در شماره گذشته بعضي از بايستههاي يك منتظر از جمله ساده زيستي، تعهد، تخصص و تجربه ارائه گرديد و در اين شماره به تبيين برخي ديگر از آن بايستهها ميپردازيم.
6. شجاعت
يكي از معيارهاي انسان منتظر، شجاعت و جسارت او در دفاع از حق است. نهال نوپاي اسلام، باشجاعت بينظير پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان علي عليه السلام غرس شد و سپس به وسيله ائمه اطهار عليهم السلام آبياري گشت و شكوفا شد. در زمان امام سوم شيعيان حسين عليه السلام اين نهال زنده شد و در برابر گسيل لشكرها چون كوه برجاي خود ايستاد و سستي بر او چيره نشد. وقتي امام عليه السلامقصد عراق كرد عبيد الله بن زياد پي در پي لشكرها در برابرش ميفرستاد و جوخه جوخه و دسته دسته دنبال هم ميفرستاد، و اين اخطار را به او نمود: «يا بر فرمان پسر زياد و بيعت يزيد سر نهد يا آماده جنگي گردد كه جگر شكافد و رگ گردن ببرد و جانها را به فراز فرستد و تنها را بر خاك سرنگون كند».[1]
ولي امام در مقابل اينها، درس سربلندي و شهامت به مردم آموخت و جانبازي زير شمشير را برخواري برگزيد و چون جدش در بدر ايستاد و با فزوني دشمن و كمي ياوران، بردباري پدرش را در جبهة صفّين و جمل اعاده كرد. در زيارت ناحيه مقدسه آمده است: «با تو آغاز نبرد كردند و در برابر نيزه و شمشير ايستادگي كردي ...».
پس از غيبت حضرت ولي عصر عليه السلام نيز شجاعت آن امام همام، در دل مؤمنان حقيقي، به خصوص عالمان مهذّب وارد شد تا با سختكوشي در راه اعتلاي دين، زمينه ظهور حضرتش را فراهم آورند. امام خميني5 يكي از مصاديقِ آشكار اين گونه افراد بود كه با شجاعتش، اسلام ناب محمدي را به عرصه بين المللي كشاند.
7. حامي و خدمتگذار مستضعفان
وظيفه اصلي يك منتظر در زمان غيبت، حمايت و رعايت حال تودة مردم محروم و ضعيف است، گرايش به محرومان و مستضعفان و حمايت از آنها، از شرايط اساسي يك فرد مؤمن و متعهد و منتظر ظهور است چرا كه يك فرد منتظر و متعهد و مؤمن نميتواند خود را وامدار مرفّهان بيدرد بداند بلكه خود را وامدار و حامي و خدمتگزار فقرا و ضعيفان جامعه بايد بداند. زيرا همين قشر مستضعف است كه حامي و مدافع اسلام است و آن را با حمايتها، پايداريها، فداكاريها و… تاكنون زنده نگهداشته است. به همين خاطر است كه خداوند متعال به آنان وعده حكومت جهاني و پيروزي نهايي آنان بر ظالمان و مستكبران داده است.
(وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ).[2]
آنهايي كه در خانههاي مجلل، راحت و بيدرد آرميدهاند و فارغ از همه رنجها و مصيبتهايي كه بر سر جامعه اسلامي و مسلمين ميآيد، اينها نبايد مورد حمايت يك منتظر واقعي قرار گيرند. منتظر كسي است كه در تنظيم برنامههاي خود و جامعه خود، اصليترين مسأله را رفع فقر و محروميت و نجات طبقات مستضعف و محروم و پابرهنگان از مشكلات دوران و سلطه بيگانگان قرار دهد، و همه برنامههاي اقتصادي، توليدي و سازندگي و رونق اقتصادي را بايد به اين هدف متوجه كند و تنها در اين صورت است كه اين برنامهها و اين عملكردها درست و قابل قبول است.
نامة 53 نهجالبلاغه مملو از اين حمايتها و برنامهريزيهاي اسلامي است و وظيفه يك منتظر واقعي در اين نامه امام علي عليه السلام به طول كامل و جامع بيان شده است كه ما از آن كه برنامهاي است براي همه نسلها و زمانها، نمونهاي بيان ميكنيم.«ثم الله الله في الطبقة السفلي، من الذين لا حيلة لهم من المساكين و المحتاجين و أهل البؤسي و الزّمني، فانّ في هذه الطبقة قانعاً و معترّّاً فاحفظ لله ما استحفظك من حقّه فيهم»؛ «تو را به خدا، تو را به خدا به گروه فروماندگاني كه هيچ چارهاي براي تأمين زندگي ندارند، چه بيچارگان و درماندگان و چه دردمندان و زمينگيران توجه كن، زيرا اين طبقه هم قناعت كارند، هم نيازمند، به خاطر خدا آنچه را كه خدا از حق خويش تو را حافظ خود گردانده به آنان برساني».[3]
امام علي عليه السلام در نامه 45، فرماندار خويش را توبيخ ميكند كه چرا بر سر سفره رنگين حاضر شدهاي، ايشان خطاب به «عثمان بن حنيف» ميفرمايد «مرا گمان نبود كه تو پذيراي طعام قومي باشي كه تهيدستانشان را ميرانند و توانگرانشان را فرا ميخوانند».[4]
براي جامعه اسلامي، مسؤلين آن، و مردم مسلمان همين دو سه بيان كوتاه و يا بيانهاي ديگر كافي است. بله يك منتظر نميتواند ادعاي انتظار داشته باشد. ولي در عمل كوتاهي كند و وظايف خود را نشناسد.
وظايف و بايستههاي يك مصلح و منتظر واقعي را امام حسين عليه السلام و يارانش در كربلا به تمام به نمايش گذاشتند و در سينة تاريخ جاي دادند تا نسلهاي آينده از آن درس بگيرند و راه را گم نكنند. قيام كربلا از ابتدايش با شعار اصلاح امت بر ميزان سيره و روش پيامبر صلي الله عليه و آله و امر به معروف و نهي از منكر و مبارزه با ظالم و حمايت از محرومان و مستضعفان شروع شد و در آخر با شهامت و شجاعت و صبر و دوري از ذلت و شهادت خاتمه پيدا كرد. شعار اوليه يك منتظر اصلاح بر اساس دين مبين اسلام و شعار نهايي آن شهادت در ركاب ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف است. يعني همان شعار و همان برنامههاي امام حسين عليه السلام در حركتش از مدينه تا توقف و شهادتش در كربلا و اين برنامهها را منتظر بايد عملي كند وگرنه نه اصلاحي صورت ميگيرد، نه حمايت و نه موفقيتي.
ادامه دارد …
_________________________
[1] . در كربلا چه گذشت، ص30.
[2] . قصص، آيه 5.
[3] . نهج البلاغه، نامه 53، ترجمه مصطفي زماني.
[4] . همان، نلمه 45.
پدید آورندگان: مراد اميدي ميرزايي، روح الله اميري