مقدمه :
صبحگاهان، آفتاب زده، و نزده پاشنه درها که فقط چند ساعتي نچرخيده بودند و خستگي در ميکردند، ميچرخند و درهاي بسته باز ميشوند. افرادي شال و کلاه کرده، با سرعت هر چه تمامتر از خانه خارج شده و پس از عبور از کوچهها، خود را به خيابان اصلي رسانده و هر کس طبق نقشه کاري خود، به جايي ميرود. با اندک دقتي در مييابيم که زندگي و آسايش ما در گرو زحمات تک تک آنها است. پس ما هم بايد حرکت کنيم؛ اما کار ما بايد « تحرک» داشته باشد نه « تنوع»؛ که تنوع، شکل عوض کردن و بزک کردن است و از کارهاي شيطان؛ ولي تحرک، رفتن به سوي مقصد است. شناسايي اين جاده پر پيچ و خم ـ که در ميان راههاي غلط اند از شيطاني قرار گرفته ـ نياز به راهنما دارد. ما بايد حرکت خود را با علائم و الگوهاي حقيقي جهت دهيم ـ تا تلف نشويم.
« انتظار و اقتصاد» ترسيمگر گوشهاي از آداب و رسومي است که انسانهاي برگزيده هستي، يعني معصومين (عليهم السلام) در کسب روزي به آن پاي بند بودند و يک منتظر نيز بايد چنين باشد. نوشتار حاضر در سلسله مباحثی به این موضوع پرداخته است.
به رنگ طبيعت
نميدانم چه بهانهاي براي کار نکردن و از زير کار در رفتن ميتوان داشت؟ چگونه مي توان نشست و چشم به دسترنج ديگران داشت؟ چگونه طبيعت را با رنگها و شکلهاي مختلفش ببينيم، و بدانيم که آنها در حال حرکت و تلاش و کوشش هستند، اما ما تلاش و تحرکي نداشته باشيم. چگونه از ديدن خاک شرمنده نشويم؟!؛ چرا که خاک، زمينه رويش گياهان و درختان شده، ولي ما رويش و جنبشي نداشتهايم.
در عالمي که مورچه با آن جثّه کوچک و بيمقدارش، همچون ديگر موجودات، از آشيانه خارج ميشود و در طلب روزي خود حرکت ميکند و حتي با افتادنها و وجود موانع، از حرکت باز نميايستد، تعجب ندارد اگر معصومين (عليهم السلام) انسان بيکار و وقتگذران را «مبغوض» خود بدانند.
فوت و فن
پيامبر بزرگ ما اهل کار و تلاش جدي بود. آن حضرت به فوت و فنّ کارهاي زيادي آگاهي داشت و در هر کاري که وارد ميشد، با موفقيت تمام و به بهترين شکل، آن را به سرانجام ميرساند.
سيره رسول امين (صلی الله عليه و آله وسلم) در امور اجرايي به گونهاي نبود که براي ديگران کاری بتراشد، اما خودش بيکار بماند. آن حضرت حتي در کندن خندق، زماني که کارها را ميان مسلمانان تقسيم نمود، خود نيز به جابجايي خاکها پرداخت و شب هنگام، در شکافي که در خندق وجود داشت، به نگهباني مشغول شد.
ايشان کساني را که تلاش ميکردند تا در حرفهاي مهارت پيدا کنند، دوست ميداشت و ميفرمود: « خداوند، مؤمن صاحب حرفه را دوست دارد». از بيکاري به شدت پرهيز داشت و با بيکاري و کساني که به جاي کار به فراغت و يا حتي عبادت ميپرداختند، برخورد مينمود و در قالبهاي مختلف، رفتار آنها را مذمت ميکرد. روزي در مجلسي وارد شد و مشاهده کرد که افراد به صورت پراکنده و بيکار نشستهاند. سخت برآشفت و فرمود: «چه شده که شما را بيهوده نشين ميبينم؟!»و هنگامي که ابو امامه انصاري را در غير وقت نماز و عبادت، در مسجد ديد، بر او نهيب زد که: « چرا تو را در اين وقت در مسجد ميبينم؟. «!
رسول خاتم (صلی الله عليه و آله وسلم) کسالت و بيحالي را از آفات شخصيت انسان ميدانست و ميفرمود: « بيشترين چيزي که از آن بر امتم بيم دارم، بزرگي شکم و خواب و کسالت است«.
از چشمشان نيفتيم .
آرزوي هر مسلماني اين است که نگاه پيامبر (صلی الله عليه و آله وسلم) و ديگر معصومين (عليهم السلام ) و از جمله حضرت وليعصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، شامل زندگاني او نيز بشود؛ چرا که از پس اين نگاههاي پُر مهر، نسيم رحمت الهي بر سرتاسر زندگي ميوزد و چه زيباست نفس کشيدن در چنين فضايي؛ اما بايد دانست که يکي از چيزهايي که انسان را از چشم آن بزرگان الهي مياندازد، بيکاري و تنبلي است. کارآمد بودن مسلمانان در نظر رسول(الله صلی الله عليه و آله وسلم) به اندازهاي اهميت داشت که اگر از بيکاري شخصي اطلاع مييافت، بلافاصله ميفرمود: « سقط من عيني؛از چشمم افتاد.»[1] زيرا کسي که حرفهاي بلد نباشد، براي به دست آوردن روزي به هر بيراههاي کشيده ميشود و چه بسا که دين خود را بفروشد تا لقمه ناني بهدست آورد.
ادامه دارد..
پینوشت:
[1]. بحارالانوار،ج103، ص9.