مقدمه:
دومذهب شيعه و سني، در محورهاي مختلفي درباره مهدويت اشتراك نظر دارند؛ با اين وجود گروهي از اهل سنت در بعضي موارد ديدگاهي متفاوت با شيعيان دارند. در نوشتار حاضر سعی بر آن است که ابتدا از ميان احاديث فراوان و مباحث گسترده، به بيان موارد مشترك مسائل مهدويت در روايات شيعه و سني پرداخته شود و سپس به برخي از موارد اختلافي نيز به طور خلاصه اشاره گردد.
1) عرصههاي مشترك
در زمينه مهدويت مسائلي مورد اتفاق شيعه و اهل سنت است كه با اشاره به برخي از آنها براي هر يك، شاهدي از روايات فريقين يا كلمات علماي آنان بیان میشود.
از آنجا كه اين روايات در مصادر حديثي مورد قبول اهل سنت است؛ لذا روایات مذکور به عنوان نظر آنان قلمداد ميگردد.
1-1. اصل مهدويت
يكي از موارد اتفاقي بين شيعه و اهل سنت در قضيه مهدويت، اتفاق بر اصل آن است. امت اسلامي ـ به غير از گروهي اندك از غربزدگان و روشنفكرنمايان مانند احمد امين مصري ـ بر اين مسأله اتفاق دارند كه در آخر الزمان شخصي به نام مهدي (علیه السلام) از فرزندان پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ظهور كرده و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد.
علت اصلي تأكيد بر اين اعتقاد، وجود تعداد بسيار و در حد تواتر روايات درباره اين قضيه از پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. معلوم است كه هر قضيه اي كه به حد تواتر برسد، از دايره شك و ترديد خارج شده و انسان را به يقين ميرساند. شهيد صدر در اين باره ميگويد:
به راستي اعتقاد به حضرت مهدي (علیه السلام) به عنوان پيشواي منتظَر براي تغيير جهان به عالمي بهتر، در احاديث پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طور عموم و به ويژه در روايات اهل بيت (علیهم السلام) آمده است. در روايات فراوان، به طور جدي بر اين مسأله تأكيد شده كه جاي هيچ شكي را براي انسان باقي نمي گذارد.
تنها از طرق برادارن اهل سنت حدود چهارصد روايت از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره حضرت مهدي (علیه السلام) احصا و شمارش شده و بيش از شش هزار روايت برآورده گشته است. اين رقم بزرگي است كه در بسياري از قضاياي اسلامي بديهي، نظيري براي آن وجود ندارد؛ قضايايي كه معمولا مسلمانان در آن ترديد نميكنند.
حافظ ابن حجر عسقلاني ميگويد:
"تواترت الاخبار بان المهدي من هذه الامة ؛ اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اينكه مهدي (علیه السلام) از اين امت (اسلام) است".
قاضي شوكاني ميگويد:
"و هي متواتره بلاشك و لاشبهة ؛ احاديث مهدي بدون شك و شبهه متواتر است".
ابن حجر هيتمي ميگويد:
"و الاحاديث التي جاء فيها ذكر ظهور المهدي (علیه السلام) كثيرة متواترة ؛ احاديثي كه در آن به ظهور مهدي (علیه السلام) اشاره شده، بسيار زياد و در حد تواتر است".
قرماني دمشقي ميگويد:
"اتفق العلماء علي ان المهدي هو القائم في آخر الزمان و قد تعاضدت الاخبار علي ظهوره ؛ علما بر اين امر اتفاق دارند كه مهدي همان قيام كننده در آخر الزمان است و اخبار و احاديث ظهور آن حضرت، يكديگر را تأييد ميكنند".
مباركفوري ميگويد:
"و اعلم ان المشهور بين كافة من اهل الاسلام علي ممر الاعصار انه لابد في آخر الزمان من ظهور رجل من اهل البيت يسمي بالمهدي ؛ بدان كه مشهور بين تمام مسلمانان در طول زمان ها اين است كه به طور حتم در آخرالزمان، شخصي از اهل بيت ظهور خواهد كرد. او مهدي نام دارد".
