مقدمه:
یکی از دغدغه های بانوان امروز و بلکه عامل اولویت دهی بسیاری از گزینش ها و انتخاب های ایشان در مسیر زندگی، چگونگی حضور و ظهور زنان در میدان بزرگی به نام جامعه و تأثیر بر این نهاد است. هدف از این نوشتار آن بوده که جایگاه و مقصود از اجتماعی بودن زن و نیز کیفیت و نحوه حضور بانوان در جامعه از منظر فرهنگ متعالی اسلام و مهدویت مورد کنکاش قرار گیرد تا زنان منتظر موعود اسلام، نسبت خود با اجتماع را به درستی تصور، و سپس شکل صحیح آن را مورد تصدیق در فکر و عمل قرار داده و در متن زندگی خویش جاری سازند. آنچه در این مجال به خوانندگان گرامی ارائه می شود، شروع و درآمدی بر این موضوع است.
الف:انسان، موجودی اجتماعی و اسلام، دینی اجتماعی
مطالعات تاریخی در مورد انسان، به روشنی گویای این واقعیت است که انسان ها همیشه به صورت اجتماعی زندگی کرده اند و این مطلب، به صورت فطری در انسان وجود داشته است؛ بنابراین اجتماعی بودن نوع انسان، امری مسلّم و البته مورد تأیید دین می باشد. اما انسان های اولیه به این مسأله با آگاهی برخورد نمی کردند، بلکه توجه به آن، در قالب تأمین نیازها و با رهبری عواملی چون محیط و وراثت همراه بوده است.
علامه طباطبایی(رحمه الله علیه) مفسر بزرگ المیزان، توجه نخستین به این مسأله و برخورد آگاهانه با آن را به گواهی قرآن از جانب انبیا دانسته و می گوید:
اولین کسانی که به طور تفصیل [و روشن] آدمیان را به اجتماع آگاه ساختند و به طور مستقل، توجه به حفظ اجتماع نمودند، پیغمبران بودند[1] کما این که قرآن کریم می فرماید: مردم [در آغاز] يک دسته بودند؛ [و تضادى در ميان آنها وجود نداشت. به تدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافات و تضادهايى در ميان آنها پيدا شد، در اين زمان[ خداوند، پيامبران را برانگيخت؛ تا مردم را بشارت و بيم دهند و کتاب آسمانى را ـ که به سوى حق دعوت مىکرد ـ با آنها نازل نمود؛ تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى کند. [افراد با ايمان، در آن اختلاف نکردند؛] تنها [گروهى از] کسانى که کتاب را دريافت داشته بودند، و نشانههاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف کردند. خداوند ، آنهايى را که ايمان آورده بودند، به حقيقتِ آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبرى نمود. [اما افراد بىايمان، همچنان در گمراهى و اختلاف، باقى ماندند.] و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدايت مىکند.[2]
لازم به ذکر است که احکام مربوط به بُعد اجتماعی انسان، در ادیان گذشته بسیار محدود بوده است و به تدریج، جوامع انسانی هرچه به آخرین پیامبر و دین اسلام، نزدیکتر شدند، کامل تر می گشتند؛ به گونه ای که: اسلام، همه احکام خود را در قالب اجتماع ریخته و روح اجتماع را در همه این احکام، تا آخرین حدّ ممکن رسانده است. پیشوای اسلام، با آیاتی که بر او نازل می شد مردم را به طور دسته جمعی و همگانی به سوی یک زندگی سعادتمند و پاکیزه فرا می خواند. قرآن، دعوت خود را به دو صورت اعلام کرده است: [اولا] دعوت به اصل اجتماع و اتحاد؛ [دوم] دستور ساختن یک اجتماع اسلامی بر مبنای اتفاق و اتحاد و به هم پیوستگی در مسیر حفظ و حراست منافع و مزایای معنوی و مادی و دفاع از آن اجتماع.[3]
بنابراین میل به اجتماعی بودن در نوع انسان و از جمله زنان، میلی طبیعی است که باید به صورت صحیح، مهندسی و جهت داده شود.
ب:ضرورت حضور اجتماعی بانوان
اگر بخواهیم زمینه های انسانی ظهور منجی عالم بشریت را فراهم آوریم تا نارسایی های همه جوامع و به ویژه جامعه اسلامی، توسط امام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای همیشه خاتمه یابد، ایجاد جامعه ای صالح، یکی از ضروریات این آرمان محسوب می شود که اهتمام به آن، تکلیف همه مسلمانان می باشد. پر واضح است که این وظیفه، شامل بانوان ـ به عنوان مربیان منابع انسانی جامعه اسلامی ـ نیز خواهد بود. به فرموده مقام معظم رهبری:
اینکه [رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)] می فرماید: من اصبح لایهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم[4] مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید نسبت به امور مسلمانان و جامعه اسلامی و امور جهان اسلام و همه مسائلی که در دنیا می گذرد، احساس مسئولیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفه اسلامی است.[5]
بنابراین اگر انتظار فرج، تلاشی پویا برای فراهم نمودن زمینه های مردمی قیام حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، اجتماعی کردن زن منتظر، ضرورتی اجتناب ناپذیر به نظر می آید.
