logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
 دفاع فاطمه (علیها السلام) از امام خویش

مقدمه:

هیچ کس مانند فاطمه زهرا(سلام الله علیها) عمق و ژرفای امامت را نشناخت و هیچ فردی چون او در راه تبیین امامت و شناسایی آن و دفاع از امام خویش تلاش نکرد. او از طرق مختلف برای دفاع از امامت امامان بر حق، سعی و کوشش کرد، گاه با بیان خطبه‌های غرّا و روشنگرانه عظمت و فضیلت مقام امامت و شخص امام علی(علیه السلام) را آشکار ساخت گاه با منطق و استدلال امامت دوازده امام را به اثبات رساند و فواید و مزایای بی شمار آن را برشمرد و گاه برای اثبات امامت امام علی(علیه السلام) به محاجّه و دفاع پرداخت و آنجا که لازم دید، برای دفاع از امام خویش، جان خود را به خطر انداخت تا آنجا که اوّلین شهید راه امامت و دفاع از آن لقب گرفت. آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به انواع دفاع‌های فاطمه(سلام الله علیها) از اصل امامت و امامت امامان دوازده گانه و دفاع از شخص علی(علیه السلام) تا پای جان. امید است که سیره و روش زندگی بانوی دو جهان فاطمه زهرا( سلام الله علیها ) در دفاع از حریم ولایت وامامت سرمشقی برای منتظران ظهور ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گیرد.

تبیین جایگاه رفیع امامت

از بهترین شیوه‌های دفاع این است که مردم را نسبت به جایگاه و عظمت یک امر مهم آشنا سازیم. فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از این شیوه بهترین بهره‌ها را برد و در قالب‌های مختلف، عظمت و جایگاه رفیع و بلند امامت را بیان کرد.

1. نقش محوری امامت

یکم: همچون کعبه

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: « مَثَلُ الاِمامِ مَثَلُ الکَعبَة اِذتُؤتی وَ لاتَأتی»؛[1] مثل امام، مانند کعبه است که باید مردم (برای طواف) به سراغش بروند نه اینکه کعبه به سراغ مردم برود.

دوم: محور عرفان و معرفت

آن حضرت فرمود: « و هو الامام...قطب الاقطاب»؛[2] او امام است...و مرکز توجّه همه عارفان (و خداپرستان) می‌باشد.

سوم: وارث پیامبران

در این باره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: « نَحنُ وَسیلَتُهُ فی خَلقِه وَ نحن خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدسِهِ وَ نَحنُ حُجَّتُهُ فی غَیبِهِ وَ نحن وَرَثَة اَنبیائِه»؛[3] ما (اهل بیت) وسیله ارتباط خدا با خلق او و برگزیدگان خدا و محل قدس او و حجّت آشکار او و وارثان انبیای او هستیم.

در حدیث فوق، به چهار نقش محوری امامت اشاره شده‌است: واسطه بین خلق و خالق، جایگاه برگزیدگان الهی، حجّت و خلیفه خدا در روی زمین، و وارث انبیای الهی.

2. فلسفه و رهاورد امامت

یکم: نظم و اتحاد امّت

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در این باره فرمود: « فَجَعَلَ اللّهُ...طاعَتَنا نِظاماً لِلملةِ وَ اِمامَتَنا اَماناًلِلفُرقَة»؛[4] خداوند اطاعت و پیروی ما (اهل بیت) را سبب برقراری نظم (اجتماعی) برای امّت (اسلامی) و امامت و رهبری ما را (عامل وحدت) در امان ماندن از تفرقه قرار داده‌است.

و در جای دیگر فرمود: « اَمَا وَ اللّهِ لَو تَرَکُوا الحَقَّ عَلَی اَهلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِترَةَ نَبیّهِ لَمَا اختَلَفَ فِی اللّهِ اثنَان»؛[5] به خدا سوگند! اگر حق(امامت) را به اهلش واگذار می‌کردند و از عترت و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اطاعت می‌کردند، دو نفر هم درباره خدا(و حکم او) اختلاف نمی‌کردند.

این حدیث بیان می‌کند که امامت امامان بر حق، نه تنها وحدت اجتماعی و سیاسی امت اسلامی را در پی دارد، بلکه وحدت اعتقادی جهان را نیز می‌توانست در پی داشته باشد که متأسفانه نگذاشتند بشریت از این سعادت برخوردار شود.

