logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
بررسی سندی زيارت ناحيه مقدسه

مقدمه:

روش بحث: به طور معمول، مبنای پژوهش‌های مهدوی، بررسي موضوعي احاديث است؛ چراکه حجم و تعداد احاديث وارده در این زمینه، بسیار بیشتر از آن است[1]  که مجال بررسی تجزیه‌ای و رسیدگی به تک‌تک احادیث فراهم باشد.

مقصود ما از روش موضوعی، کنکاش و بررسی موضوعات مطرح در مبحث مهدویت است؛ موضوعاتی چون حکومت‌هاي بعد از حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، داستان حضرت نرجس خاتون(سلام الله علیها)، قيام‌هاي دوران غيبت، جزيره خضراء و...

در این پژوهش قصد داریم تا به موضوع زیارت ناحیه مقدسه بپردازیم که منتسب به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است. در گام اوّل، متن زیارت را از قديمی‌‌ترين منبع نقل مي‌کنيم. در گام دوم، به بررسی منابع و مصادر آن، از گذشته تا کنون خواهیم پرداخت؛ زيرا در مباحث روایی، کثرت نقل يا عدم آن، دليل و مؤيدي بر اعتنا يا عدم اعتنا به روایت است. گام سوم، بررسي سندي است؛ يعني بررسی سلسله و طرق نقل زیارت و میزان اعتبار آن. در گام چهارم، گفتار بزرگان در رد يا قبول متن و مضمون، مطرح و پس از آن، بحث، نتيجه‌‌گيري و جمع‌‌‌بندي مي‌شود.

قبل از ورود به بحث، لازم است بدانيم که دو زيارت با عنوان « زیارت ناحيه» و منتسب به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، وارد شده است؛ « زياره الشهداء يوم عاشورا» و« زياره الناحيه» (مشهور).

موضوع ما در این پژوهش، زیارت دوم است؛ اما به تناسب بحث، ابتدا نکاتی را در رابطه با زیارت اول، مطرح می‌کنیم.

 سند زیارت اول

مرحوم ابن طاووس در دو کتاب خود، « الاقبال» و « مصباح الزائر» هر دوی اين زيارات را نقل کرده است. وي، زيارت اول را اين‌گونه روايت مي‌کند:

« روينا باسنادنا الي جدي ابي جعفر محمد بن الحسن الطوسي(رحمة الله) قال حدثنا الشيخ ابو عبد الله محمد بن احمد بن عياش قال حدثني الشيخ الصالح ابومنصور بن عبد المنعم بن النعمان البغدادي قال: خرج من الناحية سنة اثنين و خمسين و مأتين علي يد الشيخ محمد بن غالب الاصفهاني حين وفات ابي و کنت حديث السن و کتبت استأذن في زيارة مولاي ابي عبدالله(علیه السلام) و زيارة الشهداء ـ رضوان الله عليهم ـ. فخرج الي منه:

بسم الله الرحمن الرحيم. اذا اردت زيارة الشهدا ـ رضوان الله عليهم ـ فقف عند رجلي الحسين(علیه السلام) و هو قبر علي بن الحسين ـ صلوات الله عليهما ـ فا ستقبل القبلة بوجهک فان هناک حومة الشهدا. و أوم و أشر الي علي بن الحسين و قل: السلام عليک يا اول قتيل من نسل خير سليل من سلالة ابراهيم الخليل صلي‌الله عليك و علي أبيك اذ قال فيک: قتل الله قوما قتلوک يا بُني ما أجرأهم علي الرحمن و علي انتهاک حرمة الرسول. علي الدنيا بعدک العفا! کأني بک بين يديه ماثلاً و للکافرين قائلا:

اناعلي بن الحسين بن علي***نحن و بيت الله أولي بالنبي

أطعنکم بالرمح حتي ينثني***أضربکم بالسيف أحمي عن أبي

ضرب غلام هاشمي عربي***والله لايحکم فينا ابن الدعي

حتي قضيت نحبک ولقيت ربک. أشهد أنک أولي بالله و برسوله و أنک ابن رسوله و ابن حجته و أمينه حکم الله لک علي قاتلک مرة بن منقذ بن النعمان العبدي لعنه الله و أخزاه و من شرکه في قتلک».[2]

شيخ مفيد و سيد مرتضي نیز اين زيارت را با حذف سند، در قسمت زيارات عاشورا نقل کرده‌اند.

برخی از پژوهشگران به این زیارت، اشکال‌هایی را وارد کرده‌اند که در ادامه به طرح و بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت:

الف) تاريخ صدور توقيع

گفته شده است که تاريخ صدور این توقيع، سه سال قبل از ولادت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است و لذا نمی‌تواند به آن حضرت، منسوب باشد. در جواب اين اشکال مي‌گوييم:

  1. ممکن است در نوشتن يا خواندن و قرائت تاريخ، اشتباهي رخ داده باشد و عدد شش را به اشتباه، پنج خوانده‌ باشند؛ يعني تاريخ صدور آن سال( 262ه‍ )باشد.
  2. ممکن است اين زيارت، از امامين عسکريين(علیهما السلام) باشد؛ چون در سند، تصريح نشده که اين زيارت، از ناحيه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، می‌باشد و فقط تعبيرِ «عن الناحية المقدسة» آمده است.

