1 - انقلاب مبارك اسلامي ايران، آذرخشي در شبستان سرد و ديجور قرن، و چراغي فرا راه انسان معاصر در متن گمراهي ها و پلشتي ها بود .
انقلاب ما، دستاورد و آرزوي همه ي انبيا و اوليا از آدم تا خاتم بود .
انقلاب ما، انفجار نوري بود كه بر (طور) انديشهها تجلي كرد و (موسي خواهان) را در سراسر اين كرهي خاكي، بيدار ساخت، و بارقهاش در دل دشمن، ترس و وحشت، و در دل دوست، شور و اميد آفريد و خفته ها را بيدار و هوشيار ساخت .
انقلاب ما، رعدي برخاسته از طوفان طف بود كه غرش تندر كوهساران را در پي داشت .
انقلاب ما، مظهر عشق و حماسه، ثار و ايثار، و در يك كلام، تولد دوبارهي يك ملت بود .
2 - انقلاب، ثمره ي بذري است كه باغباني آگاه، آن را به دل زمين ميسپارد و در انتظار جوانهاش مي نشيند و با زحمات طاقت فرساي خود از ابتدا تا به ثمر نشستن اش را زير نظر مي گيرد و آن را از آفت ها و آسيب ها در امان نگاه مي دارد . تصويري كه قرآن در آيه ي پاياني سوره ي فتح از رسول، (صلي الله عليه وآله وسلم)، و ياراناش ارائه ميدهد، چنين است:كزرع اخرج شطاه فآزره فاستغلظ فاستوي علي سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار . . . (1) ;
همچون كشته اي كه جوانه اش را بيرون ريخته، قد كشيده، به غلظت و خشونت، به استقلال و بر پاي ايستادن رسيده است . اين كشته با اين رشد و استقلال، كشاورزان خود را دل شاد كرده و غيظ را در دل دشمن نشانده است 3 - تشيع، حقيقت اسلام و رود سيال و جاري تاريخ اسلام است (2) . تاريخ اسلام، بيتشيع، درخت آفت زدهاي را مي ماند كه قرن ها است خشكيده است .
اين رود جاري و درخت تناور، در دستان پرتوان رسول (صلي الله عليه وآله وسلم)، و اهل بيت گرامياش، تولد يافت و روييد، و اگر نبودند امامان شيعه، اين وارثان فرهنگ وحي ودست پروردگان و اصحاب آنان، از آن هيچ نشاني نبود .
انقلاب اسلامي ايران، ريشه در تاريخ تشيع، و تشيع، ريشه در حقيقت اسلام و رسول و علي و فاطمه و سجاد و صادق و عسكري و مهدي (عليهمالسلام) دارد .
به گفته ي دكتر علي وردي (استاد جامعه شناس دانشگاه بغداد)، تشيع، آتشفشان خاموش كوهسار است كه گاه و بيگاه، دود و بخار و لرزه و تكان اندكي پديد مي آورد و همين تاثير اندك، ريشه ي تمام انقلابات دنياي اسلام است . (3)
4 - شيعه، با اعتقاد به امامت گره خورده است، و با اين طرح، راه خويش را در تاريخ آغاز كرده، و در اين راه، رنجها برده است، تا آن جا كه به اعتراف برخي، آن قدر كه در اين راه شمشير كشيده شده و جان فشاني شده است، در هيچ برهه اي از زمان و در مورد هيچ يك از ديگر آموزه هاي دين، شمشير زده نشده و جان فشاني نشده است .
اين اعتقاد و اهتمام، از آن جا برخاسته كه آدمي، اهدافي بيشتر و بزرگتر از آزادي و امنيت و رفاه و فراتر از محدوده ي دنيا دارد .
خدا، براي انساني كه در هستي طرح شده و با كل نظام رابطه دارد، حاكمي انتخاب كرده و در دسترس گذاشته است، و او را با ملاك عصمت، يعني آگاهي و آزادي، همراه ساخته است تا در هر دوره، آنان كه مي خواهند، به پا خيزند و زمينه هايش را فراهم سازند .
