عيد است ولی بدون او غم داريم
عاشق شده ايم و عشق را کم داريم
اي کاش که اين عيد ظهورش برسد
اين گونه هزار عيد با هم داريم
نوروز، اين عيد باستاني ايرانيان، نويد بخش فرا رسيدن طراوت و سرسبزي و شادابي زمين و مورد گرامي داش ت اين ملت است
نوروز، اين عيد باستاني ايرانيان، نويد بخش فرا رسيدن طراوت و سرسبزي و شادابي زمين و مورد گرامي داشت اين ملت است؛ اما بعد از اينکه ايرانيان روشن ضمير با معارف انسان ساز اسلام، به ويژه مکتب سراسر نور تشيع آشنا شدند، زندگي خويش را بر اساس آموزه هاي ناب اسلامي و بر مدار ولايت معصومين عليهم السلام استوار ساختند و دريافتند که شيعه ـ که ميراث دار خط سرخ حسيني و انتظار سبز مهدوي است يعني طراوت، شجاعت و صلابت ـ و انتظار يعني حيات پويا و زندگي شاداب در مسير هدفي الهي و مقدس.
هر شيعه ايراني با الهام از طبيعت، با خود چنين نجوا مي کند که اگر يک سال شمسي، گردش دوازده ماهه زمين به دور خورشيد است، عمر حقيقي و الهي هر شيعه، چرخش بر مدار ولايت است که اگر با گذشت ايام و زياد شدن سنّ زميني اش نسبت به وليّ زمان خود، معرفت بيشتري پيدا نمايد و بر مدار شمس ولايت بچرخد، به همان اندازه، راه زندگي اش روشن تر مي گردد. چرا که پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند: چراغ راه مؤمن، شناخت حق اهل بيت عليهم السلام است و کورترين افراد کسي است که فضائل ما را نبيند .1
شيعه اکنون و در عصر غيبت، منتظر ظهور امامي است که طبق روايات، بهار روزگاران2 است. اگر با آغاز سال جديد شمسي، بهار طبيعت آغاز مي شود، با سپري شدن انتظار سبز مهدوي، بهار حقيقي انسانيت، هويدا شده و جهان هستي و انسان ها با ظهور حضرتش جان تازه اي مي گيرند و علم، صنعت، کشاورزي، دين، سنت و... احياء مي شوند و تحويل حقيقي سال بر مدار ولايت و معرفت آن امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف خواهد بود که کتاب و سنت، احيا شوند، عقل ها تکميل گردند، نعمت، فراوان شود و فطرت ها از خواب غفلت، برخيزند.
احياي کتاب و سنت
معارف حيات بخش اسلام، افزون بر خطر تحريف و بدعت و اهمال کاري، همواره در کانون حملات همه جانبه دشمنان دين و ديانت بوده است؛ لذا حضرت بعد از ظهورشان، گرد و غبار دين را مي زدايند و آموزهاي ناب اسلامي را آنچنان که بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده است، آشکار مي کنند و بنابر فرموده مولاي متقيان عليه السلام ، در قرآن، روح حيات مي دمند3 و وحي الهي را رونق تازه اي مي بخشند؛ تا جايي که برخي فکر مي کنند که حضرت، دين جديدي آورده اند و حال آنکه طبق روايات، دين حضرت، همان دين آباء و اجداد خويش است.
