مقدمه:
شيخ الاسلام، علاوه بر درک محضر علمي پدر، از مجلس درس و بحث ملاباقر مدرس بالک، ملاعبدالکريم مدرس مشهور اربيل و ديگر علماي برجسته کرکوک، مريوان، موصل و ساير شهرهاي عراق بهره برد و بيش از پنجاه سال به امر تدريس و تبليغ آموزههاي ديني، مشغول و علاوه بر عضويت در هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي سنندج، عهده دار امامت جماعت مسجد سيدقطب اين شهرستان نيز بود. وي در سال (1388) توسط وهابيان کور دل به شهادت رسيد. متن زير بخشي از اعتقادات اهل سنت در مورد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از زبان ايشان است.
اعتقاد به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
ما کتاب شرح عقايد ملاسعد تفتازاني را به عنوان اولين کتاب درسي کلامي خود ميخوانيم که متن آن از عمر نسفي، و شرحش از ملاسعد است. ملاسعد، مسئله حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و مسئله حضرت عيسي (عليه السلام) را به خوبي ميآورد. يکي از اعتقادات همه طلاب ديني ما در علم کلام، آمدن حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و اين آثار را براي ايشان معتقديم که جامعه بشري را نجات ميدهد. اگر از من که سنّي هستم، سؤال شود که آيا شما معتقديد که حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ميآيد؟ ميگويم: بله! وقتي اين سؤال از يک بازاري پرسيده شود هم ميگويد: بله. ولي چنين نيست که مثلاً سالي يک مرتبه، جشن ولادت آن حضرت را در ايامي خاص بگيريم؛ چون ما اهل سنت معتقد به متولد شدن ايشان نيستيم، اگر چه معتقد به ظهور حضرت در آينده هستيم.
ولادت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
هرچند مايل نيستم در مورد مسائل اختلافي بحث کنم، ولي در مورد تولد ايشان، اکثر علماي اهل سنت معتقد هستند که حضرت مهدي به دنيا نيامدهاست. شخص بنده به اين معتقدم که مسئله مهم در بحث مهدويت، ولادت نيست؛ بلکه مسئله مهم ظهور آن حضرت است. حال اگر عدهاي از مسلمين معتقد باشند که حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکري (عليه السلام) است، چه مشکلي پيش ميآيد؟! اگر اين مسئله تحقق خارجي پيدا کرده باشد، نه مشکل عقلي پيش خواهد آمد و نه امر محالي رخ دادهاست و حتي به اصول اعتقادي اهل سنت نيز ضربهاي نميزند.
نسب امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
ما معتقديم که قطعاً در يک مقطع زماني، شخصي به نام محمّد از تبار حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) ظهور خواهد کرد. برخي معتقدند که موعود از نسل امام حسن مجتبي (عليه السلام) است و بعضي تصريح ميکنند که از نسل امام حسين (عليه السلام) است! البته از نسل امام حسن (عليه السلام) يا امام حسين (عليه السلام) بودن حضرت، براي شخص بنده و براي دنياي اسلام زياد مهم نيست؛ بلکه مهم، کارهايي است که ايشان، هنگام ظهور و بعد از آن انجام ميدهند و اينکه آثار رسالت حضرت رسول اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) به وسيله ايشان مجدّداً احيا ميشود و دنيا، ان شاءالله، مملوّ از برکات اسلام ناب محمّدي خواهد شد. اگر حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ان شاءالله آمد و بنده به ايشان عرض کردم که ما اختلاف داشتيم که حضرت عالي فرزند کدام بزرگوار هستيد، قطعاً ايشان ميفرمايد که آنچه مهم است قيام و ياري کردن من است، بياييد پشت سر من و در قيام شرکت کنيد.
وظيفه مسلمانان در عصر غيبت
وظيفه قطعي کنوني ما، احياي دو مکتب حضرت رسول اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) است: يکي مکتب اعتقادي آن حضرت؛ يعني 13 سال تلاش در مکه و ديگري مکتب عملي آن حضرت؛ يعني مجاهدت 10 ساله در مدينه. پيغمبر بزرگوار ما در خلال سيزده سال حضور در مکه کارش انسان سازي، نشر توحيد و مبارزه با شرک و کفر بود. ايشان برنامه انسان سازي داشت. کار علماي اسلام در شرايط فعلي هم حفظ اين دو مکتب است؛ يعني حفظ اعتقادات توحيدي مردم و انجام شعائر مذهبي. پس ما نبايد دست روي دست بگذاريم و بگوييم حضرت مهدي تشريف ميآورد و خود هر دو مکتب رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) را احيا ميکند! ما بايد وظيفه خود را انجام دهيم، چون ممکن است خداي نکرده حضرت به اين زودي تشريف نياورد؛ زيرا ظهور ايشان دست کسي نيست؛ همچنان که رسالت هيچ پيغمبري دست انسان نبودهاست.
