مقدمه:
زنان اولين كساني هستند كه افتخار آموزگاري بشر را بر عهده گرفتند و دامانشان كانون شكلگيري تمام فضيلتهاست؛ زيرا با عطوفت و صبر در برابر تربيت فرزند، بهترين و سازندهترين نقش تربيتي در جامعه انسانی را بر عهده دارند. زن است كه میتواند مرد را از دامهاي شيطاني و از منجلاب فساد و بدبختي نجات داده، به اوج قله كمال انساني و خوشبختي برساند. نوشتار پيش رو در همين راستا تدوين شده و نگاهي است به نقش بانوان شايسته در پيدايش انقلاب امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نيز در اداره جامعه جهاني كه نويدش را پيامبران الهي دادهاند. اميد است كه گامي در ساختن مردان و زناني منتظر و شايسته باشد.
نقش زنان در حكومت امام زمان
حال سزاوار است بدانيم زنان در حكومت قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) چه ميكنند، چه كساني هستند، چند نفرند، از كجا ميآيند و چه مسئوليتي بر عهده دارند؟
بر اساس برخي روايات، حضور و نقش اين زنان از نظر زمان و موقعيت، چهار گونه است:
الف. حضور پنجاه زن در بين ياران امام(علیه السلام)
اولين گروه از زناني كه به محضر امام زمان ميشتابند، آنهايند كه در آن ايام ميزيستهاند و همانند ديگر ياران امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به هنگام ظهور در حرم امن الهي به خدمت امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميرسند. در اينباره دو روايت وجود دارد:
روايت اول: امّ سلمه ضمن حديثي درباره علايم ظهور، از پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روايت كرده است كه فرمود: « يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس اليه كالطير الوارده المتفرقه حتي يجتمع اليه ثلاث مأة و اربعة عشر رجلاً فيه نسوة فيظهر علي كل جبار و ابن جبار…»؛[1] در آن هنگام پناهندهاي به حرم امن الهي پناه ميآورد و مردم همانند كبوتراني كه از چهار سو به يك جهت هجوم ميبرند، به سوي او جمع ميشوند تا اينكه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده نفر گرد ميآيند كه برخي از آنان زن ميباشند، و بر هر جبار و جبارزادهاي پيروز ميشود».[2]
روايت دوم: جابر بن يزيد جعفي، ضمن حديث مفصلي از امام باقر(علیه السلام) در بيان برخي نشانههاي ظهور آورده است: « و يجيئ و الله ثلاث مأة و بضعة عشر رجلاً فيهم خمسون امراة يجتمعون بمكة علي غير ميعاد قزعاً كقزع الحزيف يتبع بعضهم و هي الاية التي قال الله: {اينما تكونوا يأت بكم الله جميعاً ان الله عل كل شئ قدير}…»؛[3] به خدا سوگند، سيصد و سيزده نفر ميآيند كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلي در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد؛ اين است معناي آيه شريفه: « هر جا باشيد خداوند همه شما را حاضر ميكند؛ زيرا او بر هر كاري توانا است».
پنجاه زن از سيصد و سيزده نفر!
نكته شگفت دراين دو روايت اين است كه ميفرمايد سيصد و سيزده مرد گرد ميآيند كه پنجاه نفر ايشان زن هستند!
دوم آنكه: در روايتي كه نام ياران بر شمرده شده است، نام هيچ زني وجود ندارد.[4]
در پاسخ اين شبهه ميتوان گفت: اين چند نفر در زمره همان سيصد و سيزده نفر هستند؛ زيرا اولاً: امام(علیه السلام) ميفرمايد: « فيهم»؛ يعني در اين عده، پنجاه زن وجود دارند. ثانياً: شايد تعبير به « مردان» بدين سبب باشد كه بيشتر اين افراد مرد هستند و اين كلمه از باب فزوني عدد مردان است.
سوم: اگر مقصود همراهي خارج از اين عده بود، امام ميفرمود: « معهم» نه اينكه بفرمايد « فيهم»؛ زيرا اين سيصد و سيزده نفر مانند عدد اصحاب بدر شمرده شدهاند و همه، ياران و فرماندهان عالي رتبه و از نظر مقام و قدرت در حد بسيار بالايي هستند كه برخي با ابر جا به جا ميشوند، و اينها بدون شك با ساير مردم آن زمان فرق بسيار دارند؛ بنا بر اين، اگر بگوييم آنها جزو همان سيصد و سيزده نفر هستند، داراي رتبه و موقعيت ويژه ميباشند و اگر در زمره ياران ديگر حضرت باشند، از امتياز كمتري برخوردارند.
