logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
آينده تابناک

 

انتظار، به معناي «چشم به راه بودن و درنگ كردن به اميد پيشامدي خاص» و به بيان ديگر: «كيفيتي است روحي كه موجب به وجود آمدن حالت آمادگي است براي آنچه فرد، انتظارش را دارد» و «ضدّ آن، حالت نااميدي و بريدن از همه كس و همه چيز است». [1] از اين‏رو انتظار، در درجه نخست، ويژگي حيات و زندگي انسان است.

ماهيت زندگي انسان با انتظار و اميد به آينده عجين شده است، به گونه‏اي كه زندگي بدون انتظار، براي وي مفهومي ندارد و بدون آن، شور و نشاط لازم براي تداوم زندگي در كار نيست.

حيات اكنون بشر، ظرف پويايي، تلاش و حركت به‏سوي فردا و فرداهاست و اين چنين پويايي و حركتي بدون عنصر «انتظار» ممكن نيست؛ زيرا احتمال معقولِ «بقا و پايداري جهان» و اميد به «تداوم حيات» است، كه به زندگي كنوني معنا و مفهوم مي‏بخشد و پويايي و نيروي لازم را براي ادامه آن تأمين مي‏كند. از اين‏روست كه ماهيت زندگي با انتظار پيوندي ناگسستني دارد.

پديده انتظار آثاري دارد و نخستين اثر و نمودش اين است كه انسان را به حركت در جهت متناسب با انتظار برمي‏انگيزد و از هر حركت و گرايشي به‏سوي جهت‏هاي نامتناسب يا ناسازگار و متضاد با انتظار، باز مي‏دارد. [2]

به نظر مي‏رسد يكي از امور مهمي كه ارزش انتظار را معيّن مي‏كند، چيزي است كه انسان در انتظار آن به سر مي‏برد و چنانچه آن چيز از اهميت فوق‏العاده‏اي برخوردار باشد، انتظار مربوط به آن نيز داراي فضيلت و برتري خواهد بود.

يكي از انتظارهايي كه به عنوان اميدهاي متعالي بشر همواره از آن ياد شده است، انتظار جامعه‏اي آرماني - كه برجسته‏ترين ويژگي آن، اقامه عدل و قسط باشد  بوده است. اگرچه اغلب اديان و ملل به نوعي در انتظارِ چنان جامعه‏اي به سر مي‏برند، ولي به نظر مي‏رسد اين انتظار كه تحت عنوان مهدويّت (اعتقاد به ظهور مهدي موعود) در جامعه مسلمانان مطرح است شكل كامل آن ايده است.

با اين بيان مي‏توان گفت كه مهدويت سبزترين انديشه‏اي است كه خداوند به انسانيت هديه كرده است و مي‏رود تا با شكوفه زدن، جهان هستي را به عطر دل‏انگيز خود طراوتي بهشت‏گونه بخشد. انتظارِ پديد آمدن آن جامعه الهي، از برترينْ اعمال است.

تحليل انتظار

آنچه در نگاه نخست به مسأله انتظار، خودنمايي مي‏كند، اين است كه در واقع اين انتظار مركّب از دو عنصر است: عنصر «نفي» و عنصر «اثبات». عنصر نفي، همان بيگانگي با وضع ناشايست موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتر بودن است. اگر اين دو جنبه در روح انسان به صورت ريشه‏دار حلول كند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه‏دار خواهد شد. اين دو رشته اعمال، عبارت‏اند از: ترك هرگونه همكاري و هماهنگي با عواملي كه وضع ناشايست را به وجود آورده‏اند از يك سو، و خودسازي و خودياري و جلب آمادگي‏هاي جسماني روحي مادي و معنوي براي شكل‏گرفتن وضع مطلوب، از سوي ديگر. [3]

شهيد مرتضي مطهري، پس از اشاره به انديشه پيروزي نهايي نيروي حق بر باطل و ريشه‏دار بودن آن بين همه مردم جهان و اعتقاد مسلمانان به مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به عنوان مجري اين حاكميت، چنين مي‏نويسد: «اميد و آرزوي تحقّق اين نويد كلّي جهاني - انساني، در زبان روايات اسلامي «انتظار فَرَج» خوانده شده است و «عبادت» و بلكه «افضلِ عبادات» شمرده شده است».4[4] اصل «انتظار فرج (يعني توقّع گشايش داشتن)» از يك اصل كلّي اسلامي و قرآني ديگر استنتاج مي‏شود و آن، اصلِ «حرام بودن نوميدي از رحمت خداوند» [5] است.

