مقدمه:
جریان امامت و ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) جدای از یک دیگر نبوده، بلکه متناسب با شرائط و مقتضیات زمان، جلوههای گوناگونی به خود گرفته است. این جریان، گاه در قیام سرخ، گاه در نهضت فرهنگی و علمی، گاه در لباس اسارت و گاه در تبعید و هجرت، متبلور شدهاست؛ اما از آنجا که تمامي معصومين، يک نور واحد هستند « خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَارا».[1]، هدف واحدي را نيز دنبال مىکنند. حفظ مكتب، هدايت امت، تبيين و اجراى حق و عدل و نيز ستيز با باطل، هدف مشترک تمام امامان (عليهم السلام) بود که همچون رودخانهاى كه در مسير خود، پيچ و تاب خاصى مىيابد، در هر زمان به شکلي بروز يافت تا همگان را حيات بخشد و سرانجام به اقيانوس حاكميت عدل و امن الهى در زمان حضرت وليعصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيانجامد. ليكن در اين ميان، پيوستگى و ارتباط ميان قيام امام حسين (عليه السلام) و انقلاب حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، نمود بيشتري دارد. گويا نهضت نينوا، نهال و بذرى بود كه در روز عاشورا كاشته شد تا در گذر زمان، رشد کند و در عصر ظهور، به ثمر بنشيند. در عصري که همه پيامبران و امامان (عليهم السلام)، در انتظار فرا رسيدن آن بودهاند؛ عصري که در آن، وعدههاى الهي بر حكومت جهاني حق و عدل[2]، تحقق مييابند و آيه استخلاف[3] عينيت پيدا ميکند.
نمونههاي پيوند عاشورا و انتظار
1. امام حسين (عليه السلام) به فرزندش، امام سجاد (عليه السلام) فرمود: « اى فرزندم! به خدا سوگند؛ خون من از جوشش نخواهد افتاد تا آنكه خداوند، مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را برانگيزد و انتقام خونم را بگيرد[4]».
2. در دعاى ندبه و شرح غم هجران مهدى موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، از ميان صدها شهيد عترت پيامبر (صلی الله عليه و آله)، تنها از شهيد كربلا، سخن به ميان ميآيد.
3. شعار قيام جهانى امام منتظَر و يارانش، « يا لثارات الحسين» خواهد بود.[5]
4. بيش از دويست روايت، به اين مساله اشاره دارند که حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، فرزند و از نسل امام حسين (عليه السلام) است و خود اين نکته، گوياى رمز عميق اين ارتباط است. از جمله، پيامبر (صلی الله عليه و آله) در بيانى به فاطمه زهرا (عليها السلام) فرمود: « قسم به خدايى كه جز او معبودى نيست؛ مهدى اين امت كه عيسى بن مريم، پشت سر او نماز مىخواند از ما مىباشد» و آنگاه با دست مبارك بر شانه امام حسين (عليه السلام) زد و سه مرتبه فرمود: « او از حسين (عليه السلام) است»[6]. همچنين آن حضرت، به سلمان و ام سلمه فرمود: « مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از فرزندان حسين (عليه السلام) است؛ پس خوشا به حال آنكه از دوستان حسين (عليه السلام) باشد که به خدا قسم؛ شيعيان و پيروان او در روز قيامت، رستگارند[7]».
امام على (عليه السلام) نيز در خطاب با امام حسين (عليه السلام) ميفرمايند: « اى حسين! نهمين فرزند تو، كسى است كه بر اساس حق، قيام ميکند، دين را ظاهر و حاكم مينمايد و عدالت را گسترش ميدهد» و آنگاه که امام حسين (عليه السلام) از ايشان ميپرسد: « آيا اين امر واقع خواهد شد؟»، ادامه ميدهند: « آري، قسم به خدايى كه محمد (صلی الله عليه و آله) را به پيامبري برگزيد و او نيز مرا بر همه آدميان، مبعوث كرد. ليكن اين امر، بعد از غيبت و دوره حيرت خواهد بود»[8].
5. در آيات و روايات متعددى، حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به عنوان انتقامگيرنده قيام عاشورا و خون به ناحقريخته امام حسين (عليه السلام)، معرفى شده است كه اين مسأله، به وضوح رابطه تنگاتنگ انقلاب امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را با ماجراي كربلا بيان ميکند.