ب. زنان آسماني
دسته دوم، چهار صد بانوي بر گزيده هستند كه خداوند براي حكومت جهاني حضرت ولي
عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آسمان ذخيره كرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عيسي(علیه السلام) به زمين ميآيند.
ابوهريره از پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روايت كرده است: « ينزل عيسي بن مريم علي ثمان ماة رجل و اربع مائة امرأة خيار من علي الارض و أصلح من مضي»؛[5] عيسي بن مريم به همراه هشتصد مرد و چهار صد زن از بهترين و شايسته ترين افراد روي زمين فرود خواهد آمد».
در اينكه اين زنان از امتهاي پيشين هستند يا از امت اسلامي زمان پيامبر( و معصومين) و يا از دورانهاي مختلف، و نيز اينكه از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شدهاند و براي عهدهداري منصبي در حكومت حضرت ميآيند يا براي مسايل ديگر، پرسشهايي است كه اين حديث درباره آنها چيزي نميگويد.
ج. رجعت زنان
سومين گروه از ياران حضرت بقية الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زناني هستند كه خداوند به بركت ظهور امام زمان آنها را زنده كرده و به دنيا باز ميگرداند. اين گروه دو دستهاند: برخي با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخي ديگر فقط از آمدنشان سخن به ميان آمده است.
پيش از ادامه بحث، به عقيده شيعه درباره رجعت ميپردازيم.
يكي از عقايد مسلّم شيعه اين است كه همزمان با ظهور مهدي آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برخي پيامبران مانند پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومين مانند امير مؤمنان(علیه السلام) و امام حسين(علیه السلام) و برخي از مؤمنان حقيقي و پيروان اهل بيت(علیهم السلام) به اذن پروردگار زنده خواهند شد و بار ديگر به دنيا باز ميگردند. اين گونه بازگشت نه تنها غير ممكن نيست، بلكه از ديدگاه قرآن كريم امري مسلم است. درسوره بقره ميخوانيم:
آيا نديدي جمعيتي را كه از ترس مرگ از خانههاي خود فرار كردند و آنان هزاران نفر بودند؟! خداوند به آنها گفت بميريد؛ سپس خدا آنها را زنده كرد و ماجراي زندگي دوباره آنها را درس عبرتي براي آيندگان قرار داد…[6].
همچنين قرآن كريم در آيهاي ديگر ميفرمايد:يا همانند كسي كه از كنار يك آبادي ويران شده عبور كرد، در حالي كه ديوارهاي آن به روي سقفها فرو ريخته بود و اجساد و استخوانهاي آن در هر سو پراكنده بود. [او با خود] گفت: چگونه خداوند آنها را پس از مرگ زنده ميكند؟! در اين هنگام خدا او را يكصد سال ميراند، سپس زنده كرد و به او گفت: چه قدر درنگ كردي؟ گفت: يك روز يا بخشي از يك روز. فرمود: نه، بلكه يكصد سال درنگ كردي. نگاه كن به غذا و نوشيدني خود كه همراه داشتي و [باگذشت سالها] هيچ گونه تغيير نيافته است؛ ولي به الاغ خود نگاه كن كه چگونه از هم متلاشي شده است. اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر تو است و هم براي اينكه تو را نشانه براي مردم قرار دهيم. اكنون به استخوانهاي مركب خود نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند ميدهيم و گوشت بر آن ميرويانيم. هنگامي كه اين حقايق بر او آشكار شد، گفت: ميدانم خدا بر هر كاري تواناست.[7]
سيد مرتضي علم الهدي در اينباره مينويسد:علت اينكه شيعه عقيده دارد خداوند در زمان ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برخي مردگان را زنده ميگرداند، اين است كه به ثواب ياري امام زمان نايل شوند و دولت حق آل محمد را كه در انتظار آن بودهاند، از نزديك شاهد باشند و انتقام عدهاي از ظالمان را با چشم ببينند و از ظهور حق و اعتلاي كلمه توحيد لذت ببرند.[8]
در منابع معتبر اسلامي نام سيزده زن ياد ميشود كه به هنگام ظهور قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) زنده خواهند شد و در لشكر امام زمان به مداواي مجروحان جنگي و سرپرستي بيماران خواهند پرداخت.
