مقدمه:
توصیف مقام و منزلت امام و بیان تصویر فضائل بیکران او، از دسترس عقول انسانها و گمان اندیشههای سر گردان بشری به دور است. در این رهگذر میبایست از منظر امامی معصوم که خود از منبع نبوت سیراب شده و در اوج کمال و تعالی است، به آن نگریست تا از آن جایگاه پر فروغ و نورانی، درکی حاصل شود. در این راستا، یکى از جامعترین و زیباترین توصیفهایى که درباره جایگاه امامت بیان گردیده است، توصیفى است که از امام رضا (علیهالسلام) به یادگار مانده است. نوشتار حاضر به این موضوع پرداخته است.
الف) قدر و منزلت امامت
امام رضا(علیه السلام) در بیان قدر و منزلت امامت چنین میفرمایند :
«ان الاامامه اجل قدراً و اعظم شاناً و اعلا مکاناً و امنع جانباً و ابعد غوراً من ان یبلغها الناس بعقولهم اوینالوا بآرائهم او یقیموا اماماً باختیارهم».[1]
«امامت، جلیل القدر تر، عظیم الشان تر، والاتر، منیع تر و عمیق تر ازآن است که مردم با عقول خود آن را درک کنند یا با آراء و عقاید خویش آن را بفهمند یا بتوانند خود، امامی برگزینند».
علاوه بر آن با معرفی جلوههایی از رفعت مقام و جایگاه بلند امام، که از حد فهم و اندیشه انسانها بیرون است و همگان به عجز و ناتوانی در شناخت کنه وجود او که تجلی نورالهی است اذعان دارند، درباره مقام دست نیافتنی و غیر قابل توصیف امام میفرمایند :
هیهات هیهات ! خردها به بیراهه رفتهاند و خاطرها سرگردان و اندیشهها حیران و سخنرانان زبان در کام و شاعران درمانده و الکن و ادیبان ناتوان و علماء از توصیف مقام و فضیلتی از منزلت و فضائل او درمانده اند و همگی به عجز و کوتاهی خویش اقرار دارند.
پس چگونه میتوانند همه صفت هایش را توصیف نمایند؟ و چه کسی یافت میشود که ارزش جایگزینی او را داشته باشد که در عین بی نیازی، نیاز نیازمندان را برآورده سازد؟ و حال آن که او در جایگاه ستاره ای درخشان است که از دسترس افکار و توصیف دیگران به دور است.
همچنین امام (علیه السلام)، ضمن انتقاد از برخورد مردم با امامت، این چنین اظهار فرمودند :
آیا گمان بردهاند که امام، جز در خاندان رسول خدا میتوان یافت؟ به خدا قسم هواهای نفسانی شان به آنها دروغ گفته و اباطیل، آنان را به آرزو انداخته است. در نتیجه از گردنه بلند و جایگاه لغزندهای که به پایین میلغزد بالا رفتند که پا هایشان از آن خواهد لرزید و به پایین میافتند.
آنها با نظر های ناقص و عقول سرگردان و عقاید گمراه کننده خود، در صدد نصب امام برآمدند که جز دوری از مقصد نتیجهای نخواهند گرفت. خدا آنان را بکشد ! به کجا برده شدهاند؟! در صدد کاری بس مشکل برآمده و خلاف حق سخن گفتهاند و به گمراهی عمیقی دچار گشته ودر سرگردانی افتادهاند، زیرا با آگاهی امام را ترک کردهاند و شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت بخشید و آنان را از راه حق بازداشت و حال آن که بینا و بصیر بودند، آنان انتخاب خدا و رسولش را کنار زده، انتخاب خود را در نظر گرفتند.
ب) شناخت امام از دریچه تشبیهات
امام رضا (علیه السلام) با تعبیرات نغز و تشبیهات پر معنا، جلوهای از حقیقت بیکران امام را برای عقول بشری قابل فهم میسازند تا در پرتو انس با آن، آرامش یافته و در راه کمال به هدایت رسد.
