logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
حکومت حضرت مهدی(علیه السلام) و عدالت

مقدمه:

ظهور و قيام جهانی حضرت مهدی(عليه السلام) به راستی آخرين پرده از مبارزات پيوسته اهل حق و باطل است؛ که اين بار همه پيروزی از آن حق است.مهم ترين هدف برپايي حکومت واحد جهاني مهدوي، گسترش يکتاپرستي بر همه گيتي و ميان همه انسان ها است. و در پديدآوردن اين ويژگي يگانه راه اجراي فراگير عدالت فردي و اجتماعي در جامعه است. روايات فراواني پرشدن زمين از عدالت را به عنوان محوري ترين سازوکار براي رسيدن به آن هدف مقدس ياد کرده اند.به گونه اي که مي توان گفت جمله « يملأ الأرضَ قسطاً و عدلا کما ملئت ظلماً و جوراً» که در احاديث فراواني ذکر شده، هم تواتر لفظي دارد و هم تواتر معنوي. انبوه رواياتي که هم در منابع شيعه و هم اهل سنت آمده مي تواند ارزش و چگونگي اين عدالت گستري را بيش تر بنماياند.

اگر چه در بحث عدالت بيش از هر چيز عدالت اقتصادي به ذهن مي رسد، ولی به نظر مي رسد گستره عدالت بسيار فراتر از امور اقتصادي است و همه عرصه هاي زندگي را زير پوشش خود مي گيرد.

در اين متن تلاش مي شود تا به اندازه ممکن به اين بحث اساسي اشاره شود و البته چون برخي بحث هاي ديگر همچنان نيازمند بررسي هاي گسترده تر و ژرف تر است.

عدالت

 در آموزه هاي اسلامي، همچون همه اديان آسماني، عدالت از جايگاه ويژه اي برخوردار است. چه اينکه آن يک نياز فطري است که در همه انسان ها هست؛ در گذر تاريخ آنگاه که بدان توجه شده، جامعه سرشار از نشاط و زندگي شده و آنگاه که ستم جاي آن را گرفت، مردم دچار خمودگي شدند. امام صادق(عليه السلام)، عدالت را از نيازهاي ضروري مــردم دانسته مي فرمايد:« ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ يَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَيْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْب»؛[1] « سه چيز است كه همه انسان ها به آن نيازمندند: امنيت، عدالت، وسعت و فراواني»

  پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نيز در ارزش عــدالت مي فرمايد:« عَدْلُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً قِيَامٌ لَيْلُهَا وَ صِيَامٌ نَهَارُهَ»؛[2] يك ساعت عدالت بهتراست از هفتاد سال عبادتي كه شب هاي آن شب زنده داري شود و روزهاي آن روزه گرفته شود.

مفهوم شناسي عدالت

الف) معناي لغوي

  از عدالت تعاريف گوناگوني ارائه شده؛ از آن جمله است:

  ـ راغب اصفهاني در مفردات مي گويد:« العدالة و المعادلة لفظ يقتضي المساواة ويستعمل باعتبار المضايقة والعدلُ والعِدل يتقاربان… فالعدل هو تقسيطُ علي سواءِ…»؛[3] عدالت و معادله مقتضي معناي برابري است و به همين جهت همواره در مقايسه ميان أشياء کاربرد دارد وعَدل و عِدل تشابه نزديکي به يکديگر دارند. پس عدل همان تقسيم به دو نيم مساوي وهماهنگ است.

  ـ ابن منظور نيز عدل را به معناي تساوي ميان دو چيز تعريف كرده است:« العَدْل: ما قام في النفوس أَنه مُسْتقيم، و هو ضِدُّ الجَوْر. و العَدْلُ: الحُكْم بالحق، يقال: هو يَقْضي بالحق و يَعْدِلُ. و العَدْلُ من الناس: المَرْضِيُّ قولُه و حُكْمُه».[4]

  ـ شيخ طوسي در معناي آن چنين مي گويد:« العدالة في اللغة إن يكون الانسان متعادل الاحوال متساويا»؛[5] عدالت در لغت اين است كه انسان احوال متساوي و متعادلي داشته باشد.

  اين تعاريف با وجود اختلاف در الفاظ به يك حقيقت اشاره دارند و آن تقسيم شايسته و رسيدن حق به حق دار است.