شکوفايي علم و تکميل عقل ها
امام صادق عليه السلام مي فرمايند: علم و دانايي از حرف تشکيل مي شود؛ تمام آنچه پيامبران تاکنون آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردمان تاکنون بيش از دو حرف آن را نشناخته اند. آنگاه که قائم ما قيام کند، 25 حرف ديگر را آشکار مي سازد و آن دو حرف را هم به آن ملحق مي کند .6 يعني با اين همه پيشرفت و تکنولوژي، تنها دو حرف روشن شده و با ظهور حضرت است که علم و دانش به نقطه اوج خود مي رسد. پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند: نهمين امام از فرزندان امام حسين عليه السلام ، قائم است که خداوند متعال به دست او زمين را پس از تاريکي با روشني، پس از ستم با عدالت و پس از ناداني و جهالت با علم و دانايي پُر مي کند .8 امام باقر عليه السلام نيز درباره کامل شدن عقل هاي انسان ها مي فرمايند: هنگامي که قائم ما قيام کند، دستش را بر سر بندگان مي گذارد و بدين وسيله، عقل هاي آنان را جمع، و افکار و اخلاقشان را کامل مي کند .7
فراواني نعمت و شادابي طبيعت
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند: در زمان حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ، مردم به نعمت هايي مي رسند که در هيچ زماني به آن ها دست نيافته بودند، آسمان پيوسته بر آنها مي بارد و زمين چيزي از روييدني هايش را پنهان نمي کند .9 حضرت جان تازه اي بر اين کره خاکي مي دهند و بنابر فرموده امام باقر عليه السلام ، همه جا را آباد مي کنند و هيچ جاي خرابي بر روي زمين باقي نمي گذارند.10 همچنين حضرت به کارگزاران خويش نيز دستور مي دهند تا شهرها را آباد سازند11 و زمين، به برکت حضرتش، خرّم و سرسبز مي شود.12
حيات معنوي و بيدارسازي فطرت هاي غفلت زده
بديهي است که بيدارسازي فطرت ها و طراوت بخشي به آن، از آباداني و سرسبزي طبيعت بالاتر است. طبق روايات، حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف فطرت ها را بيدار مي سازند و دين اسلام و معارف حقّه الهي را برهمگان عرضه مي نمايند13 و سرانجام همگان به دين اسلام مي گرايند.14
آري، هرچند اکنون، در زمان غيبت حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف قرار داريم ولي طبق روايات، حضرت، همچون خورشيد پشت ابر15 و همانند قلبي16 که در ظاهر پيدا نيست اما اعضا و جوارح انسان را مديريت مي کند، جامعه را اداره مي نمايند؛ چرا که همان گونه که قلب اگر لحظه اي از کار بايستد، بدن از کار مي افتد، بدون امام نيز زمين اهل خود را فرو مي برد.17
حال، ما نيز ندبه کنان بايد ناله سر دهيم که جانم به قربان ناپيدايي که بيرون از جمع ما نيست، جانم به قربانِ دور از وطني که کنار ما نيست 18 تا بدان جا که از شدت فتنه ها و غيبت وليّ مان به درگاه الهي شکوه نماييم19 و بگوييم:
منتظران را به لب آمد نفس
اي زتو فرياد، به فرياد رس
اي يوسف فاطمه عجل الله تعالي فرجه الشريف ! تا کي سفره هفت سين دلمان را باز بگذاريم تا تو بيايي و سالمان تحويل شود؟ اي بهار دلها بيا که بي تو بهار طبيعت، برايمان خزان است.
روزها نو نشده کهنه تر از ديروز است
گر کند يوسف زهرا نظري، نوروز است
لحظه ها در تپش تاب و تب آمدنش آسمان، چشم به راه قدمش هر روز است
حال، ما نيز در لحظه تحويل سال و دگرگوني احوال و قلوب، بنابر فرموده خودتان براي فرج دعا مي کنيم تا درمان دردهايمان بيايد و هستي، جاني دوباره بگيرد.
گلها همه با اذن تو برخاسته اند
از بهر ظهور تو، خود آراسته اند
مردم همه در لحظه تحويل، بي شک
اول فرج تو از خدا خواسته اند
______________________________
1. رسول رسول صلي الله عليه و آله و سلم : سراج المؤمن معرفه حقّنا و أشدّ العمي من عمي عن فضلنا . جامع الاخبار، ص178.
2. السلام علي ربيع الأنام ، بحارالانوار، ج99، ص101.
3. امام علي عليه السلام : يحيي ميّت الکتاب و السّنه . نهج البلاغه، خطبه138، ترجمه محمد دشتي.
6. العلم سبعه و عشرون جزءاً... . بحارالانوار، ج52، ص336.
7. اذا قام قائمنا وضع يده علي رئوس العباد... . همان، ص328.
8. .... علماً بعد جهلها . همان، ج36، ص252.
9. همان، ج51، ص78، ...ولا تدخر الارض شيئاً من نباتها
10. کمال الدين، شيخ صدوق، ج1، ص231.
11. يأمرهم بعمران المدن ، يوم الخلاص، ج2، ص65.
12. تعمر الارض و تصفو و تزهر . منتخب الاثر، صافي گلپايگاني، ص209.
13. فعرض عليهم السلام... . بحارالانوار، ج52، ص340.
14. در ذيل آيه 159 سوره نساء و ان من أهل الکتاب الا ليؤمننّ به قبل موته آمده است. بحار الانوار، ج14، ص349.
15. اما وجه الانتفاع بي... کمال الدين، ج2، ص483.
16. ... ان القلب غائب عن سائر الجوارح... ، کمال الدين، ج1، ص210.
17. مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح اللهم انا نشکوا اليک فقد نبينا و غيبه ولينا... .
18و19. فقراتي از دعاي ندبه در مفاتيح الجنان بنفسي انت من مغيب لم يخل منا... و يابن الخيره المهذبين فقد طال الصدي و... .
پدید آورنده: سيد ابوالفضل موسوي آقداش