1ـ آفتاب پر فروغ
«الامام کالشمس الطالعه المجلله بنورها للعالم و هی فی لافق بحیث لا تنالها الایدی و الابصار».[2]
امام، همچون خورشیدی فروزان است که پرتو نور آن، سراسر گیتی را در بر میگیرد.
امام، در این میان به خورشیدی تشبیه شده که پرتو عالم تاب خود را از هیچ کس دریغ نداشته و به جهان، نورانیت و روشنایی میبخشد. همچنین از گرمای وجود خود، به همه انسانها، حرارت میدهد تا از سرمای حیرت و سرگردانی در امان باشند. علاوه بر آن که نور او بالذات است و همه انوار عالم، از پرتو او روشنی یافتهاند. در حالی که جایگاه بلند او دور از دسترس عقول و اندیشه بشری است وشدت و حدت فروغ آن، مانع از آن است که دیدگاه مادی به آن بنگرد و دست نا اهلان به آن مقام والا برسد.
ونیز در فرازی دیگر با عنوان الشمس المغینه به نورانیت همیشگی و جاویدانش اشاره میفرماید که هرگز خاموشی و سردی ندارد.
2- ماه تابان
«الامامه البدر المنیر و السراج الزاهر و النور الساطع».[3]
امام، ماه درخشنده و چراغ پرتو افکن و روشنایی تابنده است.
امام، در اوج نورافشانی و درخشش همچون، ماه شب چهارده، پر فروغ و نورانی میتابد و در حد اعلای زیبایی است. چراغ درخشانی است که نور آن همواره در حال تابش است، که امام رضا (علیه السلام) در ضمن دعای عصر جمعه، با تعبیر مصابیح الدجی یعنی چراغ هایی در تاریکی از آن یاد میکنند.
3ـ ستاره راهنما
«......... النجم الهادی فی غیاهب الدجی و اجواز البلدان والقفار و لجج البحار».[4]
(او) ستاره راهنما در دل تاریکیها و صحراهای خشک و بی آب و علف و موجهای وحشتناک دریا هاست.
ستارگان، بهترین راهنمایان در پیچ و خمهای در صحراها و دریا هاست، تا ره پویان، از راه، دور نمانند و به گمراهی نیافتند، واین زیبا ترین تشبیه در باب مقام امامت است که انسان رادر کوره راههای زندگی مادی پر از غفلت و فریب، از سرگردانی و گمراهی نجات داده و به راه حقیقت دعوت میکند به اینکه او:
«الدال علی الهدی و المنجی من الردی».[5]
راهنمای هدایت و منجی از هلاکت است که در این راهنمایی هیچ کثری و انحرافی وجود ندارد.
4- آب گوارا
«الامام الماء العذب علی الظماء».[6]
امام همچون آب گوارایی است برای تشنگان
انسان تشنه قدر آب را به خوبی می شناسد و اگر درد تشنگی ولایت داشته باشیم، قدر امام معلوم میگردد و ره سپاری به سوی او شیرین و غنیمت.
امام، همچون چشمه گوارایی است که در کام تشنگان ریخته و مایه حیات و جاودانگی آنها میشود. همان آبی که به عنوان ضروری ترین ماده حیات، به همگان تعلق دارد و باعث نشاط و شادابی در وجود انسان میگردد. پس هر کس خود راازاین سرچشمه هستی، دور ساخته و از آن غفلت کند، در واقع از حق مسلم خویش، محروم گشته است، در حالی که آب جاری همه را سیراب میکند.
5ـ آتشی در بلندی
«الامام النار علی الیفاع، الحار لمن اصطلی به والدلیل فی المهالک من فارقه فها لک».[7]
امام همچون آتشی است در بلندیهای بیابانها، کسی که از سرما به آن آتش پناه برد، او را گرم میکند و در مهلکهها راهنمایی میکند و هر کس از او دست بکشد هلاک خواهد شد.