امامت، طرح آناني است كه در زندان دنيا نمانده اند و انسان را در جايگاه خودش طرح كرده اند . امام، جلودار كساني است كه جلوتر از زمان را مي خواهند . امام، بر اساس واقعيتهايي حكومت و رهبري ميكند كه هنوز علوم انساني آن را كشف نكرده اند و جلوتر از علم و جلوتر از زمان و آگاهي انسان است . از آن جا كه چنين امامي، ضرورت دارد، پس وجود دارد و چنين امامي را تو بايد كشف كني و چنان امامتي را تو بايد زمينه ساز باشي . (4)
اين بينش و اعتقاد و اين (ولايت مداري) - كه از نابترين و مترقيترين نظريات سياسي و ديني است - مستلزم آثار فراوان و نتايج درخشاني است كه از جملهي آنها حركت هاي انقلابي و اصلاح طلبانه است .
مسئله ي امامت در شيعه، همواره، تهديدي نسبتبه قدرت دولتهاي غير مذهبي بوده است . در شيعه، از لحاظ تئوري، حكومت مشروع، متعلق به امامان است . (5) ويليام وات، محقق دانشگاه ادين بورگ، در كتاب اصول گرايي اسلام و مدرنيسم، مي گويد:
اعتقاد به امامت و مسئلهي انتظار، از جمله ويژگيهاي تشيعاند كه در انديشهي سياسي شيعه، نقش مهمي ايفا مي كنند . (6)
5 - مهدويت، امتداد امامت و تجلي آخرين حلقه از سلسله حلقات آن است . مهدويت ذخيره ي آخرين هستي، ثمرهي همهي رسالتها، منبع همه ي كمالات، سرچشمه ي همه ي خيرات و جلوهگاه همه ي نيكي ها و زيبايي ها است .
مهدويت، قلب تپنده ي حيات شيعه در تمامي قرون و اعصار است; مهدويت، باوري عميق است كه ريشه در ساخت و بافت انسان دارد; مهدويت، نويد پاياني سبز براي زمان است; مهدويت، چشم اندازي است زيبا به جهان آينده و آينده ي جهان و رويكردي جدي و نويدبخش به آينده ي انسان و انسان آينده; مهدويت، حقيقت سترگي است كه جهان با وجود آن، بر مدار عشق مي چرخد، و خورشيد، به يمن درخشش نورش، زمين و آسمان را نور باران مي سازد; مهدويت، آخرين پناه و خاكريز انسان معاصر است; مهدويت، اعتقاد به يك منجي و مصلح و يك حكومت جهاني و باور مشترك همهي اديان و نداي قلبي همهي مستضعفان در سرتاسر اين كرهي خاكي است; مهدويت، رمز پيروزي و استمرار انقلاب اسلامي ايران است; مهدويت، اميد و حيات و زيبايي و عشق و شور و نشاط و در يك كلمه، همه چيز ما است .يابن الحسن روحي فداك! متي ترانا و نراك!
6 - فقها، حصون اسلام (7) و حجت و پناه مردم در عصر غيبت اند . (8) فقها، نايبان و راهبران مردم در عصر حيرت اند . صفحات تاريخ هزار سالهي شيعه در عصر غيبت، وامدار علما و فقها - اين نايبان عام امام (عليهالسلام) - است كه با ثار و ايثار و حماسه و عرفان خود، حيات فكري و سياسي شيعه را رقم زدند .
نگاهي به كارنامهي هزار سالهي علما و مرجعيت شيعه، اين دژهاي تسخيرناپذير و سنگربانان حريم تشيع، اين رهبانان شب و شيران روز و ناخدايان كشتي شيعه در تندباد حوادث روزگار و مبارزات فكري و سياسي آنان، از كليني و شيخ مفيد و شيخ طوسي گرفته تا شهيدين و نراقيين، تا شيخ انصاري و ميرزاي شيرازي، تا ميرزاي ناييني و امام خميني، رحمةالله عليهماجمعين، گوياي (العلماء ورثة الانبياء) و برگي زرين در تاريخ حيات مسلمانان بل تمامي بشريت، از آغاز تا امروز است .
تاريخ درخشان علما و مرجعيت شيعه، امتداد تاريخ انبيا و اوليا است .
7 - امام راحل، نايب امام زمان (عج) و روح خدا بود در كالبد فسردهي زمان و هديت بزرگ الهي در قرن غفلت .
