logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
ياران امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

مقدمه:

يكي از زمينه ها و شرايط لازم براي تحقق ظهور، وجود ياوراني شايسته و لايق براي پشتيباني از قيام و انجام كارهاي حكومت جهاني حضرت است.

يكي از شيعيان امام صادق (عليه السلام )به نام سهل بن حسن خراساني به آن حضرت مي گويد: چه چيز شما را بازداشته است از اينكه حق مسلّم خود (حكومت) را به دست بگيريد در حالي كه صدهزار شيعه ي پا در ركاب و شمشير زن در اختيار شماست؟ امام دستور مي دهند تا تنور آتشي فراهم شود و چون شعله هاي آتش بالا مي گيرد به سهل مي فرمايند: اي خراساني برخيز و در تنور بنشين .سهل كه گمان كرده است امام از او خشمگين شده، شروع به عذر خواهي مي كند و مي گويد: آقا مرا ببخشيد و به آتش، شكنجه ام نكنيد! امام مي فرمايد: از تو گذشتم.

در اين حال هارون مكّي از شيعيان راستين حضرت وارد مي شود و سلام مي كند. امام صادق (عليه السلام) به او پاسخ مي دهد و بدون هيچ مقدمه اي به او مي فرمايد: در درون تنور بنشين!
هارون مكّي بي درنگ و بدون هيچ پرسشي، اين كار را انجام مي دهد! امام صادق (عليه السلام) در همان حال با مرد خراساني گفتگو مي كند و درباره خراسان خبرهايي مي دهد چنانكه گويي خود شاهد آن بوده است و پس از مدّتي به سهل مي فرمايد: برخيز اي خراساني و داخل تنور را نگاه كن! سهل برخاسته و داخل تنور را نگاه مي كند و هارون را مي بيند كه در ميان شعله هاي آتش چهار زانو نشسته است!
آنگاه امام (عليه السلام) از او مي پرسد: در خراسان، چند نفر مثل هارون مي شناسي؟! خراساني مي گويد: به خدا قسم، يك نفر هم اينگونه سراغ ندارم حضرت مي فرمايد: آگاه باش! ما در زماني كه پنج نفر ياور و پشتيبان پيدا نكنيم قيام نمي كنيم. ما بهتر مي دانيم كه كدام زمان، زمان قيام است!

ياران امام مهدي(علیه اسلام) در منابع
الف : قرآن و ياران

آياتي از قرآن كريم به ياران حضرت مهدي (علیه السلام)تفسير و تأويل شده است كه برخي از آنها را در اينجا مي آوريم:
1 ـ (فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ أَيْنَ ما تَكوُنُوا يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً).
پس در كارهاي نيك بر يكديگر پيشي گيريد. هر كجا كه باشيد، خداوند همگي شما را مي آورد .
از امام باقر (عليه السلام) در تفسير اين آيه شريفه روايت شده است كه فرمود:
منظور از خيرات، ولايت اهل بيت (عليهم السلام) است و منظور از يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً ، 313 تن از ياران قائم (عليه السلام) مي باشند... به خدا سوگند! در يك لحظه همچون قطعات ابر پاييزي گرد آمده، پيرامون شمع وجودش حلقه مي زنند. و در ميان ركن ومقام با او بيعت مي كنند، و همراه او پيمان نامه اي از رسول اكرم(صلی االه علیه وآله)است كه آن را ـ امامان معصوم (عليهم السلام) ـ يكي پس از ديگري به ارث برده اند .
2 ـ (وَلَئِنْ أخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إلَي اُمَّة مَعْدُودَة لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَحاقَ بِهِمْ مَا كانُوْا بِهِ يَسْتَهْزِءوُنَ).
اگر ما عذاب را تا آمدن اُمّت معدوده از آنها به تأخير بيندازيم مي گويند: چه چيز آن را باز مي دارد؟ آگاه باش! هنگامي كه آن روز بيايد، عذاب از آنها برگردانده نمي شود، و آنچه را كه مسخره مي كردند آنها را فرو خواهد گرفت .
از امام محمّد باقر (عليه السلام) و امام جعفر صادق (عليه السلام) روايت شده كه آن دو بزرگوار در تفسير اين آيه فرمودند:
منظور از اُمّت معدوده اُمّت شمرده شده، همان اصحاب حضرت مهدي (عليه السلام) در آخر الزمان هستند كه 313 نفر به تعداد اهل بدر مي باشند و همان گونه كه پاره هاي ابر پاييزي به هم مي پيوندند آنان نيز در آن واحد نزد آن حضرت گرد مي آيند .
از امام صادق (عليه السلام) نيز روايت شده است كه فرمود:
منظور از عذاب خروج حضرت قائم (عليه السلام) است (كه سبب معذّب شدن كافران مي باشد) و منظور از اُمّت معدوده اصحاب اوست كه به تعداد اهل بدر هستند .
بنابراين، معناي آيه چنين خواهد بود: اگر عذاب را از آنها تا آمدن اُمّتي معدود (ياران حضرت مهدي (عليه السلام) در آخر الزّمان) به تأخير بيندازيم، خواهند گفت: چه چيز مانع مي شود كه ظاهر شود و عذاب خدا را بر ما نازل كند؟!
قرآن كريم در پاسخ آنها مي فرمايد:
آگاه باش! هنگامي كه عذاب فرود آيد از آنها برگردانده نمي شود و كيفري كه استهزا و مسخره مي كردند به آنها مي رسد .
منظور از عذاب در اين آيه مباركه، عذاب آخرت نيست؛ بلكه دست انتقام الهي است كه از آستين حق بيرون آمده، از آنها انتقام خواهد گرفت، و پيش از آخرت، آنها را به بخشي از سزاي كردارشان خواهد رسانيد.
3 ـ (مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْم يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَي الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّة عَلَي الْكافِرِينَ).
هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودي خداوند گروهي را مي آورد كه دوستشان دارد و آنها نيز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران سر سخت و نيرومند هستند .
سليمان بن هارون عجلي گويد: از امام جعفر صادق (عليه السلام) شنيدم كه در تفسير اين آيه شريفه فرمود:
حضرت صاحب الامر (عليه السلام) در پناه خدا محفوظ است. اگر همه مردم از بين بروند،خداوند ياران او را خواهد آورد. آنان كساني هستند كه خدا درباره آنها فرموده است: اگر اينها بدان كفر ورزند، ما گروهي ديگر را بر آنان گماريم كه بدان كافر نباشند و آنان هستند كساني كه در باره آنها فرموده است: خداوند گروهي را مي آورد كه دوستشان دارد و آنها نيز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران سر سخت و نيرومند هستند .
4 ـ (وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ في الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ...).
خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادند وعده داده است كه آنها را در روي زمين جانشين گرداند، همان گونه كه پيشينيان را جانشين گردانيد .
امام زين العابدين (عليه السلام) آيه كريمه ... لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ في الأرضِ... را تلاوت نمود، آنگاه فرمود:به خدا سوگند! آنها دوستان ـ و شيعيان ـ ما اهل بيت هستند. خداوند به وسيله مردي از ما كه مهدي اين اُمّت است، وعده اي را كه در اين آيه به مؤمنان صالح داده، تحقّق خواهد بخشيد. رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در حق مهدي فرموده است:اگر از عمر دنيا به جز يك روز باقي نباشد، خداوند آن روز را طولاني مي گرداند تا مردي از عترت من بيايد كه هم نام من است؛ او جهان را پر از عدل و داد نمايد، آن چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد .
5 ـ (ألَّذِينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ في الاَْرْضِ أَقامُوا الصَّلوةَ وَءاتَوُا الزَّكوةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ للهِِ عاقِبَةُ الاُْمُور).
همان كساني كه چون در زمين به آنها فرمانروايي دهيم، نماز را بپا مي دارند و زكات را مي پردازند و به نيكي فرمان مي دهند و از زشتي باز مي دارند و فرجام كارها از آنِ خداست .
ابي جارود از امام محمّد باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه در تفسير اين آيه شريفه فرمود: اين آيه درباره حضرت مهدي (عليه السلام) و ياران او نازل شده است. خداوند منّان، شرق و غرب جهان را تحت سيطره آنها در مي آورد و دين را به وسيله آنها در جهان آشكار مي سازد، و ديگر از ظلم و ستمها و بدعتها نشاني در روي زمين باقي نمي ماند .
از آيات ياد شده استفاده مي شود كه ياران حضرت مهدي (عليه السلام) از قدرت فوق العاده اي برخوردارند كه در يك لحظه از مكان هاي مختلف به مكه مي روند و به آن حضرت ملحق مي شوند. آنان محبوب خدا هستند و خداوند محبوب آنان. خدا، آنها را در زمين توانايي و فرمان روايي مي دهد و به دست آنها، كافران را عذاب مي كند. آنان نماز بپا مي دارند و زكات مي پردازند. به نيكي ها امر مي كنند و از بدي ها باز مي دارند.