1-2. وجوب اعتقاد به امر مهدي (علیه السلام)
قضيه امام مهدي (علیه السلام) از امور غيبي است كه از طريق وحي به آن خبر داده شده است. قرآن به صراحت بر اين نكته تأكيد دارد كه يكي از نشانههاي پرهيزكاران، ايمان به غيب است:
{ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ …}؛آن كتاب (قرآن) ترديدي در آن نيست، هدايت براي متقين است. كساني كه به غيب ايمان دارند… . [1]
شيخ صدوق با تمسك به اين دو آيه ميگويد:
"و لا يكون الايمان صحيحاً من مؤمن الاّ مِن بعد علمه بحال مَن يؤمن به… كذلك لن ينفع ايمان من آمن بالمهدي القائم (علیه السلام) حتي يكون عارفاً بشأنه في حال غيبته؛ هيچ مؤمني ايمان صحيح نخواهد داشت مگر بعد از اينكه علم پيدا كرد به احوال كسي كه بايد به او ايمان آورد… و همچنين ايمان كسي كه مهدي (علیه السلام) را پذيرفته، نفعي به او نمي رساند؛ مگر در صورتي كه عارف به شأن آن حضرت در زمان غيبت باشد".
به همين سبب در روايات شيعه و سني منكر خروج مهدي (علیه السلام)، كافر شمرده شده است. جابر بن عبداللّه از پيامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:
«من انكر خروج المهدي (علیه السلام) فقد كفر بما انزل علي محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ كسي كه منكر خروج مهدي (علیه السلام) است به آنچه بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده، كافر گرديده است».
امام صادق (علیه السلام) در روايتي در بيان مصاديق غيب ـ كه ايمان به آن لازم است - ميفرمايد:
«متقين، شيعيان امام علي (علیه السلام) هستند، [و يكي از مصاديق] غيب نيز همان حجت غايب است؛ يعني، مهدي منتظَر» .
در ميان اهل سنت، احمد بن محمد بن صديق ميگويد:
"الايمان بخروجه واجب و اعتقاد ظهوره تصديقاً لخبر الرسول محتمّ ؛ ايمان به خروج مهدي (علیه السلام) واجب و اعتقاد به ظهور او به جهت تصديق خبر پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حتمي و ثابت است".
سفاريني حنبلي ميگويد:
"الايمان بخروج المهدي واجب كما مقرر عند اهل العلم و مدون في عقايد اهل السنة و الجماعة ؛ ايمان به خروج مهدي واجب است، همان گونه كه نزد اهل علم ثابت و در عقايد اهل سنت و جماعت مدون است".
شيخ ناصر الدين الباني وهابي ميگويد:
"ان عقيدة خروج المهدي عقيدة ثابته متواترة عنه (صلی الله علیه و آله و سلم) يجب الايمان به لانها من امور الغيب و الايمان بها من صفات المتقين؛ همانا عقيده به خروج مهدي (علیه السلام) عقيده اي ثابت و متواتر از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است كه ايمان به آن واجب است؛ زيرا اين عقيده از اموري است كه ايمان به آن در قرآن، از صفات پرهيزكاران شمرده شده است".
1-3. جهاني بودن دعوت و حكومت مهدي (علیه السلام)
فراگير بودن دعوت و حكومت جهاني حضرت مهدي (علیه السلام) مورد اتفاق فريقين است و آيات و روايات بسياري بر اين مسأله دلالت دارد.
خداوند در قرآن ميفرمايد: {وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}.[2] همان گونه كه در آيه اي ديگر ميفرمايد: {وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ}.[3]
علاوه بر اين آيات، روايات فريقين نيز بر اين موضوع دلالت دارد. حاكم نيشابوري از ابو سعيد خدري نقل ميكند كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«تُملأ الارض جوراً و ظلماً فيخرج رجل من عترتي يملك الارض سبعاً او تسعاً فيملأ الارض قسطاً و عدلا ؛ زمين از ستم و ظلم پر مي شود. در اين هنگام شخصي از عترتم خروج كرده، مدت هفت يا نه [سال ]مالك كل زمين خواهد شد و در اين هنگام زمين را پر از عدل و داد ميكند».