به عنوان مثال، در تفسير آيه { ... وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا...}[9]، رواياتي از پيامبر، امام علي و امام باقر (عليهما السلام) وارد شدهاست که مقتول را امام حسين (عليه السلام) و ولىّ او را امام قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، معرفي کردهاند.[10]
همچنين در كلامى از امام صادق (عليه السلام) مىخوانيم: « بعد از شهادت امام حسين (عليه السلام)، فرشتگان ناليدند و گريستند و گفتند: « خدايا! آيا قاتلين فرزند پيامبر (صلی الله عليه و آله) و برگزيدهات را به حال خود وا مىگذارى؟» پس خداوند، سايه امام قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را بر آنان نماياند و فرمود: " به وسيله اين قائم از ظالمين و قاتلين حسين (عليه السلام)، انتقام مىگيرم"»[11].
6. توصيه و سفارش به زيارت حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) در شب ميلاد امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، افضل اعمال آن شب و موجب آمرزش گناهان و ثواب فراوان مىباشد[12] و اين، خود، پيوند ديگري ميان اين دو امام بزرگوار است.
7و 8. طبق احاديث وارده، قيام حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در سال فرد (مانند قيام عاشورا كه در سال 61 هـ ق واقع شد) و در روز عاشورا اتفاق خواهد افتاد. چنانکه امام باقر (عليه اسلام) فرمودهاند: « گويا مىبينم امام قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در روز عاشورا قيام نموده و بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل اعلام مىكند: « البيعة لله».[13]
9. گوياتر از همه در پيوستگى اين دو رخداد عظيم و بىنظير تاريخ، كلام مولايمان حضرت بقيت الله ( روحى و ارواح العالمين له الفداء) است که بعد از ظهور، بين ركن و مقام مىايستد و ندا مىدهد: « اى جهانيان! آگاه باشيد و بدانيد که من امام قائم و شمشير انتقامگيرنده هستم. اى اهل عالم! آگاه باشيد كه جدم حسين (عليه السلام) را تشنهكام كشتند و عريان، روى زمين افكندند»[14].
10. در زمان رجعت، که پس از ظهور امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به وقوع خواهد پيوست و اعتقاد به آن، جزء عقايد مسلّم دينى ماست، امام حسين (عليه السلام)، نخستين امامي خواهد بود كه به دنيا باز مىگردد و هم ايشان خواهند بود که امام قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را غسل و كفن نموده و به خاك مىسپارد.[15]
نتیجه:
شواهد مذكور و موارد متعدد ديگر، گوياى پيوند و ارتباط عميق ميان قيام عاشورا و قيام جهانى حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است كه توجه به اين حقيقت، رسالت و مسئوليت منتظران را در دوران غيبت، ترسيم ميکند و ياران و اصحاب وفادار و فداكار امام حسين (عليه السلام) را به عنوان الگوي حسينىبودن و زينبىماندن، به منتظران واقعى عرضه مينمايد تا مبادا از ولايت و امام زمان خود باز بمانند و در شب تار غيبت آن خورشيد عالمتاب، گرفتار گرداب گناه و توطئههاى شياطين درون و بيرون شوند؛ چرا كه آن امام و قيام را پاكبازاني مخلص، خدايى و عاشورايى مىطلبد.
پینوشتها:
[1]. فرازي از زيارت جامعه کبيره.
[2]. { هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ...}؛ سوره توبه، آيه 33؛ سوره صف، آيه 9؛ سوره فتح، آيه 28.
[3]. { وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ ...}؛ سوره نور، آيه 55.
[4]. بحار الانوار، ج 45، ص299؛ معجم احاديث المهدى، ج 3، ص182.
[5]. بحارالانوار، ج52، ص308 ؛ نجم الثاقب، ص469.
[6]. بحارالانوار، ج 51، ص26.
[7]. بحار الانوار، ج 44، ص225.
[8]. اكمال الدين، ج 1، ص304؛ بحارالانوار، ج 51، ص110.
[9]. « و هر كس مظلوم كشته شود، براى وارثش تسلّطى بر قاتل قرار دادهايم»؛ سوره اسراء، آيه 33.
[10]. تفسير نور الثقلين، ج 3، ص163؛ تفسير عياشى، ج 2، ص210؛ الزام الناصب، ج2، ص200.
[11]. بحارالانوار، ج 5، ص868؛ نجم الثاقب، ج 2، ص65.
[12]. اثبات الهداة، ج 7، ص128؛ مفاتيح الجنان، ص391.
[13]. كشف الغمة، ج 3، ص291؛ بحارالانوار، ج 52، ص285.
[14]. الزام الناصب، 2، ص284.
[15]. بحارالانوار، ج 53، ص39؛ اثبات الهداة، ج 7، ص103.
پدید آورنده: حجت الاسلام و المسلمین حسین ایرانی