مقدمه:
يكي از مباحث بسيار حساس و اساسي در شناخت و بررسي ابعاد گوناگون حيات ائمه(علیهم السلام) و پيروان آنها، سازمان وكالت در عصر ايشان و معرفي وكلاء و بابهاي آنها ميباشد كه ائمه اطهار(علیه السلام) با توجه به ضرورتهاي پيش آمده اقدام به ايجاد چنين تشكيلاتي كردند تا بوسيله اين سازمان بتوانند با شيعيانشان در دورترين نقاط عالم اسلام مرتبط باشند و شيعيان نيز با چنين ارتباطي بتوانند با اطمينان كامل نيازهاي شرعي و ديني خود را مرتفع سازند.
سازمان وكالت از زمان امام صادق(علیه السلام) آغاز به كار نمود و رفته رفته داراي نظم و هماهنگي و گستردگي بيشتري شد تا اينكه در عصر امامين عسكريين و سپس عصر غيبت به اوج گسترش و انسجام رسيد و غالب نقاط شيعه نشين آن زمان در عالم اسلام را زير پوشش قرار داد. اين سازمان علاوه بر جمع آوري و تحويل وجوهات شرعي، كاركردهايي از قبيل نقش علمي و ديني، نقش ارشادي در معرفي امام بعدي بعد از شهادت امام پيشين، تحويل نامهها و دريافت پاسخ آنها و رفع اختلافات و منازعات شيعيان و امثال آنها را عهده دار بود.
در اين تشكيلات امام معصوم رهبر سازمان و وكلاي برجسته سر وكيل يا وكيل ارشد ميباشند كه وكلاي ارشد نظارت بر عملكرد وكلاي نواحي مختلف را عهده دار بودند. تعداد وكلاء و نحوه عملكرد آنها بستگي به موقعيت جغرافيايي و جمعيت شيعيان آن نواحي دارد.
امام معصوم(علیه السلام) نيز به عنوان رهبري سازمان عملكردهاي دقيقي را ايفاء مينمود مانند نصب وكلا به مقام وكالت ـ تعيين جانشين براي وكلايي كه از دنيا مي رفتند ـ نظارت بر عملكرد وكلا و تعيين قلمرو فعاليت هريك، مؤاخذه وكلاي خائن و فاسد، آگاه كردن وكلا و شيعيان از كذب دعاوي دروغين وكالت و بابيت و عزل و لعن و طرد اين مدعيان دورغين و تأمين مالي و ديني وكلاء.
ارتباط ائمه با وكلاء و شيعيان به صورت رو در رو و مستقيم و يا مكاتبهاي بود كه البته اكثر اوقات براي رعايت اصل تقيه و پنهان كاري بوسيله مكاتبه صورت ميگرفت و حجم زياد توقيعات و نامهها در منابع روايي اهميت و ترجيح اين روش را تبيين ميكند البته ايام حج بهترين موقعيت تماس اعضاي اين سازمان با يكديگر و با امام، دور از چشم حكومتهاي ظالم بود.
در اين تشكيلات برخي از وكلا نقش بابيت براي امام معصوم را داشتند اين مسأله در عصر غيبت صغري وضوح بيشتري دارد بطوري كه در اين عصر چهار نفر به طور پياپي وظيفه بابيت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را عهده دار بودند و تنها وسيله ارتباط با امام مهدي محسوب مي شدند كه البته در اعصار پيشين يعني دوران حضور ائمه مسأله بابيت براي امام به اين حد پرنگ نيست.
در عصر غيبت با توجه به عدم حضور امام و دنياطلبي و شهوت راني، برخي از وكلاي ائمه كه ابتدا مورد وثوق بودند به فساد كشيده شده وعده اي هم بخاطر جاه طلبي به دروغ مدعي وكالت يا بابيت براي ائمه شدند كه طبعاً هر دو جريان مورد برخورد شديد ائمه و وكلاء ايشان قرار ميگرفتند .
در مجموع تشكيل سازمان وكالت از سوي ائمه ثمراتي بزرگ براي شيعيان داشته و تأمين كننده اهداف عالي ائمه اطهار بوده، اگرچه در اين ميان خطراتي براي ائمه مخصوصاً وكلاي ايشان پيش آمد.
بررسي عملكرد اين سازمان از عصر امام صادق(علیه السلام) تا پايان غيبت صغري نقش عمدهاي در شناخت صحيح سيره عملي معصومين بخصوص در تبيين كيفيت رهبري شيعه در عصر غيبت صغري دارد.
در اين نوشتار سعي بر آن است كه موارد ياد شده بصورت مختصر و منطقي مورد تحليل و كاوش قرار گيرد.
ضرورت انجام اين پژوهش به اين است كه شناخت دقيق تر سيره عملي معصومين در رهبري شيعه و انجام وظايف الهي ايشان بسيار حائز اهميت است و انجام پژوهشي هرچند كوتاه درباره وكلا و ابواب ائمه و تبيين سازمان وكالت در عرصه مهدويت مفيد مينمايد بايد اذعان كنم كه پيشينه و ادبيات اين مبحث را ميتوان از كتابهايي همچون تاريخ الغيبة الصغري از شهيد سيدمحمد صدر و مكتب در فرايند تكامل از دكتر سيد حسين مدرسي طباطبايي، و حياة الامام العسكري از شيخ محمد جواد طبسي و سازمان وكالت و نقش آن در عصر ائمه از دكتر محمدرضا جباري، مطالعه نمود.