روايات و ياران

طبق روايات، ياران حضرت مهدي (عليه السلام) 313 نفر مي باشند كه همگي از تربيت شدگان مكتب ولايت و از عاشقان دلباخته خاندان عصمت و طهارت (عليهم السلام) هستند. هنگام ظهور آن حضرت، به گِردش حلقه مي زنند و به ياري آن حضرت مي پردازند.
1 ـ از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: گويا اصحاب قائم (عليه السلام) را مي بينم كه تمام شرق و غرب عالم را تحت سيطره خود در آورده اند. در تمام دنيا چيزي نيست جز اين كه از آنها اطاعت مي كند؛ حتّي درندگان زمين و پرندگان شكاري نيز تلاش مي كنند كه رضايت آنان را جلب كنند. چون يكي از آنها بر منطقه اي بگذرد، آن قطعه زمين بر ديگر زمينها مباهات كند و گويد: امروز يكي از ياران قائم (عليه السلام) بر روي من پاي نهاد .
2 ـ در حديث ديگري در همين رابطه، از امام باقر (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود: ... قائم (عليه السلام) 313 نفر را به تمام اقطار و اكناف عالم مي فرستد، قبل از رفتن دست مباركش را بر سينه و بين دو كتف آنها مي كشد، پس در هيچ حكمي فرو نمي مانند. ديگر هيچ نقطه اي در روي زمين باقي نمي ماند جز اين كه به يكتايي خدا و پيامبري رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در آن گواهي داده مي شود.
و اين است معناي اين آيه شريفه كه مي فرمايد:
(وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ في السَّماواتِ وَ الأَرضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إلَيْه يُرجَعُون).
هر كه در آسمانها و زمين است، خواه و ناخواه در برابر او تسليم مي شود، و بازگشت آنها به سوي اوست .
3 ـ ابان بن تغلب مي گويد: در خدمت امام صادق (عليه السلام) در مسجد الحرام بودم، و دست من در دست مبارك آن حضرت بود كه فرمود:
اي ابان! به زودي خداي ـ تبارك و تعالي ـ 313 نفر را در اين مسجد گرد مي آورد كه مردم مكّه خيال مي كنند كه هنوز پدران و نياكان آنها آفريده نشده اند. در دست آنها شمشيرهايي است كه روي هر شمشير نام، نام پدر، لقب و ديگر خصوصيّات صاحبش نوشته شده است. آنگاه منادي آسماني بانگ بر مي آورد كه اي اهل عالم! اين مهدي است كه چون داود و سليمان داوري مي كند و مطالبه بيّنه نمي نمايد .
4 ـ مفضّل از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه فرمود:
هنگامي كه امر ظهور امضا شد، امام (عليه السلام) خداي را با نام عبراني اش مي خواند؛ آنگاه 313 تن از يارانش چون پاره هاي ابر پاييزي به دور او گرد مي آيند. آنها پرچمداران حضرت مهدي (عليه السلام) هستند. آمدن آنها به مكه دو گونه است:
1 ـ افرادي كه شبانه از رختخواب هايشان ناپديد مي شوند و صبح در مكه مي باشند.
2 ـ افرادي كه در روز روشن بر ابر سوار مي شوند و با نام، نام پدر، حسب و نسبشان شناخته مي شوند.
مفضّل گويد: من عرض كردم: فدايت شوم! كدام يك از اين دو گروه ايمانشان قوي تر است؟
فرمود: آنها كه بر ابر سوار مي شوند و يك باره ناپديد مي گردند. (يعني بستگانشان آنها را گم مي كنند و از آنها مطّلع نمي شوند) و خداوند در حقّشان فرموده:(أيْنَما تَكُونُوا يَأتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً)
هر كجا كه باشيد خداوند همگي شما را يك جا گرد مي آورد .
5 ـ مسعده مي گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام) بودم كه ابو بصير عرض كرد: آيا اميرمؤمنان علي (عليه السلام)، شهرهاي اصحاب قائم (عليه السلام) را مي دانست آنچنان كه تعداد آنها رامي دانست؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود: آري! به خدا سوگند! فرد فرد آنها را با نام، نام پدر و محلّ سكونتشان مي دانست.
ابو بصير گفت: جانم به فدايت، آنچه اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مي دانست امام حسن مجتبي (عليه السلام) نيز مي دانست، و آنچه امام حسن (عليه السلام) مي دانست، امام حسين (عليه السلام) نيز مي دانست، و آنچه امام حسين (عليه السلام) مي دانست به شما منتقل شده است؛ جانم به فدايت! مرا از حال آنها با خبر كن.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: روز جمعه بيا نزد من تا تو را آگاه سازم.
ابو بصير گويد: روز جمعه به محضر امام (عليه السلام) رسيدم؛ فرمود: رفيقت كجاست تا براي تو بنويسد؟ (ابو بصير نابينا بود و رفيقي داشت كه احاديث را براي او مي نوشت)
گفتم: براي او كاري پيش آمد و من نخواستم ديرتر از وقت مقرّر بيايم.
آنگاه امام (عليه السلام) خطاب به يكي از حاضران، فرمود: براي او بنويس:
بِسْمِ اللهِ الَّرحْمنِ الرَّحيمِ، هذا ما أمْلاهُ رَسُولُ الله ـ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ـ عَلي اَميرِالْمُؤمِنينَ (عليه السلام) وَ اَوْدَعَهُ إيّاهُ مِنْ تَسْمِيَةِ أصْحابِ الْقائِمِ (عليه السلام) وَعِدَّةُ مَنْ يُوافيهِ مِنَ الْمَفْقُودينَ عَنْ فُرُشِهِمْ وَ السّائِرينَ إلي مَكَّةَ في لَيْلَة، وَ ذلِكَ عِنْدَ اسْتِماعِ الْصَّوْتِ في السَنَةِ الَّتي يَظْهَرُ فيها أمْرُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُمُ النُّجَباء وَ الْفُقَهاء وَ الْحُكّامُ عَليَ النّاسِ...
به نام خداوند بخشنده بخشايش گر. اين متن چيزيست كه رسول اكرم(صلی االه علیه وآله) آن را املا كرد، و اميرالمؤمنين (عليه السلام) آن را نوشت و آن را در نزد او به وديعت نهاد. اين متن، مشتمل بر نام ياران قائم (عليه السلام) و تعداد آنها مي باشد. همان ها كه از رخت خواب هاي خود ناپديد مي شوند و در يك شب به مكه آورده مي شوند.
اين واقعه در هنگامي خواهد بود كه صداي آسماني شنيده شود، و در همان سال امر خدا ظاهر خواهد شد. آنها نجيبان، فقيهان و فرمان روايان مردم هستند...
آنگاه امام صادق (عليه السلام) خصوصيّات جغرافيايي هر يك را بر مي شمارد و در پايان مي فرمايد:اينها 313 تن مي باشند. خداوند همه آنها را در شب جمعه در مكّه معظّمه گرد مي آورد به گونه اي كه صبح همه آنها در مسجد الحرام مي باشند و حتّي يك تن تخلّف نمي كند. پس در مكّه پراكنده مي شوند و به دنبال منزلي مي گردند كه در آن سكونت كنند.
مردم مكّه آنها را نمي شناسند و از ورود قافله اي كه براي حج، عمره يا تجارت آمده باشند اطّلاع ندارند، و لذا دچار حيرت شده از يكديگر مي پرسند: اينها از كجا آمده اند؟ روزهاي قبل چنين افرادي را نديده بوديم! اينها اهل يك شهر و يك تيره و قبيله نيستند، و زن و فرزند و مركب نيز همراه ندارند!
