مقدمه:
داستان تولد حضرت ابوالفضل العباس (عليه السلام)، حاوي نکات قابل ملاحظهاي است که ميتواند سر مشقي نيکو براي تربيت مهدوي فرزندان باشد. براي روشن شدن اين مطلب، مناسب است، ابتدا به نقل داستان تولد علمدار کربلا و عواملي که آن حضرت را به يار باوفا براي امام زمان دوران خويش تبديل نمود، اشاره و از آن به عنوان الگو و نمونهاي موفق در پرورش فرزندان خويش بهره برداري نماييم.
برای من بانوی انتخاب کن تا...
بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام)، اميرمؤمنان حضرت علي (عليه السلام) به برادرش عقيل فرمود: « براي من بانويي انتخاب کن تا از او فرزندان شجاع و دليري نصيبم شود»؛ گويا حضرت، از همان ابتدا براي تربيت ياور حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) برنامهريزي کرده بود. عقيل نيز که آگاه به نسب قبايل مختلف عرب بود، انگشت اشاره بر امالبنين (سلام الله عليها) نهاد و حضرت علي (عليه السلام) با او ازدواج کرد تا در روز رويارويي عظيم حق و باطل، فرزندانش يار و ياور امام دوران، حسين بنعلي (عليه السلام) باشند و مسير هدايت را تا ابد زنده و روشن بدارند. در حقيقت امام علي (عليه السلام) فرزند دلبندش را براي واقعه کربلا ذخيره گذاشت و نام بلندش را عباس نهاد.
اميرمؤمنان علي (عليه السلام) او را از اين رو عباس ناميد که به شجاعت، شکوه به صولت و خشم او در پيکار با دشمنان آگاهي داشت.[1]
ايشان براي اينکه فرزندي براي ياري حسين (عليه السلام) در واقعه کربلا به جاي خود داشته باشد: اوّل آنکه همسري انتخاب ميکنند که بتواند چنين فرزنداني بياورد و در دامان خود آنها را تربيت کند. دوّم آنکه با انتخاب اسم مناسب، يعني عباس، از همان روزهاي نخستين به او تلقين ميکند که بايد داراي ويژگيهايي که در مفهوم اسم او هست باشد. سوّم آنکه با بوسيدن دستان آن فرزند ميخواهد بفرمايد که اين دستها بايد طوري آموزش ببينند که بتوانند در روز عاشورا ياري و حمايت جانانه از امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را داشته باشند. چهارم آنکه در هنگام شهادت خود، عهد و پيماني از حضرت عباس (عليه السلام) ميگيرند و دست امام حسين (عليه السلام) را در دست او نهاده و به او ميفهماند که بايد تا پاي جان از امام خود حمايت کند.
جالب اينکه حضرت امالبنين (سلام الله عليها) نيز براي آماده کردن فرزند دلبند خود، جهت انجام اين مأموريت و مسئوليت مهم، درس ادب، احترام و ياري فرزندان فاطمه (عليها السلام) را از زمان کودکي به فرزندان خود ميدهد. او خود واقف به مقام و مرتبه امامان بوده و خود را از همان روز اول خادمه آنها به حساب ميآورد؛ لذا در تاريخ ثبت است هنگامي که ميخواهد وارد خانه علي (عليه السلام) شود، اول از امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) اجازه ميگيرد تا ايشان اجازه دهند به عنوان خدمتکار وارد خانه شود و بعد وارد ميشود.
حضرت ابوالفضل (عليه السلام) از همان روزهاي اول تحت تأثير تربيت حضرت علي (عليه السلام) و مادرش امالبنين (سلام الله عليها)، نگاهي از سر عشق و علاقه نسبت به فرزندان فاطمه، به ويژه امام حسين (عليه السلام) داشته و همواره با احترام و ادب نسبت به آنها رفتار ميکرد، هميشه مانند غلام و عبد در مقابل مولاي خود در کنار امام حسين (عليه السلام) مينشست. از اين رو حضرت امام صادق (عليه السلام)، در زيارتنامه او ويژگي ممتاز او را عبد صالح خدا بودن و « المطيع لله و لرسوله و لأميرالمؤمنين و الحسن و الحسين؛ مطيع خداوند، پيامبر و امامان»، بر ميشمارد و حضرت عباس (عليه السلام) را اينگونه توصيف ميکند: « السلام علي ابي الفضل العباس الواسي اخاه بنفسه؛ سلام بر ابوالفضل العباس، آن عزيزي که برادرش را با ايثار جان خويش ياري کرد». همچنين حضرت وليعصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در زيارت ناحيه مقدسه، حضرت عباس (عليه السلام) را اينگونه معرفي کردهاست. « الفادي به الواقي؛ آن عزيزي که خود را فدا کرد و همه تلاش خود را براي حفظ و نگهداري امامش به کار بست».
نتيجه:
ما شيعيان ـ که خود را پيرو حضرت علي (عليه السلام) ميدانيم و حضرت عباس را الگوي زندگي خود در کنار امامان معصوم با افتخار قبول داريم ـ لازم است جزء منتظرين واقعي ايشان بوده و آمادگي کامل براي ياري حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را در خود ايجاد کنيم، بايد فرزنداني رشيد، امام شناس و مطيع ولايت، از خود به عنوان ذخيره براي ياري امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به يادگار بگذاريم، وظيفه خود را درباره تربيت صحيح آنها بهکار برده و يقين بدانيم پدران و مادران پرهيزگار و منتظران واقعي با الگوگيري از اين بزرگواران و توسل به آنها ميتوانند فرزنداني براي ياري امام زمان تربيت کنند که همچون قمر بنيهاشم وفادار به ايشان باشند.[2]
پینوشتها:
[1]. قهرمان کربلا، ص 84.
[2].انتشار یافته در سایت؛ http://forum.rasekhoon.net/thread.
پدید آورنده: علی جبار زاده