او، يادگار همه ي انبياي سلف و علماي گذشته بود . با هيبت موسوي و دم عيسوي خود، از ايراني كه مهد فرهنگ بيگانه و پايگاه بيداد شده بود و مي رفت تا هويت فرهنگي و تمامي هستي خود را، يك جا، با بيگانه به معامله بگذارد، اژدهايي در برابر تمامي قدرتهاي استكباري آفريد، اژدهايي كه مسير تاريخ در قرن غفلت را به گونهاي ديگر رقم زد و تمامي ساختارهاي دنيا را به هم ريخت .
8 - انقلاب اسلامي ايران، بزرگترين رخداد اجتماعي قرن بيستم است . پديدهاي با اين گستردگي و عمق، نه تنها نهادها و نظام هاي يك ملت و يك قوم را در هم ريخته و سرنوشت تاريخي آنان را در مسير تغييرات بنياديني قرار داده، بلكه دامنه ي آن، بسي فراتر از يك كشور رفته و تمامي انديشه ها، سياست ها، نهضتها، احزاب سياسي جهان را به چالشي نو فرا خوانده است . اين تاثيرها، از آسيا و خاورميانه گرفته تا قلب اروپا و آمريكا را در بر مي گيرد .
بهتر آن باشد كه سر دلبران
گفته آيد در حديث ديگران
هنري كسينجر، وزير امور خارجهي اسبق آمريكا:پيروزي ايران در جنگ، عقايد راديكال اسلامي را، از جنوب شرقي آسيا تا سواحل اقيانوس اطلس، گسترش خواهد داد . (9)
شيمون پرز، نخست وزير سابق اسراييل:انقلاب ايران، يك انقلاب بسيار افراطي و خصمانه در قبال اسراييل است . تجربه ي آيةالله [امام] خميني براي ما، يك تجربهي بسيار تلخ در قرن بيستم به شمار مي رود . (10)
موشه دايان، وزير خارجهي اسبق اسرائيل:اثرات تحولات انقلاب اسلامي بر روابط ساير كشورها قابل ملاحظه است . (11)
مارگارت تاچر، نخست وزير سابق انگليس:ما، غربيان، در دههي 1980 از وسائل نظامي و ابزار جنگي شوروي و اقمارش واهمه نداريم; زيرا، اگر بلوك شرق و اعضاي پيمان ورشو، مجهز به سلاحهاي نظامي باشند و به ادوات مخرب و ويرانگر مسلح باشند، ما نيز به سلاح هاي مدرن مسلح و مجهزيم، لكن از حضور فرهنگ اسلامي انقلاب ايران مي ترسيم . (12)
ريچارد نيكسون، از رؤساي جمهور اسبق آمريكا:وقتي حكومتشاه در سال 1979م [1375ش] سقوط كرد، يك خلا قدرت تازه به وجود آمد . انقلاب ايران، در واقع، انقلابي بود عليه ارزشهاي غربي . اين انقلاب، همان قدر كه از سرمايه داري تنفر داشت، از كمونيسم نيز متنفر بود . هر دو را به مانند دو روي سكه ي مادي گرايي ميديد . پس از انقلاب، مردم ايران، همان چيزي را به دست آوردند كه انقلاب قول داده بود . جاي انكار نيست كه انقلاب اسلامي يك انقلاب واقعي انديشه ها را ارائه داد و آنان آن را با عشق و ايمان پذيرفتند .
آن چه كه انقلاب اسلامي به اثبات رسانده و به دنيا بيان كرده، اين است كه اسلام، شايستگي حاكميت بر جامعه را دارد; زيرا كه دين آسماني است . از اين رو، در كشورهاي اسلامي - عربي، تاثير گذاشته است و انقلاب هايي كه هم اكنون در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته اند، جز ثمر درخت انقلاب اسلامي چيز ديگري نيست . انقلاب، ثمرهاي ديگري نيز دارد كه اثرات آن را در كشورهايي چون تونس، الجزاير، مصر، آذربايجان، كشورهاي استقلال يافته ي شوروي سابق و ساير نقاط دنيا ميبينيم . اين انقلاب ها، نهرهايي هستند كه از سرچشمه جوشان انقلاب اسلامي ايران، در نقاط مختلف جهان، شاخه شاخه شدهاند . انقلاب اسلامي ايران، تكرار و تجديد نهضت امام حسين [عليهالسلام] است . (13)
روزنامهي البعث چاپ دمشق:جهان عرب و تمامي جهان، تحت تاثير رويدادهاي ايران قرار گرفتهاند كه در آن تاريخ با خون ملت و با خط راست ملت نوشته شده است .
