مقدمه:
تربيت مهدوى به عنوان آخرين حلقه و مهمترين قسمت از زنجيره تربيتى الهى، تجلى آخرين فرصت اديان (بقيةالله) و نتيجه نهایى برنامه بلندمدت الهى در نظر گرفته شده است. در واقع، تلاشهاى حضرت آدم(علیه السلام) و صد و بيست و چهار هزار پيغمبر و معصومين(علیهم السلام)براى تربيت بشر، درحكومت مهدوى به طور كامل به ثمر مينشيند.
نخستین زمينهسازی برای بروز و ظهور آثار تربيتى اعتقاد به مهدويت، در خطاب خداوند به پيامبران و اوليا و ديگر افراد بشر، در قرآن و كتابهاى مقدس صورت گرفته است. قرآن طبق سبك و اسلوب خود، به ترسيم طرح كلى از آينده جهان و بشارت عصر رهايى پرداخته و در برخى نشانههای ظهور به اجمال اكتفا كرده و بيان جزئيات و حسب و نسب و مختصات ياران را به احاديث اهلبيت (علیه السلام) و تبيين آنان سپرده است؛ از جمله: آيات 5 و 6 سوره قصص، 55 سوره نور، 105 سوره انعام، 33 سوره توبه، 28 سوره فتح، 9 سوره صف، 81 سوره اسراء، 61 سوره زخرف و... [1]
قصد ما پرداختن به اين آيات نيست؛ بلکه نتايج آن در بعد تربيتى مورد نظر ماست، اما به عنوان شاهد مثال در روايتى از امام باقر(علیه السلام)ذيل آيه 105 سوره انبياء، در تفسير عبارت «عبادى الصالحون» مصداق آن، حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اصحاب ايشان معرفى شدهاند[2] يا در تمثل و استشهاد ائمه(علیه السلام)در مورد حيات و ممات زمين، حيات زمين به عدالت حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، بعد از موت زمين به واسطه ظلم و جور[3] و به عنوان حيات طيبه تعبیر شده است.[4]
از مجموع آيات كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم به موضوع مهدويت اشاره دارد، چنين بر ميآيد كه خداوند به گروهى از مسلمانان كه داراى دو صفت ايمان و عمل صالح هستند، سه نويد داده است: استخلاف و حكومت در زمين (آیه 5 سوره قصص و آیه 55 سوره نور)؛ نشر آیين حق به طور اساسى در همه جا (آیه 28 سوره فتح و آیه 33 سوره توبه)؛ از ميان رفتن تمام اسباب خوف و ناامنى (آیه 55 سوره نور).
اين موارد، نمايانگر بشارت خداوند به هنگام حضور مصلح جهانى در ميان مردم است. مقدمه حضور مصلح، اصلاح و تربيت مردم است كه محوريت آيات قرآنى در موضوعات مختلف، اصلاحات فردى[5] و اصلاحات اجتماعى[6] است و به زمينهسازى براى آمادگى عقلى و ايمانى بشر كمك مىكند. در كنار آن، خداوند با بشارت آمدن منجى و توصیف روزگار نهايى و دعوت به صبر و انتظار، بر اهميت موضوع مهدويت تأكيد مىكند.
به عبارت ديگر، قرآن كريم روشى ويژه و منحصر به فرد براى مطرح کردن موضوع مهدويت به كار گرفته و تمام اصول خود را در اين الگو نهادينه کرده است و با توجه به سنتهاى تخلفناپذير الهى، تحقق اين آرمان بزرگ الهى را به بشريت نوید داده و به منتظران راستين امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، بينشى روشن و مسيرى صحيح و انگيزهاى متعالى بخشيده است، و آنان را به سوى سازندگى همه جانبه در دوران انتظار فراخوانده و شاخصها و ويژگيهاى منتظران را نيز ترسيم فرموده است.[7]
پيامبران و امامان نيز معلمانى از جانب خدا براى اصلاح و تربيت بشر هستند. البته معلم جهانى و مصلح نهایى در آيات قرآن، حضرت مهدى موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است[8] كه براى اصلاح و تربيت جامع و کامل بشر ظهور خواهد كرد.
در دیگر كتب مقدس در بشارتهای عهدين قديم و جديد و زبور، اشاراتى است كه در مورد ظهور يك منتظر بشارت ميدهد و كيفيت حكم او و شیوه ارتباط او با خدا را بيان مىكند كه در اين اشارات، با سخنان پيامبر و اهلبيت(علیه السلام) تشابهات فراوانى يافت مىشود.
از جمله اين موارد، در سفر اشعيا 11: 2، 3، 4، 6، 8، 9 و 10 است كه در مورد صفات موعود منتظر بيان شده است: ..حلول مىكند بر او روح رب و روح كلمه و فهم و روح مشورت و قوه و روح معرفت و ترس خدا... حكم مىكند به انصاف و عدل... آن روزى كه بالا خواهد گرفت "قائم" پرچم را براى امتهايى كه طلب مىكنند او را و انتظار مىكشند او را.
و عبارات آن، با صفات بيان شده در روايات اسلامى كه مهدى منتظر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با حكم و فهم ميآيد و به عدل و عدالت براى ساكنان زمين و با حكم داود(علیه السلام) قضاوت مىكند و...،[9] مشابه است.
