مقدمه:
در قسمتهاي پيشين به بيان لزوم تبيين هدف و شناخت جايگاه و شأن انسان منتظر پرداخته و اينك به رهبري و مديريت در تربيت جامعه منتظر ميپردازيم.
رهبري و مديريت
تمامي هستي، سازماني بزرگ است و خداوند، مدير و پروردگار اين سازمان به شمار ميرود. در تقسيم بندياي، پديدههاي هستي را در دو قسم مييابيم:
پديدههاي مجبور؛
پديدههاي آزاد.
هرکدام از اين پديدهها، رهبري و مديريت ويژه خود را خواهند داشت. مديريت پديدههاي مجبور با امر، نظام، قانون و غريزهاست. رهبري و مديريت پديدههاي آزاد و در رابطه با انساني که با ترکيب خاصش به آزادي رسيده و به خودآگاهي دست يافته، با هدايت يعني بينات، کتاب و ميزان است. نتيجه همين هدايت، به پا ايستادن انسان را يا بر پايه کفر و يا بر پايه شکر در پيدارد.
آن گاه که انسان آزاد براساس ترکيب خاص خود، با حجت باطن خويش حجت ظاهر و معصوم را برميگزيند و از اين راه، پذيراي هدايت خدا ميگردد، بارش هدايتها بر او استمرار مييابد و او همراه با رنجهاي غربت و درگيري با کافران و غافلان فراسوي پروردگار هستي در حرکت خواهد بود. {يا ايها الانسان انک کادح الي ربک کدحاً فملاقيه}[1] اين گونه است که خداوند جهان هستي و انسان را ميپرورد و رهبري ميکند. انسانها اين چنين بر فراز مرکز هدايت[2] پروردگارشان مينشينند و وسعت وجودي مييابند. خداوند هم چنان که دو طينت در نهاد او گذارده، دو راه را فرا رويش ميگذارد و شرايط انتخاب او را فراهم ميسازد تا او خود بر پاي شکر يا کفر بايستد.
مديريت و رهبري خداوند، در ولايت انبيا تجسم مييابد. {من يطع الرسول فقد اطاع الله}[3] و آنها همراه بينات، کتاب و ميزان، زمينههاي خوب شدن مردم را فراهم ميسازنند. آنان زمينه انتخاب را فراهم ميکردهاند. انبيا با زبان مردم زمينه خوب شدن و انتخاب مردم را ميآفرينند. با همين روش بيناتي و ادراکات حضوري و بي واسطه مردم، آنها را مديريت و رهبري مينمايند و گنجها و انديشههاي دروني ايشان را در فرآيندي مهندسي، کشف و استخراج ميکنند و به چالش تبديل ميسازند. بايد توجه داشت آن چه ما را به رسالت پيوند زده، همان ما را به امامت پيوستهاست. اطاعت انبيا، اطاعت خداوند است. چون انبيا جز خواسته خدا خواستهاي ندارند و تنها او بر آنان حکومت ميکند. چون انبيا معصوم هستند، به اطاعت مطلق آنان دستور داده شدهاست. عصمت، نتيجه آگاهي انبيا به حکم، و موضوع و آزادي آنها از هر آن چه غير خداوندياست.
مردم پس از رسول هم به کساني نيازمند هستد که هم چون رسول، به عصمت رسيده باشند و از آنها به خودشان آگاه تر و مهربان تر باشند. امام معصوم و آگاه و مهربان، همانند رسول مردم را مديريت و رهبري ميکند رسالت را چنين پي ميگيرد، در حالي که فقاهت تنها زمينه ساز امامت است و زمينه تحمل توده مردم را فراهم ميسازد.
شاخص مديريت و رهبري معصوم
کساني ميتوانند رفعت و اوج مديريت و رهبري انبيا و امامان معصوم را درک کنند که به فهم سه شاخص دست يابند:
1. هدف معصوم: هدف او، فراهم ساختن زمينه براي انتخاب انسان است؛
2. راه و تکاليف معصوم: راه او، حدود شرع مقدس است، نه ظلم و جور؛
3. شرايط حکومت معصوم: شرايط حکومت معصوم براساس ميزان تحمل توده مردم مشخص ميشود و در طول تاريخ، مردم در زمينهاي نبودهاند که ولايت معصوم را تحمل کنند و بپذيرند. از همين رو، اگر بخواهيم حرکت ولايت را در جريان تاريخي به درستي برسيم و نقش امام را در حوادث بنماييم، بدون دست يابي به هدف، شرايط و تکليف و راه آنها ممکن نخواهد شد؛ چون هر حرکتي با معيارهاي خود تحليل و بررسي ميشود. اين گونه زمينه انتخاب افراد جامعه منتظر فراهم ميگردد، با راه و تکاليف آشنا ميشوند و آستانه تحمل آنان بالا ميرود تا بتوانند بلنداي حکومت معصوم را.[4]
اگر اين نوع ولايت و رهبري، تحمل تودهها را آماده بيابد، پا پيش مينهد و آن جا که تحمل آنان را نيابد، زمينهها را فراهم ميسازد و اگر مردم هم نپذيرند، آنها را به فراموشي نميسپرد و تنها نميگذارد و با شيوههاي گوناگون، به حفظ اسلام و مسلمانان و نفوذ آنها در درون قدرتها روي ميآورند تا زمينهها را فراهم سازند.
امامان معصوم (عليهم السلام) در طول تاريخ، همه دين و معيارهاي استنباط را پيش نهادهاند. آنان پس از ره نمودن به مکتب و در اختيار نهادن اصول و روايات و به دست دادن معيارهاي استنباط از منابع، ديگر عذري به جا نگذاشتهاند. عصر غيبت اين گونه به شکل طبيعي آغاز شد و وقت و زمانيهم براي ظهور معين نکردهاند. هنگام ظهور تنها با فراهم بودن زمينههاي تحمل توده مردم خواهد بود و تا شرايط حکومت معصوم و زمينه تحمل فراهم نشود، زمان ظهور فرا نميرسد.
چنان که گذشت، فقاهت زمينه ساز امامت است. فقيه در هنگام غيبت با روش بيناتي، تلقي مردم را از خودشان دگرگون ميسازد و جاي گاه و قدرشان را رو مينمايد تا انتظارشان را از سطح هدفهاي رفاه، عدالت و تکامل بالا ببرد. بدين سان آستانه تحمل مردم رفعت مييابد و شرايط حکومت حجت خدا فراهم ميشود. فقيه با معيار استنباطي و با اصول و جوامع، مرجع حوادث[5] آيندهاست و او با تربيت افراد جامعه منتظر، زمينه امامت و ظهور امام غايب را فراهم ميسازد.
ادامه دارد ...
پینوشتها:
[1]. انشقاق، آيه6.
[2]. {اولئک علي هديً من ربهم}، سوره بقره، آيه 5.
[3]. سوره نساء، آيه 8.
[4]. پيشين، 142.
[5]. « اما الحوادث الواقعه فارجعوا الي رواة احاديثنا». ( احتجاج، طبرسي، ج2، ص 470).
پدید آورنده: دكتر فرامرز سهراب