كه البته در اين عنوان و موضوع، پژوهشي به شكل مقاله بسيار كم ارائه گرديده است و همين امر باعث تدوين مقاله موجود گرديد. و البته در نظم منطقي واقتباس از كتاب سازمان وكالت و نقش آن در عصر ائمه نوشته، دكتر محمدرضا جباري بسيار استفاده گرديد.
هدف از انجام اين پژوهش، تبيين و تفسير دقيق تر سيره عملي معصومان از عصر امام صادق(علیه السلام) تا پايان عصر غيبت صغري است.
اين پژوهش در مقام بيان ضرورت تشكيل سازمان وكالت است كه باعث ارتباط امامان اهل بيت(علیه السلام) با شيعيان در اقصي نقاط عالم اسلامي گرديد و اهداف عاليه و الهي ائمه توسط اين سازمان واقع شده و همچنين در مقام رد برخي از نگرشهاي باطل نسبت به معصومين است كه سعي دارند آنان را افرادي منعزل و منزوي و برخوردهاي ايشان را منفعلانه معرفي كنند.
نتايج اين پژوهش ميتواند نادرستي اين ديدگاه را نشان دهد.روش انجام اين پژوهش با توجه به تاريخي بودن ماهيت موضوع، روش تاريخي همراه با تحليل محتوي، و از نوع تحقيق بنيادي است.
بررسي و توضيح واژگان
- وكالت، وكيل، وكلا
واژه وكالت (به فتح و كسر واو) مصدر فعل وَكَلَ يَكِلُ است. در ريشه لغوي اين واژه به نوعي، معناي عجز از انجام مستقيم كار نهفته است؛ مثلاً وقتي گفته ميشود؛« رَجُلٌ عاجزٌ يَكِلُ عليه»؛ يعني كسي كه به سبب عجز از انجام كار، آن را به ديگري ميسپارد و يا وقتي گفته ميشود:« فَرَس واكلٌ»: يعني اسبي كه در دويدن نيازمند تازيانه است و كُندرَوي دارد.
واژه وكيل بر وزن فعيل و به معني مفعول است، يعني موكول اليه الأمر: و براي جمع و مؤنث نيز استعمال شده است: « هُمْ وكيلٌ عن فلان، و هي وكيلٌ»؛ و جمع آن وكلا است.
با توجه به معاني لغوي وكالت، اگر در اصطلاح، وكالت را به: تعيين كسي براي انجام كاري از جانب ديگري به موجب يك عقد و قرارداد تعريف كرده اند، متناسب با ريشه لغوي اين واژه است چرا كه موكل خود از انجام كار، مطلقاً و يا به صورت مستقيم، عاجز است، از اين رو اقدام به تعيين وكيل ميكند تا كار را از جانب او انجام دهد.[1]
در منابع فقهي، وكالت چنين تعريف شده است: « الوكالة هي تفويض أمر الي الغير ليعمل له حال حياته، أو ارجاع تمشية أمر من الأمور اليه له حالها...»[2]، وكالت عبارت است از واگذاري كاري يا ارجاع سامان دهي و پيش برد امري از امور به غير، تا در زمان حيات موكّل انجام دهد.
در پژوهش حاضر، در ميان واژه هايي كه براي كارگزاران ائمه(علیهم السلام) به كار ميرود بيشترين كاربرد متعلق به واژه وكالت و مشتقات آن، هم چون وكيل و وكلا است. با توجه به آنچه در تحليل معنا و ريشه لغوي وكالت گذشت، اقدام امامان شيعه(علیه السلام) در تعيين كساني به عنوان وكيل و نماينده آنان، به جهت نيازي بوده كه آن حضرات به اين امر احساس كرده اند، چرا كه ارتباط مستقيم امامان(علیه السلام) با شيعيان، هم به لحاظ جهات امنيتي و هم به جهت بُعد مسافت بين مراكز شيعه نشين و مركز استقرار امام(علیه السلام) امكان پذير نبود.
- سفارت، سفير، سفرا
سفارت در لغت، از ريشه سَفْر به معني كنْس(جارو كردن) است؛ لذا سْفارة يعني كُناسته: و سِفارة به معني اصلاح بين دو گروه آمده است؛ و سفير، يعني شخص اصلاح گر؛ چرا كه سفير، موجب زدودن كدورتها از قلب طرفين ميشود (متناسب با فعل كَنس، يا جارو كردن). به رسول و فرستاده نيز سفير گويند، چرا كه فرستاده از جانب كسي براي انجام كاري، آنچه را بدان مأمور شده، آشكار مينمايد. جمع واژه سفير، سفراء آمده است.[3] در متون تاريخي و روايي، واژه سفارت، سفير و سفرا معمولاً در مورد نُوّاب اربعه و برخي وكلاي سرشناس عصر غيبت صغري استعمال شده است. لذا واژه سفير و سفرا يا منصوب براي سفارت، منصَرف به نوّاب اربعه و برخي وكلاي سرشناس در حال غيبت صغرا بوده است براي نمونه شيخ طوسي در فصل مربوط به وكلاء در كتاب غيبت چنين آورده؛ فامّا السفراء الممدوحين في زمان الغيبه فاوّلهم من نصبه ابوالحسن علي بن محمد العسكري و ابومحمد الحسن بن علي بن محمد : و هو الشيخ الموثوق به ابوعمر و عثمان بن سعيد العمري(رحمة الله عليه)[4]
- بابيت، باب، ابواب
باب در لغت به معني مدخل البيت و محل عبور به داخل خانه يا يك مكان است و به مناسبت، بر آنچه كه به وسيله آن، اين مَدْخَل بسته ميشود نيز اطلاق شده است. جمع آن ابواب است.[5] واژه باب و ابواب نيز از واژه هايي است كه درباره گروهي از وكلاي خاص ائمه (علیه السلام) به كار رفته است.
