چه کند ميگذرد لحظههاي دور از تو
نميکنند مگر لحظهها عبور از تو
هزار پنجره در هر گذر گشوده شده اس
به شوق ديدن يک لحظه حضور از تو
خوش آن دمي که بيايد خبر که آمدهاي
خوش آن شبي که شود شهر غرق نور از تو
زمانه با تو چه شيرين، زمانه بيتو چه تلخ
مگر بيايي و افتد به دهر شور از تو
مرا به صبر نصيحت مکن که نتوانم
که زنده باشم و باشم دمي صبور از تو
تو چشم مايي و ما را جز اين دعايي نيست
که چشم بد همه جا باد کور و دور از تو
شاعر : دکتر غلامعلي حداد عادل