مردم مؤمن به عنايت الهي، هرگز و در هيچ شرايطي اميد خويش را از دست نمي‏دهند و تسليم نااميدي و بيهوده‏گرايي نمي‏گردند. چيزي كه هست، در اين مورد خاص، اين «انتظار فرج» و اين «عدم يأس از رحمت خدا» در مورد يك عنايت عمومي خداوند به بشر است و نه به يك شخص يا گروه، و به‏علاوه توأم است با نويدهاي خاص و مشخص كه به آن، قطعيت داده است. [6]

انتظارِ موعود نه‏ فقط نويدبخش آينده‏اي زيبا و باشكوه است، كه خود اگر به‌طور صحيح مورد توجه و عمل قرار گيرد زندگي زيبا و باشكوهي را رقم خواهد زد. در احاديث فراواني ذكر شده كه خودِ انتظار فرج (گشايش الهي)، از بزرگ‏ترينْ فرج‏هاست. [7] امروزه از نظر دانش روز به اثبات رسيده كه اميد به آينده خوش و انتظار زندگي بهتر، سهم بسزايي در ايجاد خوشي در زندگي كنوني فرد دارد. پس به راحتي مي‏توان گفت: انتظار گشايش (فرج خداوند) داشتن، خود بخشي از گشايش الهي است و در مقابل، كساني كه دچار يأس و سرخوردگي و نااميدي هستند، نه‏تنها در آينده خود جز تاريكي چيزي نمي‏بينند، بلكه «اكنونِ» خود را نيز آكنده از سياهي و تاريكي مي‏كنند.

به‏سوي انتظار راستين

در جواب اين سؤال كه انتظار راستين چگونه حاصل مي‏آيد، مي‏توان به موارد ذيل كه به نوعي لازمه داشتن حالت انتظار است، اشاره نمود:

1.خودسازي فردي

كسي كه در انتظار موعود است، همواره متوجه اين امر است كه چنين تحولي قبل از هرچيز نيازمند به عناصر آماده و با ارزش انساني است كه بتوانند بار سنگين چنان اصلاحات وسيعي را در جهان به دوش بكشند و اين در درجة نخست، محتاج به بالا بردن سطح انديشه و آگاهي و آمادگي روحي و فكري براي همكاري در پياده كردن آن برنامه گسترده است.

تنگ‏نظري‏ها، كوته‏بيني‏ها، كج‏فكري‏ها، حسادت‏ها، اختلافات كودكانه و نابخردانه و به طور كلّي هرگونه نفاق و پراكندگي، با موقعيت «منتظران واقعي» سازگار نيست.

بنابراين، انتظارِ يك مصلح جهاني، به معناي آماده‏باش كامل فكري، اخلاقي، مادّي و معنوي براي اصلاح همة جهان است. فكر كنيد چنين آماده‏باشي چه‏قدر سازنده است!؟

اصلاح تمام زمين و پايان دادن به همه ستم‌ها و نابساماني‏ها، شوخي نيست و كار ساده‏اي هم نمي‏تواند باشد. آماده‏باش براي چنين هدف بزرگي بايد متناسب با آن باشد؛ يعني بايد به وسعت و عمق آن باشد. براي تحقق بخشيدن به چنين تحوّلي، انسان‌هاي بزرگ و مصمّم، بسيار نيرومند و شكست‏ناپذير، فوق‏العاده پاك و بلندنظر، كاملاً آماده و داراي بينش عميق، لازم است. [8]

2.خودياري‌‏هاي اجتماعي

منتظران راستين، در عين حال وظيفه دارند تنها به خويش نپردازند؛ بلكه بايد مراقب حال يكديگر نيز باشند و علاوه بر اصلاح خويش، در اصلاح ديگران نيز بكوشند؛ زيرا برنامه گسترده و سنگيني كه انتظارش را مي‏كشند، يك برنامة فردي نيست. در يك ميدان وسيع مبارزة دسته جمعي، هيچ فردي نمي‏تواند از حال ديگران غافل بماند؛ بلكه موظف است هر نقطه‏ضعفي را در هركجا ديد، اصلاح كند و هر موضع آسيب‏پذيري را ترميم نمايد و هر عضو ضعيف و ناتواني را تقويت كند؛ زيرا بدون شركت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزان، پياده كردن چنان برنامه‏اي امكان‏پذير نيست.