روزنامهي آمريكايي تايمز:دنياي غرب، به دليل انقلاب ايران، ناگهان بار ديگر اسلام را باور كرد . جنب و جوشي كه به دنبال انقلاب اسلامي ايران به وجود آمد هنوز ادامه دارد . براي اولين بار يك كشور مسلمان، به طور موفقيتآميز، قدرت بزرگ غربي را به مبارزه طلبيد، آن را تحقير، و خسارت مادي به منافع آن وارد كرد . اين مورد، قدرت بزرگ غربي آمريكا بود، و اين ضربات، از طريق جنبشي وارد شد كه نه به نام ملي گرايي، بلكه با نام اسلام كه داراي ريشه هاي قديمي تر و عميق تر بود، عمل كرد .
روزنامهي تورنتور استار كانادا 30 آوريل 1984:سرزمين آيةالله روحالله خميني [قدس سره] در ميان يك ميليارد مسلمان جهان در خاورميانه، آفريقا، آسيا، خاور دور، اروپا، آمريكاي شمالي، طغيان بر مي انگيزد . اسلام مبارز، تحت رهبري امام خميني [قدس سره] پس از قرنها ناشناخته بودن، حياتي تازه مييابد . امام خميني [قدس سره] نيروهايي را آزاد كرده است كه ممكن است نمايانگر لبه ي تيز بلوك اسلامي مستقلي كه ظهور پيدا مي كند، باشند; يعني، نيروي سومي پس از سرمايه داري و كمونيسم كه ميتواند توازن قوا در دو قطب آمريكا و شوروي را بر هم زده و با اسراييل نيز مبارزه كند .
اين رژيم، آمريكا را بيرون رانده، شورويها را عقب نگاه داشته، تحريم اقتصادي غرب را در هم شكسته، عراق را در جنگي چندين ساله فرو برده است . تمام اين كارها را به تنهايي و تقريبا در انزواي بينالمللي و بدون وام گرفتن حتي يك پني از بازار صندوق بين المللي پول انجام داده است .
امام خميني [قدس سره] در خارج، شخصيتي اسلامي و مردمي يافته كه دامنه ي نفوذش به تدريج از دايرهي شخصيتي دويست ميليون مسلمان شيعه فراتر مي رود . او، گروهي از پيروان فدايي از ميان شيعه و سني جذب كرده كه حاضر به هر گونه عمل تلافي جويانه هستند و در پارهاي از موارد، حتي حاضرند در راه اسلام شربتشهادت بنوشند . امام خميني [قدس سره] شش سال قبل، مانند ستاره اي دنباله دار به جهان اسلام آمد . امام خميني [قدس سره] نه تنها ستايش مسلمانان ايران، بلكه توده هاي مسلمان سراسر جهان را در ابعادي بي نظير، برانگيخته است . پيروزي امام خميني [قدسسره] در جهان و جنبش بنياد گرايي او، مهمتر و قدرتمندتر و پر تحرك تر و نيرومندتر از آن است كه تا كنون در غرب ترسيم شده است .
جنبش اسلامي كه در اكثر كشورها توسط پيروان امام خميني [قدسسره] يا متحدان آن رهبري مي شود، در مكان هاي مختلف، خود را به اشكال گوناگون ميسازد . شيعيان لبنان، در مناطق تحت كنترل خود، سعي مي كنند با استفاده از هزاران تصوير و پوستر امام خميني [قدسسره] چادر پوشاندن زنان و تصفيهي بازارها از مشروبات الكلي و برچيدن مراكز قمار، ايران اسلامي كوچكي به وجود آورند . (14)
9 - هر انقلابي با اين وسعت و عمق و با اين اهداف و شعارها كه بر خرابههايي دو هزار و پانصد ساله بنا شود و بار جنگي هشتساله را به دوش كشد، بدون ترديد، در معرض مشكلات و آسيبهاي فراوان قرار ميگيرد . به خصوص آن جا كه تو داعيه ي صدور انقلاب و حمايت از فلسطين و همه ي گروه هاي آزادي بخش و مستضعفان عالم را هم داشته باشي، كه در اين هنگام، دشمن، آرام نمينشيند و با ترويج شبهات و شهوات و بدعتها، و در نهايت، هجوم مستقيم، با تو درگير ميشود .