ب) معناي اصطلاحي

  علامه طباطبايي در معناي آن چنين گفته است:« هي اعطاء كل ذي حق من القوي حقه و وضعه في موضعه الذي ينبغي له»؛[6] عدالت اين است هر نيرويي هر حقي دارد به حق خود برسد و در جايي كه شايسته است قرار گيرد.

  براي عدالت در اصطلاح تعريف هاي فراواني ذکر شده که در اين صفحات اندک، مجال بحث همه آن ها نيست، از اين رو به چهار برداشتي که شهيد مطهري در کتاب عدل الهي بيان کرده، بسنده مي شود:

1. موزون بودن: يعني رعايت تناسب يا توازن ميان اجزاي يک مجموعه؛ واژه اقتصاد نيز در فرهنگ اسلامي به معناي رعايت حد وسط و اعتدال ذکر شده است و اساس اقتصاد اسلامي بر مبناي رعايت اعتدال است.

2. تساوي و رفع تبعيض: يعني رعايت مساوات ميان افراد هنگامي که استعدادها و استحقاق هاي مساوي دارند، مانند: عدل قاضي.

3. رعايت حقوق افراد ودادن پاداش و امتياز بر اساس ميزان همکاری آن ها مانند: عدالت اجتماعي.

4. رعايت استحقاق ها: اين معني از عدل عمدتاً مربوط به عدالت تکويني و از خصوصيات باري تعالي است.[7]

عدالت در آموزه هاي ديني

الف) در قرآن

  در آيات فراواني از قرآن به مناسبت هاي مختلف به بحث عدالت پرداخته شده است که برخي از اين قرار است:

1. خداوند، قائم به قسط

  خداوند خود را « قائم به قسط» خوانده و فرمود: {شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لا إلهَ إِلاّ هُوَ وَالمَلائِكَةُ وَاُولوا العِلْمِ قائِماً بِالقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ العَزيزُ الحَكِيمُ}؛[8] خداوند كه در كارهايش عدالت را برپا داشته، گواهي داده است كه معبودي شايسته پرستش جز او نيست و فرشتگان و دانشمندان نيز بر آن گواهي داده اند. [آري]؛ معبودي شايسته پرستش جز او كه شكست ناپذير و حكيم است، نيست.

2. عدالت، هدف رسالت

  قرآن كريم در بيان اهداف فرستادن پيامبران (صلی الله عليه وآله)، برپايي قسط و گسترش عدالت در ميان مردمان را هدف اصلي آنان بيان كرده است: {لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالبْبَيِّنَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَبَ وَالْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَْأسُ شَدِيد‏ٌ وَ مَنَافِعُ لِلنّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللهُ مَن يَنصُرَهُ، وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إنَّ اللهَ قَويُّ عَزِيزٌ}؛[9] به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آن ها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، و آهن را كه در آن براي مردم خطري سخت و سودهايي است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسي در نهان، او و پيامبرانش را ياري مي‏كند. آري، خدا نيرومند شكست ناپذير است‏.

3. پيامبر اسلام، مأمور به قسط

  سپس آن را به پيامبرش دستور داد كه بگويد: {قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالقِسط…}؛[10] بگو: پروردگارم به عدل و داد فرمان داده است….

4. مؤمنان، مأمور به عدالت

  خداوند مؤمنان را نيز به برپايي عدالت و قسط فرا خواند و فرمود: { يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامينَ بِالقِسْطِ شُهداءَ للهِِ…}؛[11] اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براي خدا گواهي دهيد.

  در آيه هشتم سوره مائده بر اين عدالت پافشاري کرده چنين فرمود:{يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلَّهِ شهَُدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَئانُ قَوْم عَلي أَلاّتَعْدِلُوا إعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوي وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبيرٌ بِماتَعْمَلُونَ}؛[12] اي كسانى كه ايمان آورده‏ايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البتّه نبايد دشمنيِ گروهي شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مي‏دهيد آگاه است.

 5. دادگری هنگام داوري

  و به مردم سفارش کرده هنگام داوري به عدل داوري کنند آنجا که مي فرمايد: {وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْل} ؛[13] و چون ميان مردم داوري مي‏كنيد، به عدالت داوري كنيد.

