مقدمه :
خانواده مجموعهاي از افراد است که وظيفه دارد تحت سرپرستي پدر خانواده در مسير رضايت ولي خدا خود را شکل و ارتقاء داده و در تعامل با محيط اطراف نيز نه تنها از خود پاسداري نموده بلکه براساس باورهاي خود در رشد و شکوفايي جامعه نيز تاثيرگذار باشد.
با اين تعريف از خانواده بايد اصول ديگر را نيز پذيرفت.
1ـ نقش پدر
پدر به عنوان سرپرست خانواده بايد در مسير رضايت ولي خدا گامهاي اساسي را جهت رشد و شکوفايي استعدادهاي اعضاي خانواده بردارد. پس رضايت ولي خدا يک مؤلفه اساسي است که عدم توجه به آن نه تنها مشکلي را حل نمیکند ؛ که نظام خانواده را نيز مخدوش مينمايد. رضايت ولي خدا در متن زندگي، روح حاکم بر زندگي است که در کلمه (حضور مستمر امام) تجلي مييابد. اگر اين حضور خوب احساس شود و سرپرست خانواده با درک واقع بينانه از آن، تصميم به تسري آن به اعضاي خانواده را داشته باشد گام اساسي در جهت تشکيل يک خانواده مهدوي، برداشته شدهاست.
پس تعريف مطروحه در اصل اول تعريف يک خانواده مهدوي است که ميتوانيم به اينگونه نيز اصل اول را تبيين نماييم که:
خانواده مهدوي، خانوادهاي است که با درک حضور ولي خدا در متن زندگي سعي دارد رفتار خويش را با رضايت ولي خدا انطباق داده و خود را در مسير اهداف آن سالار مکتب عشق و آن يار غائب از نظر به شکوفايي برساند تا نه تنها در مقابل اهريمنان انس و جن مقاوم باشد که آنها را نيز در مسير حق راهبري نمايد.
2ـ قبول عبوديت پروردگار
قبول عبوديت پروردگار بايد روح حاکم بر زندگي اعضاي خانواده باشد. عبوديت خدا اعضاء را در يک مسير روشن راهبري ميکند و به هويت ميرساند.
3- اصل تحول و دگرگوني ارادي اعضا خانواده.
انسان خواه ناخواه در مسير نظامي که خداوند هستي طراحي نموده در حرکت است و تحول و دگرگوني امري است دائمي و مستمر که همه افراد جامعه را شامل ميشود؛ اما گاهي اين تحول ارادي ميشود؛ و آن وقتي است که اعضاء خانواده جدي تر خويشتن خويش را با دستورات الهي همراه نمايند و خود را در مقابل عوامل تأثيرگذار رها نکنند؛ و اين وقتي است که اعضاي خانواده با شناخت و معرفت به خدا و رسول پاک او، معرفت به امام خويش نيز داشته باشد که در غير اين صورت نه تنها آنها رشدي نخواهند کرد که روز به روز به قهقرا و عقب گرد تنّزل خواهند کرد.
4- ارتقاي سطح آگاهي خانواده.
ارتقاي سطح آگاهي خانواده با توجه به اصل4، بايد اعضاء خانواده با اصول و اهداف ارزشي آشنا گردند. چه در غير اين صورت ممکن است ضمن تبعيت از خرافات و الزامات غلط که از تعصبات کور نشأت ميگيرد، تسليم بي چون و چراي عوامل تأثيرگذار منفي در جامعه شوند که هويت و ساختار شخصيت او را جريحه دار نمايند.
بايد اعضاء خانواده با امام زمان (عليه السلام) آشنا شوند و اين آشنايي نه در حد اطلاعاتي از شناسنامه و اسم و رسم آن عزيز ـ که اين خوب است ـ اما کافي نيست که بايد باور کنند او اولاً: زندهاست و ثانياً: حاضر است و غيبت او نه به منزله عدم حضور که به معناي عدم ظهور است. او ظاهر نيست اما حاضر است.