ابو بصير گفت: آيا مؤمن در روي زمين منحصر به آنها خواهد بود؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود:نه، ولي اين ها نجبا، فقها، قضات و حكّام شرع هستند كه دست پر مهر امام، قلب آنها را نوازش داده است و در هيچ موردي از حل مشكلش باز نمي مانند.
از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است:
يعني اصحاب القائم، الثلاثمائة وبضع عشر وهم ـ واللّه ـ الأمّة المعدودة يجتمعون في ساعة واحدة كقزع الخريف
اين آيه ي شريفه اشاره به 313 نفر ياران اصلي حضرت مهدي ـ ارواحنا فداه ـ دارد. بخداي سوگند! كه آنان در شمار، اندك هستند. امّا در كارآيي و ايمان و شكوه معنوي بسيار و بسان ابر پراكنده ي پائيزي (كه بناگاه به هم مي پيوندند و متراكم مي شوند) آنان ظرف لحظه اي در يك ساعت معيّن از سراسر گيتي در مكّه حاضرمي گردند.
خصوصيات ياران امام مهدي (علیه السلام)
صفات ياران
1.معرفت و اطاعت
ياران مهدي (عليه السلام) از شناخت عميق نسبت به خداوند و امام خود برخوردارند و با آگاهي كامل در ميدانِ حق حضور يافته اند.
امام علي عليه السلام درباره آنها فرموده است:مرداني كه خدا را چنان كه شايسته است شناخته اند.
شناخت و اعتقاد آنان نسبت به امام نيز در ژرفاي وجودشان ريشه دوانيده و سراسر وجودشان را فرا گرفته است. اين شناختي فراتر از دانستن نام و نشان و نسب امام است. معرفت به حق ولايت امام و جايگاه بلند او در مجموعه هستي است و اين همان معرفتي است كه آنها را سرشار از محبّت او كرده و مطيع و گوش به فرمان او قرار داده است؛ زيرا كه مي دانند سخن امام سخن خدا و اطاعت از او اطاعت از خداست.
پيامبر(صلي الله عليه وآله) در توصيف آنها فرموده است:آنها در اطاعت از امام خويش مي كوشند.
2.عبادت و صلابت
ياوران مهدي در عبادت ،از پيشواي خود الگو گرفته اند و روزها و شب ها را با ذكر شيرين حق سپري مي كنند امام صادق عليه السلام درباره آنها فرمود:شب ها را با عبادت به صبح مي رسانند و روزها را با روزه به پايان مي برند. و در سخني ديگر فرمود: بر فراز اسب ها، خدا را تسبيح مي گويند.
و همين ذكر خداست كه از آنان مرداني آهنين ساخته است كه هيچ چيز صلابت و استواري آنها را در هم نمي شكند امام صادق عليه السلام فرمود:آنان مرداني هستند كه گويا دل هايشان پاره هاي آهن است.
3.جان نثاري و شهادت طلبي
معرفت عميق ياران، نسبت به امام مهدي، دل هاي آن ها را مملوّ از عشق به امام مي كند بنابراين در ميدان رزم او را چون نگيني در ميان مي گيرند و جان خود را سپر بلاي او مي كنند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
(ياران مهدي) در ميدان رزم در اطراف او مي چرخند و با جان خود از او محافظت مي كنند.و نيز فرمود: آنها آرزو مي كنند كه در راه خدا به شهادت برسند.
4.شجاعت و دليري
ياران مهدي عليه السلام مانند مولايشان افرادي شجاع و مرداني پولادين هستند امام علي عليه السلام در وصف آنها فرمود:همه آنها شيراني هستند كه از بيشه ها بيرون شده اند و اگر اراده كنند كوهها را از جا مي كنند.
5.صبر و بردباري
بديهي است كه مبارزه عليه ظلم جهاني و برقراري حكومت عدل جهاني با رنج و مشقت هاي فراوان همراه است و ياوران امام در راه تحقق آرمان هاي جهاني امام مهدي عليه السلام مشكلات و ناگواريها را به جان مي خرند ولي از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را ناچيز مي شمارند.
امام علي (عليه السلام) مي فرمايد:
آنها گروهي هستند كه به خاطر صبر و بردباري در راه خدا، بر خداوند منّت نمي گذارند. و از اين كه جان خويش را تقديم آستان حضرت حق مي كنند، به خود نمي بالند و آن را بزرگ نمي شمارند.
6.اتحاد و همدلي
امام علي عليه السلام در توصيف همدلي و اتحاد ياران امام چنين مي فرمايد:ايشان يكدل و هماهنگ هستند.
اين يكدلي به سبب آن است كه خودخواهي ها و خواسته هاي شخصي در وجود آنان نيست آنها با اعتقادي صحيح در زير يك پرچم و براي يك هدف، قيام مي كنند و اين خود يكي از عوامل پيروزي آنها بر جبهه مقابل مي باشد.
8.زهد و پارسايي
امام علي (عليه السلام) در وصف ياران مهدي عليه السلام فرموده است:
او از يارانش بيعت مي گيرد كه طلا و نقره اي نيندوزند و گندم و جوي ذخيره نكنند.
آنان اهداف بلندي دارند و براي آرماني بزرگ برخاسته اند و مادّيات دنيا نبايد آنها را از اهداف و آرمان ها باز دارد. بنابراين آنها كه با ديدن زرق و برق دنيا، چشمهايشان خيره مي شود و دل هايشان مي لرزد در ميان ياوران ويژه امام مهدي عليه السلام جايي ندارند.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) در وصف آنان فرموده است:
اوُلئِكَ هُمْ خِيار الْاُمّةِ.آنان بهترين امت (من) هستند.
البتّه ياوران مهدي عليه السلام بر طبق لياقت و شايستگي ها در رده هاي مختلف قرار مي گيرند و در روايات آمده است كه آن حضرت علاوه بر 313 نفر يار ويژه كه كادر اصلي قيام را تشكيل مي دهند، از لشكري 10 هزار نفري نيز برخوردار است و به علاوه خيل عظيم مؤمنان منتظر به ياري او خواهند شتافت.
 تابعيت ياران
جالب اينكه در روايات آمده كه دستجات ياران امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مشرق زمين بپا مي خيزند.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
جمعي از مردم از طرف مشرق خروج كنند و مقدّمات حكومت مهدي (عج) را فراهم سازند.
امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود:
آفرين برطالقان كه خداوند در آن گنجهائي نهاده كه از طلا و نقره نيست بلكه مردان مؤمني هستند كه بطور شايسته خدا را شناخته اند و در آخرالزّمان، ياوران حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهند بود.
با توجه به رواياتي از اين دست مي بينيم، مشرق زمين مورد توجه قرار گرفته است و چنانكه هم اكنون از نشانه ها پيداست، تنها مشرق زمين است كه اين كار را خواهد كرد، بنابراين مشرق زمين بايد بپاخيزد!
و با توجه به اينكه اكثريت قريب به اتفاق امت مسلم از مستضعفان در مشرق زمين هستند و با توجه به امكانات عظيم جغرافيائي و اقتصادي و نيروي انساني كه دارند، مي توانند بپاخاسته و دست ابرقدرتها را قطع كنند و زمينه خوبي براي ظهورامام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ايجاد نمايند.
 ياري كنندگان امام مهدي (علیه السلام)