واژه ي باب را برخي از دانشمندان شيعه و غير شيعه و برخي فرق وابسته به شيعه مانند نصيريه بر گروهي از وكلاي خاص و برجسته ائمه(علیه السلام) در پيش از غيبت صغري اطلاق كردهاند و در عصر غيبت صغري بر نوّاب اربعه و برخي ديگر از وكلايي كه مرتبهاي والا داشتند و واسطه صدور توقيعات بودند اطلاق ميشده است.
علل و زمينههاي تشكيل و گسترش سازمان وكالت
اين مقوله زماني بهتر تبيين ميشود كه مجموع شرايط حاكم بر عصر امام صادق(علیه السلام) تا پايان عصر غيبت صغري مورد توجه قرار گيرد اين شرايط عبارتند از:
1-1. دوري مسافت بين مناطق شيعه نشين و مراكز استقرار امامان شيعه(علیهم السلام) قرايني از گسترش نسبي شيعه در عصر امام صادق(علیه السلام) و تعداد مناطق شيعه نشين در عالم اسلام آن روزگار حكايت دارد[6] كه اين گسترش نتيجه تلاشهاي طاقت فرساي معصومين(علیه السلام) در حفظ تشيع و دفع خطرات از دامان آن بود. در اين عصر با توجه به نصوص تاريخي و روايي ميتوان به طور قطع مدعي وجود شيعيان در مناطق مدينه و عراق (به خصوص كوفه و بغداد) و ايران (به خصوص قم و مناطق جبال و خراسان) و يمن و مصر و ساير مناطق شد.[7]
تعداد 4000 شاگرد كه در ازمنه مختلف از محضر امام صادق(علیه السلام) بهره ميبردند ميتواند تأييدي بر نظريه گسترش نسبي شيعه در اين عصر باشد كه در عصر امام كاظم (علیه السلام) علي رغم سختگيريهاي بني عباس اين سير گسترش عالم تشيع ادامه يافت. تعداد وكلاي حضرت امام كاظم (علیه السلام) و كثرت اموال و وجوهاتي كه توسط آنها جمع آوري ميشد از بهترين شواهد گسترش شيعه در اين عصر است.
با توجه به بعد مسافت بين مناطق شيعه نشين و مراكز استقرار ائمه (علیه السلام) و عدم امكان سفر براي همه شيعيان جهت ملاقات با امام معصوم(علیه السلام) تعيين و نصب نماينده از سوي ائمه اطهار ضرورت داشته كه به مرور با نزديكتر شدن به دورههاي بعد، فرستادن وكلا به نقاط دور دست در نصوص تاريخي و روايي شكل روشن تري به خود ميگيرد.[8]
1-2. جوّ خفقان و دشواري ارتباط مستقيم امامان(علیه السلام) و شيعيان شرايط خاص سياسي و فشارهاي وارده از سوي حاكميت عباسي به ائمه و شيعيان و كنترلهاي شديد، ارتباط مستقيم و مشافهي ائمه(علیه السلام) با شيعيان را غيرممكن و خطرآفرين كرده بود كه اين سازمان قالب خوبي براي تقليل ارتباط مستقيم به حساب ميآمد كه در حقيقت وكلا رابطه بين ائمه و شيعيان بودند.
براي رسيدن به حقيقت مطلب و جو خفقان ميتوان به روايات زيادي[9] اشاره كرد. نظير آن فرد شيعي كه براي ملاقات با امام صادق(علیه السلام) مجبور به فروش تصنّعي خيار ميشود.[10]
1-3. عدم دسترسي شيعيان به ائمه(علیه السلام) به سبب حبس، شهادت و غيبت
از ديگر اسباب روي آوري امامان شيعه به تأسيس، گسترش و تقويت وكالت است. پديد آمدن شرايط سخت در برهههايي از زمان بود، سلطه حكومتهاي جائر عباسي و فشارهايي كه عليه ائمه (علیه السلام) وجود داشت گاه به حبس ايشان و گاه به شهادت آنان و در نهايت به غيبت خلف صالح آنان انجاميد.
در اين مقطع زماني حساس، وكلاء و سازمان وكالت بهترين پناهگاه و مرجع و ملجاء براي شيعيان بودند كه براي رفع مشكلات ديني، كلامي، فقهي و ساير امور مرتبط با امامان به نزد آنان مراجعه مي كردند.
4-1. آماده سازي شيعيان نسبت به شرايط عصر غيبت
در صورت فقدان آمادگي و زمينههاي لازم، غيبت ناگهاني امام معصوم براي شيعيان كه دو و نيم قرن از نعمت حضور امامان معصوم بهره مند بودند، ميتوانست واقعهاي غير منتظره و مشكل آفرين باشد.[11] از اينرو امامان شيعه با ايجاد شرايط مشابه، شيعه را به تدريج با شرايط عصر غيبت آشنا ميساختند. از مشخصات بارز عصر غيبت آن بود كه شيعيان تنها از طريق باب حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امكان ارتباط با آن حضرت را داشتند و همين طور براي طرح مشكلات خود بايستي آنها را به صورت مكتوب به وكلاء و ابواب حضرت تحويل مي دادند سپس پاسخ آن را در قالب توقيعات دريافت ميكردند. اين رويه در عصر امام هادي (علیه السلام) و امام عسكري (علیه السلام) كه شيعيان در آستانه ورود به عصر غيبت قرار داشتند تشديد شد. براي نمونه ميتوان به جريان تظلّم سيف بن ليث اشاره كرد كه با وجود آن كه امام در سامرا بود مطلب را كتباً به امام عسكري رساند.[12]
محدوده زماني و سير فعاليت سازمان وكالت
وكالت به مفهوم نمايندگي عمومي ائمه(علیه السلام) براي انجام يك سلسله وظايف خاص در ميان شيعيان در واقع از عصر امام صادق (علیه السلام) به بعد به وجود آمد.
