logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
جایگاه امامت در کلام رضوی

مقدمه:

امامت استمرار نبوت است و به همان علتی که ارسال رسل و بعثت انبیاء واجب بود. نصب امام بعد از پیامبر نیز واجب است. بنابراین امامت جز از طریق نص از جانب خدا بر زبان پیامبر و یا امام قبلی میسر نمی‌شود و این امر به اختیار پیامبر و امام قبلی و یا انتخاب مردم صورت نمی‌گیرد. ولذا جایز نیست که هیچ عصری از امام مفروض الطاعه که از سوی خدا منصوب است خالی بماند. چه اینکه بشر از اطاعت او اجتناب ورزد و یااینکه اطاعتش کند چه اینکه او را یاری کنند یا نه، چه اینکه در بین مردم حاضر باشد یا غایب، عالم آل محمد علی بن موسی (علیه السلام) در این رابطه چنین می‌فرمایند :آیا مردم گمان کرده اند که این ویژگی در غیر خاندان پیامبر یافت می‌شود، خاندانی که علمشان شکوفنده و حلمشان کامل است.احاطه و سلطه علمی و عملی بر امور دارند.آگاه به سیاست و شایسته ریاست و رهبری هستند. اطاعت آنان واجب است. امر الهی را بر پا می‌دارند و نسبت به بندگان خدا خیر خواهند. با توجه به اهمیت مسئله امامت و رهبری در همه عصرها و تبیین این جایگاه توسط ائمه معصومین (علیهم السلام) در نوشتار حاضر جایگاه امامت در کلام رضوی مورد توجه قرار گرفته است.

آیا زمین از حجت خدا خالی می‌ماند؟...

امام رضا (علیه السلام) در مواضع متعددی با تاکید بر اینکه زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نمی‌ماند، موضوع امامت را تثبیت کرده، در پاسخ سلیمان بن جعفر حمیری که می‌پرسد :

آیا زمین از حجت خدا خالی می‌ماند؟

چنین می‌فرمایند : «لو خلت الارض طرفة عین من حجة لساخت باهلها».

اگر زمین یک چشم بر هم زدن از حجت خالی بماند، ساکنانش را در خود فرو می‌برد. بنابراین تا فرا رسیدن روز قیامت هرگز زمین از امام و حجت الهی خالی نخواهد ماند اگر چه این حجت الهی در برهه ای از زمان بنا به مشیت الهی در غیبت به سر برد.

دلایل نیاز به وجود امام در هر عصر

1ـ ایجاد وحدت: نظم و اتحاد

امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید: «ان الا مامة زمام الدین و نظام المسلمین».

همانا امامت زمام دین و مایه نظام مسلمین است.

در روایات معصومین به عباراتی نظیر این کلمات گهر بار امام رضا (علیه السلام) بر می‌خوریم که در اینجا به مواردی اشاره می‌شود:

امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند : «الامام نظام الامة».

و در سخن امام باقر (علیه السلام) فلسفه امامت چنین بیان شده : «حبنا اهل البیت نظام الدین» یعنی ما با عبارت متنوع نظام المسلمین ، نظام الامه و نظام الدین روبه رو هستیم که لازم است درباره معنای نظام کمی با تامل بنگریم : و برای این کار به کلام مولا امیر المومنین در نهج البلاغه نظری می‌افکنیم که فرمودند:

«مکان القیم من الامر، مکان النظام من الحرز یجمعه و یضمه فاذا انقطع النظام تفرق الحرز و ذهب ثم لم یجنمع بحذا فیره ابداً».

جایگاه زمامدار ، در جامعه همانند رشته نخی است که مهره‌ها را به هم فراهم آورده و پیوست داده است، پس اگر رشته بگسلد، مهره‌ها پراکنده شود.

بنابراین فلسفه امامت طبق این روایات، حفظ وحدت نظام اسلامی است و وجود امام همچون رشته ایی است که پیوستگی امت، برای اجرای برنامه‌های انسان ساز اسلام و پیاده کردن قوانین الهی را تامین می‌کند و این همه ضامن تکامل مادی و معنوی جامعه بشری است.

تاثیر معنوی و اجتماعی امام در جامعه

1ـ عدالت گستری:

اجرای عدالت پایدار و قوانین عادلانه، از نظر اهمیت، کمتر از تشریع آن قوانین نیست چرا که اگر قانون صحیح اجرا نشود نقض غرض خواهد شد.

پس وظیفه امام آن است که مردم را بیدار ساخته و زمینه عدالت جهانی را فراهم کننداین مجریان عدالت باید برگزیدگان از سوی خدا باشند و بدانند که علت بعثت انبیاء چیست؟

آن‌ها باید از نظر بینش و دانش بر همگان برتری داشته باشند علاوه بر آن که در علوم طبیعی نیز از سر آمدان عصر خود باشند.

نسبت به زمان‌های گذشته و آینده اطلاع کافی داشته باشد.انسان از نظر آن‌ها، موجودی شناخته شده باشد و به همه ابعاد وجودی و نیازهای او احاطه داشته باشند.