ب) وجود افراد مجهول در سند

گفته شده است که در سلسله سند اين توقيع، برخی افراد، چون « محمد بن احمدبن عياش»، « ابومنصور بغدادي» و « محمد بن غالب اصفهاني»، مجهول‌الحال هستند.

این اشکال نیز چند جواب دارد:

  1. اين متن، در بر دارنده برخي معارف و اخلاقيات و نکات تاريخي است که با مضامين ديگر ادعيه و زيارات و نصوص معتبر، مطابقت دارد؛ لذا نمي‌توان تنها به دليل ضعف سندي، به آساني از آن دست كشيد؛ فتأمل.

شايد اين روايت، نظير زيارت جامعه باشد که سندش از نظر فني دچار مشکل است[3]؛ ولي بزرگان، آن را تأیید کرده‌اند. برای مثال امام خميني(رحمة الله علیه) فرموده‌اند: « قطعاً اين متن زيارت جامعه، از امام معصوم است» و آيت‌الله وحيد خراساني نیز مي‌فرمايد: « اين لفظ، لفظ غير معصوم نمي‌تواند باشد و قطعاً از امام است. ما بعضي جاها بايد از چارچوب تضعيف و توثيقات نجاشي و کشي خارج شويم».

دعاي افتتاح نيز توقيع است؛ ولي متن دعا به گونه‌اي است که نمی‌تواند از غير معصوم صادر شده باشد. دعاي ندبه و ادعیه بسیار دیگری نیز از این دست هستند. پس این زيارت را نيز می‌توان از این جمله، محسوب کرد.

  1. موضوع مورد بحث، زیارت است و نه یک بحث فقهي و کلامي؛ تا نياز به بررسي سندي داشته باشد. در نتيجه علي المبنا، قاعده « تسامح در ادله سنن»، مشكل ضعف سند را حل مي‌كند.
  2. اين متن، تقريباً با نصوص تاريخيِ فريقين مطابقت دارد و تنها اختلاف آن، در تعداد شهدای کربلا می‌باشد که 80 نفر را نام برده است. اما این مورد نیز نمی‌تواند مشکل جدی محسوب شود چرا که بعضی از مورخين، عدد شهدای کربلا را تا 103 و 113 نفر هم ذكر کرده‌اند. پس نه تنها به سبب این اختلاف نظر، نمي‌توان اين توقيع را کنار گذاشت، بلکه بالاتر از آن، می‌بایست اين توقيع را محور قرار بدهيم و يا دست‌كم بگوييم، عدد مذكور قولي از اقوال است.
  3. کتب علماي رجال، در مقام توثيق برخي از روات، به فراز‌هايي از اين زيارت استناد کرده‌اند و اين، نشانگر آن است که این زيارت را تلقي به قبول کرده‌اند.

اما زيارت ناحيه معروف

سند زیارت

این زیارت را مرحوم ابن المشهدي در « المزار الكبير» و مرحوم ابن طاووس در « مصباح الزائر» نقل کرده‌اند. علامه مجلسي نيز در بحارالانوار[4]، آن را ذکر کرده و فرموده‌ است: « الظاهر أنها من تأليفات السيد و المفيد ولعله وصل إليهما خبر في کيفية الصلاة فانّ الاختراع فيها غير جائز».[5]

ابن طاووس نیز تصريح کرده است که سيد مرتضي، امام حسين(علیه السلام) را با اين عبارات، زيارت مي‌کرده است: « زيارة بالفاظ شافية يذکر فيها بعض مصائب يوم الطف يزار بها الحسين(علیه السلام)».

البته معناي اين عبارت، اين نيست که الفاظ و عبارات زیارت ناحیه از سید مرتضی باشد؛ زيرا مرحوم مجلسي اول (مولا محمد تقي) نیز در رابطه با زیارت جامعه، در کتاب خود، روضة المتقين گفته است: « من در مدتي که در عتبات عاليات بودم، فقط با اين الفاظ، زيارت مي‌کردم». آيا معناي این جمله آن است که عبارات از خود او است؟!

بحثي درباره کتاب المزار الكبير

محدّث نوري در خاتمه مستدرک الوسائل[6] و در وصف المزار مي‌گويد:

« قال في البحار: « کتاب کبير في الزيارات تأليف محمد بن المشهدي کما يظهر من تأليفات السيد بن طاووس و اعتمد عليه و مدحه و سمّيناه بالمزار الکبير» و قال في الفصل الاخر: « و المزار الکبير يعلم من کيفية اسناده انه کتاب معتبر و قد أخذ منه السيدان ابنا طاووس کثيرا من الاخبار و الزيارات و قال الشيخ منتجب الدين في الفهرست: « ابو البرکات محمد بن اسماعيل المشهدي فقيه محدث ثقة». و منه يظهر انه معدود في زمرة الفقهاء کما انه يظهر من صدر کتابه الاعتماد علي کل ما أودعه فيه و انّ ما فيه من الزيارات کلها مأثورة و ان لم‌يستند بعضها اليهم(علیهم السلام) في محله. قال بعد خطبته: « فاني قد جمعت في کتابي هذا من فنون الزيارات للمشاهد و ما ورد في الترغيب في المساجد المبارکات و الادعيه المختارات و ما يدعي به عقيب الصلوات و مايناجي به القديم تعالي من لذيذ الدعوات في الخلوات و ما يلجأ اليه من الادعية عند المهمات مما اتصلت به من ثقات الروات الي السادات و حثني الي ذلک ايضا...»؛[7]