طبري در دلائل الامامة، از مفضل بن عمر نقل كرده كه امام صادق فرمود: همراه قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) سيزده زن خواهند بود. گفتم: آنها را براي چه كاري ميخواهد؟
فرمود: به مداواي مجروحان پرداخته، سرپرستي بيماران را بر عهده خواهند گرفت. عرض كردم: نام آنها را بفرماييد.
فرمود: قنواء، دختر رشيد هجري، ام ايمن، حبابه والبيه، سميه، مادر عمار ياسر، زبيده ام خالد احمسيه، ام سعيد حنفيه، صيانه ماشطه، و ام خالد جهنيه.[9]
صيانه ماشطه در زمان حضرت موسي ميزيسته است و مادر عمار ياسر در ابتداي بعثت به شهادت رسيد. حبابه در زمان علي(علیه السلام) و قنواء در زمان امام حسن و امام حسين(علیه السلام) و بقيه در زمانهاي ديگر زندگي ميكردهاند.
اين گروه سيزده نفري رجعت خواهند كرد و خداوند براي قدرداني از آنها، به بركت امام زمان آنها را زنده خواهد كرد.
در اين روايت، امام صادق(علیه السلام) از آن سيزده زن تنها نام نه نفر را ياد ميكند. در كتاب خصايص فاطمي[10] به نام قنواء و ام ايمن و نسيبه، دختر كعب مازنيه، و در كتاب منتخب البصائر به نام وتيره و احبشيه اشاره شده است.[11]
جز اين سه نفر، نام ديگري به ميان نيامده است.
زنان سر افراز
اينك به اختصار به شرح حال برخي زنان نامبرده ميپردازيم.
- صيانه ماشطه
او يكي از همان سيزده بانويي است كه در دولت حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زنده شده، به دنيا باز ميگردد. وي همسر حزقيل - پسر عموي فرعون- و شغلش آرايشگري دختر فرعون بود. او همانند شوهرش به پيامبر زمان خود - حضرت موسي- ايمان آورده بود، ولي همچنان ايمان خود را پنهان ميكرد.
نوشتهاند: روزي وي مشغول آرايش دختر فرعون بود كه شانه از دستش افتاد و بياختيار نام خدا را بر زبان جاري ساخت. دختر فرعون گفت: آيا نام پدر مرا بر زبان آوردي؟ گفت: نه، بلكه نام كسي را بر زبان آوردم كه پدر تو را آفريده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو كرد و فرعون صيانه را احضار كرد و گفت: مگر به خدايي من اعتراف نداري؟ گفت: هرگز! من از خداي حقيقي دست نميكشم و تو را پرستش نميكنم.
فرعون دستور داد تا تنور مسي برافروزند و همه بچههاي آن زن را در حضورش در آتش افكنند. چون نوبت به طفل شير خوارش رسيد، صيانه ميخواست به ظاهر از دين برائت جويد كه كودك شيرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر كن كه تو بر حق هستي! فرعونيان آن زن و بچه شيرخوارش را در آتش افكنده، سوزاندند و خداوند در اثر صبر و تحمل آن زن در راه دين، او را در دولت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زنده ميگرداند تا هم به آن حضرت خدمت كند و هم انتقام خود را از فرعونيان بگيرد.
- سميه، مادر عمار ياسر
وي هفتمين نفري بود كه به اسلام گرويد و بدين سبب، دشمن سخت به خشم آمد و بدترين شكنجهها را بر او روا داشت.[12]
او و شوهرش ياسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را وادار كرد كه به پيامبر خدا دشنام دهند، آنها به چنين كاري راضي نشدند. او نيز زره آهني به سميه و ياسر پوشانيد و آنها را در آفتاب سوزان نگه داشت. پيامبر كه گاه از كنارشان عبور ميكرد، آنها را به صبر و مقاومت سفارش ميكرد و ميفرمود: « صبراً يا آل ياسر فان موعدكم الجنة»؛اي خاندان ياسر، صبر پيشه سازيد كه وعده گاه شما بهشت است. سرانجام ابو جهل بر هر يك ضربتي وارد كرد و ايشان را به شهادت رساند.[13]
خداوند اين زن را به پاداش صبر و مجاهدتي كه در راه اعتلاي اسلام نشان داد و بدترين شكنجه را از دشمن خدا تحمل نمود، در ايام ظهور مهدي آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) زنده خواهد كرد تا تحقق وعده الهي را ببيند و در لشكر ولي خدا به ياوران آن حضرت خدمت كند.