3.حل نشدن در فساد محيط

اثر مهمّ ديگري كه انتظار حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دارد، حل نشدن در مفاسد محيط و عدم تسليم در برابر آلودگي‏هاست.

هنگامي كه فساد فراگير مي‏شود و اكثريت (يا جمع كثيري) را به آلودگي مي‏كشانَد، گاهي افراد پاك در يك بن بست سختِ رواني قرار مي‏گيرند؛ بن بستي كه از يأس اصلاحات سرچشمه مي‏گيرد. حتّي گاهي فكر مي‏كنند كار از كار گذشته و ديگر اميدي به اصلاح نيست و تلاش و كوشش براي پاك نگاه داشتن خويش بيهوده است. اين يأس و نااميدي ممكن است آنها را تدريجاً به‏سوي فساد و همرنگي با محيط بكشاند و نتوانند خود را در جهان به صورت يك اقليت صالح، (در برابر اكثريت ناسالم) حفظ كنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوايي بدانند.

تنها چيزي كه مي‏تواند در آنها روح «اميد» بدمد و به مقاومت و خويشتنداري دعوت كند و نگذارد در محيط فاسد حل شوند، اميد به اصلاح نهايي است. تنها در اين صورت است كه آنها دست از تلاش و كوشش براي حفظ پاكي خويش و اصلاح ديگران برنخواهند داشت. به همين دليل، اميد را مي‏توان همواره به عنوان يك عامل مؤثّر تربيتي در تربيت شخصيّت‏هاي ناسالم شناخت. همچنين افراد صالحي كه در محيط فاسد گرفتارند، بدون اميد نمي‏توانند خويشتن را حفظ كنند. [9]

از آنچه اشاره شد، به خوبي مي‏توان دريافت كه چرا پيشوايان معصوم ما جايگاه بس والايي براي انتظار فرج (بويژه در دوران پنهانْ‏زيستي آخرين حجّت الهي) قائل بوده‏اند.

كوتاه سخنْ اين‏كه: انتظار، باوري است بارور به عمل، كه در زندگي انسان منتظر، در قالب كرداري خاص تجسم مي‏يابد. دست روي دست‏گذاردن و بي‏هيچ كُنِشِ منتظرانه، خود را منتظر دانستن، تفسيري وارونه و منافقانه از «انتظار» است.

انتظار، اعتقادي است در گروِ عمل؛ عمل كردن به آنچه فرهنگ انتظار ايجاب مي‏كند. انتظار، چشم داشتن به حاكميتي است كه در آن ناپاكان، ظالمان، متظاهران بي‏اعتقاد و معتقدان بي‏كردار، به شمشير عدالت و ديانت سپرده مي‏شوند؛ دين از بدعت‏ها، كجي‏ها، نفاق‏ها و ناروايي‏هاي بشري پيراسته مي‏گردد؛ نادرستي‏ها و ناراستي‏ها كنار مي‏روند؛ كاخ‏هاي به ظلم افراشته تاريخ، سقوط مي‏كنند؛ زنجيرهاي جهل و اسارت، گسسته مي‏شوند و نابِخردي‏ها و ناحقّي‏ها پايان مي‏يابند.

و اين است آن آينده تابناک، زيبا و باشكوهي كه انتظار سبز موعود، نويدبخش آن است.

پی نوشت ها:

 [1]. سيد محمد تقي اصفهاني، مكيال المكارم، ج 2، ص 152 .

 [2]. محمد حكيمى، عصر زندگى، ص 261 .

 [3]. ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ج 7، ص 281 .

 [4]. شيخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمه، ج 1، ص 287، حديث 6 .

 [5]. سوره يوسف، آيه 87 .

 [6]. مرتضى مطهرى، قيام و انقلاب مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف، ص 14 .

 [7]. كمال الدين و تمام النعمه، ج 1، ص 319، حديث 2 .

 [8]. نعمانى، الغيبة، ص 200، حديث 16 .

 [9]. تفسير نمونه، ج 7، صص 384 - 387 (با اندكى تصرف).

نویسنده: خدامراد سليميان