2ـ رهانیدن عقل بشر از اسارت:

عقل بشر که راهنما و پیامبر وجود انسان است تا راه صحیح را به وی بنمایاند، در اسارت نفس و در بیگاری اوست و این امر باعث شده که جنبه‌های انسانی بشر در خدمت جنبه حیوانی او در آمده و راه به سوی انحراف بکشاند.

در این راستا، لطف الهی، نیک مردانی پاک را برای راهنمایی این نماینده انسانیت انسان به سویش گسیل داشته تا او را از انحراف در غضب و شهوت و ..... برهاند.

3ـ الگو گیری مومنان:

تاکید بر ولایت و امامت ائمه هدی در لسان روایت برای آن است که همه جوامع به سوی آن‌ها شتافته و از آن‌ها الگو گیری می‌کنند. هم چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: {لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه}.[1]

به تحقیق برای شما در شخص رسول خدا اسوه و الگویی شایسته وجود دارد.

4ـ آموزش معالم دین:

پذیرش ولایت ائمه از آن جهت مورد تاکید قرار گرفته که انسان‌ها باید معالم دین را از شبکه الهی و شجره پاک عصمت و طهارت بگیرند. «بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا»

به واسطه محبت شما خداوند معالم دین ما را به ما آموخت.

امام شاهد بر اعمال امت

عبدالله بن ابان می‌گوید : خدمت امام رضا (علیه السلام) رسیدیم حضور آن حضرت عرض کردم : ای امام عده‌ای از دوستان شما از من درخواست نموده اند تا شما در حق ایشان دعا بفرمائید امام فرمودند :

«والله انی لا عرض اعمالهم علی الله فی کل یوم».

به خدا سوگند من هر روز اعمالشان را بر خداوند عرضه می‌کنم.

با بررسی احادیثی که در این رابطه از ائمه معصومین وارد شده‌است، متوجه می‌شویم که ارائه اعمال امت اسلامی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به مقتضای مقام امامت او بوده است و بعد از حضرتش این برنامه مختص ائمه و پیشوایان معصوم می‌باشد.

از این روایات در می‌یابیم که افزون بر نظارت امام بر اعمال امت، وساطت او نیز برای امتش کار ساز است

موسی بن سیار گوید :

در خدمت امام رضا در راه طوس بودیم که در نزدیکی مشهد، صدای شیون و گریه شنیدیم و متوجه شدیم که جنازه‌ای می‌آورند. در این وقت، امام خود را به جنازه رسانده و همچون مادری که از کودکش دلجویی می‌کند، به آن میت اظهار محبت کرده و به من فرمودند: ای موسی بن سیار، هر کس جنازه‌ای از دوستان ما را تشیع کند، از گناهان خود بیرون می‌رود مانند روزی که از مادر متولد شده است وقتی جنازه را نزدیک قبر نهادند، امام دست روی سینه او نهاده فرمودند :

ای بنده ! بشارت باد تو را به بهشت، که از این ساعت هیچ ترسی برای تو نیست. عرض کردم : فدایتان شوم، آیا او را می شناسید؟ شما که تاکنون به این سرزمین نیامده‌اید؟

فرمودند: ای موسی بن سیار !

آیا نمی دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما عرضه می‌شود؟ پس اگر تقصیر و گناهی در اعمال آن‌ها بود، برای آن‌ها از خدا طلب عفو می‌کنیم و اگر کار شایسته دیدیم، برای آن‌ها طلب پاداش نیک می‌نمائیم.

امام رضا(علیه السلام) سپس فرمودند: والله که اعمال شما هر روز پنج شنبه به من عرضه می‌شود.

در نتیجه این رهبری باطنی امام خود باعث ایجاد روح تقوا در بین بندگان وظیفه شناس و سازندگی ایشان گشته و به اصلاح امت منجر می‌شود.

حفظ مواریث معنوی اسلام :

ضرورت وجود ائمه از آن جهت بود که حقایق دین و مغز اسلام را حفظ کنند چه اینکه پس از رحلت پیامبر حکومت اسلامی از مسیر اصلی خود منحرف شده و جز پوسته ای از ظواهر چیزی باقی نماند، یعنی حکومت با نام خدا و پیامبر بود اما از محتوای راستی، تقوا، عدالت و معارف الهی تهی گردید و بدین سان سیاست از دیانت جدا شد.

یعنی کسانی که از روح معنویت اسلام بیگانه بودند، زمامت امور را به عهده گرفتند و تنها تشریفات ظاهری و جماعات و القاب . را به نمایش در آوردند. سپس این تشریفات ظاهری هم از بین رفت و ارتباط دین و سیاست به کلی از هم گسیخت اما در این رهگذر، ائمه طاهرین (علیهم السلام) که در همه دوران‌ها همواره حافظ مواریث معنوی اسلام بوده اند دستگاه خلافت را از اسلام جدا کردند.

قیام امام حسین(علیه السلام) مهمترین اقدام در این زمینه بود تا به همگان بفهمانند، اسلام فداکاری در راه خداست، نه آنچه که خلافت اموی به آن عمل می‌کند.