شرايط و اوضاع زمان ظهور
در کتاب حواشي شرح عقايد ملاسعد تفتازاني آمدهاست که محل ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عرفات ميباشد. همو ميگويد: دنيا پر از گناه، تعدي، تجاوز، بي تعهدي و بي ايماني ميشود تا راه براي ظهور آن حضرت باز شود. وقتي ما به تاريخ نگاه ميکنيم، ميبينيم اصولاً ظهور هر پيغمبري در زماني بودهاست که بي ديني و لاابالي زياد شده بود. مثل قوم لوط، قوم عاد، قوم حضرت ابراهيم، قوم حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم). ظهور همه اين پيامبران در زماني صورت پذيرفت که توده مردم از خط خداپرستي خارج شده بودند. ذوق، اين چنين حکم ميکند که ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم، در زماني است که مردم برخلاف فطرت خود عمل ميکنند و ارتباطشان با خدا و رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) تقريباً قطع ميشود.
گستره قيام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
گستره عدالت مهدوي، محدوديت جغرافيايي ندارد. مغرب و مشرق و جنوب و شمال، تحت رايت محمد المصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) در ميآيد؛ اين را احاديث به ما ميگويند. ما اکنون بلادي داريم که زير پرچم مسيحيت است، مناطقي زير پرچم يهوديت است، ذوق و عقل و نقل به من ميگويند وقتي حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيايد، ان شاءالله، تمام جامعه بشري زير پرچم اسلام قرار ميگيرند. در روايات آمدهاست که تمام زمين، زير پرچم عدل او ميرود، نه بخشي از کره زمين.
چگونگي قيام حضرت
اگرچه زمان دقيق ظهور، در روايات ما مشخص نيست، اما مشهور است اشخاصي که محضر مبارک ايشان هستند، به تعداد اصحاب بدر يعني سيصد و سيزده نفر ميباشند. 313 نفر در مقابل اين همه تکنولوژي هستهاي و وسايل پيشرفته نظامي چه کار ميتوانند بکنند؟ برخي معتقدند مسئله جنگ، يک کمک الهي است که باعث ميشود آن حضرت بر تمام امکاناتي که در آن زمان موجود است پيروز شود؛ حالا چطوري، نميدانيم. برخي ديگر نيز معتقدند خداوند متعال، قلب مردم را متوجه حضرت ميکند. يعني کساني که آن همه امکانات در اختيار دارند عاشق حضرت ميشوند. من نميتوانم قبول کنم که براي تحقق حکومت جهاني حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، نظام عليت و معلوليت از بين برود؛ چون نظام عِلّي و معلولي براي هيچ پيغمبري به هم نخورد؛ هم چنان که در تاريخ داريم که به دندان پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) سنگ زدند و دندان مبارک ايشان را شکستند! شمشيري بر فرق حضرت علي (عليه السلام) کردند و حضرت را به شهادت رساندند! بنده معتقدم در هنگام ظهور، خدا قلب مردم را متوجه آن حضرت ميکند.
آثار اعتقاد به منجي در زندگي مردم عصر حاضر، مخصوصاً مسلمانان
وقتي کلمه منجي مطرح ميشود، بايد قيد بعد از رسول الله را اضافه کرد؛ چون منجي مطلق بشريت، يقيناً حضرت رسول اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) است و کساني که پس از ايشان ميآيند و ما هم به درستي، ايشان را منجي ميدانيم، به اين خاطر است که اين بزرگواران، به لحاظ اعتقاد و عمل در خط حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) گام برميدارند.
علاوه بر آن، ايمان به منجي و ايمان به اين مسئله که در آخرالزمان کسي ميآيد که مکتب اعتقادي و عملي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) را زنده و احيا ميکند و با ظلم و ظالمين مبارزه مينمايد، يک قوت قلبي براي مسلمانان است. به عبارتي ديگر، اعتقاد به منجي، آثار يأس را از زندگي مسلمين ميزدايد. به عقيده من، ايمان به منجي ـ برخلاف اينکه بعضيها به اشتباه يا شيطنت ميگويند اين مسئله ما را به رکود و انزوا ميکشاند ـ اميد را در قلبهاي ما ميپروراند تا خوب بدانيم که هميشه پشت سر اسلام و قرآن کسي هست که آن را زنده، و پرچم اسلام را همواره بر افراشته نگه ميدارد.
نتیجه:
از مباحث مطرح شده نتایج ذیل حاصل شد:
الف) حال اگر عدهای از مسلمین معتقد باشند که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) است، چه مشکلی پیش میآید؟! اگر این مسئله تحقق خارجی پیدا کرده باشد، نه مشکل عقلی پیش خواهد آمد و نه امر محالی رخ دادهاست و حتی به اصول اعتقادی اهل سنت نیز ضربهای نمیزند.
ب) ذوق و عقل و نقل به من میگویند وقتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیاید، ان شاءالله، تمام جامعه بشری زیر پرچم اسلام قرار میگیرند. در روایات آمدهاست که تمام زمین، زیر پرچم عدل او میرود، نه بخشی از کره زمین.
ج) به عقیده من، ایمان به منجی ـ برخلاف اینکه بعضیها به اشتباه یا شیطنت میگویند این مسئله ما را به رکود و انزوا میکشاند ـ امید را در قلبهای ما میپروراند تا خوب بدانیم که همیشه پشت سر اسلام و قرآن کسی هست که آن را زنده، و پرچم اسلام را همواره بر افراشته نگه میدارد.[1]
پینوشت:
[1]. انتشار یافته در سایت؛ https://hawzah.net/fa/Magazine/View