امام باقر (علیه السلام) ميفرمايد:
«يَملِكُ القائمُ ثلاثَ مائهِ سَنَة وَ يزدادُ تِسعاً كما لَبِثَ اهلُ الكَهفِ فِي كَهْفِهِم يملاُ الارضَ عَدلا وَقِسطاً كَما مُلِئتْ ظلماً وَجَوراً فيفتحُ اللّهُ لَه شرقَ الارضِ وَ غَربَها… حتي لايبقي الاّ دينُ مُحمد صل الله علیه و آله و سلم»؛
امام مهدي (علیه السلام) (309 سال) حاكم بر زمين ميشود، همان مقدار كه اصحاب كهف در غارشان درنگ كردند، و زمين را پر از عدل و داد ميكند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد. خداوند براي او شرق و غرب عالم را فتح ميكند تا تنها دين محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بر روي زمين باقي بماند.
1-4. نزول عيسي و اقتدا به امام زمان (علیه السلام)
روايات اسلامي بر اين امر اتفاق دارند كه هنگام خروج امام مهدي (علیه السلام)، حضرت عيسي (علیه السلام) از آسمان فرود ميآيد و در نماز به آن امام اقتدا ميكند. ابوهريره از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:
«كيف انتم اذا نزل ابن مريم فيكم و امامكم منكم ؛ چگونه ايد زماني كه فرزند مريم فرود ميآيد، در حالي كه امام شما فردي از خودتان است»؟
ابوبصير گويد: از امام صادق (علیه السلام) شنيدم كه فرمود:
«و ينزل روح اللّه عيسي ابن مريم (علیه السلام) فيصلي خلفه…؛ نازل ميشود روح اللّه عيسي بن مريم، پس نماز ميخواند پشت سر او (امام مهدي علیه السلام )».
1-5. خسف بيداء
از ديگر امور اتفاقي در مورد امام مهدي (علیه السلام) بيان علايم ظهور است. عايشه از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل كردهاست:
«يغزو جيشٌ الكعبةَ فاذا كانوا ببيداء من الارض يخسف بأولهم و آخرهم ؛ لشگري آهنگ كعبه ميكنند، پس هنگامي به زمين بيداء درآمدند، [زمين] همه آنها را فرو ميبرد».
جابر گويد: امام باقر (علیه السلام) فرمود:
«فينزل امير جيش السفياني البيداء فينادي مناد من السماء يا بيداء أبيدي القوم فيخسف بهم… ؛ پس فرود ميآيد امير لشگر سفياني [همراه با لشگرش] به [زمين ]بيداء، پس منادي از آسمان ندا ميدهد: اي [زمين] بيداء نابود كن قوم (لشكر) را. پس آنها را در خود فرو ميبرد».
1-6. اتفاق بر لقب مهدي (علیه السلام)
يكي ديگر از اموري كه مسلمانان درباره امام مهدي (علیه السلام) بر آن اتفاق دارند، لقب شريفي است كه به آن وجود مقدس اطلاق شده و آن مهدي است. كعب گويد:
«انما سمي المهدي لانه يهدي لامر قد خفي؛ به درستي كه او را مهدي (علیه السلام) ناميدند، زيرا هدايت مي كند (يا هدايت مي شود) به امري كه مخفي است».
منظور از امر خفي، همان تورات و انجيل است كه مخفي هستند و كسي جايشان را نميداند.
از ابوسعيد خراساني نقل شده است:
«قلت لأبي عبداللّه علیه السلام : المهدي و القائم واحد؟ فقال: نعم. فقلت: لأي شئ سمي المهدي؟ قال: لانه يهدي الي كل امر خفي؛ به امام صادق (علیه السلام) گفتم: مهدي و قائم يك نفر است؟ فرمود: آري. پس پرسيدم: چرا او را مهدي ناميدند؟ فرمود: چون هدايت مي شود به هر امر مخفي» .