- نسيبه، دختر كعب مازنيه
او معروف به « ام عماره» و از زنان فداكار صدر اسلام است كه در برخي جنگهاي پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) شركت جسته و مجروحان جنگي را مداوا كرده است. او در جنگ احد بهترين نقش را ايفا كرد. با ديدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به دفاع از جان شريف آن حضرت پرداخت و در اين راه بدنش زخمهايي فراوان برداشت.
پيامبر عزيز اين فداكاري را ستوده و به فرزندش عماره چنين فرمود: امروز، مقام مادر تو از مردان جنگي والاتر است.[14]
پس از فروكش كردن جنگ، نسيبه با سيزده زخم[15] سنگين به همراه ديگر مسلمانان به خانه بازگشت و به استراحت پرداخت. با شنيدن فرمان پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) كه فقط مجروحان جنگ بايد به تعقيب دشمن بشتابند، نسيبه از جاي برخاست و آماده رفتن شد، ولي به دليل شدت خونريزي نتوانست شركت كند. همين كه پيامبر از تعقيب دشمن بازگشت، پيش از آنكه به خانه برود، عبدالله بن كعب مازني را براي احوالپرسي نسيبه و سلامتي وي به نزد او فرستاد و چون از سلامتي وي آگاه شد، شادمان موضوع را به پيامبر خبر داد.[16]
نسيبه از كساني است كه براي ياري امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زنده خواهد شد.[17]
- امّ ايمن
از زنان پرهيزگار و خدمتكار حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) است. پيامبر به او « مادر» خطاب ميكرد و ميفرمود: «هذه بقية اهل بيتي»؛[18] اين زن، باقي ماندهاي از خاندان من است. وي همواره در كنار زنان مجاهد، درجبهه جنگ به مداواي مجروحان ميپرداخت.[19]
ام ايمن از شيفتگان خاندان امامت بود و در ماجراي فدك، حضرت زهرا(سلام الله علیها) او را به عنوان شاهد معرفي كرد. وي پنج يا شش ماه پس از پيامبر از دنيا رفت.[20]
خداوند به بركت مهدي آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام ظهور، او را زنده ميگرداند تا در لشكرگاه امام به خدمت گماشته شود.
- امّ خالد
در روايات، دو بانو بدين نام مشهور شدهاند: ام خالد احمسيه و ام خالد جهنّيه.شايد مقصود ام خالد مقطوعة اليد (=دست بريده) باشد كه يوسف بن عمر، پس از به شهادت رساندن زيد بن علي بن الحسين در كوفه، دست او را به جرم شيعه بودن قطع كرد. در كتاب رجال كشّي درباره شخصيت و مقام اين زن فداكار از امام صادق(علیه السلام) مطلبي ذكر گرديده كه داراي اهميت است. ابو بصير گويد: در خدمت امام صادق(علیه السلام) نشسته بوديم كه ام خالد مقطوعه اليد از راه رسيد. حضرت فرمود: اي ابابصير، آيا ميل داري سخن ام خالد را بشنوي؟ من عرض كردم: آري،اي فرزند رسول خدا، با شنيدن آن شادمان ميگردم… در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. ديدم وي در كمال فصاحت و بلاغت سخن ميگويد؛ سپس حضرت دربارة موضوع ولايت و برائت از دشمنان با او گفتگو كرد.[21]
- زبيده
مشخصات كاملي از او نقل نشده است و احتمال دارد زبيده زن هارون الرشيد باشد كه شيخ صدوق(رحمة الله علیه) دربارهاش گفته است: وي يكي از هواداران و پيروان اهل بيت(علیهم السلام) است. هنگامي كه هارون دانست از شيعيان است، قسم خورد طلاقش دهد. زبيده كارهاي خدماتي بسياري داشت كه يكي آبرساني به عرفات است. همچنين نوشتهاند وي يكصد كنيز داشت كه پيوسته مشغول حفظ قرآن بودند و هميشه از محل سكونت او صداي تلاوت قرآن شنيده شد. زبيده در سال(216 ق) رحلت كرد.[22]
- حبّابه والبيه
