مقدمه:
خبر سرورآفرين ديدار با رهبر فرزانهِ انقلاب، موجي از شادي در ميان دانشپژوهان مركز تخصّصي مهدويّت آفريد و سرانجام، پس از تلاش فراوان، مشتاقان توانستند در نشستي خصوصي، پروانهوار بر گرد شمع وجود نايب مهدي حلقه بزنند و در فضايي سرشار از شميم عطر ديدار، با رهبرشان بيعتي دوباره كنند. فرصتي مغتنم بود كه نسيم وصالش، از خيلي پيش ترها، مشتاقان را طاقت از كف ربوده بود.وقتي كه آقا آمد شور و حالي وصف ناشدني بود! كساني كه عطش سالها، رمق شان را برده بود، به يكباره خود را در كنار چشمه جوشان و زلال و وادي امن و امان ميديدند. هيچ زباني را ياراي گفتن و هيچ قلمي را توان نوشتن نبود. سخني از نهان دل بر آمد: ! همين!
آنچه در ادامه ميآيد؛ سخنان روح بخش رهبر معظّم انقلاب، در خانوادهِ يكصد نفري بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شعبههاي آموزشي، پژوهشي و تبليغي آن با نام در قم و اصفهان است.
پيش از بيانات رهبر معظّم انقلاب، جناب حجه الاسلام والمسلمين قرائتي (بنيان گذار و رياست هيئت امناي بنياد)، به معرّفي اعضاي بنياد و مسئولان مراكز تخصّصي مهدويّت و عملكرد چندين سالهِ اين بنياد و دستاوردهاي آن در زمينه هاي آموزشي، پژوهشي و تبليغي پرداخت.
آنجا كه سخن از آموزش و پژوهش و اشتغال به تحصيل بيش از يكصد نفر در مراكز تخصصي و تصميم به ايجاد مراكزي در ساير شهرستانها و سرانجام فصلنامهِ انتظار شد، همه شاهد بودند كه لبخندي به نشانهِ رضايت بر چهرهِ نايب مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نشست و همين براي پاسداشت زحمات چند سالهِ همهِ دست اندركاران كافي بود. « اللهمّ و سُر نبيّكَ محمداً(صلی الله علیه و آله وسلم) بروِ يته واجعلنا من خير اعوانه و انصاره».
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم.
خيلي خوش آمديد. عزيزان! اِن شاء اللّه كه خداوند هم شما و هم اين دوستانِ با همّتي را كه دامن همّت به كمر زده اند و اين كار را شروع كرده اند، مشمول لطف و رحمت خود قرار بدهد. بحمداللّه اين كار، كار با بركتي است و معلوم مي شود كه در اين سالهاي كوتاه، پيگيري خوبي صورت گرفته است. ماشاء اللّه، همهِ كارهاي آقاي قرائتي، با همّت و پشتكار همراه است. اِن شاء الله، خدا، به ايشان و نيز به همهِ دوستان ديگري كه هر كدام به نحوي، گوشهِ اين كار را گرفتهاند، كمك كند.
ژرف بخشي، مهم ترين وظيفه
برادران عزيز! مسئلهِ مهدويّت، مسئلهاي مهم و اساسي است. اثبات مهدويّت، كار بسيار آساني است. اثبات اصل مهدويّت در يك محفل علمي با مخاطباني كه اهل علم و اهل تفكّر و استدلال اند، جزو آسان ترين كارها است. در اين، هيچ ترديدي نيست. ايمان و اعتقاد مردم هم خوب است، منتها تعميق اين ايماني كه مردم به امام زمان،(ارواحنا فداه و عليه الصلاه و السلام)، دارند، كار بسيار ظريفي است. بايد در اين قضيّه، با شيوههاي هنرمندانهِ تبليغي وارد شد. به نظر من، بخش مهم كار شما، اين است. اگر اين كار با موفقيّت انجام بگيرد و اگر شما بتوانيد اين عشق و محبت و سوز و گدازي را كه مردم ما به طور طبيعي نسبت به حضرت دارند، در سطح عموم مردم، بخصوص جوانان، با يك نگاه عالمانه و آگاهانه همراه كنيد، بركات اين كار، « لاتُعدّ و لاتُحصي» خواهد شد.