دوم: نعمت دائمی، نجات ابدی و عدالت اجتماعی

فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمود: « أبوا هذه الأمّة محمّدٌ و علیّ یقیمان أودهم و ینقذانهم من العذاب الدّائم ان أطاعوهما و یبیحانهم النّعیم الدّائم ان وافقوهما»؛[6] محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام) دو پدر امت(اسلامی) می‌باشند که کجی‌های آنان را راست (و انحرافات را اصلاح) می‌کنند. اگر مردم آن دو را اطاعت کنند، از عذاب دائمی نجاتشان می‌دهند و اگر موافق و همراه آن دو باشند، نعمت‌های پایدار(الهی) را ارزانیشان دارند.

آن حضرت در بخشی از خطبه‌ای که در جمع زنان مهاجر و انصار ایراد کرده، می‌فرماید: به خدا سوگند! اگر پای در میان می‌نهادند و علی(علیه السلام) را بر زمام امور که پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برعهده او نهاده بود، می‌گذاردند و این حجت واضح را پذیرا می‌شدند، ایشان را به آسانی به راه راست می‌برد و حق هر یک را به او می‌سپرد، چنان که کسی زیانی نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است، بچیند. این شتر را سالم به مقصد می‌رساند و حرکتش برای کسی رنج آور نبود و تشنگان عدالت را از چشمه سرشار و زلال حقیقت سیراب می‌کرد؛ چشمه‌ای که آب زلال آن فوّاره زنان از هر طرفی جاری است و هرگز رنگ کدورت نپذیرد.[7]

اثبات امامت امامان و تعیین مصداق آن

حضرت فاطمه(سلام الله علیها ) در کنار تبیین جایگاه رفیع امامت، مصداق واقعی و حقیقی امامان را نیز بیان فرموده و با نام و نشان، امامت آنان را اثبات نموده‌است که در ادامه به مواردی اشاره می‌شود:

1. دوازده امام(علیهم السلام) در صحیفه فاطمه(سلام الله علیها)

مطالب صحیفه حضرت زهرا(سلام الله علیها) جزء اسرار الهی بوده فقط در اختیار اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داشت. اما برخی اصحاب همچون جابربن عبداللّه انصاری با اجازه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از برخی مطالب کلی و یا موردی آن تا حدودی اطلاع پیدا کرده بود.

جابر نقل می‌کند: خدمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسیدم و صحیفه ای نورانی دیدم. پرسیدم: این چه کتابی است؟

فرمود: « هَذَا اللَّوحُ أَهدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الَی رَسُولِهِ فِیه اِسمُ أبِی وَ اسمُ بَعلِی وَاسمُ ابنَیَّ وَ أَسمَاءُ الأَوصِیاءِ مِن وُلدِی فَأَعطَانِیهِ أَبِی لِیَسُرَّنِی بِذلِک»؛ این لوح و کتاب را خداوند به پیامبرش(صلی الله علیه و آله و سلم) اهدا کرد که در آن نام پدرم و شوهرم و اسم دو پسرم و اسامی جانشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از فرزندان من می‌باشد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن را به من عطا فرمود تا به وسیله آن خوشحالم کند.

جابر گفت: دوازده نامی که در این کتاب است، چه کسانی می‌باشند؟

فرمود: هذه أسماء الأوصیاء « أوّلهم ابن عمّی و أحد عشر من ولدی آخرهم القائم»؛ این‌ها نام‌های جانشینان پیامبرند. اول آن‌ها پسر عمویم(علی) و یازده نفر دیگر از نسل من هستند که آخرین آن‌ها قائم (آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)) است.

جابر می‌گوید: درست دقت کردم دیدم نام محمد در سه جا و نام علی در چهار مورد ثبت شده‌است.[8]

در روایت دیگر آمده که: « فیها أسماء الأئمّة من ولدی»؛[9] در این صحیفه اسامی امامان از فرزندان من می‌باشد.