از زنان والامقامي است كه دوره زندگي هشت امام معصوم را درك كرد و پيوسته مورد لطف و عنايت ايشان قرار داشت. در يك يا دو نوبت به وسيله امام زين العابدين و امام رضا(علیه السلام) جوانياش به او بازگردانده شد. اولين ملاقات وي با امير مؤمنان(علیه السلام) بود كه از آن حضرت دليلي بر امامت درخواست كرد. حضرت در حضور وي سنگي را برداشت و بر آن مهر خود را نقش كرد و اثر آن مهر در سنگ جاي گرفت و به او فرمود: پس از من هر كه توانست در اين سنگ چنين اثري بر جاي بگذارد، او امام است؛ از اينرو، حبابه پس از شهادت هر امامي نزد امام ديگر ميرفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ ميزدند و اثر آن نقش ميبست. نوبت كه به امام رضا(علیه السلام) رسيد حضرت نيز چنين كرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا(علیه السلام) زنده بود و پس از آن بدرود حيات گفت.[23]
روايت شده است كه وقتي حبابه به خدمت امام زين العابدين(علیه السلام) رسيد، يكصد و سيزده سال از عمرش سپري شده بود. حضرت با انگشت سبابه خود اشارهاي نمود و جوانياش بازگشت.[24]
همچنين نوشتهاند: صورت حبابه از زيادي سجود سوخته و از عبادت همانند چوب خشكيدهاي شده بود.[25
- قنواء
دختر رشيد هجري، يكي از شيعيان و پيروان علي(علیه السلام) و خود از ياران با وفاي حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) است[26]. وي دختر بزرگمردي است كه در راه محبت و دوستي امير مؤمنان به طرز دلخراشي به شهادت رسيد. از گفتار شيخ مفيد بر ميآيد كه قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبيدالله بن زياد شاهد قطع دو دست و دو پاي پدر خود بوده و به كمك ديگران بدن نيمه جان پدر را از دار الاماره بيرون آورده و به خانه منتقل كرده است. روزي قنواء به پدرش گفت: پدر جان! چرا اين همه خود را به رنج و مشقت عبادت مياندازي؟ پدر در پاسخ گفت: دخترم، پس از ما گروهي خواهند آمد كه بينش ديني و شدت ايمانشان از ما ـ كه اين همه خود را به زحمت عبادت انداختهايم ـ بيشتر است.[27]
د. بانوان منتظِر
چهارمين گروه ياوران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بانوان پرهيزكاري هستند كه پيش از ظهور آن حضرت رحلت كردهاند. به ايشان گفته ميشود امام تو ظاهر گشته است، اگر مايلي ميتواني حضور داشته باشي. آنان نيز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.
رجعت زنان، مربوط به گروه خاصي نيست و هر بانويي كه خود را با خواستهها و شرايط زندگي در حكومت مهدي آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) تطبيق دهد، ممكن است در آينده از رحمت خداوندي بهرهمند گشته، براي ياري امام زنده شود. يكي از آن شرايط، خواندن دعاي عهد است كه در فرد، نوعي آمادگي براي پذيرش حكومت آخرين ذخيره الهي ايجاد ميكند. به فرموده امام صادق(علیه السلام): « هر كس چهل صبح دعاي عهد را بخواند، از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت از دنيا برود، خداوند او را از قبر بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد….».[28]
انتظار فرج
يكي از شرايط حضوردر حكومت بقية الله و توفيق ديدار با آن حضرت، انتظار فرج است؛ يعني آمادگي كامل براي پذيرش حكومت حق و آراستن به آنچه حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميگويد و ميخواهد. انتظار فرج، يعني نفي هرگونه سلطه از بيگانگان و مبارزه با افكار انحرافي و فساد اخلاقي و در يك كلام انتظار فرج، يعني بيزاري از دشمنان خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومين(علیهم السلام). بيسبب نيست كه انتظار از بهترين اعمال شمرده شده است، بلكه فرد منتظِر دولت مهدي همانند كسي است كه در پيش روي رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شهيد گشته و در خون خود غلتيده است و اگر بر همان حالت انتظار از دنيا برود، بسان كسي است كه در خيمه مهدي فاطمه(سلام الله علیها) ميباشد.