نَفسِ وجود اين پشتوانهِ عظيم، هر انساني را چنان مستحكم ميكند كه ميتواند در همهِ ميدانهاي دشوار، وارد شود.
استحكام دروني، رمز پيروزي
اساس قضاياي دنيا هم همين است. در هر جايي كه شما ميبينيد ملّتي، جمعيّتي، جبههاي پيروز شده، اساس اش همان استحكام دروني است. ظواهر، جسم، سلاح،... همه، ابزار و وسيلهاند، مهم اين است كه آن كسي كه بايد اين ابزار را به كار ببرد، كيست. اگر او يك انسان با اراده، مصمم، آگاه، با روحيه باشد، پيروز ميشود. هر جا هم كه ملّتها شكست خوردهاند، به خاطر ضعف همين بخش از قضيّه است. لذا رسم قدرت مندان دنيا، از قديم اين بودهاست. الان هم اين عربده كشيهاي امريكا را ميبينيد. طوري قضايا را تصوير ميكنند كه اين ملّتهاي منطقهِ خاورميانه تصوّر كنند كه ديگر هيچ چارهاي نيست:
در كف شير نر خون خوارهاي*** غير تسليم و رضا، كو چارهاي؟
يعني، دل او ميخواهد اين طور تصّور شود كه بالاخره يك شير نري هست، غافل از اين كه قضيّه اين طور نيست. اگر دندان و پنجه و يال و كوپال آنان، حقيقي و واقعي بود، لازم نبود اين همه خرج كنند، اين همه سياست كاري به خرج دهند، دغل بازي كنند و فريب دهند. پيدا است كه نميتوانند آن اهدافي را كه خودشان ميخواهند، دنبال كنند. يا بايد به خيانت طرف متكي شوند - مثل اين كه بالاخره معلوم شد كه سران رژيم عراق خيانت كردند - يا بايد به عدم همراهي و همكاري مردم و صاحبان ايمان متكي شوند كه در عراق هم همين اتّفاق افتاد و در افغانستان هم همين طور بود. اين كه امريكاييان آمدند و توانستند، نه چندان دشوار، يك فتح نظامي بكنند، به خاطر اين بود كه از اين ايمانها و دلهاي محكم و از اين روحيههاي پولادين، در مقابل شان نبود، والاّ آن جا كه در مقابل شان، [اين روحيهِ قوي] باشد، اين خبرها نيست. اين اعتقاد، درون انسان را اين طور ميسازد و افراد را اين طور مسلّح و مجهّز ميكند.
مهدويّت، ايدهاي اميدزا
در هدف گيري و نشانه گرفتن براي دورخيزهاي تاريخي، باز مسئلهِ مهدويّت نقش دارد. ميان آن ملّتي كه براي خودش آيندهاي نميبيند و فكر ميكند كه:، و آن ملّتي كه ميداند اين مقاومت، ايجاد يك گام بلندبه سمت آن آيندهاي است كه خداي متعال وعده داده كه براي بشريّت پيش ميآيد،آن هم نه يك وعدهِ مبهم بلكه يك وعدهِ روشن، فرق هست. رهبر آن ماجرا هم مشخّص است كه چه كسي است. او، حيّ و حاضر و زندهاست، و دل او، متصل به ملا اعلا و غيب است. ملّتي كه به چنين چيزي اعتقاد دارد، ببينيد كه براي چه اهدافي دورخيز ميكند و چه طور همتاش بالا ميرود! اين عقيده، عقيدهِ بسيار مهمّي است، كما اين كه انسان خيال ميكند خداي متعال هم اين واقعيّت را با همين تدبير ايجاد كرده كه انسانها بتوانند با همت و ارادهِ خود و با اين پشت گرميِ محكم، راهها را طيّ كنند تا اين كه ان شاء الله، آن بزرگوار بيايند و دنيا شروع شود.