رمز تشبیه به سوز و آتش در آن است که نور امام، در نزدیک و دور، ایجاد روشنایی میکند، که روشنایی او در دور نشانهای است از امید و علامتی است بر درستی راه و نور او نزدیک، گرمابخش سرمازدگان و روشنی بخش دلهای غفلت زده و راهنمایی است برای گم گشتگان، بس هر کس خود را در پرتو او قرار دهد، با حرارت وجودش، گرم شده و دوری از او، انسان را در سرمای غفلت هلاک میسازد.
6ـ ابر پر باران و باران پر برکت
«الامامه السحاب الماطر و الغیث الهاطل و الشمس المضئیه و الارض البسیط و العین الغریزه و الغدیر و الروضة».[8]
امام، ابر پر باران و باران پر برکت است، خورشید درخشان و زمین گسترده است. او چشمه جوشان و باغ و برکه است. ابر پر بار که با بارش پر برکت خود، زمین را احیاء کرده و با رویش گیاهان سبب نشاط و سلامتی و سعادت انسانها را فراهم میآورد، ضمن پاکیزه ساختن محیط از آلودگیها ، چهره آفتاب را پر فروغ تر و خوان پر برکت زمین را گستردهتر میسازد، با جریان یافتن برکهها و جوشش چشمههابه جامعه نشاط میدهد. و امام نیز همچون ابر پر بار، مایه برکت مادی و معنوی جامعه میباشد.
7ـ رفیق شفیق
«الاامام الانیس الرفیق و الوالد الشفیق و الاخ الشقیق و مفرع العباد فی الداهیه».[9]
امام امینی است همراه، پدری است مهربان، او برادر تنی در مصائب و پناه بندگان است.
در این عبارت بسیار لطیف اوج مهربانی و شفقت امام نسبت به انسانها بیان شده است چه اینکه دلسوزی پدر در مقابل فرزندان که همراه با احساس مسئولیت و دغدغه هدایت و ارشاد آن هاست، اشاره به این دارد که او همواره به آرامش فرزندانش میاندیشد و برای اصلاح آنها، در فکر تمهیداتی است که چه بسا ممکن است بیش ا زخواستههای آنان باشد. و نیز محبت او نسبت به امت، همچون مادری فداکار نسبت به کودک خردسالش است که خود، بارزترین نمونه و بالاترین مظهر عشق و محبت به شمار میرود. و در حمایت و پشتیبانی همچون برادری است که با رفاقت و مهربانی، انیس و همراه اوست.
بر طبق این کلام گهر بار، لطف و عنایت امام بر مردم، افزون از دلسوزی پدرانه، عطوفت مادرانه و صمیمیت برادرانه است. او امینی همراه است که همواره دست انسانها را میگیرد و به مقصد میرساند.
ج) توصیف امام در کلام امام رضا(علیه السلام)
1ـ پرچمدار دین:
امام رضا (علیه السلام) با استناد به آیه {الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً}[10] ضمن بیان مساله امامت به عنوان کامل کننده دین میفرمایند:
پیامبر قبل از رحلت خود، دین را برای مردم تبیین نموده و راه آن را برایشان آشکار ساخت و آنان را در مسیر حق قرار داد و علی (علیه السلام) را به عنوان امام و پرچمدار دین برای آنها تعیین فرمود.
ونیز در توضیح آیه {ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه} [11] فرمودند : این امامت خاص رسول خدا بود که به امر خدا به عهده حضرت علی(علیه السلام) قرار دارد و سپس به اصفیاء و برگزیدگان از نسل آن حضرت منتقل شده.
هم ایشان فرمایند :
«...إنّ الامامة اسّ الا سلام النامی وفرعه السامی...».[12]
بی گمان، امام سر رشته دین و پایه بالنده اسلام و شاخه و نتیجه والا و فرازمند آن است.