ج:سه رکن اجتماعی بودن زن و توجه تعادلی به آنها
برداشت صحیح از مفهوم اجتماعی بودن زن، مستلزم آن است که به مؤلفه ها و ارکان آن توجه کنیم که عبارتند از: خود، دیگری و ارتباط میان این دو.
آنچه که در درک معنای صحیح و مقبول اجتماعی بودن، بسیار تعیین کننده است، توجه به این نکته کلیدی است که باید به هر سه رکن این مفهوم، به صورت متوازن و متعادل نگریسته شود و سهم و حق هر یک به ایشان عودت داده شود. این مهم، همان رسالتی است که اسلام به عنوان دین حق، در صدد تفهیم و آموزش آن به انسان ها بوده و تفسیر خود از مقوله اجتماعی بودن را با توجه به آن بیان کرده است.
چ:آسیب اجتماعی بودن با محوریت خود
توجه نکردن به نکته اخیر باعث می شود که آثار مخرب و زیان باری، هم بر فرد و هم بر جامعه عارض گردد و به جای اینکه این مسئله، به صلاح برسد، فاسد شود. به عنوان نمونه اگر به مؤلفه خود بیش از شأن آن توجه شود، حاصل آن حس تسلط و چیرگی بر دیگران به منظور بهره کشی از آنها به نفع خویش است. مفهوم فمینیسم یا زن سالاری ـ که در گفتمان های چند ساله اخیر به چشم می خورد ـ نوعی افراط در همین مطلب است که طیّ آن، زن یا صنف زنان، به این امر تشویق می شوند که در جامعه انسانی، قدرت را برای رسیدن به منافع خویش به دست گیرند؛ حتی اگر حقوق دیگران و مردان پایمال شود[6] مصداق بارز این مسأله را می توان در جلوه نمایی و خود آرایی زنان و دختران مشاهده نمود؛ که اگر حدود این تمایل درونی بانوان در روابط اجتماعی به خوبی ترسیم نشود، آثار ویران گر آن در جامعه، بسیار زیاد خواهد بود؛ کما اینکه در تعیین حدود آن باید به گونه ای عمل شود که این میل به صورت صحیح، تأمین شده و سرکوب نگردد. توجه آموزه های ناب اسلام به هر دو بُعد، حاکی از نگاه جامع این دین مقدس به مسأله فوق مي باشد که تحت عنوان حیا و عفت بیان شده است؛ به گونه ای که در دعای منسوب به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چنین می خوانیم: اللهم تفضَّل... وعلی النساء بالحیاء و العفّة.[7]بنابراین اجتماعی بودن زن با محوریت خود: عبارت خواهد بود از مهیا کردن علمی و عملی [وی] برای آنکه بتواند دیگران را هر چه بهتر، مفیدتر و سنجیده تر به کنترل در آورد[8] که قطعاً چنین نگرشی، در آیین اسلام پذیرفتی نیست.
ح:آسیب اجتماعی بودن با محوریت دیگران
برداشت اشتباه دیگر از اجتماعی بودن زن، ناشی از توجه بیش از حد به دیگران و جمع است؛ چرا که در این صورت، رکن دیگر اجتماعی بودن، یعنی خود و شخصیت او تحت شعاع قرار گرفته و به فراموشی سپرده می شود، در این حالت، وی، تابعی از محیط شده و تلاش می کند هر چه بیشتر، خود را متناسب با اجتماع و فرهنگ و رسوم آن ـ هرچند که اشتباه باشد ـ مطابقت دهد. در چنین حالتی، زن، شخصیت مستقل خود را از دست خواهد داد و به عنوان ابزاری در خدمت اجتماع و حکمرانان آن قرار خواهد گرفت، امری که در مورد زنان غربی و نحوه حضور ایشان در جوامع غربی، کاملاً هویداست. زبان حال چنین کسانی این است که خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو؛ بدین گونه و با چنین منطقی، بانوان به موجوداتی بی شخصیت و بی اراده تبدیل خواهند شد که نمی توانند تأثیر مفیدی بر جامعه بگذارند؛ بلکه تنها، به صورت منفعلانه از جامعه متأثر می شوند؛ کما اینکه در روایات آخرالزمانی و عصر غیبت درباره این آفت نیز مانند آفت قبلی هشدار داده شده است.
نگرش قرآنی برای حفظ تعادل در این زمینه، آن است که ضمن توجه و دلسوزی نسبت به دیگران و کمک مادی و معنوی به آنها، باید مراقب بود که کرامت و کمال انسان از وی سلب نشود؛ این بیان صریح قرآن کریم است که:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛[9] اى کسانى که ايمان آوردهايد! مراقب خود باشيد! اگر شما هدايت يافتهايد، گمراهى کسانى که گمراه شدهاند، به شما زيانى نمىرساند. بازگشت همه شما به سوى خداست؛ و شما را از آنچه عمل مىکرديد، آگاه مىسازد.