ظهور، آغاز تاريخ
من، بارها اين را گفتهام. بعضي خيال ميكنند، حضرت كه آمدند، آخر دنيا است! نه، تازه شروع دنيا و شروع تاريخ بشريّت، آن وقت است! اين مدّتي كه از عمر بشريّت گذشته، چند هزار سالي است كه بشر در اين سنگلاخها و در اين بيابانها و كويرهاي وحشت ناك، همين طور سينه خيز و با زحمت رفته تا خودش را به جادهِ اتوبانِ وسيعِ عريضِ آسفالته برساند و از آن جا زندگي تاريخي خود را تازه شروع كند. آن جاده را حضرت افتتاح ميكنند. حركت تاريخي انسان، آن وقت است. آن وقت است كه استعدادهاي انسان ظهور خواهد كرد. هنوز اين دانشي كه بشر تا امروز پيدا كرده، در مقابل استعدادهايي كه خدا در وجود بشر گذاشته، صفر است. من، شايد يك وقتي گفته باشم و شما شنيده باشيد. دانشمنداني كه در اين رشتههاي علمي متخصّص اند و با همين واقعيتهاي واقعي و علمي سر و كار دارند، اين نظريه را دادهاند و اين واقعيّت را كشف كردهاند كه در وجود انسان، [توانهايي است كه هنوز استفاده نشدهاست.] اگر بشر بتواند پنجاه درصد از استعداد تمركز را مورد استفاده قرار دهد، تمام اين وسائل ارتباطي كه در دنيا هست، بيكاره و بيهوده ميشود! شما، الان، مثلاً با ماهواره يا با تلفن، از اين طرف دنيا با آن طرف دنيا تماس ميگيريد و با يكي حرف ميزنيد، امّا اگر آن پنجاه درصد از نيروي تمركزي كه در شما است، به كار بيفتد، ميتوانيد با آن طرف دنيا، بدون اين ارتباطات، تماس بگيريد و با هر كسي كه ميخواهيد، در آن سوي كرهِ زمين حرف بزنيد، فكرتان را بگوييد، فكر او را تحويل بگيريد! اين، نيروي انسان است! ما، اين نيروها را كشف نكردهايم! از اين قبيل نيروها در وجود بشر زياد است. اين عالَم اكبر، آن روز بايد بروز پيدا كند، و روز ظهورش، آن وقت است، والاّ اگر حضرت آمدند و دنيا پُر از عدل و داد شد، ولي آن هنگام، آخر عمر بشر باشد و منتظر صوراسرافيل باشيم، اين كه كار نشد! بشر، چند هزار سال با اين زحمت زندگي كند، بعد حضرت بيايند و دنيا را پُر از عدل و داد كنند و بعد هم دنيا تمام شود! وقت ظهور حضرت، دنيا، تازه شروع ميشود! با آمدن حضرت، اوّلِ زندگي بشر، اوّل تاريخ انسان و اوّل رشد و تعالي جوامع بشري به صورت كلان - نه به صورت تك تك كه حالا داريم - تازه شروع خواهد شد.
خوب، ببينيد، اين آينده و چشم انداز زندگي جامعهِ اسلامي و به طور مشخّص، جامعهِ شيعي است كه مشخّصاً ميداند كه آن بزرگوار كيست، پدرش كيست، مادرش كيست و نشانههاي ارتباط او را با خودش در موارد زيادي حس ميكند يا از ديگران ميشنود.
لزوم تلاشهاي فراوان
اين مقوله، مقولهِ مهمّي است. دربارهِ اين مقوله، هر چه كار كنيد، به جا كردهايد وخوب است، منتها همان طور كه گفتيم، هنر بزرگ اين است كه بتوانيد اين مقوله را با زبان هنرمندانهِ اثر گذار، به ذهن مخاطبان جوان و دانا و آگاه منتقل كنيد تا اين، جزء وجودشان شود. آن وقت، تحوّل عظيمي در زندگي انسانها به وجود خواهد آمد.
خداوند، توفيق تان بدهد و اِن شاء اللّه، بركات و توجّهات و نظر لطف و مرحمت آن بزرگوار، شامل حال همهِ شما، بخصوص دوستان و برادراني باشد كه مسئوليتّي قبول كردهاند و فعّاليتهاي ارزش مندي را انجام ميدهند.
والسّلام عليكم ورحمه اللّه.[1]
پینوشت:
[1]. انتشار یافته در سایت؛ ensani.ir/fa/article/download