« ]مرحوم مجلسي درباره اين كتاب] در بحارالانوار مي‌گويد: « کتاب بزرگي است درباره زيارات و چنان‌كه از نوشته‌هاي سيد بن طاووس به دست مي‌آيد، اين کتاب از تأليفات محمد بن مشهدي است و ابن طاووس، بر اين کتاب، اعتماد نموده و آن را مدح کرده است.[8] و ما (مرحوم مجلسي) آن را المزار الکبير ناميديم». و باز مرحوم مجلسي در فصل ديگري از بحارالانوار فرموده: « از وضعيت اسناد آن چنين فهميده مي‌شود که کتاب معتبري است و دو سيد (رضي الدين و عبدالکريم) ابن طاووس، زيارات و روايات بسياري از اين کتاب نقل کرده‌اند و شيخ منتجب الدين در فهرست خود، درباره ابن مشهدي فرموده است: « ابوالبرکات محمد بن اسماعيل مشهدي، فقيه، محدث و مورد وثاقت است». و از عبارات رياض العلماء و ديگران چنين استفاده مي‌شود که ابن مشهدي در زمره فقها بوده است. از مقدمه کتاب المزار الکبير چنين استفاده مي‌شود که تمام آن‌چه در کتاب خود آورده است، مورد اعتماد او است و تمام زيارات اين كتاب، از معصومين رسيده است؛ هر چند بعضي از آن‌ها را در جاي خود، به امام معصوم، نسبت نداده ‌است. مؤلف (ابن مشهدی) پس از خطبه کتاب خود، چنين نوشته است: « در اين کتاب، زيارات مختلفي را درباره مشاهد مشرفه و نيز درباره تشويق و ترغيب به مساجد، ادعيه برگزيده، تعقيب نمازها، مناجات با خداوند، نمونه‌اي از دعاهاي روح‌‌بخش و دعاهايي براي امور مهم و عظيم آورده‌ام. اين ادعيه را به سند خود از راويان شيعه كه به ائمه اطهار مي‌رسند، نقل كرده‌ام».

مرحوم نوري در آخر باز هم تکرار مي‌کند:

« و يظهر منه أنه ـ رحمة الله ـ من اعاظم العلماء واسع الرواية، کثير الفضل معتمد عليه كما انه يظهر مما ذكرنا من خطبة كتابه أن كل مافيه من الدعوات و الزيارات، مأثورة عنهم(علیهم السلام) و منها اعمال مسجد الكوفه و الزيارات مختصة بأبي عبدالله (علیه السلام) في الأيام المخصوصة»؛

« از سخنان مرحوم مجلسي چنين بر مي‌آيد که او (مرحوم محمد بن مشهدي) از علماي بزرگ و آگاه به روايت و صاحب فضل و مورد اعتماد است. از مقدمه خطبه مؤلف نيز چنين بر مي‌آيد که تمام آن‌چه در اين کتاب، از مجموعه زيارات و ادعیه آمده، از ائمه اطهار(علیهم السلام) رسيده است؛ از جمله اعمال مسجد کوفه و زيارت‌هايي که به امام حسين(علیه السلام) در روزهاي ويژه اختصاص دارد».

محورهاي بحث و تحقيق

پس از روشن شدن وثوق ابن مشهدی، در چهار محور، بحث را دنبال مي‌کنيم: 1. آشنايي با مؤلف؛ 2. آشنايي با کتاب؛ 3. بررسي شبهات؛ 4. ذكر منابع.

1. آشنايي با مؤلف

محمد بن جعفر بن علي مشهدي حائري، معروف به ابن المشهدي، در سال( 510‌ ‌ه‍ ) ولادت یافته است.او در سال( 573 ه‍ ) کتاب « المزار» را به پايان رسانده و تا سال( 594 ه‍ ) نيز در قيد حيات بوده است.[9]

او از محضر بيست و هفت استاد، كسب فيض كرده که همه از ثقات هستند. « ابن‌شهر‌آشوب»، « شاذان‌بن‌جبرئيل»، « عبدالله‌‌بن‌‌جعفر دوريستي»، « ابن‌‌زهره» و « ورام‌بن‌ابي‌‌فراس نخعي» از جمله اساتيد وي مي‌باشند.

« سيد فخاربن‌معد موسوي» (راوي صحيفه سجاديه) و « ابن نما» (استاد محقق حلي) نیز از جمله کسانی هستند که در محضر ایشان، شاگردی کرده‌اند.

از امتيازات ابن مشهدي اين است که طريق کوتاهی به شیخ مفيد دارد. او با سه واسطه و گاه با دو واسطه و بعضاً با يك واسطه به شيخ مفيد مي‌رسد. عمده طريق وي، « ابن‌منصور نقاش موصلي» از « [الشريف النقيب] محمدي» است. گاهي نيز از « شاذان‌بن‌جبرئيل» از « محمد‌بن‌موسي بن‌جعفر دوريستي» از « جعفر بن ‌محمد دوريستي» نقل مي‌كند. گاهي نیز در سلسله سند او به جاي شاذان، « عدل بن دوريستي» است.

ايشان هم‌چنین طريق ديگري نيز به شیخ مفید دارد كه عبارت است از « محمد طبري»،« حسن ‌بن‌محمد» و « ابو جعفر».