1-7. امداد الهي
از جمله اموري كه نزد فريقين درباره وجود مقدس امام مهدي (علیه السلام) مشترك است، مسأله امدادهاي خاص الهي است. اين امدادها به صورتهاي گوناگون در احاديث به تصوير كشيده شده كه به بعضي از آنها اشاره ميشود:
ابوهريره از وجود مقدس پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:
«لاتقوم الساعة حتي تقاتلوا اليهود حتي يقول الحجر وراءه اليهودي يا مسلم هذا يهودي ورائي فاقتله؛ ساعت بر پا نمي شود تا اينكه با يهود جنگ و مقاتله خواهد شد. حتي سنگي كه در پشت او يهودي مخفي شده، مي گويد: اي مسلمان! پشت من يك يهودي است او را بكش» .
ابوبصير از امام صادق (علیه السلام) نقل ميكند:
«فاذا خرج القائم لم يبق كافر بالله العظيم و لامشرك بالامام الاّ كره خروجه حتي ان لو كان كافرا او مشركا في بطن صخرة لقالت يا مؤمن في بطني كافر فاكسرني واقتله ؛ هنگامي كه قائم (علیه السلام) خروج كند باقي نمي ماند كافري به خداي بزرگ و نه مشركي به امام؛ مگر اينكه دوست ندارد خروج او را، ]چرا كه در زمان خروج او[ حتي اگر كافر يا مشركي خود را در داخل سنگي قرار دهد، هر آينه آن صخره مي گويد: اي مؤمن! در داخل من كافري است مرا بشكن و او را بكش».
1-8. طلوع خورشيد از مغرب
يكي از مواردي كه هم عامه و هم خاصه در مورد وقايع مقارن با عصر ظهور امام مهدي (علیه السلام) به آن اشاره دارند، طلوع خورشيد از مغرب است.
ابوهريره از قول پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:
«لاتقوم الساعة حتي تطلع الشمس من مغربها فاذا طلعت فرآها الناس آمنوا أجمعون فذلك حين لاينفع نفسا ايمانها لم تكن آمنت من قبل او كسبت في ايمانها خيراً؛ قيامت برپا نمي شود تا اينكه طلوع كند خورشيد از مغربش؛ پس هنگامي كه طلوع كرد و مردم او را ديدند همه ايمان مي آورند. پس آن زمان ايمان كسي كه قبلا ايمان نياورده يا به دست نياورده در ايمانش خيري را (فقط ايمان ظاهري داشته) نفعي ندارد» .
1-9. مهدي (علیه السلام) از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها)
يكي ديگر از موارد مشترك بين عامه و خاصه اين است كه حضرت مهدي از اهل بيت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.
ام سلمه در روايتي از پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:
«المهدي من عترتي من ولد فاطمة؛ مهدي از عترت من از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) است .
1-10. مشخصات ظاهري امام
با توجه به اينكه امام مهدي (علیه السلام) پس از غيبتي طولاني ظهور خواهد كرد و مردم ايشان را قبلا نمي شناختند، لذا در روايات به مشخصات ظاهري آن بزرگوار اشاره شده است و فريقين اينگونه روايات را در كتابهاي روايي خود ذكر كردهاند. ابوسعيد خدري از پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:
«المهدي منّي، أجلي الجبهة، أقني الأنف، يملأ الأرض قسطاً و عدلا كما ملئت جوراً و ظلما؛ مهدي (علیه السلام) از من است، پيشاني او آشكار و هويداست، بيني بلند و كشيده دارد. زمين را پر از عدل و داد ميكند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است .
ابي وائل ميگويد: امام علي (علیه السلام) به حسين (علیه السلام) نظري كرد و فرمود:
«و سيخرج اللّه من صلبه رجلا باسم نبيكم… و هو رجل اجلي الجبين و اقني الانف… و يملأ الارض عدلاكما ملئت ظلماً و جوراً؛ به زودي خداوند خارج ميكند از صلب او [حسين عليه السلام ]مردي را كه هم نام پيامبرتان است… و او مردي بلند پيشاني و كشيده بيني است… او پر مي كند زمين را از عدل، همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده است» .
