logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
ناسازگاری مبانی دموکراسی غربی با مهدویت


مقدمه:

در نوشتار پیش رو به برخي از ارکان ويژه دموکراسي که با حکومت ديني و مهدوي، ناسازگار مي‌نمايند اشاره می‌شود.

برخی از مبانی دموکراسی غربی

الف) عقل گرايي افراطي

انسان‌ها قادرند با استفاده از عقل، همه مسائل را درک و حل کنند. عقل بر شالوده‌ها و بنيان‌هاي محکي استوار است که به نيازهاي انساني پاسخ مي‌گويد و به حل نزاع‌هاي جامعه توانايي دارد. عقل داور نهايي در منازعات است و مستقل از وحي و آموزش‌هاي الهي قدرت اداره زندگي بشر را دارد از پي آمد‌هاي عقل گرايي دين ستيزي است[1]، بلاستر مي‌گويد:  به کار گرفتن عقل، ضرورتاً نوعي بي‌حرمتي به مرجعيت در مسائل فکري و اعتقادي است. [2]

ب) انسان محوري (اومانسيم)

مهم ترين رکن دموکراسي غربي، اصالت فرد است. تلاش متفکران غربي چنين برآيندي را در منطق اجتماعي غرب نمودار ساخت که فرد انسان، اصل، اساس و غايت همه هستي است. بايد کوشيد تا حد ممکن به خواست او احترام بگذارند و هر نوع خواست و ميل انسان‌ها در محدوده توافق اکثريت معقول است و راه سعادت و خير جامعه در تنظيم قوانيني است که ضامن نفع و خير اکثريت است.[3]

ج) اصل رضايت (قبول عامه)

رضايت شهروندان در تبعيت از حکومت، عنصر اساسي در فلسفه دموکراسي است، مشروعيت حکومت نيز از همين مقبوليت ناشي مي‌شود، ولي راه پي بردن به استمرار رضايت عامه از موارد اختلافي در ميان فيلسوفان سياسي است.[4]

 

د) حاکميت مردم (اکثريت)

اصل حاکميت اکثريت از اصول مادر در دموکراسي است و اکثريت يعني نصف به علاوه يک.[5]

نتیجه:

بنابر آنچه بیان شد، عقل گرايي افراطي، انسان محوري، قبول عامه و حاکميت اکثريت از جمله مواردی است که دمکراسی غربی بر آن تاکید می‌ورزد و با مبانی و ویژگی‌های حکومت دینی و مهدویت ناسازگار می‌نمایند.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. فصلنامه، تخصصي مشرق موعود، شماره ششم، ص168.

[2]. بلاستر، ظهور و سقوط ليبراليسم غرب، ص279.

[3]. فصلنامه تخصصي مشرق موعود، شماره ششم، ص169؛ آشوري، دانشنامه سياسي، ص158.

[4]. بيات، فرهنگ واژه ها، ص273.

[5]. همان، ص274.