مقدمه :
مسأله مهم مبارزه با طاغوتها و قدرتهای غیرخدایی و اقامه عدل و قسط ریشه در مکتب انبیای الهی دارد؛ چر اکه دو هدف اساسی آنان دعوت به توحید و یگانه پرستی و اقامه قسط و عدل در جامعه بود. در عصر ظهور نیز این مسأله جایگاه رفیع خود را دارد و روایات کثیری از فریقین برآن دلالت دارد: « یملأً الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً» از این رو حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تحقق بخش آرمان والای پیامبران است که در حکومت این چهره قدسی به حیات ننگین مستکبران خاتمه داده میشود و عدل و قسط کره زمین را در بر میگیرد.
اقامه عدل و قسط، هدف انبیا
اقامه عدل و قسط، هدف انبیا مبارزه با ظلم و ستم طاغوتها و قدرتهای استکباری و در مقابل، برپایی عدل و قسط در میان جوامع بشری، مسأله بسیار ضروری و مهمّی است که ریشه در مکتب انبیای بزرگ الهی دارد. آن سفیران الهی آمدند تا با اجرای عدالت، ظلم و ستم را از بین امّتها ریشه کن کنند. بر این پایه، غرض از ارسال رسل و انزال کتب و میزان، اقامه قسط و عدالت میباشد؛ موضوعی که با مانع تراشی قابیلیان و مستکبران ستم پیشه تاکنون و تا قبل از قیام و حکومت جهانی مهدی موعود آن گونه که باید محقّق نگردیده و همواره توسّط صاحبان زر، زور و تزویر مورد مخالفت و تضعیف قرار گرفته است. در زمان حکومت پنج ساله 4 سال و9 ماه امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نیز این گروه نتوانستند عدالت علوی را تحمّل کنند تا آن جا که حضرت در نهج البلاغه از تلخی اجرای عدالت سخن میگوید: « روز انتقام گرفتن از ظالم، سخت تر از روز ستم کاری بر مظلوم است».[1]
آن حضرت در مسیر اجرای عدالت و در راه احقاق حق ضعفا و محرومان و نشاندن ظالمان و ستم گران برجای خویش و در یک کلام، برای اجرای عدالت اجتماعی به فیض عظیم شهادت نایل آمد. در دولت کریمه مهدوی که همان دولت مستضعفان صالح است، اقامه قسط و عدل از جایگاه ممتازی برخوردار بوده، و در سر لوحه برنامههای حکومت و هدفهای عالی نظام، قرار دارد.
جایگاه عدالت در روایات
«عدل» به معنای رعایت دقیق حق و حقوق مردم و برابری همه آنها، در برخورداری از حقوق و منافع مشروع و معقول خویش است؛ چنان که «ظلم» زیر پا نهادن حق و حقوق دیگران و نابرابری و تبعیض است. عدالت، زمینه حیات اجتماعی تنها در بخش خاصّی از جامعه نیست، بلکه در همه ابعاد حیات فردی و اجتماعی، اصل عدالت و عدل است. عدل، حیات و زندگی است و زندگی بی عدالت، مرگی است که حیات پنداشته می شود.
تحقّق عدالت در دولت مستضعفان، حقیقت ارزشمندی است که در منابع حدیثی معتبر بیش از هر چیزی حتی بیش از توحید و یگانه پرستی مورد توجّه و تاکید قرار گرفته است. تنها در کتاب «منتخب الأثر» قریب به یک صد و سی حدیث و روایت با عناوین مرتبط با موضوع عدل آمده است که خود بیان گر اهمیّت و جایگاه رفیع این ویژگی در حکومت مهدوی میباشد. در آن دوران با شکوه، پرونده سیاه ظالمان و مستکبران بسته و به حیات ننگین آنان خاتمه داده خواهد شد و در عوض، مستضعفان صالح با غلبه بر مستکبران به حقوق حقّة خویش دست خواهند یافت.
پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله) میفرمایند: « قیامت برپا نمیشود تا این که زمین از ظلم و ستم و دشمنی پُر شود، آن گاه مردی از عترت من یا از اهل بیت من خروج مینماید، کسی که زمین را از عدل و داد لب ریز میکند، همان گونه که از ظلم و ستم و دشمنی پر شدهاست».[2] امام صادق(علیه السلام) نیز در این باره میفرمایند: «حتماً و قطعاً عدالت آن حضرت در میان خانههای آنان وارد میشود، همان گونه که گرما و سرما وارد میشود».[3] از این احادیث حاصل میگردد که در عصر درخشان ظهور، بساط ظلم وستم حتی از درون منازل، برچیده میشود و عدل و عدالت همه جا را فرا میگیرد.
حاکمیت مستضعفان
بنابراین، در چنین جامعه عدالت محوری که رهبری آن بر عهده مهدی آل محمّد(علیه السلام)به عنوان آخرین امید ائمّه هدی میباشد با به کارگیری سیره نبوی مردم آن در مسیر کمال سوق مییابند و مدینه فاضلهای که همه مشعل داران هدایت در آرزوی آن تلاش میکردند محقّق میگردد. در سایه سار دولت مستضعفان، محرومان و ستم دیدگان و شایستگان از شرّ استبداد، ارتجاع و استعمار نجات یافته و پس از غلبه بر مستکبران و ایادی آنان به عزّت حقیقی خویش میرسند.
آنان که در اعصار گذشته تاریخ مورد بی مهری و ظلم و ستم مستکبران و صاحبان زر، زور و تزویر قرار داشته اند؛ سرانجام از پدیده ناهنجار و ضدّ بشری استضعاف رهایی یافته و از مواهب مادّی و معنوی دولت حق و جامعه عدالت پیشه برخوردار میگردند. دولت صالحان در اجرای عدالت به عنوان یکی از اهداف عالی پیامبران الهی جدّی و مصمّم است و شعار عالی« یملأ الارض قسطاً و عدلاَ».[4] را در همه ابعاد تحقّق میبخشد و مردم را به گونه جای تربیت میکند که دیگر واژه ستم از اذهان پاک گردد و کسی به دیگری ظلم و ستم روا ندارد.
امام رضا(علیه السلام) در این باره میفرمایند: « آن گاه که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند ترازوی عدالت را در جامعه برقرار مینماید و از آن پس، کسی به دیگری ستم نمیکند».[5] آری، حکومت مستضعفان که در ساز و کار اجرایی اش، به جز عدل و داد حاکم نیست و برنامههای فرهنگی اش، تربیت قلوب و استغنای روح بشر است، همان گم شده انسان است که طریق سعادت را برایش پیمودنی میسازد و زندگی دنیا و آخرتش را آباد مینماید. شهروندان این دولت خدا محور و عدل گستر، از هرگونه ظلم و ستمی در اماناند، آن چنان که در پرتو این عدالت فراگیر دشمنیها به دوستی، نزاعها به صلح و کینهها به محبّت و صفا مبّدل میگردد و مهر و صفا نه تنها میان بشر، بلکه میان حیوانات نیز شایع میگردد و میوه شیرین امنیّت عمومی، محصول عدالت گستری حکومت مهدوی خواهد بود.
نتیجه :
در فضای عدالت گستر و استغناپرور مدینه مهدوی، اثری از بی عدالتی نخواهد ماند، خواه در عرصههای اقتصادی یا سیاسی بذل و بخششهای بی حساب که آفت عدالت و افت انصاف است، از میان میرود و حق هر صاحب حقّی به او عطا میگردد، بی هیچ کم و کاست یا ضایع شدن.[6]
پینوشتها
[1]. دشتی، ترجمه نهج البلاغه، 79ش، ص 710. یوم العدل علی الظّالم اشدّ من یوم الجور علی المظلوم.
[2].الغیبةنعمانی، ص 297.
[3]. همان.
[4]. منتخب الاثر، ف 2، ب 1، ح 13، ص 146.
[5]. بحارالانوار، ج52، ص 322.
[6]. امام مهدی موجود موعود،ص259.