نمونه بارز چنین زنانی در قرآن کریم، حضرت آسیه، همسر فرعون است؛ کما اینکه مصداق آن در بُعد منفی، همسر حضرت نوح(علیه السلام) می باشد.
س:آسیب اجتماعی بودن با محوریت ارتباط
سومین آفت دیگر اجتماعی بودن زنان، توجه بیش از حد به رکن ارتباط است؛ به گونه ای که در این صورت، بانوان از عدم حضور و ارتباط با دیگران، احساس وحشت و تنهایی می کنند و موجودیت خود را در ارتباط با دیگران می بینند. در حقیقت، بودن برای چنین شخصی بودن و وجود داشتن، به معنای مرتبط بودن است. برای جلوگیری از افتادن در دام چنین تصور اشتباهی، باید:
در نسبت میان خود و دیگری، اتکای تکوینی و وجودی از هم تفکیک شوند. اتکای تکوینی به این معناست که پیدایش مفهوم خود، در گرو آن است که فرد در ارتباط با دیگری قرار داشته باشد؛ اما این به آن معنا نیست که استقلال وجودی میان خود و دیگری برقرار نباشد. هنگامی که این اتکا به نحو وجودی در نظر گرفته شود، نه تنها پیدایش مفهوم خود در گرو ارتباط است، بلکه اصولاً هویت خود، در این ارتباط مستحیل خواهد بود. برای حفظ هر سه وجه مفهوم اجتماعی بودن، باید اتکای خود و دیگری را نسبت به هم، محدود به اتکای تکوینی بدانیم و آن را جایگزین اتکای وجودی نسازیم؛ در این صورت، ارتباط با دیگری، تمام حقیقت آدمی را در بر نخواهد گرفت.[10]
اندیشه اسلام در رفع این معضل و توجه به هویت خود، دعا و نیایش و ارتباط با خدای متعال است. همین نکته باعث شده تا انبیا و اولیای الهی در بحبوحه ارتباط با جامعه و اصلاح آن، اوقاتی از روز خود را به مناجات با خدا بپردازند؛ چنانچه در توصیف یاران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است:
شب ها نمی خوابند و در حالت عبادت، زمزمه هایی مثل صدای زنبور دارند. تمام شب را به عبادت مشغولند و روزها سواره به دشمن حمله می کنند.[11]
ش:صورت متعادل و منطقی اجتماعی بودن زن
با توجه به آفات و برداشت های ناصحیحی که درباره اجتماعی بودن بانوان ذکر شد، اسلام و فرهنگ مهدوی به گونه ای این مسئله را تصویر و تبیین نموده که حضور در جمع، ارتباط با جمع، تأثیر بر جمع بانوان، به ترتیب از خودباختگی، خودبیگانگی و خودخواهی آنان که به واسطه توجه افراطی به مقوله دیگران، ارتباط و خود به وجود می آید پاک و منزه شود و با تربیت توحیدی به خودباوری و خودآگاهی و خداخواهی مزيّن گردد.
در تصویری که اسلام از بانوی اجتماعی ارائه داده هیچ یک از مؤلفه های خود، دیگران و ارتباط، مورد اجحاف، ظلم و بی مهری یک بانوی منتظر، از حیث روحی، فکری و عاطفی به وسعتی خواهد رسید که ضمن شناخت قدر و منزلت خویش، از محدوده امیال فردی فراتر رود و به جای توجه انحصاری به منافع خود، در اندیشه نوع انسانی باشد و خود را با آن پیوند زند و از همه مهمتر، این امور را به نیت تقرب به خدای متعال و جلب رضای او به انجام رساند.
چنین فردی در عین اینکه با کسب فضائل فردی به حفظ کرامت خویش می اندیشد، در حوزه اجتماع نیز به انجام وظایفی که دین بر اساس استعدادهایش تعریف کرده، مشغول و با ایثار و احسان و شفقت و سایر فضائل اخلاق اجتماعی، به همدلی و همکاری با انسان های دیگر، حول امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در سایه سار ولایت ایشان، نایل می شود
پی نوشت ها:
[1].روابط اجتماعی در اسلام، ص8.
[2]. بقره،213
[3].روابط اجتماعی در اسلام، ص10-12.
[4]. کافی، ج2، ص163
[5].سخنرانی در اجتماع زنان خوزستان، 20/12/75.
[6].البته در مورد مردان هم می توان همین مطلب را گفت که با توجه به موضوع بحث از پرداختن به آن صرف نظر شده است.
[7].البلد الامین، ص349.
[8].دکتر خسرو باقری،سه مغالطه رایج درباره مفهوم اجتماعی بودن،فصلنامه تربیت، ص91.
[9].مائده(5)، 105.
[10].سه مغالطه رایج درباره مفهوم اجتماعی بودن، فصلنامه تربیت، ص88.
[11].بحار الانوار، ج52، ص307.
برگرفته از کتاب بایسته های زنان منتظر، نگارنده: حسن مولایی