همچنین به مسئولیت امام در پاسداری از دین اشاره کردهاند و میفرمایند :
«الامام یحلل حلال الله و یحرم حرامه و یقیم حدود الله و یذب عن دین الله و یدعو الی سبیل الله بالحکمة و المواعظة الحسنه و الحجة البالغة».[13]
امام ، حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام میکند و حدود او را جاری مینماید و از دین خدا دفاع نموده، با حکمت و موعظه نیکو و دلیل قاطع، مردم را به سوی پروردگارش فرا میخواند.
همچنین در روایتی که امام رضا(علیه السلام) دعایی را به یونس بن عبدالرحمن تعلیم فرمودند در باب معرفی معصومین(علیهم السلام) چنین آمدهاست :
«اللهم........... ارکان توحیدک و دعائم دینک و ولاة امرک».[14]
یعنی آن بزرگوارن، ارکان توحید و معرفت و ستونها و استوانههای دین و صاحب اختیاران امر شرع تو هستند،
و نیز در زیارتی دیگر که منسوب به امام رضا (علیه السلام) است، این چنین به ائمه معصومین درود میفرستند.
«السلام علی المظهرین امرالله و نهیه السلام علی الدعاة الی الله».[15]
سلام بر آشکار کنندگان امرونهی وحی خدا و مطیعان فرمان الهی، سلام بر مبلغان دین وداعیان خلق به سوی خدا.
بر این مبنا، ائمه معصومین (علیهم السلام) پرچمدار دین خدایند که پذیرش ولایت آنها، انسان رادر زیر این پرچم به کمال میرسانند. بنابر روایت اسلام بر 5 پایه استوار گردیده که اساسی ترین آن ولایت است که این مطلب در کلام امام رضا(علیه السلام) نیز آمده است که فرمودند :
«بالامامه تمام الصلاه و الزکاه و القیامه و الحج و الجهاد و توفیر الفیء و الصدقات».[16]
توسط امام است که نماز و زکات و روزه و حج و جهاد به کمال خود رسد و غنایم و صدقات وفور مییابد.
چه اینکه بدون ولایت، عبادات،جهت حقیقی ندارد و ایمان بدون جهت ممکن است رو به سوی انحراف گذارد.
2ـ مقام پاکان (مقام خلیفه اللهی)
امام رضا (علیه السلام) امامت را مقام انبیاء وارث اوصیاء تلقی کرده و فرمودهاند :
«ان الامامة خلافة الله و خلافة الرسول و مقام امیر المومنین و میراث الحسن و الحسین (ع)»[17]
امامت نمایندگی خداوند و جانشینی پیامبر و مقام امیر المومنین و میراث حسن و حسین است.
بنابراین امامت مقامی اختصاصی برای برگزیدگان و پاکان است. و لذا امام رضا (علیه السلام) در ذیل آیه {انی جاعلک للناس اماما}[18] تشرف و فضیلت یافتن ابراهیم را به این مقام، پس از گذارندن نبوت و خلیل الهی دانسته اند و در جواب سوال آن حضرت درباره فرزندان خود نسبت به این مقام به ابطال امامت ظالمان تا روز قیامت اشاره نموده و آن را برای خواص و پاکان از نسل ایشان که همگی از صالحان به شمار میروند در نظر گرفته اند تا نسل به نسل به آنها سپرده شود در نهایت و پیامبر اسلام وارث آن گردند.
و پس از آن به عهده حضرت علی و بعد از ایشان تا قیامت در نسل آن حضرت باشد.
ونیز امام رضا(علیه السلام) در معرفی این بزرگواران میفرمایند :
«خالصتک من عبادک و صفوتک من خلقک و اولیاءک و سلاسل اولیائک و صفوه اولاد نبیتک»[19]
از بندگان خاص و خالصتر و برگزیده از خلق تو و دوستان خاص و فرزندان محبان برگزیده اولاد پیامبر هستند.