در روایت سومی، حضرت زهرا(سلام الله علیها) می‌فرماید: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: « عَلِیٌّ خَیرُ مَن أُخَلِّفُهُ فِیکُم وَ هُو الاِمامُ وَ الخَلِیفَةُ بَعدِی وَ سِبطایَ وَ تِسعَةٌ مِن صُلب الحُسَینِ أَئِمَّةٌ أبرَار لَئِنِ اتَّبَعتُمُوهُم وَجَدتُمُوهُم هادِین مَهدِیِّینَ وَ لَئِن خَالَفتُمُوهُم لَیَکُونُ الاختِلافُ فِیکُم اِلَی یَوم القِیامَة»؛[10] علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می‌دهم. علی(علیه السلام) امام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم (حسن و حسین(علیهما السلام)) و نه نفر از فرزندان حسین(علیه السلام) پیشوایان و امامان پاک و نیک اند که اگر از آن‌ها پیروی کنید، آنان را هدایتگر و هدایت شده می‌یابید و اگر آنان را مخالفت کنید، تا روز قیامت (بلای تفرقه و) اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.

2. تبیین امامت برخی امامان

حضرت زهرا(سلام الله علیها) علاوه بر اینکه به صورت کلی دفاع از امامت دوازده امام نموده و امامت آن‌ها را تبیین کرده‌است، گاه به صورت موردی و بخاطر اقتضای زمان، امامت برخی از آن‌ها را بیشتر و به صورت خاص مورد تأکید قرار داده‌است.

از جمله درباره علی(علیه السلام) که امام زمانش بوده و مسئله امامت او جنبه زیربنایی داشته، مطلب را بیشتر تأکید فرموده‌است که به نمونه هایی اشاره می‌شود:

1. آن حضرت فرمود: « انسیتم قول رسول اللّه یوم غدیر خمّ من کنت مولاه فعلیّ مولاه و قوله(صلی الله علیه و آله و سلم)) انت منّی بمنزلة هارون من موسی»؛[11] آیا فراموش کردید سخنان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را در روز غدیرخم (که فرمود): هر که من مولا و رهبر او می‌باشم، علی(علیه السلام) مولای اوست؟ و این سخنش (که فرمود):(یا علی!) موقعیت تو نسبت به من، همانند موقعیت هارون به موسی است.

حضرت زهرا(سلام الله علیها) در برابر یکی از نادانان مدینه که خفّاش صفت در برابر آفتاب وجود امام علی(علیه السلام)، زبان به سرزنش گشوده بود، فرمود: « و هو الامام الرّبّانی و الهیکل النّورانی قطب الاقطاب و سلالة الاطیاب النّاطق بالصّواب نقطة دائرة الامامة و أبو بنیه الحسن و الحسین الّذین هما ریحانتی رسول اللّه سیّدی شباب اهل الجنّة»؛[12] او (علی) امام ربانی و الهی، و هیکلی نورانی، مرکز توجه همه عارفان (و خداپرستان) و فرزندی از خاندان پاکان، گوینده به حق و روا، مرکز و نقطه دایره امامت و پدر حسن و حسین، دو دسته گل پیامبر(صلی الله علیه آله و سلم) و دو سرور و بزرگ جوانان اهل بهشت است.

دفاع جانانه از علی(علیه السلام)

حضرت زهرا(سلام الله علیها) بیشترین دفاع را از امامت شخص امیر مؤمنان علی(علیه السلام) به عنوان امام زمان خویش و به عنوان خلیفه بلافصل پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و سنگ زیرین و بنیادین امامت داشته است که این دفاع‌ها را می‌توان در چند بخش بیان نمود:

یکم: تثبیت و تبیین امامت علی(علیه السلام)

در بخش‌های پیشین به این نوع دفاع از امامت اشاره شد.

دوم: بیان فضایل و سابقه پر افتخار علی(علیه السلام)

نوع دیگر دفاع آن حضرت از شخص علی(علیه السلام) این بود که در موارد لازم سابقه طولانی و فضایل بی شمار او را گوشزد می‌کرد.

گفتنی است که بیان فضایل یک فرد آن گاه مؤثر می‌افتد که خود گوینده به آن معتقد باشد. بسیارند کسانی که فضایل علی(علیه السلام) را به زبان آوردند، ولی در عمل و رفتار خود به آن اقرار و پایبندی نداشته‌اند، ولی حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تمام وجودش معتقد و معترف به فضایل علی(علیه السلام) بوده‌است.