  آنچه ياد شد فقط بخشي از آيات در بحث عدالت بود.

ب) در روايات

  در سخنان معصومان (عليهم السلام) روايات فراوانی در باره عدل و عدالت آمده است که نمونه ای از آن ها چنين است. امام علي (عليه السلام) در باره جايگاه عدل مي فرمايد:« إنَّ العَدلَ ميزانُ اللهِ سُبحانه الذي وَضَعَه في الخَلقِ وَنَصَبَهُ لإقامَةِ الحَقِّ…»؛[14] عدالت، ترازوي خداي سبحان است كه آن را در ميان آفريده های خود نهاده و براي برپا داشتن حق، نصب كرده است.

  همچنين آن حضرت در پاسخ به اينکه آيا عدل برتر است يا بخشش؟ فرمود:« الْعَدْلُ‏ يَضَعُ‏ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا»؛[15] عدالت كارها را بدانجا مي‏نهد كه بايد و بخشش آن را از جايش برون نمايد. عدالت تدبير كننده‏اي است به سود همگان، و بخشش به سود خاصگان. پس عدل شريفتر و با فضيلت‏تر است.

  البته افزون بر تعبير عدالت در بسياري از روايات تعبير قسط نيز به كار رفته كه به بياني مختصر بسنده مي شود." قسط" بنا به گفته راغب اصفهانی، به دو معنای مقابل هم به کار رفته است. هم بهره عادلانه را گويند. (در باب اِفعال) که خداوند ‏فرمود: {لِيَجْزِيَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ}؛[16] تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند به عدالت پاداش دهد. و در جايي ديگر فرمود:{وَ أَقيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْط}؛[17] و وزن را به انصاف برپا داريد. و هم به معناي جور و گرفتن بهره ديگران آمده، (در باب ثلاثى مجرد) که خداوند فرمود:{وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا}؛[18] ولي منحرفان، هيزم جهنّم خواهند بود.[19]

  البته ميان "عدالت" و "قسط" تفاوت وجود دارد، عدالت به اين گفته مي‏شود كه انسان حق هر كس را بپردازد، و نقطه مقابلش، آن است كه ظلم و ستم كند و حقوق افراد را از آن ها دريغ دارد، ولى "قسط" مفهومش آن است كه حق كسي را به ديگري ندهد، و به تعبير ديگر" تبعيض" روا ندارد، و نقطه مقابلش آن است كه حق كسي را به ديگري دهد.

  ولي مفهوم وسيع اين دو كلمه مخصوصاً هنگامي كه جدا از يكديگر به کار می روند تقريباً مساوي است و به معني رعايت اعتدال در همه چيز و همه كار و هر چيز را به جاي خويش قرار دادن مي‏باشد.

عدالت در دولت مهدي موعود (عليه السلام)

  عدالت با اين جايگاه بسيار والا و ويژه، شاخصه اصلي حکومت جهانی امام مهدي (عجل الله فرجه) است به گونه اي كه هرگاه سخن از آن دولت کريمه به ميان مي آيد به برپايي عدل و قسط نيز اشاره می شود. مرحوم كليني از اميرالمؤمنين (عليه السلام) چنين نقل مي كند: « … المَهدي… يَملأُ الأرضَ عَدلا وَ قِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوراً و ظُلماً…»؛ مهدي زمين را از عدل و داد پر مي كند؛ همان گونه كه از ظلم و ستم، پر شده است.[20]

  از امام كاظم (عليه السلام) درباره تأويل اين آيه: {إعلَمُوا أَنَّ اللهَ يُحيي الأَرضَ بَعدَ مَوتِها…}؛[21] بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده مي‏گرداند؛سوال شد. فرمود:

« يَبْعَثُ اللَّهُ رِجَالًا فَيُحْيُونَ الْعَدْلَ فَتُحْيَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْلِ»؛[22] خداوند بلند مرتبه، مرداني را بر مي انگيزد تا عدل را احيا كنند؛ چون زمين با احياي عدل، زنده مي شود.