مرحوم ابن‌مشهدي، از همان ابتدا به تحصيل علم پرداخت و در كمتر از 20 سالگي، دروس عاليه را آغاز کرد و کتاب مقنعه را نزد استادش، ابن‌منصور نقاش خواند.

از مطالب فوق نتيجه مي‌گيريم که وي يک شخصيت معمولي نيست؛ به ويژه، زمانی که اظهارات بزرگان را نیز در رابطه با او ملاحظه می‌کنیم، در می‌یابیم که او شخصیتی مورد وثوق است.

 در ادامه به نمونه‌هایی از نظرات بزرگان در رابطه با ابن‌مشهدی اشاره می‌کنیم:[10]

شهيد اول: « الشيخ الامام السعيد».[11]

شيخ حرّ عاملي: « کان فاضلا محدثا صدوقا».[12]

مرحوم نوري: « الشيخ الجليل السعيد المتبحر مؤلف المزار المشهور... الذي اعتمد عليه اصحابنا الابرار»[13]؛ « يظهر منه أنه من اعاظم العلماء واسعة الرواية کثير الفضل معتمد عليه».[14]

مرحوم شيخ عباس قمي: « الشيخ الجليل السعيد المتبحر عظيم المنزلة والمقدار».[15]

سيد محسن امين: « شيخ جليل متبحر محدّث صدوق».[16]

مرحوم مدرس: « از كبار محدثين اماميه است؛ بسيار جليل‌القدر و عظيم‌المنزله است». [17]

آقا بزرگ تهراني: « عالم جليل واسع الروايه».[18]

علامه مجلسي: « المزار الکبير، يعلم من کيفية أسناده انه کتاب معتبر و قد اخذ منه السيدان ابنا طاووس کثيراً من الأخبار و الروايات».[19]

آيت‌الله وحيد خراساني: « اعتماد نا علي المزار المشهدي نتيجة لاعتماد السيد عبد الکريم (ابن‌طاووس) و ولده عليه».[20]

2. آشنايي با کتاب

اين کتاب، ظاهراً تلقي به قبول شده است؛ زيرا تا پيش از مرحوم آيت ‌الله خويي، کسي در اعتبار آن، تشکيک نکرده بود.

علامه مجلسي در مقدمه « تحفة الزائر» مي‌گويد: « به نظر قاصر رسيده که با وجود زيارات منقوله از ائمه، دیگر احتياجي به زيارات مؤلَّف (‌‌غير مأثوره) نيست. اين مؤلف[ابن‌مشهدي] خواست که رساله‌اي تأليف کند که مأثور باشد بر ذکر زيارات و ادعيه و آدابي که به اسانيد معتبره از ائمه دين(علیهم السلام) منقول گرديده است».[21]

از این سخن مرحوم علامه مجلسي بر می‌آید که ایشان، مأثور بودن این کتاب را پذیرفته است؛ چنان‌چه در بحارالانوار نیز فرمود: « المزار الکبير يعلم من کيفية اسناده انه کتاب معتبر و قد اخذ منه السيدان ابنا طاووس کثيرا من الاخبار و الروايات».[22]

علاوه بر ایشان، بزرگان دیگری نیز این کتاب را توثیق کرده‌اند؛ از جمله:

مرحوم نوري: « اعتمد عليه اصحابنا الابرار... يظهر من صدر کتابه الاعتماد علي کل ما اودعه فيه أن ما فيه من الزيارات كلها مأثوره و ان لم يستند بعضها عليهم في محله».[23]

مرحوم امين: « اعتمد عليه الاصحاب».[24]

مرحوم شيخ عباس قمي: « اعتمد عليه علمائنا الابرار، الملقب بالمزار الكبير في بحارالانوار».[25]

مرحوم مدرس: « کتاب مزار، محل اعتماد أکابر است».[26]

مرحوم آيت‌الله ميلاني: « و نجد في زيارة الامام المهدي وصفا دقيقا لما جري علي جده الحسين».[27]

بررسی نظر علامه مجلسي در باره زيارت ناحيه

با وجود آن‌که علامه مجلسی، در عبارات و فرصت‌های گوناگون، ابن‌مشهدی و کتاب او، المزار را توثیق کرده‌اند، اما در رابطه با زیارت ناحیه، عبارتی دارند که برخی را به شبهه انداخته است. ایشان فرموده‌اند: « و الظاهر ان هذه الزيارة من مؤلفات السيد والمفيد(رحمة الله علیه) و لعله وصل اليهما خبر في کيفية الصلاة فان الاختراع فيها غير جائز».[28]

به نظر ما، اگر مقصود علامه مجلسي اين باشد که اين زيارت، انشا و ابداع اين دو بزرگوار است، صحيح نيست؛ چون مؤلف کتاب المزار، تمام زیارات آن را مأثور می‌داند و درباره زیارت ناحیه نیز می‌گوید: « زيارة اخري يختص بالحسين(علیه السلام) و هي مروية باسانيد و هي اول زيارة زار بها المرتضي علم الهدي».

شايد منشأ اشتباه علامه، همين عبارت باشد که گمان کرده است این زیارت، از تأليفات سيد مرتضي است. ولي همان‌گونه که در ابتدای بحث، گفته شد، این عبارت، همانند عبارت مجلسي اول است که فرمود: « من در مدتي که در عراق بودم، فقط زيارت جامعه مي‌خواندم». اما اين، دليل تأليف زيارت جامعه توسط او نیست.