روزی پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در یک جلسه خانوادگی به ارزش‌های علی(علیه السلام) اشاره فرمود و شدّت محبت و ارادت قلبی خود را نسبت به علی(علیه السلام) برای دخترش فاطمه(سلام الله علیها) اظهار کرد.

فاطمه(علیها السلام) گفت: « و الّذی اصطفاک و اجتباک و هداک و هدی بک الامّة لازلت مقرّةً له ما عشت»؛[13] سوگند به خدایی که تو را (به رسالت) برگزید و انتخاب کرد و تو را هدایت نمود و به وسیله تو امت را نیز هدایت کرد! همواره من به (ارزش‌ها و فضایل) او معترف(و معتقد) بوده‌ام.

اما در بیان فضایل علی(علیه السلام) نیز حضرت زهرا(علیها السلام) از زبان پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل نموده که فرمود: « علیٌّ خیر من أخلّفه فیکم»؛[14] علی(علیه السلام) بهترین کسی است که او را در میان شما جانشین قرار دادم.

در بخشی از خطبه معروف خود در مسجد مدینه درباره سابقه درخشان علی(علیه السلام) فرمود: « کلّما أوقدوا ناراً للحرب أطفأها اللّه، أو نجم قرنٌ للشّیطان و فغرت فاغرةٌ من المشرکین قذف أخاه فی لهواتها فلا ینکفی حتّی یطأصماخها باصمخه و یخمد لهبها بسیفه مکدوداً فی ذات اللّه، و مجتهداً فی أمر اللّه، قریباً من رسول اللّه سیّد أولیاء اللّه مشمّراً ناصحاً، مجدّاً کادحاً لاتأخذه فی اللّه لومة لائمٍ و أنتم فی رفاهیةٍ من العیش»؛[15] (پس از بعثت رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)) هرگاه مشرکین آتش جنگ بر افروختند، خدا آن را خاموش کرد و هرگاه شیطان سربرداشت یا مشرکی از مشرکین ندا داد یا یورش آورد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برادرش(علی(علیه السلام)) را در کام سختی‌ها و شعله‌ها می‌انداخت. و علی(علیه السلام) بر جای ننشست تا بر سر و مغز مخالفان کوبید و با شمشیر، مشکلات و تهاجمات را از سر راه(اسلام) برداشت. او (علی(علیه السلام)) رنج‌ها را برای خدا تحمّل نمود و در تحقق امر الهی تلاش کرد. یار نزدیک رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و بزرگ و سرور دوستان خدا بود. (همواره) دامن همّت به کمر زده، نصیحتگر، تلاشگر و کوشا بود. در راه خدا از سرزنش سرزنش کننده‌ای بیم به خود راه نداد، در حالی که شما (مردم) در رفاه و آسایش زندگی آرمیده بودید.

سوم: تبیین غصب خلافت علی(علیه السلام)

در روزگاری که دیگران به شدّت بر اوضاع مسلّط بودند و اجازه مخالفت و نفس کشیدن به کسی نمی‌دادند، حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تمام قدرت به دفاع از حق غصب شده و پامال شده علی(علیه السلام) برخاست و صریحاً فریاد کشید که خلافت از علی(علیه السلام) غصب شده‌است.

1. از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده‌است که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه از دست امّت بی تفاوت شکوه نمود: « اللّهُمَّ إلَیکَ نَشکُو فَقدَ نَبِیِّکَ...وَ مَنعَهُم إیَّانَا حَقَّنَا الَّذِی جَعَلتَهُ لَنَا فِی کِتابِکَ المُنزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ المُرسَل»؛[16] خدایا! به سوی تو شکایت می‌کنیم به خاطر اندوه از دست دادن پیامبرت... و اینکه ما را از حقّمان باز داشتند، همان حقّی که در کتاب نازل شده بر پیامبرت، برای ما قرار دادی.

ناله‌های حضرت به گونه‌ای بود که در مدینه منتشر می‌شد و غاصبان به شدّت از آن به خشم می‌آمدند و مانع گریه‌های آن حضرت می‌شدند.