در اينجا اين سؤال پيش ميآيد كه چرا سابقه چنين تشكيلاتي را در عصر امام باقر(علیه السلام) و دوره قبل از ايشان نمييابيم؟ و از سوي ديگر چرا معتقديم كه اين تشكيلات از عصر امام صادق (علیه السلام) نه عصر امام كاظم(علیه السلام) شروع به فعاليت نموده است؟
براي پاسخ به سؤال اول بايد به دو نكته توجه كرد:
نكته اوّل آنكه، تعداد شيعيان و ميزان گسترش آنها در مناطق مختلف آن قدر نبوده است كه نياز به اعزام نماينده و وكيل از جانب امام باقر (علیه السلام) و امامان پيش از ايشان باشد. مؤيد اين مطلب روايت منقول از امام صادق(علیه السلام) است كه فرمود "مرتد شدند مردم بعد از شهادت امام حسين الّا سه نفر."[13] همچنين سختي شرايط سياسي و اجتماعي در عصر امام باقر (علیه السلام) به ويژه دوران هشام بن عبدالملك مانع فعاليتهاي آن حضرت براي گسترش تشيع بوده.[14]
دوم آنكه، شرايط حاد سياسي و اجتماعي و اقتصادي نيز اجازه تشكيل چنين سازماني را نميداد. از اهداف عمده تشكيل اين سازمان جمع آوري وجوهات شرعي بوده كه شيعيان در نهايت تنگدستي به سر ميبردند، چنانكه بخشودگي خمس تا زمان امام صادق(علیه السلام) را به ضعف بنيه مالي شيعيان تعليل نموده اند. علاوه بر اين، شرايط سياسي نيز مساعد نبوده.
از عصر امام صادق با روي كارآمدن بني عباس و درگيريهاي آنان با بني اميه زمينه براي گسترش تشيع فراهم شد. همچنين شرايط سياسي هم در اواخر خلافت بني اميه و اوايل دوره بني العباس براي پايه ريزي چنين تشكيلاتي مساعد بود از اينرو ادعاي تأسيس سازمان وكالت توسط امام صادق(علیه السلام) ادعاي گزافي نخواهد بود. كما اينكه شواهد روايي زيادي بر آن گواه است.[15]
اگرچه فعاليت و گسترش آن در اين عصر هم چون عصر امام كاظم(علیه السلام) نبوده است. كه البته عصر امام كاظم اين سازمان با مشكلاتي هم چون دستگيري و شكنجه حضرت و برخي از وكلا مواجه شد.[16] ولي نواحي تحت پوشش وكلا و محدوده اقتدار آنان با تشديد فعاليتها گسترش مييافت.
پس از شهادت امام كاظم(علیه السلام) برخي از وكلاء با طرح مذهب وقف و تصاحب اموال زيادي كه از ناحيه وكالت در دستشان بود ضربه بزرگي را به پيكره سازمان وارد آوردند.[17]
امام رضا(علیه السلام) با رفع اين مشكل و حل آن، سازمان را گسترش داد و وظايفي جديد براي آن تعريف نمود و نيازهايشان را مرتفع كرد. وكلاي آن حضرت در قم[18]، كوفه[19]، بغداد[20] و ساير نقاط به فعاليت مشغول بودند و نقش عبدالرحمن بن حجاج يكي از وكلاي سرشناس حضرت در حفظ سازمان از انشعاب جديد بسيار مهم بود.[21]
علاوه بر اينكه تكيه بر اصل تقيه و شركت برخي از شيعيان در مناصب دولتي و ارتش عباسي به حفظ و استمرار فعاليت اين سازمان كمك كرد.[22]
با آغاز امامت امام جواد، به لحاظ كمي سن آن حضرت ترديدهايي بين شيعيان درباره امامت ايشان پديد آمد كه وكلاي مبّرز امام رضا(علیه السلام) در تثبيت امر امامت حضرت جواد (علیه السلام) نقش مهمي داشتند. از ميان آنها ميتوان به عبدالرحمن بن حجاج، صفوان بن يحيي و يونس بن عبدالرحمن اشاره كرد.[23]
در دوران طولاني امامت حضرت هادي با انتقال آن حضرت از مدينه به سامرا و ناممكن شدن تماس مستقيم بين امام و پيروانش، نقش مذهبي و سياسي وكالت رو به افزايش نهاد و مسئوليت بيشتري متوجه آنها شد تا جايي كه به تدريج اين سازمان تنها مرجعي شد كه ميتوانست حقانيت امام جديد را تعيين و ثابت كند براي نمونه بعد از شهادت حضرت جواد (علیه السلام) رهبران برجسته سازمان وكالت جلسهاي سرّي در منزل وكيل ارشد آن حضرت، محمد بن فرج [24] ترتيب دادند تا امام جديد را كه مشخص شد امام هادي (علیه السلام) است معرفي كنند.[25]
وكلاي امام هادي به تدريج تجربيات ارزنده اي را در سازماندهي پيروانشان در واحدهاي جداگانه به دست آوردند. اخبار تاريخي متعدد، گوياي آن است كه وكلا، شيعيان را بر مبناي نواحي گوناگون به چهار گروه تقسيم كردند:
ناحيه نخست؛ بغداد و مدائن و سواد و كوفه.