این نکته در کلام سيد بن طاووس وضوح بیشتری دارد: « في زيارات ابي عبدالله الحسين(علیه السلام)  زيارة بالفاظ شافيه يذکر فيها بعض مصائب يوم الطف يزار بها الحسين زاره بها المرتضي علم الهدي. مشتمل علي آداب و کيفيات و الصلوة»؛[29] « در زيارات امام حسين(علیه السلام)، زيارتي است که با عبارات روشن، مصيبت‌هاي روز عاشورا را بازگو مي‌کند و امام حسين(علیه السلام)، را با اين متن، زيارت مي‌کنند. سيد مرتضي علم الهدي نيز امام حسين را با اين زيارت‌نامه زيارت کرد. این زیارت در برگيرنده آداب و روش و نماز زيارت است».

پس اگر علامه مجلسي چنين برداشتي داشته باشد، جاي تأمل، بلکه غير مقبول به نظر مي‌رسد.

نکته شايسته دقت، اين است که مرحوم قمي در کتاب گران‌سنگ خود، نفس المهموم، عباراتي از اين زيارت را بدون هيچ ترديدي به حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نسبت داده و مي‌فرمايد:  « فکان وصفه الامام المهدي: کنت للقرآن سنداً وللامة عضداً و للرسول ولداً»؛ « امام مهدي در توصيف امام حسين فرموده است: "تو پشتوانه قرآن و بازوي امت و فرزند رسول‌الله بودي"».

3. بررسي شبهات

الف) عدم نقل در مفاتیح‌الجنان

 گفته می‌شود: اگر اين زيارت مأثور می‌باشد، چرا شيخ عباس قمي، آن را در مفاتيح‌الجنان نياورده است؟

جواب:

  1. مرحوم قمي، این زیارت را در کتاب « نفس المهموم» آورده است.
  2. اين زيارت، طبق نقل ابن‌مشهدي، از زيارت‌هاي روز عاشورا است و مرحوم قمي، در باب زيارت عاشورا، در مقام استقصاي تمام زيارات عاشورا نبوده است؛ بلکه فقط دو زيارت را آورده و به همان دو اکتفا کرده است.
  3. آيا محدث قمي تعهد داده‌ است که تمام زيارات صحيحه را در مفاتیح الجنان جمع کند؛ که اگر در آن، زیارتی نقل نشد، آن را غیر صحیح فرض کنیم؟ آيا اصلاً کتب اربعه چنين تعهدي داده‌اند؟!
  4. شايد مرحوم قمي، روال و مبناي خاصي براي تأليف مفاتيح الجنان داشته که اين زيارت در آن چارچوب نمي‌‌گنجیده است. شريف رضي(رحمة الله علیه)- مؤلف نهج‌البلاغه- نیز تمام خطبه‌های اميرالمؤمنين(علیه السلام) را در کتاب خود نیاورده؛ چراکه روش وي، جمع‌آوری خطبه‌هایی بوده است که جنبه بلاغي داشته باشند. شايد شيخ عباس قمي هم، مبناي خاصی برای تألیف مفاتیح الجنان داشته و برطبق آن، زيارت عاشورا را آورده و زيارت ناحيه را ذكر نكرده است؛ هر چند به آن مبنا اشاره‌ای نکرده است.
  5. اصولاً مفاتيح‌الجنان، کتاب جامع و کاملي نيست؛ چراکه مرحوم قمی، تمام ادعیه و زیارات را نقل نکرده است. برای مثال، ایشان از 54 دعاي صحيفه سجاديه، فقط يک دعا را در مفاتیح گنجانده است. هم‌چنین اعمال شب قدر را به طور مختصر ذکر کرده؛ با وجود آن‌که ابن طاووس در « اقبال»، اعمال شب قدر را مفصل آورده است. در بحارالانوار نیز چندين زيارت آمده، که ايشان در کتاب خود، آن‌ها را نقل نکرده است.

پس شيخ عباس قمي، بنا نداشته است که کتاب کامل و جامعي در ادعیه و زیارات بنويسد؛ بلکه بنا بر نقلي معروف، وي مفاتيح‌الجنان را به صورت يادداشت‌هایی براي خود نوشته بود تا بتواند به همراه داشته باشد.

  1. شايد وي از اطاله پرهيز داشته و به دنبال اختصار بوده است؛ لذا زيارت ناحيه را- که با در نظر گرفتن اعمال خاص آن، بسیار طولاني مي‌شود- ذکر نکرده است.

ممکن است گفته شود که ایشان، ادعیه و زيارات طولاني و مفصل ديگري را آورده است. جواب آن است که آن ادعیه و زیارات، بدل و جايگزينی نداشته؛ اما زيارت ناحيه، دو بدل داشته که ایشان در قسمت زيارات عاشورا نقل کرده است.

ب) عبارت « ناشرات الشعور»

گفته می‌شود: عبارت « ناشرات الشعور» - که در این زیارت آمده است- را چگونه مي‌توان پذيرفت؟ آيا مي‌توان ادعا كرد زينب كبري(سلام الله علیها) و ساير مخدرات، پس از واقعه شهادت امام حسين(علیه السلام)، با گيسوان پريشان و بدون حجاب، سراسيمه از خيمه‌ها بيرون آمدند؟ آيا اين صحنه، با مقام زنان اهل بيت(علیهم السلام)، سازگار است؟

جواب: گيسوي پريشان، با مكشوف و بدون حجاب بودن سر، هيچ تلازمي ندارد؛ چون ممكن است - و حتماً نيز همين است - كه گيسوان خود را به نشانه عزا و حزن و مصيبت، زير عبا و حجاب كامل، پريشان كرده باشند؛ چنان‌چه اين شيوه، بين زنان عرب، رسم و عرف بوده است.