راهبردهاي عدالت گستري مهدوي

  در جامعه مهدوی همه عناصر پديدآورنده عدالت دست به هم خواهند داد تا نويد پروردگار در برپايي جامعه جهانی بر پايه عدل را شکل دهند؛ عناصری چون: قانون دادگرانه، رهبر عادل، حکومت و کارگزاران عادل و جامعه عادل، که در اين صورت عدل جهانی امری قطعی خواهد بود.

  اجراي عدالت راهکارهايي دارد كه انجام آن ها سبب تعادل و از ميان رفتن زمينه  بي عدالتي خواهد شد كه برخي از آن ها عبارتند از:

افزايش معرفت

  يکی از عوامل بی عدالتی جهل و نادانی است. در عصر ظهور، آگاهي هاي مردم افزايش چشم گيري خواهد داشت. امام باقر (عليه السلام) در باره رشد آگاهی جامعه  عصر ظهور، مي فرمايد:

« إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمُلَتْ بِهَا أَحْلَامَهُمْ»؛[23] آن گاه كه قائم ما قيام كند، ‏‏دستش را بر سر بندگان مي نهد؛ به اين وسيله خداوند خردهاي آن ها را جمع و كامل مي گرداند.

گسترش انفاق

  از مهم ترين عوامل بی عدالتی فاصله طبقاتی ميان تهيدست و غنی است. انفاق از طرف ثروتمندان نقش مهمی در نزديک ساختن جامعه به برخورداری همگانی ايفا می کند. انفاق، حتي به صورت غير واجب، به عنوان يك ارزش تلقي شده و پاداش عظيمي براي آن بيان شده است. در دوران حاکميت حضرت مهدی انفاق مال به اوج خود می رسد به گونه ای که يکی از اسباب بی نيازشدن مردم خواهد بود.

توزيع دادگرانه

   توزيع دادگرانه ثروت، عدالت اقتصادي در عصر ظهور، به معناي تقسيم دادگرانه ثروت ميان تمام افراد جامعه است. پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله) فرمود: شما را بشارت مي دهم به ظهور مهدي (عليه السلام) در ميان امتم برانگيخته مي شود… آن گاه فرمود: « و يقسم المال صحاحا» گفته شد « صحاحاً» چيست؟ فرمود: ميان همه مردم با مساوات برخورد خواهد كرد…[24]

برداشتن افزون خواهي

  يکی از صفات ناپسند فزون خواهی است. در آموزه های اسلامی افزون بر سفارش به قناعت از زياده خواهی نيز مذمت شده است. يکی از راهبردهای حکومت جهانی مهدوی مبارزه با زياده خواهی است.

  معاذ بن كثير گويد از امام صادق (عليه السلام) شنيدم که فرمود:

« موسّعٌ علي شيعتنا أن ينفقوا ممّا في أيديهم بالمعروف، ‏‏فاذا قام قائمنا (عليه السلام) حرّم علي كلّ ذي كنزٍ كنزه حتي يأتيه به فيستعينُ به علي عدوّه و هو قول الله عزّو جلّ في كتابه: {وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ}[25]؛[26]… و كساني كه زر و سيم را گنجينه مي‏كنند و آن را در راه خدا هزينه نمي‏كنند، ايشان را از عذابي دردناك خبر ده.

احساس بي نيازي در مردم

  يكي از سازوكارهاي مهم در برپايي عدالت، فروكاستن از آرزوهای مادي و خواسته ها ي فزاينده دنيوي است که با استغناي روحي انسان ها پديد می آيد. بالارفتن ظرفيت هاي فكري و دروني مردم، توجه به نيازهاي اصيل و فطري و ماندگار، پايين آوردن سطح خواسته های گوناگون و بی پايان مادي و غريزي، در اولويت قرار ندادن امور نازل و فاني و… از نشانه هاي غناي روحي و معنوي اند. که با رشد خردورزی در عصر ظهور به گونه ای کامل پديد خواهد آمد. و به شکل گيری هر چه بهتر عدالت کمک می کند. پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله) فرمود: « وَ يَجْعَلُ اللَّهُ الْغِنَى فِي قُلُوبِ هَذِهِ الْأُمَّة»؛[27]« و خداوند در دل های اين امت بی نيازی قرار می دهد».