در برابر انقلابي با اين وسعت و عظمت و با اين انبوه مشكلات و دشمنان داخلي و خارجي، بهترين موضعگيري، گفتهي آن استاد فقيد است كه گفته بود: (توجيه، حماقت و تضعيف، جنايت، و تكميل، رسالت ما است ) .
بايد آموخت كه اشتباه را از هيچ كس و از هيچ مقامي توجيه نكنيم . به گفتهي امام راحل، انقلاب، به هيچ كس و هيچ دستهاي، ديني ندارد . تضعيف اين انقلاب نيز جنايتي نابخشودني است; چون، به گفتهي همان استاد، انقلاب، تنها كشتي نجاتي است كه در اين درياي مواج و طوفاني و اين دنياي وانفسا قرار دارد . سوراخ كردن اين كشتي، مرگ خود، بل نااميد كردن همهي مستضعفان و آزادي خواهان اين كرهي خاكي است . رسالت ما و همهي آگاهان و دل سوزان، تكميل ضعفها و كمبودهاي انقلاب است .
هر كس در هر كجا هست، چه داخل و چه خارج، بايد از انجام هر كاري كه ميتواند در جهت تكميل اين انقلاب بكند، دريغ نورزد و كوتاهي نكند كه بي هيچ ترديد، از اين نعمت و اين مسئوليتبزرگ، از آنان سؤال خواهد شد: (و اما بنعمة ربك فحدث) ، (15) (وقفوهم انهم مسؤولون) (16) .
البته، پر واضح است كه رسالت تكميل هر كس، به حسب خود او است . رسالتيك مسئول بلند پايهي نظام، غير از رسالتيك فرد عادي است . از يكي، طرح و برنامه و قاطعيت و ساده زيستي و حلم و . . . مي خواهند و از يكي، دفاع زباني و شركت در راهپيمايي و از ديگري، انصاف در معامله يا مشكل گشايي و يا جديت در تحصيل و درس و بحث .
اين دهانه ايي كه امروز به رذالتيا جهالت، عليه انقلاب و روحانيت باز شده، بايد بدانند، خواسته و ناخواسته، آب به آسياب دشمن مي ريزند و در مسير طرح و نقشهي آنان قرار گرفته اند; زيرا، آن چه كه امروز همين مسئولان انجام مي دهند، كاري است كارستان كه بسياري، از زير آن شانه خالي كردند! اين نظام مقدسي كه امروز با تكيه بر خويش و با توجه به خدا، اين گونه به حل مشكلات و گرفتاري ها پرداخته است، پس از به بن بست نشستن تمام نظام ها و تمام زد و بندها با قدرتهاي گوناگون، بر سر كار آمده است و دارد با تمام كارشكنيها، كارهايي را انجام ميدهد كه آنان با تمام حمايتها از آن ناتوان بودند و به بن بست رسيده بودند و چارهاي جز فرار نداشتند .
اين، يك حقيقت آشكار است كه تمام گروهها، بر فرض ائتلاف، نميتوانند كار همينهايي را كه با دست تنها و اين همه خرابكاري و دشمني و نامردي، مسئوليت را پذيرفتهاند، عهدهدار شوند! اين حرف كه (ديگران در شرايط امروز ايران، بهتر ميتوانند كارگشا باشند) ، يك شعار و يك فريب بيش نيست، ولي اين حرف كه (همين مسئولان، ميتوانند بهتر از اين كار كنند و از اشتباهات خود درس بگيرند ) ، سخني حق است كه مقام معظم رهبري هم بارها بر آن تاكيد كرده اند .
10 - هر انقلابي، عوامل رشد و انحطاط و ركود دارد . شرط بقاي هر انقلاب، شناسايي مدام اين عوامل و به كار بستن و يا جلوگيري از آن هاست .
بر زعماي قوم و دل سوزان و برنامه ريزان انقلاب است كه مدام، در صدد شناسايي هر يك از اين عوامل، و اقدام مناسب مطابق آنها باشند . از همه ي اين عوامل، در جاي ديگري بايد گفت و شنود كرد . (17)
11 - مقوله ي مهدويت، به خاطر دارا بودن ويژگي هاي متعدد، يكي از توانمندترين عوامل رشد جامعه ي ديني ما است . طرح صحيح اين مقوله و گسترش اين فرهنگ در سطح جامعه، بدون ترديد، باعث شكوفايي هر چه بيشتر جامعه و حفظ آن از در غلطيدن در فسادها و تباهي ها است .