2. از حضرت زهرا(سلام الله علیها) در حالی که در احد بر مزار حضرت حمزه(علیه السلام) عزاداری می‌کرد، پرسیدند: چرا مردم بر ضد شما و علی(علیه السلام) هجوم آوردند و حق مسلّم شما را غصب کردند؟

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در پاسخ فرمود: « لکنّها أحقادٌ بدریّةٌ و تراتٌ احدیّةٌ کانت علیها قلوب النّفاق مکتمنةٌ لامکان الوشاة فلمّا استَهدف الأمر أرسلت علینا شآبیب الآثار»؛[17] این همه کینه توزی‌ها از (جنگ) بدر و انتقام جویی‌ها از (جنگ) احد است که در دل‌های منافقان پنهان بود. پس زمانی که به هدفشان از امر (حکومت) رسیدند، تمام کینه‌ها و حسادت‌ها را بر ما فرو ریختند.

3. ام سلمه می‌گوید: خدمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسیدم و پرسیدم: ای دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردی؟ حالت چگونه است؟

فرمود: « أصبحت بین کمدٍ و کربٍ فقد النّبی و ظلم الوصیّ هتک و اللّه حجابه من أصبحت إمامته مقتضبة علی غیر ما شرع اللّه فی التّنزیل و سنّها النّبیّ فی التّأویل»؛[18] صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم، در حالی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از دست رفته و وصیّ او مظلوم واقع شده‌است. سوگند به خدا! حشمت و عظمت آن کس دریده و نابود شد که بر خلاف حکم خدا در قرآن و سنّت و سفارش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در تأویل و تفسیر قرآن، حق امامت او را غصب کردند و به دیگران سپردند.

4. آن گاه که تصمیم گرفتند به خانه ولایت هجوم برند، حضرت زهرا(سلام الله علیها) کنار در ورودی منزل خطاب به مردم کوچه و بازار فرمود: « لا عهد لی بقومٍ حضروا اسوء محضراً منکم...لم تستأمِرونا و لم تردُّوا لنا حقّا کانّکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خمّ»؛ من ملّتی را مثل شما نمی‌شناسم که این گونه بد برخورد باشند... از ما فرمان نخواستند و حق (مسلّم) ما را باز نگرداندید. گویا از آنچه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم فرمود آگاهی ندارید؟ .

و در ادامه فرمود: « و اللّه لقد عقدله (علی(علیه السلام)) یومئذٍ الولاء لیقطع منکم بذالک منها الرّجاء و لکنّکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیّکم...»؛[19] در آن روز ولایت(و رهبری) را برای او (علی(علیه السلام)) منعقد کرد (و از مردم بیعت گرفت) تا امید شما(فرصت طلبان) به خلافت قطع گردد ولکن شما رشته‌های پیوند(معنوی) میان خود و نبی خود را قطع کردید.

در این سخنان، حضرت به صورت علنی و در جمع مردم و با حضور دیگران صراحتاً از زیر پا گذاشتن حق علی(علیه السلام) سخن به میان آورده‌است.

5. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) تا آخرین لحظه برای دفاع از علی(علیه السلام) پای فشرد و لذا در بخشی از وصیّت نامه آن حضرت می‌خوانیم:

« لاتصلّ علیّ أمّةٌ نقضت عهد اللّه و عهد أبی رسول اللّه (صلّی اللّه علیه و آله) فی أمیر المؤمنین علیّ (علیه السلام)، و ظلمونی حقّی...أُذَکّرهم باللّه و برسوله ألّا تظلمونا و لا تغصبونا حقّنا الّذی جعله اللّه لنا، فیجیبونا لیلاً و یقعدون عن نصرتنا نهاراً»؛[20] امّتی که عهد و پیمان خدا و پدرم رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم) را درباره (ولایت) امیرمؤمنان علی(علیه السلام) شکستند و نسبت به حق من ظلم کردند، بر پیکر من نماز نگزارند... و آن‌هایی که نسبت به خدا و رسولش تذکّر و هشدار می‌دادم که در مورد ما (اهل بیت) ظلم روا مدارید! و حق مسلّمی را که خدا برای ما قرار داده‌است، غصب نکنید! در تاریکی شب جواب مساعد می‌دادند(که شما را یاری می‌کنیم) و در روز روشن دست از یاری ما بر می‌داشتند،(نیز) حق ندارند بر من نماز گزارند.

راستی که این عمل بانو ماندگارترین سندی است بر علیه غاصبان و زیباترین حرکتی است در افشاگری و بروز چهره منافقان.