و همچنین در فرازی از زیارت ائمه معصومین، از آنها به اولیاء خدا و برگزیدگان او و امناء اسرار وحی الهی، دوستان خاص خدا، یاوران دین اوو جانشینان و خلفای الهی تعبیر فرمودهاند .
سپس در توصیف نسل پاک امامت، آنها را از نسل حضرت صدیقه طاهره که هیچ عیبی در نسبت آن نیست و هیچ شریفی، همطراز آنها یافت نمیشود میداند و خدا هم هرگونه رجس و آلودگی را از آنها زدودهاست.
3ـ دارای قدرت علمی
«الامام واحد فی دهره لایدانیه احد و لا یعادله عالم و لایوجد منه بدل و لاله مثل و لا نظیر مخصوص بالفضل کله من غیر اطلب منه له و لا اکتساب بل اختصاص من الفضل الوهاب»[20]
امام دردوران خود نظیر ندارد، کسی به او نزدیک نیست، هیچ دانشمندی با او همطراز نیست، بدل و مثل و مانند ندارد. بدون اینکه به دنبال فضیلت باشد و یا خود فضیلت را بدست آورده باشد، فضیلت به او اختصاص یافته است. خداوند بخشاینده با فضیلت، فضل را به او اختصاص داده است.
و نیز در فرازی دیگر میفرمایند :
علم او دائماً رو به افزونی است، حلم و بردباری او کامل و تمام عیارست بر امر امامت توانا و قدرتمند بوده و به نحوه اداره امور امت عالم و آگاه است......... خداوند انبیاء و ائمه را توفیق میدهد و از علم و حکمت مخزون خود علومی به آنان میدهد که به دیگران نداده و لذا علم آنان از تمامی علوم اهل زمان برتر و بالاتر است.
همچنین امام رضا(علیه السلام) امام را الهامی از سوی خدا میدانند که هیچ گاه از پاسخ سوالات در نمیماند و از رفتار و گفتار صحیح دور و منحرف نمیشود و نیز در دعای خویش برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) با عبارت معادن کلماتک، و حزائن علمک به علم ائمه اشاره فرمودهاند که از سرچشمه علوم خداوندی نشات یافته است.
نتیجه:
با توجه به آنچه بیان شد، امام رضا (علیه السلام) با زیباترین و پر معناترین توصیفات و با تعبیرات نغز و تشبیهات پر معنا، جلوهای از حقیقت بیکران امام را برای عقول بشری قابل فهم میسازند تا در پرتو انس با آن، آرامش یافته و در راه کمال به هدایت رسد.
پینوشتها:
[1]. کمال الدین و تمام النعمة، صدوق، محمد، تصحیح و تعلیق علی اکبر الغفاری، قم، مدرسین، 1405ه.
[2]. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ترجمه و شرح از سیدجواد مصطفوی، ج 1، ص 286؛ تحف العقول، ص 436.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. همان.
[7]. همان.
[8]. تحفالعقول، ص 464؛ اصول کافی، صص 286 – 288.
[9]. همان.
[10]. مائده(5)، آیه 3.
[11]. آل عمران(3)، آیه 68.
[12]. خزائلی، محمد علی، الامامه و الولایه فی الکتاب والسنه، قم، زائر1389، ص47. و انتشار یافته در سایت؛ http://www.qurangloss.ir.
[13]. طاهری، مرتضی، غدیر در نگاه خورشید، قم، دلیل ما 1386، ص178. و انتشار یافته در سایت؛ http://www.qurangloss.ir.
[14]. انتشار یافته در سایت؛ http://www.qurangloss.ir.
[15]. همان.
[16].همان.
[17]. همان.
[18]. بقره(2)، آیه 124.
[19]. انتشار یافته در سایت؛ http://www.qurangloss.ir.
[20]. همان.