 ياران خاص

بين ياران خاصّ حضرت مهدي (عليه السلام) وديگر ياوران آن حضرت تفاوتي هست: اصحاب و ياران خاصّ 313 نفرند. آنان كساني اند كه حضرت امام علي عليه السلام و امام صادق (عليه السلام) از آنان به پرچمداران تعبير فرموده اند و هر يك از اين ياران خاصّ، نقش عظيمي در فرماندهي سپاه و گشودن شهرها و اداره امور و... دارند.
مردي از كوفيان، از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: همراهان قائم چند نفرند؟ مردم مي گويند: مانند اهل بدر، سيصد و سيزده نفر بيش نيستند.
امام فرمودند: جز به همراهي افراد قدرتمند قيام نكند، آنان هم، كمتر از ده هزار نفر نباشند. علامه مجلسي، همين معني را از روايات استنباط كرده و مي نويسد: ياران مهدي، منحصر به سيصد و سيزده نفر نيستند، بلكه اين شمار ياراني هستند كه حضرت به كمك آنان حركت را آغاز مي كند.
شاهد بر مطلب اين كه در برخي از روايات، به جاي اصحابه من اصحابه آمده كه نشان مي دهد شمار ياد شده، طلايه داران اصحاب امام را تشكيل مي دهند كه خود را به حضرت رسانده و نهضت را آغاز ميكنند و در مقابل دشمنان ، به دفاع از آقا مي پردازند.
احتمال مي رود اين گروه اندك، فرماندهان و وزيران امام باشند كه در آغاز هسته هاي اصلي نيروها را بر عهده دارند و پس از پيروزي، براي ارشاد و دادرسي و كارگزاري به سرزمينهاي دور و نزديك فرستاده مي شوند.
آنان با قوتي الهي قيام مي كنند و دولت مستضعفان صالح را بر پا مي دارند كه اراده الهي چنين است: و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين.
و ما اراده داريم كه بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان [حكومت روي زمين] قرار دهيم. آنان از هر عيب و آفتي بري خواهند بود و دلهايشان چون پاره هاي پولاد خواهد بود. سيادت و دولت حق از آن ايشان خواهد شد. از امام سجاد عليه السلام روايت شده است كه فرمود: اذا قام قائمنا اذهب الله عز و جل عن شيعتنا العاهه، و جعل قلوبهم كزبر الحديد، و جعل قوة الرجل منهم قوة اربعين رجلا و يكونون حكام الارض و سنامها.
چون قائم ما قيام كند، خداوند عيب و آفت را از شيعيان ما برطرف كند، و دلهاي آنان را چون پاره هاي پولاد سازد، و به هر مردي از ايشان نيروي چهل مرد دهد، و آنان حاكمان و سروران زمين خواهند بود.
1)ويژگي هاي ياران خاص
بيشتر ياران خاصّ حضرت در سن جواني اند و بزرگسالان در ميان آنان كم هستند. اين ياران داراي افكاري متحد و آرايي يكنواخت بوده و دل هاي ايشان به هم پيوسته است. امام علي عليه السلام در اين باره فرموده است: اِنَّ اَصحابَ القائِمِ شَبابٌ لا كُهولَ فيهِم اِلاَّ كَالكُحْلِ فِي العَينِ، اَوْ كَالمِلْحِ فِي الزّادِ، وَاَقَل الزّادِ المِلْحُ؛ همانا ياران قائم عليه السلام همگي جوانند و پير در ميانشان نيست، مگر به اندازه سرمه در چشم يا به قدر نمك در توشه راه و كمترين چيز در توشه راه نمك است .
1. از امام صادق عليه السلام درباره اين سخن خداي تعالي فَاستَبِقُوا الخَيرات، اَينَما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً روايت شده است: يَعنِي اَصحَابَ القائِمِ الثَّلاثَمِائَةِ وَالبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً قالَ وَهُمْ وَاللَّهِ الاُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ قَالَ يَجْتَمِعُونَ وَاللّهِ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَريفِ ؛ مقصود سيصد و اندي يار قائم است، و آنان - واللّه - امت معدوده اند. در يك ساعت جمع مي شوند؛ همان گونه كه ابرها در پاييز جمع مي شوند .
2. امام صادق عليه السلام در وصف ياران خاصّ حضرت مهدي (عليه السلام) فرمود: مرداني كه گويي قلب هايشان مانند پاره هاي آهن است. هيچ چيز نتواند دل هاي آنان را نسبت به ذات خداوند گرفتار شك سازد. سخت تر از سنگ هستند. اگر بر كوه ها حمله كنند، آنها را از هم خواهند پاشيد... گويي كه بر اسبان خود، مانند عقاب هستند. بر زين اسب امام دست مي كشند و از اين كار بركت طلب مي كنند. گِرد امام خويش گرديده، در جنگ ها جان خود را سپر او مي سازند و هر چه را بخواهد برايش انجام مي دهند.