آنها بايد بدانند هر هفته امام زمان (عليه السلام) از احوالات انسان با خبر ميشود و نه تنها در طول هفته، که هر روز و نه هر روز، که هر ساعت و نه هر ساعت، که هر لحظه، زيرا امام (عليه السلام) هر وقت بخواهد و اراده کند ميداند آنچه را که بايد بداند، پس با اين آگاهي و با آن درک عبوديت حضرت حق اعضاي خانواده به آگاهي مطلوب و آزادي نسبي از غير خدا دست مييابند و نه تنها از بحرانهاي اجتماعي خلاصي مييابند و به مقام صبر و ايستادگي ميرسند. که به بالندگي و نشاط و اطمينان و آرامش و تلاش در جهت اشاعه ارزشهاي الهي دست مييازند.
5ـ اصل ارتقاء سطح سلامت جسمي و روشي خانواده مبتني بر فرهنگ مهدويت
اصل فوق به استناد مباني اسلام بايد تعريف شود. وقتي ميگوييم فرهنگ مهدويت يعني اسلام يعني قرآن و عترت (عليه السلام). يعني تماميت دين خدا،فرهنگ اسلامي يعني فرهنگي که بايد با رضايت ولي خدا همراه باشد.
سلامتي جسمي نيز بايد در جهت رضايت او باشد يعني اينکه از طريق حق به حقيقت و حق برسيم. يعني هم در مسير اطاعت از امام (عليه السلام) گام برداريم و هم در نيل به مقصد در مسير او باشيم و رضايت او را طلب نماييم در تغذيه به خويش دقت کنيم روزي حلال را بخوريم و بياشاميم و همچنين در مصرف ميانه رو باشيم و در انفاق و بخشش متناسب با ظرفيتي که داريم اقدام نماييم. طوري انفاق نکنيم که طاقت آن را نداشته باشيم.
بديهي است اگر خوراکي متناسب با حلال و حرام تعريف شود و حتي از شبهات بپرهيزيم ميتوانيم گامهاي اساسي را برداريم و از نظر روحي و رواني نيز به آرامش و سکينه و اطمينان قلبي برسيم که اين همه را وقتي به ما ميدهند که ما از کانال انتقال غذا به روح که جسم است؛ مراقبت نماييم و حق او را ادا کنيم.
اهداف کوتاه مدت و بلندمدت
اهدافي را که بايد در مسير زندگي با لحاظ اصول بالا مدنظر قرار دهيم عبارتند از:
1. اصلاح و ارتقاء سطح تفکر و تعاملات اعضاي خانواده با يکديگر و ديگران مبتني بر رضايت ولي خدا (عليه السلام).
2. زمينه سازي جهت رشد و شکوفايي استعدادهاي اعضاي خانواده و نيز استمرار ارادي حرکت انسان به سوي پروردگار.
3. انتظام و انسجام زندگي از نظر مادي و فرهنگي براساس ارزشهاي اسلامي مبتني بر تفکر و فرهنگ مهدوي.
4. مراقبت از خود و تلاش در جهت اصلاح جامعه بر اساس اصول حاکم بر باورهاي فرهنگي خانواده.
اهداف فوق اهداف کلان است که بايد هر يک از آنها به تفصيل مورد بحث و مداقه قرار گيرد. در غير اين صورت در حد کلان و به صورت شعار باقي ميماند. زيرا جمله معروفي هست که ميگويد: ميدانيم خوب چيست؛ بگو: چگونه خوبي را پياده کنيم؟ انشاء الله در مقاله بعدي از اهداف بحث ميکنيم و موارد فوق و چند مورد ديگر را به تفصيل مورد بحث قرار خواهيم داد.
نتیجه :
رويکردها، جهت و روح حاکم بر زندگي هستند که زندگي بر اساس آنها شکل ميگيرد و هويت مييابد. رويکرد زندگي مهدوي يک چيز بيشتر نيست و آن تلاش در جهت کسب رضايت ولي خدا است. اين تلاش، تلاش مقدسي است که با درک حضور امام زمان (عليه السلام) شکل گرفته و عينيت مييابد.
بياييم زندگي خوبي را با رضايت آن عزيز همراه نماييم. چراکه او آگاهاست. پس اشتباه ندارد و او آزاد از غير خدا است؛ پس گناه نميکند. آري او عزيز و دوست داشتني است؛ زيرا از ما به ما آگاهتر و از ما به ما مهربان تر است.[1]
پینوشت:
[1]. انتشار یافته در سایت؛ http://pajoohe.ir
منبع :
نشریه امان، شماره 10.
پدید آورنده: همايون صدوقي