آن چه كه باعث ميشود تا فرهنگ مهدويتبه عنوان يكي از مهمترين عوامل كلان در صحنه ي رشد جامعهي ما باشد، دلائلي چند است كه در ادامه به آنها اشاره مي شود:ريشه هاي عميق در باور و اعتقادات مردم و عشق ورزي به آن;پشتوانه ي فكري و برخورداري از مباني قوي و عميق;سفارش و تاكيد فراوان بر اين مسئلهي حياتي (وجود ادعيه ي فراوان و قريب به هفت هزار روايت) تا آن جا كه در باب هيچ يك از موضوعات ديني و آموزه هاي آن، تا اين اندازه روايت وارد نشده و بر آن سفارش نشده است .
تاريخي كهن و ريشه دار و سراسر مبارزه و شهادت;هماهنگي با فطرت و ساخت و بافت انسان;احساس برانگيز و شورآفرين (به خاطر ترسيم آيندهاي زيبا و دميدن روح اميد در انسانها) ;رويكردي جدي و قوي به آينده;همنوايي با اديان و مذاهب و همسويي با عطش جهاني به ظهور يك منجي الهي و مصلح كل;وجود امام و رهبري زنده، تلاش كننده، مهربان، فريادرس و پاسخگو;نقش ايرانيان (با توجه به روايات متعدد) در انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) و ياري آن حضرت;تحقق انقلاب اسلامي ايران به عنوان ظهور صغرا و پيش مقدمهي ظهور كبراي امام زمان (عج) ;حضور وكلا و نايباني وارسته و پر نفوذ;
نااميدي و سرگرداني جامعهي جهاني به خاطر شكست مكاتب و ايسم هاي مختلف از يك طرف، و گسترش جنگ و فريب و ظلم و زياده طلبي به خصوص از سوي آمريكا و اسراييل از طرف ديگر;جهاني بودن;ترسيم و تصويري زيبا و واقعي و قابل دفاع و قابل وصول از آيندهي انسان و جهان و پايان تاريخ;هماهنگي با سنتحاكم بر تاريخ و جوامع;ريشه داشتن در فرهنگ ايراني;توانايي در بسيج توده ها;وجود ياوراني عاشق، بيدار، بسيجي، شهادت طلب;الگو بودن دولت مهدي(عج) و قرار گرفتن آن به عنوان اهداف راهبردي نظام در عرصه هاي فرهنگي و سياسي و اجتماعي;تسريع در ظهور آن حضرت كه ظهور همه زيباييها است .(اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج; فان في ذالك فرجكم) (18) .
قرار داشتن ايران در كانون حوادث و تحولات و احتمال رويارويي با آمريكا، به خصوص با توجه به سير حوادث اخير و احتمال حملهي آمريكا به عراق و به تبع آن، درگيري با ايران;بشارتهاي ظهور و ذكر علائم و نشانههايي كه برخي از آنها تحقق يافته و برخي ديگر گر چه قابليت تطبيق بر موارد متعدد دارد، اما شايد (البته به شرط عدم توقيت و اين كه وقتي معين نگردد كه (كذب الوقاتون) بتواند خبر از نزديك بودن فرج هم باشد كه انهم يرونه بعيدا ونراه قريبا .
از جمله ي علائم ظهور، قرار گرفتن عراق و منطقه خاورميانه به عنوان كانون تحركات است . البته جداي از روايات، بررسي سير حوادث اخير نيز ما را به همين نتيجه مي رساند . از اين رو، تحركات اخير آمريكا و هم پيماناناش را بايد با تيزبيني تعقيب كرد و آمادهي بازتاب هاي گستردهي آن بود . همهي قرائن، دلالتبر اين دارد كه يكي از اهداف عمده ي آمريكا از اين همه تحركات و لشكركشي ها، ايران اسلامي است .