همين شبهه را روزي از استاد بزرگوارم، آيت‌الله وحيد خراسانی (حفظه الله) پرسيدم و آن بزرگوار، پاسخي به همين مضمون بيان فرمود.

ج) نظر و اشكال مرحوم آيت‌الله خوئي

از علمای معاصر، تنها کسي که به کتاب المزار و مؤلف آن، نظر منفي دارد، مرحوم آيت‌الله خوئي است. روش وي در « معجم‌الرجال» اين است که افراد موجود در اسناد کتب اربعه را- به تمام نام‌ها و عناوین و الفاظی که با آن ذکر شده‌اند- نام می‌برد؛ ولي ترجمه و شرح‌حال و اظهار نظر درباره آن‌ها را در يک‌جا مي‌آورد و اين، براي تميز مشترکات، بسيار مفيد است.

به همين علت، در چند جا به مؤلف المزار اشاره کرده است:

 الف) در مقدمه جلد اول، به اعتبار آن‌‌که مي‌خواهد مباني رجالي خود را نقل کند، در زمينه توثيقات عام، از ابن مشهدي و کتاب او نيز نام مي‌برد. ایشان سخن ابن مشهدي در مقدمه کتابش[30] را نقل می‌کند و مي‌گويد: « اين سخن ابن مشهدي، در اين‌كه تمام راويان سلسله سند اين كتاب (المزار) موثق هستند، صراحت دارد؛ ولي به دو دليل، نمي‌توان به اين سخن اعتماد كرد:

  1. اعتبار كتاب روشن نيست؛ چون شخصيت محمد بن مشهدي معلوم نيست؛ يعني مجهول‌الوصف و بلكه، شخص او براي ما مجهول است. هرچند محدث نوري اصرار دارد که ثابت كند مؤلف كتاب، همان « محمدبن‌جعفربن‌علي‌بن‌جعفر المشهدي‌الحائري» است؛ ليكن اين كلام، موجب ظن است، نه اطمينان.
  2. توثيقات متأخران، براي ما معتبر نيست؛ چون از روي حدس و اجتهاد گفته‌اند و آن‌چه از نظر ما معتبر است، حسّ مي‌باشد.

ب) ایشان، هم‌چنین، شخصي را به نام « محمدبن ‌جعفربن ‌علي‌بن ‌جعفر المشهدي ‌الحائري» ذکر مي‌کند و درباره او مي‌فرمايد: « الشيخ الجليل السعيد المتبحر ابو عبدالله المعروف بمحمد بن المشهدي و ابن المشهدي مؤلف المزار المشهور الذي اعتمد عليه اصحابنا الابرار الملقب بالمزار الکبير في بحار الانوار ذکره المحدث النوري في عداد مشايخ محمد ‌بن‌جعفربن‌نما ‌اي الثالث من مشايخه».[31]

ج) وی در جلد 15 کتاب خود، به نقل از « حرّ عاملی» مي‌فرمايد: « محمدبن جعفر المشهدي کان فاضلا محدّثا صدوقا له کتب يروي عن شاذان بن جبرئيل القمي».[32]

د) ایشان در جای دیگری فرموده است: « محمدبن علي المشهدي ذکر صاحب الوسائل في مقدمة الوسائل ان له کتاب المزار»[33]

ه‍.) در جلد 17 این کتاب نیز آمده است:

« محمدبن المشهدي له کتاب يعرف بالمزار و تقدم في المدخل أنَّ المحدث النوري قد أصّر في الفائدة الثانية من خاتمة مستدرکه التي شرح فيها حال الکتب المأخوذة عنها روايات المستدرک و حال مؤلفيها عن بيان حال کتاب المزار أنه محمدبن جعفربن علي ابن جعفرالمشهدي الحائري و ذکرنا أنَّ ما ذکره في وجه ذلک لايورث الاالظن فانه لم‌يذکر دليلا علي ذلک بل ينافيه کلام صاحب الوسائل في مقدمة الوسائل من ان والده علي، و احتمال کونه من النسبة الي الجد يبعده أنَّ عليا المشهدي لم‌يکن من المعاريف بل لم‌يعلم انه کان من العلماء حتي ينسب حفيده اليه»؛ [34]

« ابن مشهدي کتابي دارد به نام مزار و در مقدمه کتاب اشاره كرديم که محدث نوري در خاتمه مستدرک- که شرح حال مؤلفان منابع کتاب مستدرک را آورده است‌- اصرار دارد که نويسنده کتاب مزار، محمدبن‌جعفربن‌علي‌بن‌جعفر مشهدي حائري است.

ما در پاسخ گفتيم: گفته وي ظن‌آور است، نه يقين‌آور؛ چون ايشان دليلي ارائه نکرده است. بلکه با کلام حرّ عاملي - صاحب وسائل- منافات دارد که پدر ابن‌مشهدي را « علي» ذكر كرده است؛ در حالي که مرحوم نوري، نام پدر ابن‌مشهدي را « جعفر» می‌داند.

