logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
اصول جامعه مهدوي از دیدگاه آيت الله صافي گلپايگاني

مقدمه:

در حال حاضر، نظام و جامعه‌اي كه در دنيا بيشتر عنوان دموكراسي و مردم‌سالاري را به خود مي‌بندد و نمونه جوامع به اصطلاح، مدني مي‌باشد، رژيم آمريكاست كه در دنيا علناً اول پرچم‌دار استعلا و استكبار و استضعاف جوامع ديگر است و در عين حال، خودش در استضعاف صهيونيسم و بدترين مكتب‌هاي نژادپرست قرار دارد؛ تا حدي كه سرانش به جاي آن كه مستقل باشند، تسليم نيّات پليد صهيونيست‌ها هستند؛ همان گروه اندكي كه خود را ما فوق ديگران و درجه اول، و شش ميليارد انسان دنيا را بشر درجه دوم مي‌دانند؛ اما تناقض‌هاي اين نظام، چه در داخل و چه در خارج آن بسيار است.

اصول جامعه مهدوي

جامعه مهدوي، جامعه‌اي است مبتني بر:

ـ نفي تمايز نژادي و تناقض‌هاي اجتماعي؛ بر اساس آيه: {يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ}؛ « اي مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و به صورت گروه و قبايل قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ به راستي كه گرامي‌ترين شما نزد خداوند، پرهيزكارترين شماست».[1]

ـ نفي برتري‌جويي و هر گونه استعلا؛ بر اساس آيه: {تِلْكَ الدَّارُ الْآَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا}؛ « آن خانه آخرت است كه براي كساني كه طلب برتري و فساد نداشتند قرار داديم».[2]

ـ نفي طواغيت و قلدران زمين و استبداد و قلدرمآبي؛ بر اساس آيه: {وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّة رَسُولًا أَنِ اُعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}؛ « و به تحقيق، در هر امتي، فرستاده‌اي را برانگيختيم تا خداوند را عبادت كنند و از طاغوت بپرهيزند».[3]

ـ عدالت در همه امور؛ بر اساس آيه: {كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ}؛ « قيام کننده به عدالت باشيد و براي خدا شهادت دهيد، اگر چه اين گواهي به زيانتان باشد.»[4]و نيز {لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}؛ « دشمني با جمعيتي، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند؛ عدالت پيشه كنيد كه عدالت به پرهيزكاري نزديك‌تر است».[5]

آن جامعه، جامعه‌اي خواهد بود که تمامي اصول و دستورات اخلاقي در آن پياده خواهد شد؛ دستوراتي هم‌چون: {قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}؛ « با مردم به نيكي سخن بگوييد»[6]، « و احبب لغيرك ما تحب لنفسك؛ آنچه براي خود مي‌پسندي براي ديگران نيز بپسند».[7]، {ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}؛ « بدي را با نيكي دفع كن» [8]؛ « ولاتكن عبد غيرك وقد جعلك الله حرّاً؛ بنده غير مباش؛ براستي كه خداوند، تو را آزاد آفريده است».[9] و نيز اصول متعدد ديگر كه در همه، نفي ظلم، خيانت، سوء استفاده از مقام، جاه‌طلبي، رياست‌خواهي، افراط و تفريط تناقض‌هاي اجتماعي و مفاسد ديگر منظور است.