ابو بصير از امام صادق(علیه السلام) روايت كرده است كه آن حضرت روزي فرمود: آيا شما را خبر ندهم از چيزي كه خداوند عملي را بدون آن از بندگانش نميپذيرد؟ گفتيم: آري. فرمود: شهادت بر يگانگي خدا و رسالت پيامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) و اقرار به آنچه كه خداوند فرموده، از دوستي ما و بيزاري از دشمنان و اطاعت و پيروي از ما و نيز داشتن ورع، پرهيزكاري و انتظار كشيدن براي قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آنگاه فرمود: به درستي كه براي ما دولتي است كه خداوند آن را هر زمان كه اراده كند، برقرار ميسازد؛ سپس افزود: هر كسي كه دوست دارد از ياران قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما باشد، بايد در انتظار به سر برد و خود را به ورع و محاسن اخلاق بيارايد، و اگر در همان حال بميرد، براي او اجري همانند كسي است كه آن حضرت را درك كرده باشد.[29]
نتیجه:
بانوان گرامي، خواهران مسلمان! اگر ميخواهيد در زمره ياران امام زمان باشيد… اگر ميخواهيد يكي از آن پنجاه زن باشيد… اگر ميخواهيد يكي از آن چهارصد نفري باشيد كه همراه عيسي از آسمان فرود ميآيند…، اگر ميخواهيد به اراده پروردگار و براي ديدار گل روي مهدي فاطمه بار ديگر به دنيا باز گرديد…، اگر ميخواهيد فرد مفيدي در حكومت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشيد، بياييد از همين لحظه با قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) پيمان ببنديد و رابطه خود را با او محكم كنيد و خود را با برنامهها و خواستههاي مهدي( تطبيق دهيد و بدانيد كه امام زمان جز راه جدش پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين(علیه السلام) نميرود.
پینوشتها:
[1]. مجمع الزوائد، ج 7، ص 315 ؛ معجم احاديث الامام المهدي، ج1، ص 500.
[2]. همان.
[3]. بحار الانوار، ج 52،ص 223.
[4]. دلائل الامامة، ص314.
[5]. معجم الامام المهدي، ج 1، ص534 ؛ به نقل از فردوس الاخبار، ج 5، ص 515.
[6]. بقره (2): 243.
[7]. بقره (2): 259.
[8]. سفينة البحار، ج1، ص 511.
[9]. دلائل الامامة، ص 260.
[10]. رياحين الشريعه، ج 5، ص41: به نقل از خصايص فاطميه.
[11]. چشم اندازي از حکومت مهدي(عجل الله تعالی فرجه)، ص 74: به نقل از بيان الائمه، ج3، ص 338.
[12]. اسد الغابه، ج5، ص 481.
[13]. رياحين الشريعه، ج4، ص 353.
[14]. مغازي واقدي، ج1، ص 273.
[15]. همان، ج 2، ص 268.
[16]. همان، ج 1، ص 270.
[17]. رياحين الشريعه، ج 5، ص 41؛ به نقل از خصايص فاطمه.
[18]. چشم اندازي از حکومت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 76؛ تهذيب الکمال، ج 35، ص329.
[19]. نقش زنان مسلمان در جنگ، ص20.
[20]. قاموس الرجال، ج 10، ص387.
[21]. رياحين الشريعه، ج3، ص381؛ به نقل از تنقيح المقال مامقاني.
[22]. تنقيح المقال، ج3، ص 78.
[23]. سفينة البحار، ج1، ص204.
[24]. همان.
[25]. همان.
[26]. جامع الرواة، ج 2، ص458؛ رجال شيخ طوسي، ص341.
[27]. اختصاص، ص73و72.
[28]. سفينة البحار، ج2، ص294.
[29]. منتهي الآمال، ج2، ص486؛ به نقل از الغيبة نعماني.
- برگرفته از کتاب زنان در حکومت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف). نگارنده محمد جواد مروجی طبسی