مرداني كه شب ها نمي خوابند؛ در نمازشان همهمه اي چون صداي زنبور عسل دارند. شب ها بر پاي خويش ايستاده و صبح بر مركب هاي خود سوارند. پارسايان شب اند و شيران روز. اطاعت آنان در برابر امام شان، از اطاعت كنيز براي آقايش زيادتر است.مانند چراغ ها هستند... گويي كه دل هاي شان قنديل است. از ترس خدا بيمناك و خواهان شهادت اند. تمنايشان شهيد شدن در راه خدا است. شعارشان اين است: اي مردم! براي خونخواهي حسين بپا خيزيد .وقتي حركت مي كنند، پيشاپيش آنان به فاصله يك ماه ترس و وحشت حركت كند، آنان دسته دسته به سوي مولا مي روند. خدا به وسيله آنان امام راستين را ياري مي فرمايد .
2.ياران خاص مهدي هنگام ظهور
امام باقر(عليه السلام) فرمود: ياران قائم 313 تن هستند، كه برخي از فرزندان عجم (غير عرب) هستند؛ در روز روشن سوار بر ابر آورده مي شوند و برخي از آنها در حالي كه در رختخواب خود خوابيده اند، از رختخواب برده مي شوند
و در مكه بدون وعده قبلي به محضر آن حضرت مي رسند .
از برخي روايات استفاده مي شود: پنجاه تن از اين تعداد زنان هستند .
امام صادق عليه السلام در وصف اين افراد فرموده است: گويا به قائم مي نگرم كه بر منبر كوفه است و اصحابش - كه 313 تن و به شمار اصحاب جنگ بدر هستند - در اطراف او مي باشند. آنان پرچمداران و حاكمان خداي تعالي بر خلقش در زمين هستند... .
در تشكيل هسته اصلي آن پيكار بزرگ و جهاد مقدس، زنان نيز نقش دارند و طبق تعبير برخي از احاديث، حدود پنجاه زن، از ياران اصلي امام و همراه هسته مركزي آن قيام مي باشند. اين موضوع دو نكته را روشن مي سازد:
1. زنان كه در طول تاريخ از حقوق خويش محروم بودند و شخصيت آنان تحقير گشته بود، در دوران آن انقلاب بزرگ، شخصيت واقعي خويش را باز خواهند يافت و به عنوان كارگزاران اصلي تحوّل عظيم، در جامعه جهاني شركت خواهند داشت. اين موضوع اهميت ويژه اي دارد كه ارزش واقعي و پايه قدرت و توانمندي نوع زن و ارزشيابي استعدادهاي او را - در صورتي كه خود را ساخته باشد - مشخص مي سازد.
2. زنان اگر در جهاد و رويارويي مستقيم شركت نكنند، در ديگر پست ها و مسؤوليت ها و سازندگي ها، مي توانند مشاركت داشته باشند. همچنين در گسترش فرهنگ اسلامي، تبيين خطوط اصلي دين، آموزش معارف الهي و جايگزين ساختن معيارها و اصول انقلاب مهدوي عليه السلام، مي توانند كارآمد باشند و نقش هاي اصلي و برجسته اي را برعهده گيرند. در مسائل پشت جبهه و ديگر مسائل اجتماعي، فرهنگي و تربيتي نيز مي توانند نقش سازنده اي داشته باشند.
3.در روايتي كه در اين زمينه از امام صادق، (عليه السلام)، نقل شده، چنين آمده است:
" اذا اذن عز و جل للقائم في الخروج، صعد المنبر، و دعا الناس الي نفسه و... "
هنگامي كه خداوند عز و جل به قائم اجازه قيام مي دهد آن حضرت بر بالاي منبر رفته، مردم را به سوي خود فرا مي خواند آن گاه آن ها را به خدا سوگند داده و از آنها مي خواهد كه حقش را پاس دارند، تا او هم سيره رسول خدا (صلي الله عليه و آله)، را در ميان آنها جاري كند و با آنان همانگونه رفتار نمايد كه آن حضرت رفتار مي كرد. پس آن گاه خداوند، جل جلاله، جبرئيل، (عليه السلام)، را به سوي او مي فرستد، جبرئيل برحطيم فرود آمده و خطاب به قائم مي گويد: مردم را به چه چيز ميخواني؟ و قائم هم پاسخ او را مي گويد سپس جبرئيل، (عليه السلام)، مي گويد: من نخستين كسي هستم كه با تو بيعت مي كنم: دستان خود را بگشا! سپس جبرئيل دست خود را بر دست او مي كشد. سيصد و اندي مرد به پيشگاه آن حضرت آمده و با او بيعت مي كنند. بعد از آن ،قائم (عليه السلام)، در مكه اقامت مي كند تا زماني كه تعداد يارانش به ده هزار نفر ميرسد و آن گاه با آنان به سوي مدينه حركت مي كند.
4.در روايات ديگري كه در همين زمينه وارد شده است، چنين مي خوانيم:
"سأل رجل من اهل الكوفة أبا عبدالله، عليه السلام، كم يخرج مع القائم، عليه السلام،..."
مردي از اهل كوفه از اباعبدالله (امام صادق) عليه السلام، پرسيد: چند نفر به همراه قائم، عليه السلام، قيام مي كنند؟برخي ميگويند همان تعدادي كه در بدر حضور داشتند؛ يعني 313 نفر، به همراه او بر مي خيزند. آن حضرت فرمود: او قيام نمي كند مگر با همراهي صاحبان قدرت (اولي قوة) و صاحبان قدرت، كمتر از ده هزار نفر نيستند.
5.در صحيحه ابي بصير از امام صادق عليه السلام:
لا يخرج القائم (علیه السلام) حتي يكون تكملة الحلقة. قلت: كم تكملة الحلقة. قال: عشرة آلاف...
تا حلقه كامل نگردد، قائم خروج نمي كند.گفتم: كامل شدن حلقه به چند است؟فرمود: ده هزار نفر.
در روايات ديگر، به جاي كامل شدن حلقه، از كامل شدن العقد و فئه سخن به ميان آمده است كه با گرد آمدن ده هزار نفر تكميل مي شوند.