1-11. فراواني نعمت در زمان امام (علیه السلام)
يكي ديگر از موارد مشترك بين عامه و خاصه، ويژگي دوران ظهور و خير و بركت فراوان و نعمات بي پايان الهي است كه در اختيار مردمان زمان او قرار ميگيرد. ابوسعيد خدري از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:
«يكون في امتي المهدي ان قصر فسبع و الا فتسع فتنعّم فيه امتي نعمة لم ينعموا مثلها قط… و المال يومئذ كدوس فيقوم الرجل فيقول يا مهدي أعطني فيقول خذ؛ در امت من مهدي، اگر [مدت او ]كوتاه باشد هفت سال وگرنه نه سال [حكومت مي كند ]پس متنعّم مي شوند در [زمان] او امت من به نعماتي كه هرگز مثل آن متنعّم نشده بودند… و مال در اين هنگام (نزد او) متراكم و جمع است. پس مردي بر ميخيزد و ميگويد: اي مهدي! عطا كن. پس ميگويد: بگير» .
عبد خير ميگويد: از اميرمؤمنان علي (علیه السلام) شنيدم كه فرمود:
«قال لي رسول اللّه (صلي اللّه عليه و آله) يا علي! الائمة الراشدون المهتدون المعصومون من ولدك احد عشر اماما و انت اولهم و آخرهم اسمه اسمي يخرج فيملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا و ظلما يأتيه الرجل و المال كَدوس (مجموع) فيقول يا مهدي اعطني فيقول خذ؛ پيامبر به من فرمود: اي علي! امامان هدايت شده معصوم از فرزندان تو يازده نفرند و تو نخستين آنان هستي و آخرين آنان هم اسم من است. خارج مي شود و زمين را از عدل پر ميكند؛ همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده بود، فردي نزدش آمد. اموال (نزد امام) متراكم است.ميگويد: اي مهدي، عطا كن. پس امام ميگويد: بگير.
1-12. بيعت بين ركن و مقام
يكي ديگر از ويژگيهاي امام مهدي (علیه السلام)، مكان بيعت ايشان (كنار خانه كعبه) است. اين ويژگي نيز در كتابهاي عامه و شيعه ذكر شده است. احمد حنبل در روايتي از وجود مقدس پيامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:
«يبايع لرجل ما بين الركن و المقام ؛ با مردي بين ركن و مقام بيعت ميكنند» .
جابر جعفي از امام باقر (علیه السلام) نقل ميكند:
«يبايع القائم بين الركن و المقام ثلاثمائة و نيف عدة اهل بدر… ؛ بيعت ميكنند با قائم بين ركن و مقام سيصد و چند نفر به تعداد اهل بدر…».
1-13. عدالت فراگير
از ويژگي بارز امام مهدي (علیه السلام) حكومت عدالت گستر ايشان است. فراگيري عدل و داد در بسياري از روايات مربوط به حضرت بيان شده است. ابوسعيد خدري در ضمن روايتي از پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:
«المهدي مني… يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جوراً و ظلماً؛ مهدي (علیه السلام) از من است… زمين را از عدل و داد پر ميكند همان گونه كه از ظلم و جور پر شدهاست».
صقربن ابي دلف ميگويد: از امام هادي (علیه السلام) شنيدم كه فرمود:
«ان الامام بعدي الحسن اِبني و بعد الحسن ابنه القائم الذي يملأ الأرض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما؛ امام بعد از من حسن (علیه السلام) است و بعد از حسن (علیه السلام) فرزندش قائم [جانشين او است ]كسي كه زمين را از عدل و داد پر ميكند همانگونه كه از ظلم و ستم پر شدهاست .
1-14. هم نام با پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
يكي ديگر از مواردي كه عامه و خاصه درباره امام مهدي (علیه السلام) در آن اشتراك نظر دارند، نام مبارك آن حضرت است. عبداللّه از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:<