تناقض در دنياي به اصطلاح متمدن

در دنياي امروز كه بيشتر، رژيم‌هاي لائيک بر آن حاكم‌اند و قدرت مادي و سلاح‌هاي كشتار جمعي را در دست دارند، تناقض‌هايي ديده مي‌شود كه براي هيچ انسان با وجداني قابل قبول نيست. اين تناقض‌ها هم در جوامع آن‌ها و هم در مراكز تصميم‌گيري، مثل شوراي امنيت وجود دارد و تمدن كنوني را زير سؤال برده‌است. تناقضاتي كه بين جامعه‌هاي مرفه و جامعه‌هاي محروم ديده مي‌شود، از اين تناقض‌هاست. در حالي كه ميليون‌ها نفر از كودك و سالمند‌ و زن و مرد در ‌آفريقا و اماکن ديگر، محروم و گرسنه به سر مي‌برند، در جامعه‌هاي زورگو كه ثروت دنيا را چپاول کرده‌اند، مخارج يك مجلس خوش‌گذراني و عشرت و شهوت‌راني، به مبلغي مي‌رسد كه اگر همان را به انسان‌هاي فقير بدهند، خرج ساليانه هزاران نفر از آن‌ها را تأمين مي‌کند.

به سوي مدينه فاضله

جامعه مهدوي يعني نفي تمامي اين ضعف‌ها و فسادها؛ يعني جامعه واحد جهاني و مدينه فاضله حقيقي كه همه اركان و اعضا و نهادهايش ـ همان‌گونه كه آن را رسول اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) طرح کردند ـ مانند اعضاي بدن انسان واحد، انجام وظيفه مي‌کنند.

مسير همه جوامع به سوي اين جامعه است و رسيدن بشر به اين جامعه، سنت و قاعده تخلف‌ناپذير الهي است. هر كس كه بخواهد مانع تحقق جامعه مهدوي شود، معارضه و ممانعت وي در هم كوبيده مي‌شود.

راه سعادت

تذكر اين نكته مناسب است كه تا دنيا به آن جامعه بزرگ مهدوي نرسيده، اگر جامعه‌هاي كوچك اگر بخواهند در سعادت، آسايش، قدرت، قوّت، عزت و عدالت، زندگي كنند، بايد همان اصول و مباني جامعه مهدوي را اصل و مبناي حيات اجتماعي، سياسي و اقتصادي خود قرار دهند و آن را معيار بدانند و صلاح يا فساد خود را با آن بسنجند.

نمونه‌اي از جامعه مهدوي

اكنون با اين ميزان از جوامع كوچك شهري و روستايي، مي‌توان جامعه‌اي را كه مهدوي است‌ شناسايي كرد؛ در هر شهر و روستايي كه حق رعايت مي‌شود، مردمانش از حق حمايت، و به حق عمل مي‌کنند، اتحاد و برادري در آنجا به چشم مي‌خورد، تعليم و تربيت صحيح و تقدير از اخيار و دانشمندان در آنجا رايج است، خيانت در امانت نمي‌كنند و خلاصه، حيات ديني و انساني وجود دارد، آن جامعه ـ اگر چه يك روستا باشد ـ جامعه مهدوي است.

من از خداوند منّان مي‌خواهم كه فرج آن امام عزيز و مصلح جهاني را نزديك نمايد و همه ما را از ياوران و سربازان حقيقي ايشان قرار دهد و اسلام و مسلمانان را نصرت و قوّت و شوكت عنايت فرمايد.[10]

نتیجه:

بنابر مباحث مطرح شده، جامعه مهدوی جامعه‌ای است که تمامي اصول و دستورات اخلاقي در آن پياده خواهد شد، و مسير همه جوامع به سوي این جامعه است و رسيدن بشر به اين جامعه، سنت و قاعده تخلف‌ناپذير الهي است. هر كس كه بخواهد مانع تحقق جامعه مهدوي شود، معارضه و ممانعت وي در هم كوبيده مي‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. سوره حجرات،13.

[2]. سوره قصص،83.

[3]. سوره نحل،36.

[3]. سوره نساء،135.

[4]. سوره مائده،8.

[5]. سوره بقره،83.

[6]. نهج البلاغه عبده، ج 3، ص 45.

[7]. سوره فصلت،34.

[8]. نهج البلاغه عبده، ج 3، ص 51.

[9]. پيام معظم له به افتتاحيه همايش دانشجويي ‌جامعه مهدوي، مهرماه 82، تبريز.