در نقلهاي ديگر، از شمار كمتر و در برخي فزونتر از پيش نيز، ياد شده است.
از جمله، ابن رزين غافقي ازامام علي (عليه السلام) روايت مي كند. مهدي، در ميان دوازده ،تا پانزده هزار ياور قيام خواهد كرد.
در روايت ابن مسعود، شمار بيعت كنندگان، بيش از پنج هزار نفر ذكر شده است.
در احاديث ديگر به توده هاي انبوهي اشاره شده است كه از نقاط گوناگون جهان، بويژه مشرق زمين به كمك امام مي شتابند.
3.چگونگي اجتماع ياران
امام عصر (عليه السلام) در روز و ساعتي مشخص درمكه ظهور كرده و يارانش چون پروانه هايي عاشق از سراسر جهان به گرد او جمع مي شوند.
امام باقر (عليه السلام)، لحظه ظهور مهدي (عليه السلام)، و اجتماع ياران آن حضرت را چنين به تصوير مي كشند:
"ثم يظهر المهدي بمكة عند العشاء، و معه راية رسول الله، صلي الله عليه و آله، و..."
مهدي هنگام نماز عشا در مكه ظهور ميكند در حالي كه پرچم رسول خدا، كه درود خدا بر او و خاندانش باد، و پيراهن و شمشير او را با خود دارد و داراي نشانه ها و نور و بيان است. وقتي نماز عشا را به جا آورد با صداي رسا و بلند خود مي فرمايد: اي مردم! خدا را به ياد شما مي آورم. شما اينك در پيشگاه خدا ايستاده ايد. او حجت خود را برگزيد و پيامبران را برانگيخت و كتاب (آسماني) فرو فرستاد و شما را امر كرد كه چيزي را شريك او قرار ندهيد و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمانبرداري كنيد و زنده نگه داريد آن چه را كه قرآن زنده كرده است و بميرانيد آن چه را كه او ميرانده است. هواداران راستي و هدايت و پشتيبان تقوي و پرهيزگاري باشيد، زيرا نابودي و زوال دنيا نزديك شده و اعلام وداع نموده است. و من شما را به خدا و رسولش و عمل به كتاب خدا و ترك باطل و احياي سنت او دعوت مي كنم. سپس او، بدون قرار قبلي، به همراه سيصد و سيزده مرد، به شمار ياران بدر، كه همچون ابر پاييزي پراكنده اند و زاهدان شب و شيران روزند، ظهور مي كند و خداوند سرزمين حجاز را براي مهدي مي گشايد و او هركس از بني هاشم را كه در زندان به سر مي برد، آزاد مي سازد. آن گاه درفشهاي سياه در كوفه فرود مي آيد وگروهي را به جهت بيعت به سوي مهدي روانه مي سازند و آن حضرت لشكريان خود را به سراسر جهان گسيل داشته و ستم و ستم پيشگان را از ميان بر مي دارد و همه سرزمينها به دست او به راستي و درستكاري در مي آيند.
حال اين پرسش مطرح است كه ياران قائم چگونه همگي در يك زمان و در كمترين فرصت در مكه حاضر مي شوند و خود را براي همراهي با آن حضرت آماده مي سازند؟
امام علي (عليه السلام) مي فرمايد:فاذا كان ذلك ضرب يعسوب الدين بذنبه، فيجتمعون اليه كما يجتمع قزع الخريف.
چون وقت آن برسد آقاي بزرگوار و پيشواي دين مستقر و پا برجا گردد. پس ‍ نزد آن بزرگوار گرد آيند، چنان كه پاره هاي ابر در فصل پاييز گرد آمده و به هم مي پيوندند.
تشبيه جمع شدن ياران آن حضرت به جمع شدن ابرهاي پاييزي نشان از سرعت اجتماع و به هم پيوستن آن ها دارد؛ چنان كه در روايتي كه در همين زمينه از امام باقر،(عليه السلام)نقل شده،آمده است:
"اصحاب القائم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، اولاد العجم بعضهم يحمل في السحاب نهارا..."
ياران قائم سيصد و سيزده مرد از فرزندان عجم (غير عرب) هستند. گروهي از آنان به هنگام روز به وسيله ابر حركت مي كنند و با نام خود و نام پدر و خصوصيات نسبشان شناخته مي شوند. گروهي ديگر از آنها در حالي كه در بستر خود آرميده اند، بدون قرار قبلي در مكه بر آن حضرت وارد مي شوند.
از امام صادق (عليه السلام)، نيز روايتي به همين مضمون نقل شده است:
بينا شباب الشيعة علي ظهور سطوحهم نيام اذا توافوا الي صاحبهم في ليلة واحدة علي غير ميعاد، فيصبحون بمكة.
جوانان شيعه در حاليكه بر پشت بامهاي خود آرميده اند، در يك شب، بدون هيچ قرار قبلي به نزد صاحب خود برده شده و بامدادان در مكه حاضر مي شوند.
از اين روايات و ديگر روايات مشابه كه همگي دلالت بر اجتماع ناگهاني و از پيش تعيين نشده ياران قائم، دريك شب مشخص در مسجد الحرام، دارند، روشن مي شود كه تنها به مدد قدرت بي مانند خداوند متعال است كه آن تعداد افرادي كه براي ياري امام مهدي (عليه السلام)، برگزيده شده اند در مدت زمان كوتاهي و يا به تعبير برخي از روايات در كمتر از يك چشم بر هم زدن به گرد آن حضرت جمع مي شوند.