گستره عدالت مهدوي

  در باره گستره عدالت در حکومت جهانی مهدوی اگرچه آنچه بيشتر در روايات به چشم می آيد گستره جغرافيايي است، ولی در برخی روايات به همه گروه هاي انسانی و نيز همه مصداق هاي عدالت می توان اشاره کرد.

1. گستره انساني

  عدالت مهدوي هرگز ويژه گروهی خاص از انسان ها نخواهد بود، بلکه همه انسان ها را (از هر جنس، در هر سن و سال، با هر گويش و در هر منطقه جغرافيايي) در بر خواهد گرفت. حتی در برخی روايات فراگيری عدالت مهدوی دربرگيرنده انسان های بدکردار نيز می شود که البته اين خود نيازمند تبيين است که مقصود از اجرای عدالت برای بدکاران فراهم کردن زمينه برای هدايت آن هاست و در صورتی که هدايت نشدند برخورد آن حضرت با آن ها و يا بهره مندي از توزيع عادلانه ثروت كه در اين باره امام حسين (عليه السلام) فرمود: « إِذَا قَامَ قَائِمُ الْعَدْلِ وَسِعَ عَدْلُهُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِر»؛[28]… آن گاه كه برپاكننده عدل به پاخيزد، دادگري اش نيكوكار و فاجر رادر بر مي گيرد».

2. گستره جغرافيايي

  از رواياتي كه درباره روش حکومتی امام مهدي (عليه السلام) بيان شد، به دست مي آيد كه در آن عصر، هستی با همه گستردگی اش در دايره حاكميت عدل مهدوي در همه ابعاد حقوقي و سياسي و فرهنگي و اقتصادي قرار خواهد گرفت و حكومت اسلامي به منطقه خاصي محدود نخواهد شد.

  عدالت مهدوي فراگير است و همه زمين را در برمي گيرد. از اين نگاه، جامعه مهدوي قابل قياس با هيچ جامعه اي نيست؛ چرا كه تصور حكومتي اين چنين فراگير نيز در ذهن كسي نمي گنجد. حتي حكومت و خلافت پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله) و امام علي (عليه السلام) نيز گستره اي اين چنين وسيع نداشته اند. عدالت محوري در همه زمين فقط با نام امام مهدي (عليه السلام) آميخته است.

3. گستره مصداقی

  افزون بر دو گستره يادشده از برخی روايات به دست می آيد که عدالت حضرت حوزه های گوناگونی را در بر می گيرد که برخی از اين قرارند:

يک. عدالت  در داوري

  پيش از اين اشاره شد در برخی آيات قرآن به داوري ميان مردم بر پايه عدل فرمان داده شده است.

  عدالت قضايي يکی از برنامه های اساسی حکومت جهانی حضرت مهدی (عليه السلام) است که در برخی روايات اشاره شده است.

  به خطبه 138 نهج البلاغه، در اين خصوص اشاره مي كنيم. مولا علي (عليه السلام) مي فرمايد:فردايي كه شما را از آن هيچ شناختي نيست،  زمام داري حاكميت پيدا مي كند كه غير از خاندان حكومت هاي امروزي است؛ اعمال و كارگزاران حكومت ها را بر اعمال بدشان كيفر مي كند.

دو. عدالت در عرصه اقتصاد

  اگرچه درروايات به اين نوع عدالت فراوان اشاره شده، ولی به نظر می رسد عدالت اقتصادي از جهت شأن و رتبه نقش تبعي دارد، اگر چه تا اندازه ای مي تواند زمينه ساز عدالت در فرهنگ و آموزش به حساب آيد.

   نظام اقتصادي اسلام بر اساس عدالت است، يعني طوري برنامه ريزي شده كه حق كسي از ميان نرود و هر صاحب حقي بتواند متناسب با كار يا نيازش زندگي راحتي داشته باشد. اين عدالت در عرصه های زير تحقق می يابد:

  الف) عدالت در توزيع: حضرت علي (عليه السلام) در زمان حكومت خود، همه تلاش خود را براي برپايي عدالت اقتصادي و اجتماعي انجام داد و در اين زمينه دست به رفتاری زد كه شايد هيچكس در طول تاريخ اين كار را انجام نداده باشد و آن بازپس گيري اموال از ثروتمندان و رساندن آن به دست نيازمندان بود.