ناحيه دوم؛ بصره و اهواز.
ناحيه سوم؛ قم و همدان.
و ناحيه چهارم ؛حجاز، يمن و مصر را شامل ميشد.
هر ناحيه به يك وكيل مستقل واگذار ميشد و كارگزاران محلي تحت نظر او منصوب ميشدند.[26]
برخي از دستورالعملهاي امام هادي به وكلا، حاكي از وجود سامان مندي و نظمي خوب در سازمان وكالت در اين دوره است و همين امر موجب حفظ آن از آسيبهاي اجتناب ناپذير، پس از حملات وحشيانه متوكل به شيعيان گرديد.
در دوران دو امام هادي و امام عسكري(علیهما السلام) فعاليت سازمان وكالت گسترش يافته و تقويت شد. اهتمام اين دو امام بزرگوار بر عادت دادن شيعه به مراجعه به واسطه يا باب ايشان يعني عثمان بن سعيد عمري قرار داشت، وي مهمترين وكيل اين عصر و سپس اوايل عصر غيبت صغري بود.[27]
با شهادت امام عسكري(علیه السلام) عثمان بن سعيد، رهبري سازمان وكالت را به عنوان نخستين نماينده امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عهده گرفت. در دوران نيابت وي و به خصوص فرزندش محمد، سازمان وكالت به بيشترين ميزان گسترش خود در طول حياتش تا آن زمان دست يافت.
اين عصر با كمكهاي امام عصر و استفاده از ابزار تقيه سازمان وكالت با قوت تمام، فعاليتش را ادامه داد و حتي خيانت برخي از وكلا يا مدعيان دروغين بابيت لطمه اي بر آن وارد نساخت. با به پايان رسيدن دوران نيابت چهارمين نايب در عصر غيبت در حقيقت دوره فعاليت سازمان وكالت به اتمام رسيد و دوره جديدي به نام دوره سازمان فقاهت به وجود آمد.
چگونگي عملكرد سازمان وكالت:
سازمان وكالت بطور سامان يافته و نظام مندي هدف اصلي خويش را دنبال ميكرد كه ساختار آن را ميتوان به مثابه هرمي تصور كرد كه بالاترين بخش آن را رهبري سازمان يعني ائمه معصومين تشكيل مي دادند و به ترتيب به سمت قاعده هرم ابتدا وكلاي ارشد و بابهاي ائمه معصومين و سپس وكلاي جزء بودند كه در نواحي مختلف قرار داشتند. علاوه بر وكلاي مقيم در نواحي گاهي وكلاي بسياري نيز به صورت سيار فعال بوده و وظيفه ايجاد ارتباط را ايفاء ميكردند كه يكي از مهمترين وظايف وكلاي سيار تحويل وجوه شرعي جمع شده نزد وكلا به پيشگاه امامان بود.
البته بر تشكيلات همواره اصل تقيه و پنهان كاري حاكم بود.
وكلاي بكار گرفته شده ميبايست طبق دستورالعمل مشخص كه از بالا بر ايشان معين ميشد وظايف محوله را انجام ميدادند كه در صورت تخطّي مورد مؤاخذه واقع ميشدند.
اين وكلاء براي امرار معاش گاه متكّي بر درآمد شخصي بودند و در موارد بسياري نوعي مقرّري و حقوق و گاه وكالت در مصرف وجوه شرعي به آنان اعطا ميشد.
يكي از مهمترين وظايف سازمان وكالت جمع آوري و تحويل وجوه شرعي، هدايا و نذورات بود. كه نزد وكلاء صورت مي گرفت و وكلاء يا خود يا توسط وكلاي سيار وجوه را به ائمه ميرساندند.
وكلاء در قبال اخذ وجوهات شرعي، قبض و رسيدي نيز صادر ميكردند كه البته در برههاي خاص اين امر به لحاظ جهات امنيتي انجام نميشد. اموال نيز پس از تحويل به امام(علیه السلام) يا باب او در موارد خاصي مصرف ميشد. اينك چگونگي ساختار سازمان وكالت و شيوه عملكرد آن را مورد بررسي قرار ميدهيم.
3-1. امامان شيعه رهبري سازمان وكالت
چنان كه آمد رهبري اصلي سازمان وكالت با امامان شيعه بود كه از امام صادق(علیه السلام) شروع و به امام عصر ختم ميشود. حضرات معصومين(علیه السلام) در ايفاي نقش رهبري وظايف مهمي از قبيل تعيين و نصب وكلا و بابها، تبيين شخصيت وكلا براي شيعيان، مقابله با جريانهاي انحرافي مرتبط با سازمان وكالت ،تبيين وظايف و نظارت بر عملكرد وكلا و بابها، تأمين مالي وكلا و بابها و تأمين امنيت سازمان وكالت را برعهده داشتند.
3-2. وكلا و بابها، كارگزاران سازمان وكالت
اگرچه ائمه(علیه السلام) با ايفاي نقش رهبري در سازمان وكالت تأثير به سزا در جريان امور آن داشتند ولي تحقق منوّيات ايشان مترتب بر شيوه عملكرد دستياران آنها يعني بابها و وكلا بود. بخشي از اعضاي سازمان وكالت را بابها و سفراي ائمه تشكيل ميدادند. اينان وكلاي ممتاز برجسته بودند كه در حقيقت معاونان ائمه در هدايت و رهبري فعاليتهاي سازمان وكالت محسوب ميشدند.
