مقدمه:
دوران ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زمان تكامل جامعه بشري ميدانند مقصود از اين تكامل چيست؟ مقصود از اين تكامل، تكامل عقل، انديشه و ايمان، و تكامل فرهنگي و صنعتي است. انقلاب جهاني امام (عليه السلام) و گرايش ملل جهان به حضرتش، و تحقق بخشيدن به حكومت واحد جهاني كه يكي از اهداف حضرت بقية الله ارواحنا فداه است، بدون چنين تكاملي، امكانپذير نيست. برخي از شرايط تحقق چنين حكومتي را با استفاده از احاديث بازگو ميكنيم.
الف) آمادگي جهانيان
آمادگي جهانيان براي پذيرش چنين حكومتي، نخستين شرط ظهور امام و پيريزي چنين حكومتي است. گذشت زمان، به بن بست رسيدن بشر در بسياري از مشكلات، يأس و نوميدي انسان از سازمانها و تشكيلات مادي، جامعه انساني را براي پذيرش آن، آماده ميسازد. يكي از نشانههاي يأس و نوميدي انسان از چارهجوئي سازمانهاي مادي، همان است كه در روايات اسلامي بطور متواتر وارد شده كه پيش از ظهور امام، روي زمين را جور و ستم فرا ميگيرد و فشار ظلم و تعدي، آنچنان بر دوش سنگيني ميكند كه انسان را براي پذيرش انقلابي ديگر، انقلابي عميق و بنيادي آماده ميسازد. عملاً ميفهمد كه دوران چارهسازي برنامههاي مادي به پايان رسيده، و بنبست جز بيك نيروي غيبي شكسته نخواهد شد.
ب) تكامل خرد و انديشه انساني
پيریزي يك حكومت واحد جهاني و برقراري حكومت عدل و داد در كليه شؤن، به زور سر نيزه و آتش توپ و تانك امكان نمييابد. هر چند هر نوع حكومتي، به قوه و قدرت محتاج است، اما در عين حال، تنها قدرت و قوه اجرائي نيرومند، قادر بر قلع فساد و گسترش عدل و داد نيست، بلكه بايد جامعه انساني از نظر عقل و خرد و دانش و بينش، به پايهاي برسد كه طبعاً خواهان برقراري حكومت حق و قانون و طرد و نابودي ظلم و طغيان گردد. و چنين حالتي جز در پرتو تكامل فرهنگ انساني امكان ندارد. بسياري از مشكلات در عصر ظهور امام (عليه السلام)، از اين طريق حل خواهد شد.
امام باقر (عليه السلام) بر اين عنصر از عناصر پديدآرنده حكومت جهاني امام زمان (عليه السلام) در حديثي تصريح كرده، و ميفرمايد:
« اذا قام قائمنا وضع الله يده علي رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به احلامهم» (كافي، 1/25، طبع جديد)
آنگاه كه قائم ما قيام كند، خداوند دست رحمت و قدرت او را بر سربندگان ميگذارد، به وسيله او خرد و انديشههاي انساني به تكامل ميرسد.
ظلم و ستم، تعدي به حقوق الهي و مردمي، زائيده جهل و ناداني، و دور افتادگي انسان از فرهنگ اصيل انساني است. همچنين جهل و ناداني، مانع از ساختن زير دريائي و يا سفاين فضائي و راه يافتن بشر به سطح ماه و اعماق درياها نيست. فرهنگ انساني، يك فرهنگ تمام عيار است كه بخشي از آن را صنعت و اختراع تشكيل ميدهد در حالي كه ابعاد ديگر آن، به « شناخت خود و جامعه»، و « شناخت موقعيت خود در جهان» مربوط ميشود.
چنين شناختي، جز در پرتو تكامل عقول و انديشهها ميسر نميگردد. و در اين موضع، انسان آنچنان وارسته از « خودخواهي» و « خودمحوري» مي گردد. كه عشق به كمال و حقيقت را بالاترين كمال ميداند و تجاوز به حقوق انسانها را نشانه ذلت و عجز و پستي ميشمارد.
ج) تكامل صنايع
حكومت واحد جهاني، بدون تكامل صنعت –بالاخص وسائل ارتباط جمعي- امكانپذير نيست، زيرا حكومتي كه ميخواهد نداي الهي را به اقصي نقاط جهان برساند و همه مردم جهان را از پيام خود آگاه سازد، نميتواند بدون تكامل صنايع و وسائل ارتباط جمعي انجام وظيفه كند. حاكم الهي كه بايد پيام خدا را در يك شب به سراسر جهان ابلاغ كند و وظيفه مردم را در برابر حوادث و رويدادها روشن نمايد، بايد از وسائل تندرو، و دستگاههاي گزارشگر قوي و نيرومندي برخوردار باشد.
