غم فراق تو دل را اگرچه سنگین است
فدای آن غم تلخت، چقدر شیرین است!
اگر چه نیست جفا، كار تو، نميدانم
چرا مرام تو در ذره پروری این است؟
دلم ز دوريات ای گل به سینهام پژمرد
نوای بلبل طبعم ز غصه غمگین است
بیا بیا كه ز یمن تو باغ ميخندد
در انتظار رُخت، بيقرار نسرین است
بیا بیا كه حضورت به گلشن دلها
برای زخم گل داغدیده تسكین است
گل ظهور تو كی برگ و بار خواهد داد؟
در انتظار فرج خوشههای پروین است
بیا كه فتنه به آفاق ميكند بیداد
ببین كه باد مخالف به پرچم دین است
همیشه منتظرت روی جاده ميمانم
نگاه باور دل امتداد پرچین است
شاعر: كاظم جیرودی