شب مرا به طلوع ستاره، رنگينکن
شراب خاطره را با حضور، شيرين کن
ز گرد راه برس، با خودت بهار بيار
به باغ ياد درآ، باغ را گل آذين کن
به دستهاي عطوفت گل خيالم را
ز سبزه، سبز و از آفتاب، بالين کن
زلال صدق ز سرچشمة صفا جاريست
جمال خويش در آيينه بين و تحسين کن
در اشتياق حضورت نشستنم تا کي؟
قدم به ديده بنه، مکرمت به آيين کن
شاعر : استاد محمد جواد محبت