چهارم. گریه بر مظلومیّت علی(علیه السلام)

گفتنی است حضرت زهرا(سلام الله علیها) پیش از رحلت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از مصائب علی(علیه السلام) و مظلومیت او سخت نگران بود و زمانی که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از انبوه مصائب و مشکلات علی(علیه السلام) پس از خود خبر داد فرمود: « إنّ زوجک یلاقی بعدی کذا و کذا»؛ همسرت بعد از من چنین و چنان (مصائب و مشکلات) را ملاقات می کند.

حضرت زهرا(سلام الله علیها) با یک دنیا نگرانی عرض کرد: « یا رسول اللّه ألا تدعو اللّه أن یصرف ذلک عنه»؛ ای رسول خدا! آیا از خداوند نمی خواهی که این مشکلات را از علی(علیه السلام) دور کند؟

فرمود: چرا، امّا چاره‌ای جز این نیست، زیرا انسان‌ها آزادند و از نعمت اختیار و آزادی سوء استفاده می‌کنند.[21]

و در هنگامی که مصائب علی(علیه السلام) شروع شد و خلافت او غصب گردید، یکی از شیوه‌های دفاعی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گریه بر مظلومیت علی(علیه السلام) بود. آن حضرت بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گریه می‌کرد و می‌فرمود: ...« من لعلیّ أخیک و ناصرالدّین...»؛[22] کیست (یاور) برای علی(علیه السلام) آن یاری کننده دینت.

در واپسین روزهای زندگی نیز به شدت گریه می‌کرد که علی(علیه السلام) از راز آن پرسید، و او پاسخ داد: « أبکی لما تلقی بعدی...»؛[23] به خاطر آنچه پس از من به تو خواهد رسید، گریه می‌کنم.

پنجم. سرزنش مردم

فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در بخشی از سخنان خود در جمع زنان مهاجر و انصار فرمود: « فقبحاً لفلول الحدّ و قرع الصّفاة...»؛ چه زشت است کندی شمشیرها و سستی و بازیچه بودن مردانتان!.

و ادامه داد: « ویحهم أنّی زعزعوها عن رواسی الرّسالة و قواعد النّبوّة و الدّلالة و مهبط الرّوح الأمین...»؛ وای بر آنان! چرا خلافت را از مرکز رسالت و پایه های نبوت و راهنما و مهبط وحی جبرئیل(علیه السلام) بیرون بردند!

« و ما الّذی نقموا من أبی الحسن نقموا منه و اللّه نکیر سیفه...»؛[24] چه باعث شد که (با علی(علیه السلام) کینه توزی کردند و) از ابی الحسن انتقام گرفتند؟(آری) به خدا! انتقام گرفتند به خاطر سوزش تیغ او (و پایداری او).

و در بخشی از خطبه معروف خود در مسجد خطاب به انصار فرمود: « یا معاشر الفتیة و أعضاد الملّة، و أنصار الاسلام، ما هذه الغمیزة فی حقّی، و السّنة عن ظلامتی، اما کان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله أبی یقول المرء یحفظ فی ولده...»؛ ای گروه نقبا و جوانمردان(مؤمن)! ای بازوان ملّت و یاران اسلام! این غفلت و سستی چیست که در حق من روا می دارید و چرا در برابر دادخواهی من سهل انگارید؟ آیا پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) همیشه نمی‌فرمود: حرمت مرد(بزرگ) در فرزندانش حفظ شود. با چه سرعتی دچار اعمال ناپسند شدید! و چقدر زود آب از دهان و دماغ بز لاغر فرو ریخت! (یعنی دچار غفلت شدید).

« و لکم طاقةٌ بما أحاول، و قوّةٌ علی ما أطلب و أزاول»؛[25] در حالی که شما (انصار) توان گرفتن(حق من را) دارید و نیروی کافی(برای حمایت) آنچه من مطالبه می‌کنم و از آن کنار زده شده‌ام، دارید.

و در خطبه چهارم که در نکوهش پیمان شکنان و سستی و بی تفاوتی مردم ایراد نمود، می‌فرماید: « معاشر النّاس المسرعة الی قیل الباطل، المضیة علی الفعل القبیح الخاسر أفلا یتدبّرون القرآن أم علی قلوبٍ أقفالها»؛[26] ای مردمی که به سوی سخن باطل شتابانی