با تو خوانديم روشنيها را
فصل فصل کتاب دريا را
چشمهاي تو ميکند تفسير
لحظههاي غروب فردا را
باغ آويشن نگاهت برد
آبروي پشت بيتا را
بيتو هيچيم، هيچ مثل حباب
با تو موجيم موج دريا را
اي بهارِ هماره، باز بگير
دست تنهاترين افرا را
به لب چشمهاي ما بچشان
طعم توفانترين تماشا را
بيشتر کن زلال بيپايان
عطش جمکراني ما را
شاعر:نعمت الله شمسي پور