مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیْتَةً جاهِلِیَّةً: عهد میبندم شناختِ نورانی شما را در ظلماتِ ادراکم جای دهم، تا مدفنم ظلماتِ ابدیِ جاهلیت نباشد؛ و عهد میبندم ازین گوارا-نور بر جانهای دیگران نیز بنوشانم.
بندهی پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد(حافظ)
الْمَعروفُ ما أمَرْتُم بِهِ وَ الْمُنکَرُ ما نَهَیتُم عَنهُ: عهد میبندم آمر به معروف و ناهی از منکر و مروّج خوبیها باشم؛ چه، هر خوبیای یادآور جان آسمانیِ شماست که کانونِ خوبیها و معدن ملاحتهاست.
در دست هر که هست ز خوبی، قراضههاست
آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست(مولوی)
إنّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ: عهدِ دوستی میبندم با دوستداران حقیقی شما و عهدِ دشمنی میبندم با ستیزهجویانِ با شما.
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چون جانِ خویشتن دارم(حافظ)
میدانم و سرافکندهام، که گناهانم از موانع بروز انوارِ حضور شماست... عهد میبندم وجودِ سرد شدهام از گناه را با نزدیک شدن به گرمای یاد شما، که بوی مغفرت میدهد، حیاتی دوباره بخشم.
او را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوهی آن ماه پاره نیست(حافظ)
آنچه در انقلاب اسلامی ایران رخداد، ریشه در جانهای منتظر و دلهای تشنهی عدالت داشت. عهد میبندم در این راه همچنان ببالم و در راه عدالت، اعتلا و کمالجویی در جهت ظهور شما، بیش از پیش منتظر و کوشا باشم، تا هنگامهی ظهورت شرمندهی غفلت و کوتاهدستیِ گذشتهام نباشم.
روز وصلش باید از شرم آب گردیدن که ما
در فراقش زندگی کردیم و جانی داشتیم( بیدل دهلوی)
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا وَنَرَاهُ قَرِيبًا: نسیمِ عطرآگینِ ظهور شما در مشامِ تشنهی منتظران پیچیده است؛ عهد میبندم برای یاوریتان همواره مهیا باشم و در هنگامهی ظهور، اگر از زندگان باشم، تمامی توانم صرف در راه قیام تو باشد.
زمین در جستجو، هرچند بیتابانه میچرخد
ولی پیداست دیگر آن علاماتی که میگویند( زکریا اخلاقی)
عهد میبندم خود را مجهز به علم و مهارت کنم تا برای خدمت در دولت کریمهی شما توانمند باشم، و هر آنچه در توان خواهم داشت در راه شما صرف خواهم کرد. اگر از حاضرانِ واقعهی بهارینِ ظهورت نباشم، امید دارم تنم خاک آستان شما باشد.
هواییِ مشقِ انتظارم، زِ خاک گشتن چه باک دارم
هنوز دارد خطِ غبارم شکستهی کلکِ آرزویت( بیدل دهلوی)
کونوا لَنا زَیناً وَ لا تَکونوا عَلَینا شَیناً: عهد میبندم مایهی مباهات شما باشم، نه آنکه مایهی سرافکندگی شما... چه، پیرو واقعی جز این نمیتواند باشد. با اینهمه، هرچند آلوده هم باشم، جز شما پناه و طبیبی نمیشناسم.
جرأت کجا و من ز کجا لیک چاره نیست
نقاش، دامنِ تو به دستم کشیده است( بیدل دهلوی)
با امید به عنایت شما، عهد میبندم فرازوشیب این مسیر پرخم و سنگلاخ از پای نیاندازدم. عهد میبندم از سخرهی استهزاءکنندگان خسته نشوم و از ملامت سرزنشگران نهراسم؛ من دلم را با محبتِ تو است که استوار کردهام. نیز عهد میبندم در مقابل مؤمنان فروتن باشم و در برابر ظالمان، شکستناپذیر.
وفور فتنه اگر هست، آسمان با ماست
که چشم لطف ز دنیای دیگری داریم( سلمان هراتی)
یَا اللَّهُ یَا رَحْمنُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِک: الهی، جز رحمت تو سپری نیست در برابر خطاها و فتنهی آخرالزمان؛ رحمتت را بر من نازل بفرما. من نیز، در پیشگاه صاحبالزمان عهد میبندم تا برای جلب رحمتت، با قرآن و روایات مأنوس شوم.
وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید
تا کجا خواهد رمید، آخر شکار رحمت است (بیدل دهلوی)
پیامبر خوبیها فرمودند: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاق.عهد میبندم به تأسی از ایشان و خاندان پاکش هرچه بیشتر اخلاق محمدی را در وجودم بارورتر گردانم و نسبت به ارائهی الگوی عملی و اجتماعی اخلاق حسنه در میان اطرافیان و جامعه اقدام نمایم.میخواهم که با خوب بودن، به تو نزدیکتر شوم چرا که تو مظهر تمامیِ خوبیهایی.
تو آرامی، تو آشوبی، تو خوبی
تو میآیی که زشتی را بروبی
تو چون ماهی ولی کاهش نداری
تو خورشیدی، ولیکن بی غروبی( قیصر امین پور)
عهد میبندم بیش از پیش محبت شما را در دل بپرورانم، برای سلامتیتان صدقه بدهم، به نیابت از شما به زیارت ائمه و مشاهد شریفشان بروم و به نیابت از شما قرآن بخوانم. امام من، مولای من، التیام زخمهای تباریِ من...
من با تو عهد میبندم نعمتی چون تو را فراموش نکنم و با تو سخن بگویم، از دردهام، از زمانه، و از نیازهام. ای پاک، ای آنکه تمامی همه گلهای عالم به یاد تو عطر میپراکنند، دوست دارم هر صبح را با قرائت دعای عهد و یاد عطرآگین تو آغاز کنم تا جانم از بهاری جاودانی، که فصل نمیپذیرد، طراوت گیرد. مولای من...
عمری است از آنسوی عدم میآیم
گاهی به سر و گه به قدم میآیم
هرچند به باد میدهند اجزایم
تا یاد تو میکنم، بههم میآیم ( بیدل دهلوی)