از اينان ميتوان به وكلاي ارشد و يا سروكيل نيز تعبير نمود كه ساير وكلا زير نظر و اشراف آنها به كار مشغول بودند بنابراين ميتوان در يك تقسيم بندي وكلا را به وكلاي ارشد و وكلاي جزء تقسيم كرد.
3-3. بهره گيري از اصل نهان كاري و تقيه
شرايط سخت سياسي حاكم بر عصر حيات سازمان وكالت راهي جز روي آوري رهبري و اعضاي اين سازمان به فعاليتهاي مخفي و زيرزميني در پيش روي آنان قرار نميداد؛ به نحوي كه به نظر ميرسد عنوان سازمان مخفي و زيرزميني وكالت و به عبارتي التنظيح السرّي كه برخي از محققان آن را پيشنهاد دادهاند.[28] براي تشكيلات است. روي آوري به نهان كاري و اصل تقيه، توانست شرايطي را براي رهبري و اعضاي اين سازمان فراهم كند كه در اوج دوران خفقان عباسي، تشكيلات وسيع وكالت را با نظم و سازماندهي به پيش برند، بدون اينكه دستگاه عباسي موفق به كوچكترين نفوذي در سازمان شود.
امامان شيعه و اعضاي سازمان براي بهره گيري از اصل نهان كاري و تقيه شيوههاي گوناگون را با توجه به شرايط و موقعيت اعمال ميكردند كه عبارتند از: سوق دادن فعاليتهاي سازمان به سمت متمركز شدن در افرادي محدود هم چون وكلاي ارشد و يا بابها، عدم تماس مستقيم رهبري با اعضاي سازمان، استفاده از ابزار ارتباطي مطمئن همچون حج، منع موقت وكلاء از هرگونه فعاليت مرتبط با كار سازمان تا زمان رفع خطر، بهرهگيري از افراد ناشناس و غير مرتبط با سازمان براي ايجاد ارتباط با مركز در حاليكه خود فرستاده و پيك نيز از ماهيت مأموريتش با اطلاع نبود و موارد ديگر. همه اين اسلوبها داراي نمونهها و شواهد در تاريخ حيات سازمان وكالت است.
3-4. بهره گيري از ابزارهاي ارتباطي مناسب
در سازمان وسيع و گسترده وكالت ارتباطات گوناگوني بين طرفين ارتباط يعني ائمه، بابها، سروكيلها و وكلاي نواحي و شيعيان با توجه به شرايط و موقعيتهاي خاص صورت ميگرفت كه عبارتند از: ارتباط حضوري و مشافهي، ارتباط مكاتبه اي، ارتباط با پيك و قاصد و ارتباط با روشهاي خارق عادت.
3-5. بهره گيري از خوارق عادت در صورت لزوم
يكي از شيوههاي عملكرد سازمان وكالت بهره گيري از معاجز و خوارق عادت بود. مجموعهاي از خارق عادت و معجزاتي كه مستقيماً به دست خود ائمه و يا به دست بابها و سفراي آنان ظاهر ميشد كه البته خوارق عادت و معجزات به لحاظ اهدافي چون اثبات حقانيت امام (علیه السلام) به عنوان رهبر، و يا حقانيت سفير و باب امام(علیه السلام) در عصر غيبت به عنوان مهمترين دستيار رهبر بوده است.
وظايف و مسئوليتهاي سازمان وكالت
مهمترين نقش سازمان وكالت نقش مالي آن است تا جايي كه حتي برخي از محققين اين نقش را تنها مسئوليت سازمان وكالت معرفي ميكنند ولي در اينجا سه نكته را نبايد دور از نظر داشت: نخست از آنجايي كه وكلاء نمايندگي ائمه اطهار را داشتند طبيعي است كه اين مقام والا داراي ابعاد مختلفي است و به همان اندازه كه وظايف امام بسيار گسترده و متنوع است وظايف نماينده او نيز گسترش و تنوع مييابد از اين رو در صورت وجود شرايط مناسب نمايندگان امامان ايفاگر نقشهاي متعددي در حوزه مسئوليت نمايندگي امام(علیه السلام) بودند.
نكته دوم آنكه نبايد همه وكلاي ائمه(علیهم السلام) را يكسان تلقي كرد. برخي از كساني كه سمت وكالت را احراز ميكردند جزو اصحاب برجسته و ممتاز چندين امام معصوم(علیه السلام)، و داراي مقامات علمي و ديني بالا بوده و گاه مقام بابيت امام را نيز دارا بوده اند، طبيعي است اينگونه وكلاء علاوه بر نقش مالي، داراي نقش ديني، ارشادي، علمي و... نيز بوده اند.
و آخرين نكته آنكه بايستي دوره عصر غيبت صغري و وظايف نواب اربعه را متمايز از دورههاي پيشين لحاظ نمائيم. در عصر غيبت صغرا مسئوليت نوّاب اربعه به سبب غيبت امام به مراتب فراتر از مسئوليت يك وكيل در يك ناحيه محدود و دور افتاده در اعصار پيشين بوده است.
با توجه به نكات ياد شده، ميتوان مجموعه وظايف، شئون و مسئوليتهاي سازمان وكالت در طول دو قرن فعاليتش را در هفت مقوله نام برد:
4-1. نقش مالي؛
كه شامل دريافت و تحويل وجوه شرعي و هدايا، رسيدگي به امور موقوفات و توزيع و مصرف وجوه شرعي و اموال اهدايي ميشد.
