مقدمه :
حکومت، امری اجتماعی است که نیاز جامعه به امنیت و حفظ حقوق افراد و رواج عدالت گستری، آن را واجب کرده است. جامعه اسلامی از سایر جوامع بشری که لازمه آن برقراری نظم و قانونگذاری برای حفظ امنیت و حقوق و اشاعه عدل در میان افراد جامعه است، جدا نیست و مانند جوامع دیگر نیاز به برقراری حکومتی دارد که قوانین را اجرا کند تا هدف از تنظیم قوانین تحقق یابد.
یکی از اصول فلسفه مارکس این است که کورک هر قدر بیشتر چرکین شود، زودتر دهان باز میکند و منفجر میشود؛ پس در جامعه نیز برای به وجود آمدن انقلاب، باید فساد را بیشتر کرد. متأسفانه این تفکر غلط در برخی از معتقدان به خدا نیز رخنه کرده است .فقهای اسلامی، بحث پیرامون مسئله حکومت اسلامی در عصر غیبت را به دو سو متوجه ساختهاند:
1. بحث در اصول مسئله حکومت اسلامی در زمان غیبت.
2. بحث پیرامون نیابت عامه فقیه عادل از طرف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف). اما در مورد بحث اول و برای لزوم تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت به ذکر چند دلیل میپردازیم:
دلیل اجتماعی ـ تاریخی:
حکومت، امری اجتماعی است که نیاز جامعه به امنیت و حفظ حقوق افراد و رواج عدالت گستری، آن را واجب کرده است. جامعه اسلامی از سایر جوامع بشری که لازمه آن برقراری نظم و قانونگذاری برای حفظ امنیت و حقوق و اشاعه عدل در میان افراد جامعه است، جدا نیست و مانند جوامع دیگر نیاز به برقراری حکومتی دارد که قوانین را اجرا کند تا هدف از تنظیم قوانین تحقق یابد.
اگر جامعه اسلامی با بقیه جوامع از نظر نیازمندی به این امور اختلاف میداشت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام (علیه السلام) برای بیان این امر سزاوارتر بودند و چون پیامبر و امام چنین مطلبی را بیان نکردهاند؛ بنابراین جامعه اسلامی هم « جامعه اسلامی از سایر جوامع بشری که لازمه آن برقراری نظم و قانونگذاری برای حفظ امنیت و حقوق و اشاعه عدل در میان افراد جامعه است، جدا نیست و مانند جوامع دیگر نیاز به برقراری حکومتی دارد که قوانین را اجرا کند تا هدف از تنظیم قوانین تحقق یابد». در اینکه باید حکومتی داشته باشد، مانند سایر جوامع بشری است. با این دلیل، میتوان بر تشکیل حکومت در زمان غیبت نیز استدلال کرد. جامعه اسلامی در زمان غیبت، مانند تمامی جوامع دیگر نیاز به قانون و تشکیل حکومت دارد تا بتواند در استحکام آن بکوشد و هدف از تشریع قانون را تحقق بخشد و از این جهت با دیگر جوامع بشری تفاوتی ندارد.
پس از قبول این مسئله، عقل به طور طبیعی یکی از دو امر را میپذیرد: حکومت اسلامی، یا حکومت کفر؛ زیرا حالت سومی قابل تصور نیست. از این حکم میتوان این چنین نتیجه گرفت که حکومت اسلامی واجب است؛ چرا که خضوع در مقابل حکومت حاکم کافر، حرام است.
دلیل اعتقادی:
اعتقاد به دین اسلام، مسلمان را به این باور میرساند که قیام برای پیاده کردن احکام اسلام در دوران زندگانیش بر او واجب است و نظام اسلام همان طور که از جستجو در احکام و قوانین آن حاصل میشود، نظامی کامل و دربردارنده تمام قوانینی میباشد که شرایط گوناگون زندگی، آن را اقتضا میکند؛ اعم از زمینههای فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره.
پیداست که برخی از این مقررات، مانند قوانین اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، جز از طریق قوه حاکمه، به طور کامل اجرا نمیشود؛ بنابراین تشکیل یک دولت اسلامی و حکومت آن در دوران غیبت، امری لازم و ضروری است.
دلیل عقلی:
عقل همان طور که میگوید پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، بر امام معصوم لازم است که حکومت دولت اسلامی و ریاست عامه آن را بر عهده بگیرد تا اسلام به عنوان یک « اصل» و حیثیت مسلمانان به عنوان یک « جامعه» محفوظ بماند، همچنین میگوید که در «عقل به طور طبیعی یکی از دو امر را میپذیرد: حکومت اسلامی، یا حکومت کفر؛ زیرا حالت سومی قابل تصور نیست. از این حکم میتوان این چنین نتیجه گرفت که حکومت اسلامی واجب است؛ چرا که خضوع در مقابل حکومت حاکم کافر، حرام است» زمان غیبت نیز به همین منظور باید کسی به عنوان حاکم حکومت اسلامی گمارده شود.
دلیل نقلی:
در روایات اسلامی که شیعه و سنی آن را نقل کردهاند، آمدهاست که پیش از ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مردمی قیام میکنند و مقدمات حکومت امام را فراهم میسازند. از جمله روایتی که حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند: « مردمی از شرق قیام میکنند و زمینه حکومت مهدی را فراهم میسازند». (۱) حافظ گنجی بعد از نقل این روایت میگوید: « این حدیث، حدیثی است حسن و صحیح که آن را راویان موثق و عالمان حجت روایت کرده اند.
از امام باقر (علیه السلام) نیز روایت شدهاست که فرمود: « میبینم که جمعیتی در مشرق زمین، خروج میکنند و احقاق حق مینمایند، ولی به آنها داده نمیشود؛ سپس طلب میکنند، باز هم به آنها داده نمیشود؛ وقتی چنین دیدند، شمشیرها بر شانه میگذارند ( مسلحانه قیام میکنند)، آنگاه حق را به آنها میدهند، ولی انقلابیون قبول نمیکنند تا آن که کاملاً قیام میکنند و این انقلاب تحویل هیچ کس داده نمیشود، مگر به صاحب شما. کشته شدگان آنها شهیدند. بدانید که چنانچه من آن انقلاب را درک میکردم، دوست میداشتم که برای صاحب امر باقی باشم».(۲)
نتیجه :
حکومت، امری اجتماعی است که نیاز جامعه به امنیت و حفظ حقوق افراد و رواج عدالت گستری، آن را واجب کرده است. جامعه اسلامی از سایر جوامع بشری که لازمه آن برقراری نظم و قانونگذاری برای حفظ امنیت و حقوق و اشاعه عدل در میان افراد جامعه است، جدا نیست و مانند جوامع دیگر نیاز به برقراری حکومتی دارد که قوانین را اجرا کند تا هدف از تنظیم قوانین تحقق یابد. با توجه به آنچه که بیان شد، تشکیل حکومت اسلامی از واجبات عصر غیبت است.(۳)
پینوشتها:
[1]. البیان فی اخبار صاحب الزمان، گنجی شافعی، ص ۴۹۰.
[2]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳.
[3]. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان )عجل الله تعالی فرجه الشریف(، رجالی تهرانی، علیرضا، ص ۴۴.
منبع: سايت تبیان