ممکن است گفته شود: علي، نام جدّ او است ولی مانند برخی، چون «علي بن بابويه»، در اثر شهرت، به جدش منسوب شده است. ولي در جواب مي‌گوييم: اولاً جدّ او از معاريف نبوده است و ثانياً معلوم نيست که او از علما بوده باشد، تا نوه‌اش را به او نسبت دهند» (پايان سخن آيت‌الله خويي).

ولي به نظر ما اعتماد امثال ابن‌طاوس، شهيد اوّل، مجلسي، حرّ عاملي، مرحوم ‌نوري، سيد محسن ‌امين و شيخ ‌عباس ‌قمي، موجب علم به وثاقت ابن‌مشهدي مي‌‌شود و ما نيز همانند استاد خود حضرت آيت‌الله‌ وحيد خراسانی (حفظه‌الله‌) بر ابن‌مشهدي اعتماد كرده و او را معتبر مي‌دانيم.

4. منابع زيارت ناحيه

علاوه بر کتاب المزار، منابع دیگری نیز این زیارت را نقل کرده‌اند که در ادامه، به طرح و بررسی منابع متقدم و متأخر اين زيارت مي‌پردازيم:

الف) متقدمان

  1. « مزار»[35] شيخ مفيد: مرحوم علامه مجلسي در بحارالانوار، زيارت ناحيه را به کتاب مزارِ شیخ‌مفيد نسبت داده و مي‌گويد: « قال الشيخ المفيد(رحمة الله) في کتاب المزار بعد ايراد الزيارة التي نقلناها من المصباح قال ما هذا لفظه زيارة اخري في يوم عاشورا برواية اخري اذا اردت زيارته بها في هذا اليوم فقف عليه و قل السلام علي آدم صفوةالله... ».[36]
  2. « مصباح» سيد مرتضي: علامه مجلسي نقل کرده که سيد مرتضي در مصباح الزائر گفته است: « زيارة بالفاظ شافيه يذکر فيها بعض مصائب يوم الطف يزار بها الحسين(علیه السلام) زار بها المرتضي علم الهدي و سأ ذکر‌ها علي الوصف الذي اشار هو اليه قال: فاذا اردت الخروج من بيتک فقل: اللهم اليک توجهت... [سپس همين زيارت ناحيه را نقل مي‌کند]».

روشن است که بر فرض عدم اثبات اعتبار كتاب مزار ابن‌مشهدي، نقل زیارت ناحیه‌ از آن، توسط سيد مرتضي و شيخ مفيد، دلیلی بر اعتبار آن است.

ب) متأخران

  1. ابن طاووس در مصباح الزائر، این زیارت را از سيد مرتضي نقل کرده؛ ولي اسم ايشان را نياورده است.
  2. علامه مجلسي در چهار قسمت از کتاب خود، به کتاب سيد مرتضي اشاره دارد و در جايي مي‌گويد: « والظاهر انه سقط من النساخ الزيارة التي الحقناها من رواية السيد».
  3. علامه مجلسي در تحفة الزائر نيز اين زيارت را آورده است.[37]
  4. این زیارت، در کتاب جامع احاديث الشيعه نيز آمده است.[38]
  5. ابراهيم‌بن‌محسن‌فيض‌کاشاني نیز در الصحيفة الهادية و التحفة المهدوية [39] اين زيارت را آورده است. [40] وی در صفحه 3 اين کتاب چنين گفته است: « چون به واسطه غايب بودن نور، سينه‌ام تنگ شده بود، بر تأليف کتابي همت گماشتم که مطالب آن، از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) صادر شده باشد».

هم‌چنین قبل از نقل زیارت ناحیه، ‌آن را این‌گونه توصیف نموده است: « زيارتي که از ناحيه امام‌زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سوي يکي از چهار نايب صادر شده است».

ناگفته نماند که برای این زیارت، شروح متعددي نيز نوشته شده است؛ مانند كشف داحبة في شرح زيارة الناحية، الشمس الضاحية[41]  و شرح زيارت ناحيه به زبان اردو.[42]

نتيجه:

  1. اين زيارت، از ناحيه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) براي برخي از نواب صادر شده و پس از آن، به دست برخي از علما، چون شيخ مفيد و ابن‌مشهدي رسيده است.
  2. اين زيارت، داراي اسانيد متعدد و معتبري می‌باشد؛ چنان‌كه ابن‌مشهدي به آن، تصريح کرده ‌است.
  3. سيد مرتضي، در اولين تشرف به کربلا، اين زيارت را خوانده است.
  4. بسياري از عبارات اين زيارت، با زيارات ديگر مطابق است.
  5. اين زيارت مضاميني عاليه‌ دارد و معنويت خاصي در آن، مشهود است.
  6. سيد مرتضي، زيارت و آداب آن را اين‌گونه آورده است:

« فأذا اردت الخروج من بيتک فقل: اللهم اليک توجهت... فأذا بلغت المنزل تقول: رب انزلني منزلا مبارکا... فاذا رأي القبة فيقول: الحمدلله و السلام علي عباده... فاذا قرب من المشهد يقول: اللهم اليک قصد القاصدون... فاذا بلغ موضع القتل يقول: اذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا... ثم تدخل القبة و تقف علي القبر و تقول: السلام علي آدم صفوةالله... ثم تحول الي عند الرأس و قل السلام عليک يا ابا عبدالله... ثم انکب علي الضريح و قبّل التربة و قل: السلام عليک يا اول مظلوم انتهک دمه.... ثم تحول الي جانب القبر و تستقبل القبلة و ترفع يديک و تقول: اللهم ان استغفاري اياک...