4-2. نقش ارتباطي؛
يكي ديگر از مهمترين نقشها و وظايف سازمان وكالت ايجاد ارتباط بين امام معصوم (علیه السلام) و شيعيان آنان بود كه بوسيله مكاتبات و نامههايي كه حاوي سوالات و مشكلات ميبود از شيعيان اخذ و شخصاً يا بوسيله پيكهاي سيّار به دست امام(علیه السلام) ميرساندند و متقابلاً پاسخ آنها را به شيعيان تحويل ميدادند اين نقش در دوره غيبت صغرا بيشتر رخ مينمايد.
4-3. نقش علمي و ارشادي
ترديدي نيست كه يكي از اهداف سازمان وكالت تعليم معارف اهل بيت(علیه السلام) به شيعيان و ارشاد آنان به حق در عصر حيرت و بروز ترديدها و شبهات بوده است.
4-4. نقش سياسي
اين تشكيلات اگرچه در ظاهر نهادي مالي و ارتباطي بوده است ولي در همين قالب بهترين خدمات سياسي و مبارزاتي بر ضد حاكميت عباسي را انجام داده است.
از همين رهگذر ميتوان نحوه نگرش جديدي نسبت به حيات سياسي امامان شيعه(علیه السلام) پيدا كرد.
5-5. نقش حفاظتي براي امامان(علیه السلام) شيعه و سازمان وكالت:
در عصر حضور ائمه(علیه السلام) تأكيد برآن بود كه ارجاعات مالي و ديني شيعيان از طريق وكلا صورت پذيرد تا حساسيت جاسوسان حكومتي برانگيخته نشود.
در عصر غيبت صغرا وكلاي ناحيه مقدسه، شيعيان را از سويي از وجود حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حيات و امامتش آگاه ميساختند و از سوي ديگر به خطر افشاي اين عقيده و حتي تكلّم به نام آن بزرگواران هشدار ميدادند اين در زماني بود كه دولت عباسي گمان ميكرد امام عسكري(علیه السلام) بدون فرزند از دنيا رفته و خاطر خود را از اين بابت آسوده كرده بود.
اقدامات امنيتي سفرا و ساير وكلاء سبب شد كه شيعيان ضمن داشتن ارتباط با ناحيه مقدسه از محدوده نظر جاسوسان حكومتي نيز به دور بمانند.
چنانكه توانستند ضمن ايجاد و حفظ اعتقاد به وجود حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در شيعيان كوچكترين نشانهاي نيز از مكان اختفاي امام بروز ندهند!
4-6. نقش تمهيدي براي ورود شيعه به عصر غيبت:
اين مسئوليت سازمان وكالت به خصوص در عصر امامين عسكريين نمود داشت تا شيعيان آمادگي براي ورود به عصر غيبت داشته باشند.
4-7. نقش اجتماعي و خدماتي نسبت به امامان(علیهم السلام) و شيعيان
وكلاي ائمه(علیه السلام) علاوه بر فعاليتهاي اصلي ياد شده در مشكلات و سختيهاي شيعيان، همراه و همدل با آنان حركت ميكردند، و در حد توان و امكان در رفع حوايجشان كوشا بودند.
4-8. نقش مبارزاتي بر ضدّ منحرفان و مدعيان دروغين بابيت
برخي از منحرفان فكري، اعتقادي و اخلاقي، گاهي با سابقه وكالت براي ائمه(علیهم السلام) يا بدون آن، راه خيانت و انحراف در پيش گرفتند. آنان گاه به دعوي دروغين بابيّت امام معصوم نيز بسنده نكرده و مدّعي نبوت و يا حلول الوهيت در خود ميشدند! يكي از نقشهاي مهم وكلا، سفرا و بابهاي ائمه(علیه السلام) مقابله با چنين جريانات و دعاوي باطل بود. و در همين راستا، مقابله با فسادها و خيانتهاي مالي وكلاي فاسد و خائن نيز از ديگر مسئوليتهاي كارگزاران سازمان وكالت بود. مقابله با جريانات انحرافي ياد شده، در درجه اوّل، وظيفه امامان معصوم(علیه السلام) بود كه به شكل مناسب و در فرصتهاي مقتضي آن را به انجام ميرساندند؛ ولي روند اين مقابله به وسيله بازوان اجرايي ائمه(علیه السلام)، يعني وكلا، به اتمام ميرسيد.
آگاهي دادن به شيعيان و ارسال پيامها و توقيعات ائمه(علیهم السلام) درباره منحرفان به اقصي نقاط شيعه نشين و حتي برخوردهاي فيزيكي در صورت لزوم، به وسيله كارگزاران سازمان وكالت صورت ميپذيرفت.
ويژگيهاي كارگزاران سازمان وكالت
از آنجا كه دستياران ائمه معصومين(علیهم السلام) در تشكيلات وكالت، برخي باب ائمه (علیهم السلام) و برخي ديگر وكلاي معمولي آنان بودند، لذا ناچاريم اين مبحث را در دو قسمت پي بگيريم.