امام صادق (عليه السلام) در حديثي به اين نوع از تكامل تصريح كردهاست و ميفرمايد:
« ان قائمنا اذا قام مد الله لشيعتنا في اسماعهم و ابصارهم حتي لايكون بينهم و بين القائم بريد، يكلمهم فيسمعون و ينظرون اليه و هو في مكانه» (منتخب الاثر، ص 483. نقل از «روضه كافي»)
آنگاه كه قائم ما قيام كند، خداوند بر قدرت شنوائي و بينائي شيعيان، گسترش ميبخشد، فاصله ميان آنها و قائم را از ميان برميدارد. امام با آنان سخن ميگويد، و آنان سخنان امام را ميشنوند، و او را در جايگاه خود ميبينند.
باز در حديث ديگر فرمود:
« ان المؤمن في زمان القائم و هو بالمشرق يري اخاه الذي في المغرب و كذا الذي في المغرب يري اخاه الذي بالمشرق» (منتخب الاثر 483. نقل از حق اليقين)
مؤمن در زمان قائم كه در مشرق زندگي ميكند، برادر خود را كه در مغرب است ميبيند. و همچنين كسي كه در مغرب زندگي ميكند. برادر خود را كه در شرق است، مشاهده ميكند.
شايد اين احاديث، اشاره به تكامل صنعتي، وسائط ارتباط جمعي تلفن، تلگراف، راديو و تلويزيون يا وسائل مدرنتري باشد، كه تا آن روز در پهنه جهان پديد ميآيد، بعلاوه ابزاري كه در نتيجه گسترش علم و بروز علوم مكتوم در آن روزگار بوجود خواهدآمد، ضمن آنكه ميتوان احتمال داد مراد از اين گونه احاديث، بالا رفتن قدرت معنوي مؤمنين در آن زمان باشد.
د) ارتش واحد جهاني
هيچ حكومتي هر چه الهي و آسماني باشد، بي نياز از يك قدرت اجرائي نيست. در حكومت مهدي (عليه السلام) كه به صورت واحد جهاني برقرار ميگردد، به نيروهاي فعال و سازنده و ارتش مؤمن جهاني نياز مبرمي است كه در راه هدف، از همه چيز بگذرند و در نتيجه شجاعتر از شير و برندهتر از شمشير باشند.
و اگر در برخي از روايات، شماره آنان « سيصد و سيزده» نفر و در برخي ديگر « دوازده هزار نفر» احياناً « پانزده هزار» معين شدهاست، هدف اشاره به سران آن ارتش مؤمن است كه تحت فرمان امام (عليه السلام) انجام وظيفه ميكنند، و رعب آنان قلوب دشمنان را پر ميكند و در مقام مقابله، دشمن را شكست ميدهند. و شعار رزمندگان حضرتش: « بميران بميران» است. و در راه انجام الهي، از سرزنش هيچ سرزنشگري هراس ندارند (منتخب الاثر/486)
هـ) عمران و آباداني همه جا را فرا ميگيرد
از نظر آيات قرآن طهارت و پاكي مردم از گناه سبب ميشود كه درهاي رحمت الهي به روي آنان گشوده شود، و همه جا را نعمت و رفاه فرا گيرد.
دوران حكومت امام (عليه السلام) دوران پاكي، طهارت از گناه، و نزاهت از خلاف كاريها است. از اين جهت اميرمؤمنان (عليه السلام) درباره نتايج ظهور درخشان او چنين ميفرمايد:
« تخرج الارض نبتها و تنزل السماء بركتها و تظهر له الكنوز يملك ما بين الخافقين اربعين عاماً» (منتخب الاثر، فصل نهم، ص 487، حديث 2)
زمين گياهان خود را ظاهر ميسازد، درهاي بركت آسماني گشوده ميشود گنجها براي او آشكار ميشود امام چهل سال تمام، بر جهان حكومت ميكند.
نتیجه:
به اميد اينكه آن روز طلائي و نوراني را در سایه حکومت جهانی حضرت مهدی(علیه السلام) درك كنيم، و شاهد کمال بشریت از هر نظر بوده و در آن روز جهان افروز، از اصحاب و ياران مولا و امام مان حضرت بقيةالله(عجل الله تعالي فرجه الشريف وارواحنا لتراب مقدمه الفداء) باشيم.[1]
پینوشت:
[1]. انتشار یافته در سایت؛https://www.porseman.com/article.