در مورد زمينهسازى انبيا با توجه به آنكه برنامه همه اديان و راهبرد همه انبيا(علیه السلام) احيا و تربيت انسان بوده است، در اعتقاد اسلامى، حكومت و تربيت مهدوى، تجلى آخرين فرصت اديان (بقية الله) در اين جهت تلقى شده است؛ چنانكه حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ابتداى ظهور، در سخنرانی خود مى فرمايد: «من باقىمانده آدم، بهترين فرزند نوح، برگزيده نسل ابراهيم(علیه السلام) و برگزيدهترين [از خاندان] محمد(صلی الله علیه و آله ) هستم»[10] در واقع، نهالى كه حضرت آدم (علیه السلام) كاشت و يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر آن را آبيارى کردند، در حكومت مهدوى به بار مىنشيند. در سخن پيشوايان دين آمده است: خوشا به حال آنان كه اين زمان را درك كنند و اگر ما هم آن زمان را درك مىكرديم، در يارى امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مىكوشيديم.[11]
در حقيقت اين رغبت و شوق پيشوايان دين، بدين دلیل بوده كه چشمانداز آرمانى همه انبيا و امامان، در حكومت مهدوى تحقق مىيابد و از اين دوره است كه تكامل بشرى شتاب مىيابد؛ هر چند در زمانهاى قبل زمينهسازى تربيتى صورت گرفته است، ولى افراد بر خلاف عصر پيش از ظهور، از زمان تحقق اين دوره تا انتهاى تاريخ مىتوانند با كمترين كوشش و هزينه به رشد و كمال دست يابند. بنابراين بديهى است كه تمامى اديان و رسولان و امامان، احساس خوبی به اين عصر و اين حكومت داشته باشند و از آن به نيكى ياد كنند.
موارد مطرح شده در مورد منجى در كتب مقدس و تبليغ و ترويج آن از طرف پیامبران الهى، آمادهسازى ذهنى افراد بشر در تمام اديان درباره وجود و ظهور منجى در آخرالزمان، توصيه به كسب آمادگى و اصلاح خویش و جامعه و در انتظار او بودن و بيان توصيفات و خصوصيات او، از جمله زمينهسازىهایی است که انبیا براى ایجاد درك و فهم در آیندگان درباره منجى آخرالزمان و اهميت اين مسئله برای آنها انجام دادهاند. «روز موعود» نتيجه تلاشهاى انبيا از آغاز پيدايش است كه همگى بسترسازان تحقق آن روز هستند.[12]
بدین ترتیب، بهترين روش براى هدايت و تربيت انسان، جهت بخشيدن به حيات اوست. قرآن، بهترين و عالىترين روش هدايتى را داراست و آيه 9 سوره اسراء بر اين مطلب اشاره دارد؛ چرا كه قرآن، روح انسانى را با بهترين روش رشد ميدهد؛ به گونهاى كه انسان هم قادر است مسائل سودمند و حكيمانه را درك، و هم راه عملى را به خوبى طى كند.[13]
اين روش، در بحث تربيت كلى الهى و نیز در بحث زمينهسازى اعتقادى مهدويت در كلام خدا جلوهگر است و در كنار آن، رهنمودهاى رهبران دينى نیز مكمل اين روش تربيتى است. همچنین بزرگواران دينى ما نیز در جهت تفهيم و ايجاد باور درست درباره مهدويت (غيبت، انتظار و ظهور) گام برداشتهاند كه پس از كسب معرفت و بصيرت درباره آن، باید بر اساس آن عمل کنیم.
به فرموده امام على(علیه السلام): علم و عمل، پيوندى نزديك دارند و كسى كه دانست، بايد عمل كند؛ چرا كه علم، عمل را فرا خواند؛ اگر آن (عمل) را يافت، ميماند و گرنه كوچ ميكند.[14]
نتیجه:
علاوه بر اینکه؛ قرآن كريم روشى ويژه و منحصر به فرد براى مطرح کردن موضوع مهدويت به كار گرفته است، زمينهسازى انبيا (علیهم السلام) نیز احيا و تربيت انسان بوده است و در اعتقاد اسلامى، حكومت و تربيت مهدوى، تجلى آخرين فرصت اديان (بقية الله) در اين جهت تلقى شده است
پی نوشت ها:
[1].عبدالرحیم مبارک، فى رحاب الامام المهدى(عجل الله تعالیفرجه الشریف)، ص16
[2].علیبنابراهیم قمی، تفسیر القمى، ج2، ص .77
[3].بحارالأنوار، ج51، ص54، ح37؛ كمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص668، ح .13
[4].علی کورانی ، المعجم الموضوعى لاحادیث الامام المهدى، ص .952
[5].سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فى تفسیر القرآن، ج18، ص 241 و .242
[6]. ر.ک: المیزان فى تفسیر القرآن، ج18، ص350 و351
[7].سید منذر حکیم، «جایگاه دكترین مهدویت در اسلام از منظر قرآن كریم»، فصلنامه انتظار، ش16، سال پنجم، 1384، ص .211
[8].قصص(28): آیه5؛ نور(24): آیه55؛ توبه(9): آیه 33؛ صف(61): آیه 9؛ فتح(48): آیه 28؛ هود(11): آیه .86
[9].شیخ مفید، الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص386
[10].النعمانی، الغیبة، ص281، ح67؛ بحارالأنوار، ج52، ص238، ح .105
[11].النعمانی، الغیبة، ص273، ح50؛ بحارالأنوار، ج52، ص243، ح .116
[12]. برگرفته از: تاریخ ما بعد الظهور، ص197؛ دكترین مهدویت، ص 81 و82.
[13].عبدالله جوادى آملى، هدایت در قرآن، ص74
[14].نهج البلاغه، حكمت .366
برگرفته از کتاب؛ آثار تربیتی اعتقاد به مهدویت