5-1. ويژگي بابهاي معصومين(علیهم السلام)
يكي از مهمترين خصائص و ويژگي باب معصومين قدرت اخذ و حفظ اسرار آن حضرات است؛ زيرا آنها در حكم مدخل و محل ورود به ساحت علوم و اسرار مقامات معصومين هستند. ديگر ويژگي بارز آنها داشتن مرتبه اي رفيع در ابعاد معرفتي و معنوي است تا روح آنها چنان اوج بگيرد كه تحمّل اسرار و علوم اهل بيت را داشته باشند و از تربيتهاي لازم معنوي بهره مند گردند. از جمله ويژگي اصلي ايشان كتوم بودن و نهان كاري و تمسك به اصل مهم تقيه است مگر در موارد خاص. و در نهايت ميتوان اشاره كرد به خرق عادت توسط باب ائمه براي اثبات حقانيتشان خصوصاً در بابهاي ناحيه مقدسه در عصر غيبت صغرا.
5-2. ويژگي وكلا
مهمترين ويژگي لازم در وكلاي ائمه هدي(علیهم السلام) وجود ملكه تقوي و عدالت و وثاقت در آنان است و اين امر بسيار بديهي و روشن است و از طرفي شرايط خاص و حادّ عباسي ايجاب ميكرد تشكيلات وكالت از وكلايي بهره مند گردد كه به صورت مخفي و زيرزميني و با تمسك به اصل تقيه فعاليت نمايند. و از آنجايي كه همواره محل رجوع شيعيان در مشكلات ديني بودند ميبايست در معارف ديني شناخت و معرفت نسبي ميداشتند و به اين جهت كه شيعيان از طرف ائمه موظّف به اطاعت و فرمان بري از وكلاي ائمه ميشدند در اين ميان اطاعت وكلا از ائمه(علیهم السلام) امري كاملاَ ضروري بود و اصلاً بدون آن، امور تشكيلات وكالت پيش نميرفت. از ديگر صفات پسنديده كه لازمه مسئوليت عظيم و مهم وكالت بود ، نظم و انضباط در امور و دقت در كارداني و داشتن ملكه احتياط است
نتیجه:
در این تحقیق به ضرورت تشكيل سازمان وكالت اشاره گردید و بیان شد که سازمان وکالت است كه باعث ارتباط امامان اهل بيت(علیه السلام) با شيعيان در اقصي نقاط عالم اسلامي گرديد و اهداف عاليه و الهي ائمه توسط اين سازمان واقع شده و همچنين در مقام رد برخي از نگرشهاي باطل نسبت به معصومين است كه سعي دارند آنان را افرادي منعزل و منزوي و برخوردهاي ايشان را منفعلانه معرفي كنند. در مجموع میتوان گفت که، تشكيل سازمان وكالت از سوي ائمه(علیهم السلام) ثمراتي بزرگ براي شيعيان داشته و تأمين كننده اهداف عالي ائمه اطهار بوده است.
پی نوشتها:
[1]. تاج العروس، ج8، ص159؛ قاموس المحيط، ص77؛ المعجم الوسيط، ج2، ص1055معجم مقائيس اللغة، ج6، ص136؛ صحاح، ج5، 1844 و لغت نامه دهخدا، ج14، ص20539.
[2]. جواهر الكلام، ج27، ص347؛ وسيلة النجاة، ج2، ص103 و تحرير الوسيله، ج2، ص39.
[3]. تاج العروس، ج3، ص270؛ قاموس المحيط، ص523؛ معجم الوسيط، ج1، ص432، صحاح في اللغة و العلوم، ج1، ص590 و لغت نامه دهخدا، ج8 واژه سفارت و سفير.
[4]. كتاب الغيبه، شيخ طوسي، ص214.
[5]. تاج العروس، ج1، ص153؛ معجم الوسيط، ج1، ص75 و لغت نامه دهخدا، واژه باب و بابيت.
[6]. مناقب آل ابي طالب، ج4، ص225.
[7]. كافي، ج1، ص475 و مناقب آل ابي طالب، ج4، ص220.
[8]. رجال كشي، ص459، 466، 467، 579، 598 و شيخ طوسي، الغيبه، ص430 و رجال نجاشي، ص229.
[9]. الغيبة، شيخ طوسي، ص210؛ كافي،ج1، ص475 و حديث6 و رجال نجاشي، ص229.
[10]. الخرائج و الجرائح، ج2، ص642.
[11]. تاريخ الغيبة الصغرا، محمدصدر، ص211 ـ 214.
[12]. كافي، ج1، ص511، ح18.
[13]. « ارتد الناس بعد قتل الحسين(علیه السلام) الّا ثلاثه؛ ابوخالد الكابلي و يحيي بن ام الطويل و جبيربن مطعم، ثم إن الناس لحقوا و كثروا» رجال كشي، ص123، حديث 194.
[14]. بحارالانوار، ج46، ص360.
[15]. وسائل الشيعه، ج13، ص291، مناقب آل ابي طالب، ج4، ص255 و ص220، كافي، ج1، ص475 و ح6 الخرائج و الجرائح، ج2، ص777.
[16]. رجال نجاشي، ص299، رجال كشي، ص258، ح477، فرق الشيعه، ص84 ـ 85 و عيون اخبارالرضا، ج1، ص88 ـ 91.
[17]. رجال كشي، ص459، ح871.
[18]. رجال كشي، ص483، ح910 و ص506ح 974 و 975.
[19]. رجال نجاشي، ص139
[20]. اثبات الوصيه، ص213.
[21]. همان.
[22]. استبصار، ج2، ص 58ـ61 و كافي، ج5، ص111.
[23]. اثبات الوصيه، ص213.
[24]. مناقب آل ابي طالب، ج4، ص389.
[25]. كافي، ج1، ص324، ح2.
[26]. تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه)، ص137.
[27]. كتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص214.
[28]. تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم، ص134 و 156.
- نگارنده: سيد مجتبي حسني