  ب) عدالت در بهره  گيري و مصرف: در اندازه مصرف نيز بايد مراعات عدالت بشود و قرآن نيز در اين زمينه مي فرمايد: {كلوا و اشربوا و لاتسرفوا}؛[29] هم از نعمت هاي خدا بخوريد و بياشاميد و اسراف مـكنيد.

سه. عدالت در عرصه سياست

  منظور از عدالت سياسي اين است که طبقه فرمانروا حقوق سياسي مردم را بپردازد و مردم نيز حقوق طبقه حاکم را، حقوق طبقه حاکم همان فرمان برداری است و البته طبق بيان امام علي (عليه السلام) خيرخواهی و تذکر به حاکم در حضور و غيبت، نيز حقي است که حاکم بر مردم دارد. در قرآن خطاب به مومنان آمده است: {اطيعوالله و اطيعوالرسول و اولي الامر منکم}؛[30] خداوند را فرمان برداری کنيد و از رسول و صاحب امرتان فرمان ببريد. پيرامون حقوق سياسي مردم نيز مي توان به آيات مربوط به مشورت و شوري مثل: { و امرهم شوري بينهم} و آيات مربوط به امر به معروف و نهي از منکر اشاره کرد: {کنتم خير امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر}؛ نتيجه اين که در قرآن عدالت به صورت بسيار گسترده مورد توجه و عنايت واقع شده است.

  امام (عليه السلام) كارگزاران ناشايست را بر كنار مي كند و آنان كه سيرت پسنديده دارند بر كار مي گمارد.

  سيره مديريتي حضرت در بركناري کارگزاران اداري ـ امراء الجور ـ همانند سيره امام علي (عليه السلام) در بركناري كساني است كه با مردم عدالت نمي ورزيدند.

  در جامعه مهدوي، هيچ نيرنگ بازي وجود نخواهد داشت و سيره او رفتاربر پايه عدل و قوانين دادگرانه خواهد بود.

چهار. عدالت در عرصه فرهنگ

  يكي از ابعاد عدالت مهدوي، فراهم شدن امكان رشد و کمال فرهنگي و آموزشي براي جامعه

است. در زمان حضرت، خردها كانوني يگانه مي يابد و همه به مقتضاي توانايي خود از دانش و معرفت خوشه مي چينند و حكمت مي آموزند تا بتوانند آهنگ پرستش و عبوديت و فضائل اخلاقي كنند.

در جامعه مهدوي اگرچه عدالت اقتصادي مي تواند زمينه ساز عدالت فرهنگي باشد،  ولی عدالت فرهنگي از شأن بالاتري برخوردار است و اقتصاد و دارايي رنگ حكمت و معنويت به خود مي گيرد.

آثار و برکات عدالت

  اگر نبود، مگر فراهم شدن زمينه برای رشد و کمال و رسيدن انسان به قرب آفريدگار در پرتو برپايي حکومت عدل جهانی، انسان از برپايي اين عدل گسترده بيشترين بهره را برده است.

  البته احاديثي در دست است که به برخی از برکات برپايي عدالت اشاره شده است. يکی از اين آثار، رفاه اقتصادي در دوران ظهور است به گونه ای که پس از اصل عدالت دومين موضوعي است که در آن دوران در جامعه پديد مي آيد. و اين هر دو با يکديگر پيوندي ناگسستني دارند، زيرا که اجراي دقيق عدالت براي از بين بردن روابط ستمگرانه است.

  امام باقر (عليه السلام) به نقل از امير مؤمنان و نيز امام صادق (عليهم السلام) در اين باره می فرمايند:

« إِنَّ النَّاسَ يَسْتَغْنُونَ إِذَا عُدِلَ بَيْنَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّمَاءُ رِزْقَهَا وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى»؛[31]… مردمان بي نياز مي شوند آنگاه که عدالت ميانشان حاکم باشد و آسمان روزی اش را فرو می ريزد و زمين برکت هايش را بيرون می ريزد با خواست پروردگار متعال.