نهضت علمی در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما اسلام) نیز با تربیت شاگردانی کارآمد بر سیاست گذاران باطل، خط بطلان کشیده و تحولی علمی بر پا کرد.

کلام معصومین همچون نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و نیز مباحث و احتجاجات ائمه خصوصاً امام رضا (علیه السلام) و نیز بیان حقایق دین گام موثری در جهت حفظ این معنویات است.

امام، مفسر قرآن (قرآن ناطق)

از آنجا که قرآن بحر عمیقی است که شناخت آن نیازمند تفسیر و تبیین است، پس باید یک متخصص و کارشناس آگاه در کنار آن باشد تا بتوان از این بحر مواج بهره گرفت، حدیث ثقلین گویای این حقیقت است که تمسک به قرآن و اهل بیت هر دو در کنار هم مایه سعادت و نجات امت می‌باشد و دست آویختن به یکی و کنار نهادن دیگری، خود گمراهی و ضلالت است.

«انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون».[2]

قطعاً این قرآنی ارجمند است. که در کتابی مستور ( لوح محفوظ) جای دارد . که جز پاکان بر آن دست نیابند، تنها پاکان هستند که به نفس آیات الهی دسترسی دارند.

حال آن مطهرون چه کسانی هستند؟

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا».[3]

همانا اهل بیت نبوت هستند که به خواست خدا، مطهر به طهارت مطلق می‌باشند ، بنابراین :

«فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون».[4]

به سراغ اهل ذکر و بستگان قرآن بروید و آن چه را نمی‌دانید از آن‌ها بپرسید؟

«اهل البیت اولی بما فی البیت».

صاحب خانه بهتر می‌داند که در خانه چه خبر است!

چون قرآن در خانه ایشان نازل شده‌است و مخاطبان اصلی قرآن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان گرامیش (صلوات الله علیهم اجمعین) می‌باشند.

«انما یعرف القرآن من خوطب به».

تنها مخاطبان اصلی قرآن آگاه از محتویات قرآن هستند، نه دیگران که باید از مخاطب اصلی بپرسند تااز حقیقت آن آگاه گردند.

بر طبق استناد به آیات قرآنی و روایات، تا زمان ظهور مصلح کل که انحرافات بر طرف گردد، برای فهم حقائق قران به سراغ دیگران نباید رفت و تنها اهل بیت رسول (صلوات الله علیه اجمعین) هستند که اهل الذکرند و صلاحیت فهم و تفسیر حقایق قرآنی را دارند.

حفظ سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پرتو امامت

بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عده‌ای با غرض ورزی و عده‌ای با تحریک خلفای وقت و یا به خاطر رسیدن به پست و مقام، با جعل حدیث باعث مخدوش شدن چهره فرهنگ اسلام شدند و مسلمانان ساده لوح نیز فریب ظاهر الصلاح آن‌ها را خورده و کلام باطل ایشان را حقیقت پنداشتند.

لذا وجود امام، برای بازشناسی حق و باطل و تبیین دروغ پردازی جاعلان و حفظ سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ضرورت دارد.

نتیجه:

بر اساس مباحث مطرح شده در روایات معصومین(علیه السلام) فلسفه امامت طبق این روایات، حفظ وحدت نظام اسلامی است و وجود امام همچون رشته ایی است که پیوستگی امت، برای اجرای برنامه‌های انسان ساز اسلام و پیاده کردن قوانین الهی را تامین می‌کند و این امر ضامن تکامل مادی و معنوی جامعه بشری است. امام کسی است که نسبت به زمان‌های گذشته و آینده اطلاع کافی داشته باشد، و انسان از نظر آن‌ها، موجودی شناخته شده باشد و به همه ابعاد وجودی و نیازهای او احاطه داشته باشند. امام با رهبری باطنی خود باعث ایجاد روح تقوا در بین بندگان وظیفه شناس و سازندگی ایشان گشته و به اصلاح امت منجر می‌شود. لذا، ضرورت وجود ائمه از آن جهت بود که حقایق دین و مغز اسلام را حفظ کنند چه اینکه پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) حکومت اسلامی از مسیر اصلی خود منحرف شده و جز پوسته‌ای از ظواهر دین چیزی باقی نمانده است، اهل بیت رسول (صلوات الله علیهم اجمعین) تنها مخاطبان اصلی قرآن و آگاه از محتویات قرآن هستند، و تنها آنان صلاحیت فهم و تفسیر حقایق قرآنی و هدایت امت اسلامی را دارند. بر این اساس؛ تا فرا رسیدن روز قیامت هرگز زمین از امام و حجت الهی خالی نخواهد ماند، اگر چه این حجت الهی در برهه ای از زمان بنا به مشیت الهی در غیبت به سر برد.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. احزاب(33)، آیه 21.

[2]. واقعه (56)، آیه 75-84

[3]. احزاب(33)، آیه 33.

[4]. نحل(16)، آیه 43