و بعد نوبت توسل مي‌شود كه: اللّهم انا نتوسل بهذا الصديق الامام... ثم تحول الي عند الرجلين و قل: السلام عليک يا ابا عبدالله... ذکر زيارة علي بن الحسين(علیه السلام) ثم تحول الي عند رجلي الحسين فقف علي علي بن الحسين(علیه السلام) و قل: السلام عليک ايها الصديق... ثم تقول: صلوات الله عليکم... ثم انکب علي القبر و قل: زاد الله في شرفکم... زيارة الشهداء رضوان الله عليهم. ثم تتوجه الي البيت الذي عند رجلي علي بن الحسين(علیه السلام)  و تقول: السلام عليک يا ابا عبدالله... ثم تسلم علي الشهداء من اصحاب الحسين(علیه السلام)  و تستقبل و تقول: السلام عليکم يا انصارالله... ثم عد الي موضع رأس الحسين‌صلوات‌الله‌عليه و استقبل القبله وصل رکعتين صلاة الزيارة تقرأ في الاولي الحمد و سورة الانبياء و في الثانية الحمد و سورة الحشر أوماتهيأ لک من القران فاذا فرغت من الصلوة فقل سبحان ذي‌القدرة والجبروت... ثم قبِّل الضريح و قل: السلام عليک ايها الامام الکريم.... فاذا اردت الوداع فصل رکعتين و قل: السلام عليک يا خير الانام... ثم انکب علي القبر و قل: يا مولاي لاتروي النفس من مناجاتک ...».[43]

از تأکيد مرحوم سيد بر اين آداب، به ويژه دستور به ‌جا آوردن دو رکعت نماز، چنين استفاده مي‌شود که اين زيارت، مأثور و از بعضي از امامان اطهار رسيده است و اگر به اين مطلب، قطع پيدا نشود، دست‌كم اطمينان و وثوق پديد مي‌آيد و همين امر، ما را کفايت مي‌کند.

  1. سند این زیارت، از نظر ما بي‌اشکال است؛ به‌ويژه با توجه به تصريح ابن‌مشهدي در مقدمه کتاب المزار. بنابراين مي‌توان به طور اکيد و اطمينان‌بخش، اين زيارت را به حضرت صاحب‌الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) منسوب کرد.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. در معجم احاديث الامام المهدي با وجود فشردگي زياد و حذف مکررات و ادغام احاديث متشابه،

حدود 2500 حديث آمده است که اگر به این تعداد، مستدرکات آن را هم اضافه کنیم، بالغ بر 3500

حديث مهدوي به دست می‌آید!.

[2]. الإقبال بالأعمال الحسنة، ج3، ص‌73؛ بحارالانوار، ج 98، ص‌269.

[3]. در سلسله راویان زیارت جامعه، «محمد بن موسي نخعي»، مجهول است.

[4]. بحارالانوار، ج 98، ص317.

[5]. همان، ج98، ص251.

[6]. خاتمه مستدرك‌الوسائل، ج1، ص358 ـ 364.

[7]. خاتمه مستدرك‌الوسائل، ج1، ص358 ـ 364.

[8]. ابن طاووس، استاد علامه حلي، رجالي بزرگ و متبحر است و اعتماد ایشان بر این زیارت، نکته

مهمی است.

[9]. طبقات اعلام الشيعة، ج3، ص252.

[10]. بحارالانوار، ج107، صص 21، 45؛ خاتمه مستدرک الوسائل، ج1، ص364.

[11]. اجازات بحارالانوار، ج104، ص196.

[12]. امل الآمل، ج2، ص252؛ خاتمه مستدرک الوسائل، ج19، ص364.

[13]. خاتمه مستدرک‌الوسائل، ج21، ص19.

[14]. همان، ج19، ص363.

[15]. الکني و الالقاب، ج1، ص‌409.

[16]. اعيان‌الشيعه، ج9، ص202.

[17]. ريحانه الادب، ج8، ص308.

[18]. طبقات اعلام‌الشيعه، ج3، ص202.

[19]. بحار الانوار، ج1، ص35.

[20]. صوم عاشورا، ص48. 

[21]. تحفة الزاير، ص3. 

[22]. بحارالانوار، ج1، ص35.

[23]. مستدرك الوسائل، ج 19، ص359-360و ج21، ص19.

[24]. اعيان الشيعه، ج9، ص202.

[25]. الكني و الالقاب، ج1، ص409.

[26]. ريحانة الادب، ج8، ص208.

[27]. قادتنا، ج6، ص115.

[28]. بحارالانوار، ج98، ص251.

[29]. مصباح الزائر، ص164.

[30]. ابن مشهدی در مقدمة کتاب خود گفته است: « فأني قد جمعت في کتابي هذا من فنون الزيارات

للمشاهد المشرفات ـ الي ان قال ـ مما اتصلت به من ثقات الروات الي السادات».

[31]. معجم الرجال، ج16، ص170.

[32]. همان، ج 15، ص176.

[33]. همان، ج 17، ص‌56.<