آن جا كه عزيز مصر بر اساس يك خواب به تكاپو ميافتد و با كمك و مديريت حضرت يوسف (عليهالسلام)، مردم را از قحطي و نگراني مي رهاند و يا فرعون بر اساس خوابي كه تعبير به آشفتگي شده، براي حفظ قدرت خود، شكم ها و سرهايي را به ديوار ميكوبد، آيا جاي نداشت و يا ندارد كه ما با اين همه روايات و شواهد و قرائن و قرار داشتن در كانون بحران از خيلي پيشترها به فكر مي بوديم؟
ايجاد آمادگي فكري و روحي در جامعه، آمادگي نظامي، تهيه ي ارزاق عمومي، ساخت سنگر، اجتناب از اختلاف، حفظ وحدت، بها دادن بيشتر به بسيج، ديپلماسي فعال و به كارگيري تمام ظرفيت ها جهت بسيج همه ي مسلمانان جهان، افزايش توان معنوي جامعه و توجه و توسل بيشتر به حضرت حجت (عليهالسلام) و . . . از حداقل كارهايي است كه مي توانيم انجام دهيم . به قول يكي از همانان كه در نطق تبليغاتي خود گفته بود: (خرسي، در جنگل است . ديدناش براي بعضي ها، آسان است، و برخي هم اصلا آن را نميبينند، و بعضي مي گويند: «خرس، رام و بي آزار است»و برخي ديگر مي گويند: «شرور است و خطرناك» و چون نميدانيم حق با كدام دسته است، شرط عقل آن است كه مثل خرس نيرومند باشيم .)) . (19)
بگذر از اين كه اين بار، خرس، مبدل به اژدهايي خون آشام و يكه تاز شده و از شرارت و خطر گذرانده، ديوانه اي است از زنجير رها شده . پس شرط عقل، همان است كه قرآن گفته است: ((واعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم) (20) و راه همان است كه او نشان داده: (قل يا ايها الكافرون × لااعبد ما تعبدون) (21) و (فقاتلوا ائمة الكفر) (22) و (ان تنصر الله ينصركم) (23) و (و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثين) (24) و (اليس الصبح بقريب) (25)
پي نوشت ها:
1. 48 (فتح) : 29 .
2. به شهادت آيهي اكمال، دين مرضي خدا پسند، دين همراه مقام ولايت است: ((اليوم اكملت . . . و رضيت لكم الاسلام دينا)) [مائده: 4]
3. ظهور حضرت مهدي از ديدگاه اسلام و . . . ، ص 229 .
4. ر . ك: مباني اعتقادي مهدويت، پورسيد آقايي، (فصلنامهي انتظار، شمارهي 1، ص 52 - 64).
5. سيري در نظريههاي جديد در علوم سياسي، بشيريه، ص 120 .
6. تهاجم يا تفاوت فرهنگي، حسن بلخاري، ص 130 .
7. الفقهاء حصون الاسلام (كافي، ج 1، ص 38، ح 2)
8. و اماالحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا; فانهم حجتي عليكم وانا حجةالله .(وسائلالشيعة، ج 18، ص 101; كمالالدين، ص 484). .
9. كيهان، 17/11/63 .
10.كيهان، 17/11/63 .
11. اطلاعات، 14/11/63 .
12. پيام انقلاب، ش 26، 27/11/69 .
13. پيروزي بدون جنگ، ريچارد نيكسون، ترجمهي دكتر جعفر ثقةالاسلامي .
14. به نقل از بررسي مطبوعات جهان، وزارت ارشاد، ش 62، 2/6/63 .
15. 93 (ضحي) : 11 .
16. 37 (صافات) : 24 .
17. چه خوب است مرد يا مرداني، اين عوامل را در قرآن و روايات و با تحقيقاتي ميداني، پيگيري كنند (ولو به عنوان پايان نامه) و مرداني مردتر، براي اجراي آن در سطح جامعهي امروز ما، برنامه ريزي كنند .
18. بحارالانوار، ج 53، ص 181 .
19.تبليغ انتخاباتي ريگان از تلويزيون، پاييز 1984 (به نقل از رويارويي بزرگ، لسترتارو، ترجمهي عزيز كياوند، ص 13). .
20. 8 (انفال) : 60 .
21. 109 (كافرون) : 1 - 2 .
22. 9 (توبه) : 12 .
23.47 (محمد) : 7 .
24. 28 (قصص) : 5 .
25. 11 (هود) : 81 .
پدیدآورنده: حجت اسلام و المسلمین پور سید آقایی