  امام ششم همچنين فرمود:

« إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً مِنْ صُنُوفِ الْأَمْوَالِ إِلَّا وَ قَدْ قَسَمَهُ وَ أَعْطَى كُلَّ ذِي حَقٍّ حَقَّهُ الْخَاصَّةَ وَ الْعَامَّةَ وَ الْفُقَرَاءَ وَ الْمَسَاكِينَ وَ كُلَّ صِنْفٍ مِنْ صُنُوفِ النَّاسِ فَقَالَ لَوْ عُدِلَ فِي النَّاسِ لَاسْتَغْنَوْا»؛[32] خداوند همه ثروت ها را ميان مردم قسمت کرده است، و به هر کس حقش را داده است: کارگزاران و توده مردم و بينوايان و تهيدستان و هر گروهي از گروه هاي مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت برقرار شده بود همه مردم بي نياز شده بودند.

  بنابراين می توان رفاه و آسايش همگانی را يکی از برکات عدل جهانی مهدوی دانست. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:

« إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ وَ أَمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ بَرَكَاتِهَا وَ رَدَّ كُلَّ حَقٍّ إِلَى أَهْلِه»؛[33]‏ وقتي که قائم ما قيام کند، داوری را بر پايه عدالت قرار مي دهد و ظلم و جور در دوران او برچيده مي شود و جاده ها در پرتو وجودش امن و امان مي گردد و زمين برکاتش را بيرون مي سازد و هر حقي به صاحبش مي رسد.

نتیجه:

بنابر مباحث مطرح شده، در آموزه هاي الهی عدالت از جايگاه ويژه اي برخوردار است. و گستره عدالت همه عرصه هاي زندگي انسان را در بر مي گيرد. از این رو، قرآن كريم در بيان اهداف فرستادن پيامبران (صلی الله عليهم اجمعین)، برپايي قسط و گسترش عدالت در ميان مردمان را هدف اصلي آنان بيان كرده است. عدالت با اين جايگاه بسيار والا و ويژه، شاخصه اصلي حکومت جهانی امام عصر(عجل الله فرجه) است، به گونه اي كه هرگاه سخن از آن دولت کريمه به ميان مي آيد به برپايي عدل و قسط نيز اشاره می شود. در جامعه مهدوی همه عناصر پديدآورنده عدالت دست به هم خواهند داد تا نويد پروردگار در برپايي جامعه جهانی بر پايه عدل را شکل دهند.

 پی نوشت ها:

[1]. حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 319.

[2]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 72، ص 352.

[3]. راغب اصفهاني، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص 336.

[4]. ابن منظور، لسان العرب، ج 11، ص 432.

[5]. شيخ طوسي، المبسوط، ج 7، ص 217.

[6]. محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص 271.

[7]. مرتضی، مطهری، مجموعه آثار، ج1، ص 83 ـ 78.

[8]. آل عمران (3)، آيه 18.

[9]. حديد (57)، آيه 25.

[10]. اعراف (7)، آيه 28.

[11]. نساء (4)، آيه 135.

[12]. مائده (5)، آيه 8..

[13]. نساء (4)، آيه 58.

[14]. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، ص 225.

[15]. محمد بن حسين شريف رضی (د/ 406 ق)، نهج البلاغه، ترجمه: سيد جعفر شهيدي، حکمت 437، ص440.

[16]. سوره يونس (10) آيه 4.

[17]. سوره الرحمن (55) آيه 9.

[18]. سوره جن (72) آيه 15.

[19]. راغب، المفردات، ج1، ص 670.

[20]. محمد بن يعقوب کلينی، کافی، ج1، ص 338.

[21]. حديد (57)، آيه 17.

[22]. محمد بن يعقوب کلينی، کافی، ج7، ص174.

[23]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ‏‏ج2، ‏‏ص675.

[24]. علی بن عيسی اربلی، كشف الغمة، ‏‏ج3، ‏‏ص261، ‏‏ح18.

[25]. توبه (9)، آيه 34.

[26]. محمد بن يعقوب کلينی، کافی، ‏‏ج4، ‏‏ص61.

[27]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 84.

[28]. برقی، محاسن، ج1، ص 61.

[29]. اعراف (7)، آيه31.

[30]. نساء (4)، آيه59.

[31]. محمد بن يعقوب کلينی، کافی، ‏‏ج3، ‏‏ص568، ح6.

[32]. همان، ‏‏ج1، ‏‏ص541.

[33]. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 384.

 

- برگرفته از کتاب درسنامه مهدویت(4)