 ياران عمومي

ياوران مؤمنان صالحي هستند كه به حضرت مهدي  (عليه السلام) در مكه و غير آن ملحق مي شوند. زير پرچمش گرد مي آيند و با دشمنان خدا و پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) مي جنگند.
از روايات استفاده مي شود حضرت مهدي  (عليه السلام) از مكه خارج نخواهد شد؛ مگر آنكه همراهشان ده هزار تن از ياوران خواهند بود. البته اين تعداد، جمعي از ياوران ايشانند و نه همه آنان. به عنوان نمونه تنها سيد هاشمي با دوازده هزار نيرو به حضرت مهدي عليه السلام در عراق ملحق مي گردند... اين همه غير از ياوراني است كه از فرشتگان اند. آنان نيز ياوران حضرت بوده و اوامر آن بزرگوار و تعاليمش را فرمانبردار خواهند بود.
1.خصال ياران عام
امامان معصوم (عليهم السلام)در روايات متعددي به توصيف خصال و ويژگيهاي ياران قائم عليه السلام، پرداخته و چنان در اين زمينه با دقت و ظرافت سخن گفته اند كه مخاطباان به راحتي مي توانند به تصويري روشن ازياران آن حضرت دست يابند.
روايت زير، كه از امام صادق (عليه السلام)نقل شده، درستي اين ادعا را به اثبات مي رساند:
"كاني أنظر الي القائم عليه السلام، و اصحابه في نجف الكوفة كان علي رؤوسهم الطير ..."
گويا كه قائم، عليه السلام، و ياران او را مي بينم كه در نجف (كوفه) اجتماع كرده و پرندگاني برسر آنها پرواز مي كنند. توشه هاي آنها كاستي گرفته، جامه هاي آنها كهنه شده و نشان سجده بر پيشاني آنها نقش بسته است. آنها شيران روز و زاهدان شب اند. دلهايشان مانند پاره هاي آهن (محكم و استوار) است و هر كدام از آنها توان چهل مرد را دارا هستند. هيچ يك از آنها كشته نمي شود مگر به دست كافر يا منافق. خداوند تعالي در كتاب عزيز خود از آنها با عنوان اهل بصيرت و تيزبيني ياد كرده است. آن جا كه مي فرمايد: در اين (عذاب) براي اهل بصيرت نشانه هايي نهفته است .
2.ويژگي هاي روحي
شايد بتوان گفت در ميان همه ويژگيهايي كه براي ياران امام منتظر برشمرده شده يك ويژگي از همه بارزتر و با اهميت تر است و آن اين كه آنها مصداق كامل اولياء الله (دوستان خدا) هستند كه در قرآن كريم بدانها اشاره شده است. آن جا كه مي فرمايد:"ألا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون."
آگاه باشيد كه بر دوستان خدا بيمي نيست و غمگين نمي شوند.
امام صادق عليه السلام، در روايتي، خصال شيعيان قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله)، را چنين بيان مي كنند:
طوبي لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فيي غيبته و المطيعين له في ظهوره، اولئك اولياء الله الذين لاخوف عليهم و لا هم يحزنون.
خوشا به حال شيعيان قائم، كه در زمان غيبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان اولياء خدا هستند، همانها كه نه ترس، آنها را فرا مي گيرد و نه اندوهگين مي شوند.
اينكه انساني از هيچ چيز ترسي به دل راه ندهد و از هيچ چيز اندوهگين نشود، تنها زماني امكان پذير است كه جز خدا را نبيند و جز به خدا نينديشد و اين اوج كمال آدمي و بالاترين مرتبه اي است كه يك انسان مي تواند بدان دست يابد.
امام علي عليه السلام، نيز در وصف ياران مهدي (عليه السلام) مي فرمايد:
"...فيجمع الله تعالي له قوما قزع كقزع السحاب، يولف الله بين قلوبهم..."
خداوند تعالي مردمي را براي (ياري) او گرد مي آورد، همچنانكه پاره هاي ابر گرد آمده و به هم مي پيوندند. خداوند دلهاي آنان را به هم نزديك مي كند. آنها از هيچ كس ترسان نمي شوند. و از اين كه كسي بدانها بپيوندد شادمان نمي گردند. تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است. هيچ كس از پيشينيان از آنها سبقت نمي گيرد و هيچ كس از آيندگان به آنها نميرسد.
از روايتهاي مفصلي كه درباره تعداد ياران امام عصر (عليه السلام ) و كشور و سرزمين آنها نقل شده، چنين بر مي آيد كه آنها عصاره فضائل همه ملتها، و برترينهاي همه اقوام روي زمين هستند.
موضوع ياد شده از روايت زير كه از امام محمد باقر(عليه السلام) نقل شده نيز استفاده مي شود:
يبايع القائم بين الركن و المقام ثلاثمائة و نيف عدة اهل بدر، فيهم النجباء من اهل مصر، و الابدال من اهل الشام، و الاخيار من اهل العراق..
سيصد و اندي، به عدد اهل بدر، بين ركن و مقام با قائم بيعت مي كنند. در ميان آنها برگزيدگاني (نجباء) از اهل مصر، مردان صالح و پرهيزكاري (ابدال) از اهل شام و نيك مرداني (اخيار) از اهل عراق وجود دارند.
ياران قائم همچنانكه در بالاترين درجه تقوي و پرهيزكاري قرار دارند، از نظر كمال علمي نيز دربالاترين درجه قرار گرفته و از جام حكمت الهي و معرفت ديني، چنانكه بايد، سيراب گشته اند.
امير بيان، امام علي عليه السلام، مراتب فضل و كمال علمي ياران موعود آخرالزمان را چنين توصيف ميفرمايند:
...ثم ليشحذن فيها قوم شحذ القين النصل، تجلي بالتنزيل ابصارهم، و يرمي بالتفسير في مسامعهم، و يغبقون كاس الحكمة بعد الصبوح. ... پس گروهي در آن فتنه ها صيقلي مي شوند، مانند صيقل دادن آهنگر شمشير را، ديده هاي آنها به نور قرآن جلا داده و تفسير در گوشهايشان جا گرفته شود. در شب، جام حكمت را به آنها بنوشانند، بعد از اين كه در بامداد هم نوشيده باشند.
چنان كه در روايت نقل شده از امام محمد باقر، عليه السلام، به اين نكته تصريح شده است:
"كاني باصحاب القائم و قد احاطوا بما بين الخافقين، ليس من شي الا و هو مطيع لهم،..."
گويي كه ياران قائم را مي بينم كه شرق و غرب (جهان را) در نورديده اند. همه چيز در برابر آنها سر تسليم فرود مي آورد. حتي درندگان زمين و آسمان به دنبال خشنود ساختن آنها هستند. قطعه اي از زمين به قطعه اي ديگر مباهات كرده و مي گويد: امروز مردي از ياران قائم از من گذر كرد.
3. ويژگيهاي جسماني
امام صادق (عليه السلام) دروصف توان جسمي و قدرت بدني ياران قائم، عليه السلام، مي فرمايد:
ما كان يقول لوط، عليه السلام: لو ان لي بكم قوة او آوي الي ركن شديد
الا تمنيا بقوة القائم، عليه السلام، و لا ذكر الا شدة اصحابه فان الرجل منهم يعطي قوة اربعين رجلا،...

