده است؟ گفت: نه. حضرت فرمود: بله، به خدا سوگند! برايتان روايت شده است، مگر قائم.

روشن است كه اين روايت نه فقط در دوران غيبت بلكه در تمام عمر آن حضرت داشتن فرزند براي حضرت مهدي (ع) را منتفي مي‌داند.

  1. در رواياتي حضرت خضر را كسي معرفي كرده است كه تنهايي حضرت مهدي (ع) را در دوران غيبت برطرف مي‌سازد در حالي كه اگر آن حضرت زن و فرزند داشت، به ملازم و همراه نيازي نبود.

امام رضا (ع) فرمود: «خداوند به واسطة حضرت (ع) تنهايي قائم ما را در دوران غيبتش به انس تبديل مي‌كند و غربت و تنهايي اش را با وصلت او مرتفع مي‌سازد».

  1. در روايات فراواني از آن حضرت با القاب فريد (تك) و وحيد (يگانه) ياد شده است و اين با زن و فرزند داشتن منافات دارد.
  2. دسته‌اي از روايات، ملازمان حضرتش را در دوران غيبت، سي تن از ياران خاص آن حضرت ذكر كرده است.

امام صادق (ع) فرمود: «صاحب اين امر، از غيبتي ناگزير است و در غيبت خود، ناچار از كناره‌جويي از ديگران است. طيبة (مدينه) خوش منزلي است و با وجود سي تن (به همراهي سي نفر) در آن جا وحشت و ترسي نيست)

نتيجه: با توجه به روايات مذكور و دليل اول و نيز اين كه در هيچ يك از منابع معتبر يا سخنان نواب خاص به اين نكته اشاره‌اي نشده است، مي‌توان ديدگاه زن و فرزند نداشتن آن حضرت را ترجيح داد و خداوند آگاه‌تر است.

ديدگاه سوم: اثبات ازدواج (همسر) و انكار فرزند

تنها كسي كه تا زمان فعلي قائل به اين نظريه شده است، مرحوم صدر (ره) مي‌باشد.

به عبارتي مي‌توان اين نظريه و ديدگاه را، نظريه تفصيلي ناميد؛ به اين بيان كه وجود همسر را براي حضرت مهدي (ع) اثبات مي‌كند ولي وجود فرزند را انكار مي‌كند.

به نظر مي‌رسد اين ديدگاه را مي‌توان جامع بين ديدگاه نخست و دوم دانست؛ بدين بيان كه از طرفي طبق قواعد و روايات، ازدواج حضرت انكار ناپذير مي‌نمايد. پس وجود همسر براي آن حضرت اثبات مي‌شود، و از طرف ديگر و با توجه به فلسفة غيبت آن حضرت، رواياتي كه فرزند يا فرزنداني را براي حضرت مهدي (ع) ذكر مي‌كنند را مي‌توان حمل بر دوران ظهور و تشكيل حكومت آن حضرت نمود. پس وجود فرزند با اين بيان در زمان غيبت كبري انكار مي‌شود.

شهيد صدر (ره) مي‌فرمايد: داشتن فرزند براي حضرت مهدي (ع) امري زائد بر قواعد (داشتن همسر) است و دليل يا مؤيدي بر اثبات فرزند يا فرزندان آن حضرت وجود ندارد؛ زيرا ممكن است كه ايشان فرزنداني داشته باشند كه پدرشان (حضرت مهدي (ع)) را حقيقتا و به مقداري كه منجر به شيوع امر آن حضرت بشود، نشناسند، و يا ممكن است كه آن حضرت در بعضي از زمان‌ها نسل يا نسل‌هايي را داشتند كه چون همسر آن حضرت، مورد اعتماد و وثوق ايشان بود، سرّ ايشان را از فرزندانشان محافظت و صيانت كرده باشند.

اما وجود فرزنداني كه با آن حضرت معاشرف داشته و ايشان را مي شناختند مطلبي است كه روايات صريحا آن را منتفي مي‌دانند همانطور كه قواعد هم اين مطلب را نفي مي‌كند. از طرف ديگر احتمال مي‌دهيم رواياتي كه فرزند يا فرزنداني را اثبات كرده‌اند از باب مبالغه در شدت خفاي آن حضرت باشد. به اين معنا كه حتي اگر حضرت مهدي (ع) هم فرزندي داشتند. نمي‌توانست بر موضع و مكان ايشان مطلع شود.

نتيجه: با توجه به روايات متعدد مي‌توان وجود همسر را براي حضرت مهدي (ع) اثبات كرد، اما وجود فرزند يا فرزندان طبق نص همين روايات منتفي است.

خلاصه مطالب:

در مجموع مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه سه ديدگاه در مورد امكان يا عدم امكان ازدواج حضرت مهدي (ع) مطرح است كه مفصل‌ترين آن‌ها، همان ديدگاه نخست است كه ما هم بيشترين تعداد صفحات اين تحقيق را به اين ديدگاه اختصاص داديم. هر چند ما نقد‌هاي خود را در ضمن بررسي ادله قائلين اين ديدگاه ذكر كرديم و آن را نپذيرفتيم. قول قوي و صواب در اين مجموعه، همان ديدگاه دوم مي‌باشد، اگرچه قول سوم نيز بصورت مفصل و با توجه به ضيق وقت بررسي نشد. البته به علت جديد بودن اين نظريه، كسي به نقد و نفي يا اثبات آن نپرداخته است. «والله اعلم بالصواب»