لوط (عليه السلام ) كه مي فرمود: كاش در برابر شما قدرتي مي داشتم، يا مي توانستم به تكيه گاهي استوار پناه ببرم در آرزوي نيرو و توان قائم (عليه السلام) و به ياد قدرت و استواري ياران او بود. زيرا به هر كدام از آن ها قدرت چهل مرد داده شده و قلب آنها محكمتر از پاره هاي آهن است. اگر به كوههايي از آهن برخورد كنند آن ها را از جا بر مي كنند و شمشيرهاي آنان از حركت باز نمي ايستد مگر زماني كه خداوند عز و جل، خشنود شود.

نتیجه : 

از مطالب بالا برای  ياران مهدي (علیه السلام) دريك نگاه كلي مي توان صفات ذیل امام مهدي(علیه السلام) را اينگونه برشمرد :
1-معرفت واطاعت
2-عبادت وصلابت
3-جان نثاري وشهادت طلبي
4-صبروبردباري
5-اخلاص وتواضع
6-شجاعت ودليري
7-اتحادو همدلي
8-زهدوپارسايي
9- اخلاق شايسته
10-تحمل رنجها ومشقات درراه آرمانهاي امام مهدي (ع)
11-بيعت با آرمانهاي امام مهدي(ع)
12-پيشي گرفتن ازهمديگر درانجام كارهاي خير
13-دلباخته وشيفته اهل بيت (ع)
14-اقامه نماز وانفاق كردن
15-احياي امربه معروف ونهي ازمنكر
16-ازنجبا وفقها وقضات وحاكمان شرع هستند
17-اكثرا در سن جواني اند وبزرگسالان در ميان آنان كم هستند.
18-شب زنده دارواز ترس خدا بيمناكند.
19-برخي از ياران ،عجم (غير عرب)هستند.
20- برخي از ياران زن هستند.
21-منتظران واقعي امام مهدي (ع)
22-تعدادشان به تعداد اصحاب بدر 313نفر
23- بيعت با امام در بين ركن ومقام
24-ديدهاي آنان به نور قرآن جلا داده شده است .
25-تفسير در گوشهايشان خوانده شده است .
26- قواي جسمي وبدني سرآمد
27- عدالت خواه وحق مدار
28- برخورداري از فطرت هاي پاك
29- نشرعلوم و معارف و رشد آگاهي ها
30- صدقه دادن به نيابت از آن حضرت
31- محزون بودن از فراق آن حضرت
32- حج رفتن به نيابت آن حضرت
33- تزكيه و خودسازي
34-شناخت امامت و امام
35- حافظان حدود خدا
36-قوت عقل و انديشه و فزوني درك و دانش
37-آمادگي و آماده سازي
38-خداجويي
39-بصيرت و آگاهي
40- امدادهاي غيبي به كمك انقلابيون
41-نظم و انضباط
42-حركت انقلابي

پی نوشت ها : 

1.كتاب نگين آفرينش ،بالادستيان،يوسفيانف حائري
2.انتظار خورشيد مغرب ، محمدرضا حكيمي
3.فرهنگنامه مهدويت ، خدا مراد سليميان
5.گفتارهايي در آخرين شناخت حجت حق ، ابراهيم شفيعي
6.موافقان ومخالفان مهدي، سيد عباس رضوي
7.ياد مهدي،محمد رضا خادمي
8.سيماي مهدي درصحاح سته، مهدي رستم نژاد
9.حضرت مهدي فروغ تابان ولايت، محمدي اشتهاردي
10.دولت مهدي سيرت مهدي ،مصطفي دلشاد تهراني