logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
دلايل عقلي غيبت امام مهدي(ع)

 

مقدمه:

  غيبت امام مهدي(علیه السلام) به معناي پوشيده بودن او از ديدگان مردم است. اميرمؤمنان مي‌فرمايد: سوگند به خداي علي (عليه السلام)، حجت خدا در ميان مردم است و در راه‌ها گام برمي دارد، به خانه‌هاي آنان سر مي‌زند در شرق و غرب زمين رفت و آمد مي‌كند، گفتار مردم را مي‌شوند و بر ايشان سلام مي‌كند مي‌بيند و تا وقت معين و رسيدن وعده الهي ديده نمي‌شود.1

البته نوع ديگري از غيبت براي حضرت بيان شده است كه غيبت را به معناي ديدن اما نشناختن گرفته است. محمد بن عثمان دومين نايب امام مهدي(علیه السلام) مي‌گويد: امام مهدي(علیه السلام) هر سال در مراسم حج حاضر مي‌شود مردم را مي‌بيند و آنان را مي‌شناسد و مردم او را مي‌بينند ولي نمي‌شناسند.2 امام زمان(علیه السلام) از آغاز زندگي پنهان مي‌زيست و پدر بزرگوارش او را فقط به عده اي از ياران خاص نشان داد. با شهادت امام يازدهم و فرا رسيدن امامت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه) دوران غيبت صغري به مدت 69 سال آغاز مي‌شود. ويژگي اين دوره ارتباط امام با پيروانش به واسطة چهار نايب خاص بود. از سال 329 ق اين ارتباط نيز قطع شد و غيبت كبري آن حضرت آغاز شد و تاكنون ادامه دارد. 
  اما چرا امام زمان(علیه السلام) پنهاني زندگي كرد و هم اكنون نيز از ديدگان ما پنهان است؟ دليل اين غيبت طولاني چيست؟
  در اين نوشتار ابتدا دلايلي كه روايات براي غيبت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه) شمرده‌اند خلاصه وار بيان مي‌شود سپس به بحث اصلي با بيان ديدگاه متكلمان اماميه در اين مورد پرداخته مي‌شود و در پايان به تحليل و بررسي عقلاني و نتيجه گيري از نوشتار مي‌پردازيم و از زواياي مختلف نگاهي نو به اين بحث مي‌اندازيم. 
 الف: دلايل نقلي غيبت امام دوازدهم(علیه السلام)
پيشينة غيبت
  غيبت و پنهان زيستي پديده اي نيست كه تنها در مورد امام مهدي(علیه السلام) اتفاق افتاده باشد بلكه تعدادي از پيامبران الهي بخشي از زندگي خود را پنهاني سپري كرده‌اند و اين غيبت آنان از مردم به خواست و خير انديشي خداوند بوده است. بنابراين پنهان زيستي از سنت و روش‌هاي خداوند نسبت به اولياي خود است و در زندگي برگزيدگاني چون ادريس، موسي، الياس، عيسي و خضر (عليهم السلام) واقع شده است، امام صادق(علیه السلام) فرمود: براي قائم ما غيبتي خواهد بود كه مدت آن طولاني مي‌شود. راوي مي‌پرسد: دليل اين غيبت چيست؟ امام فرمود: خداوند مي‌خواهد سنت‌هاي پيامبران را در پنهان زيستي در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه  جاري كند.3
دليل اول: آماده نبودن مردم
  وقتي مردم ارزش پيامبر و امام را ندانستند و دستورهاي آنان را انجام ندهند و رفتارشان مخالف گفتار آنان باشد خداوند حق دارد نعمتي را كه به مردم داده است مدتي از آنان بگيرد تا در روزگار پنهان بودن امامشان ارزش او را بفهمند و براي آشكار شدن او تلاش كنند. امام محمد باقر(ع) فرمود: وقتي خداوند همراهي و هم نشيني ما را براي گروهي خوش ندارد ما را از ميان آنان بر مي‌گيرد. «ان الله اذا كره لنا جوار قوم نزعنا من بين اظهرهم»4
دليل دوم: حفظ جان امام
  يكي از دلايلي پنهان شدن برگزيدگان الهي از مردم حفظ جانشان بود تا در زمان مناسب دوباره به بيان دين خداوند مشغول شوند. پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) براي حفظ جان و كشته نشدن به دست مشركان مكه، از اين شهر بيرون آمد و در غار پنهان شد. امام مهدي(علیه السلام) نيز براي حفظ جان مدتي از ديدگان مردم غايب شده است. امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود: امام مهدي(ع) پيش از قيام خود مدتي از چشمان پنهان خواهد شد. راوي پرسيد: دليل آن چيست؟ فرمود: براي حفظ جان خود.5
دليل سوم: بيعت نكردن با ستمگران
  هر يك از پيشوايان ما به دليل آماد نبودن زمينه براي قيام و نداشتن ياور مجبور به همراهي ظاهري با ستمگران زمان خود بودند ولي امام عصر(ع) براي اينكه بيعت كسي بر گردن او نباشد به صورت پنهاني زندگي مي‌كند. وقتي امام حسن(ع) با معاويه صلح كرد عده اي از مردم او را سرزنش كردند و گفتند: چرا به ستمگران سازش كردي؟ امام پاسخ داد: آيا مي‌دانيد تمامي ما امامان مجبور به سازش با ستمگر زمانشان هستند مگر قائم(ع) ، او كسي است كه عيسي بن مريم پشت سر او نماز مي‌خواند و خداوند ولادت او را پنهان مي‌كند و از ديدگان مردم پنهان مي‌شود چون وقتي قيام كرد بيعت كسي بر گردنش نباشد.6
دليل چهارم: آزمايش مردم
  خداوند بندگان خود را به وسيله‌هاي گوناگون مي‌آزمايد. يكي را با مال، ديگري را با بيماري و . . . در آيه 155 سوره بقره خداوند انواع امتحان‌ها را اينگونه بيان مي‌كند: «شما را به نوعي از ترس و گرسنگي و زيان مالي و جاني و كمبود محصول آزمايش مي‌كنيم و صبركنندگان را بشارت بده. » يكي از آزمون‌ها خداوند نسبت به بندگان پنهان بودن امام مهدي(ع) است تا دين داران واقعي از بي دينان جدا شوند. امام موسي كاظم(ع) فرمود: وقتي پنجمين فرزدن غايب شد مواظب دين خود باشيد تا هيچ كس شما را از آن بيرون نكند. براي امام زمان غيبتي خواهد بود كه گروهي از پيروان او از دين خود برمي گردند، اين غيبت آزمايشي است كه خداوند با آن بندگانش را امتحان مي‌كند.7
دليل پنجم: نبود ياور
  هر قيام و انقلابي نياز به عده اي نيروي زبده و فعال دارد تا رهبر قيام به وسيلة آن افراد عالم و كاردان اهداف خود را عملي كند. در قيام مهدي(ع) اين افراد به عنوان 313 نفر ياد شده‌اند كه هسته مركزي ياوران مهدي(ع) را تشكيل مي‌دهند. اين افراد اگر در يك عصر پيدا شوند، آن حضرت ظهور خواهد كرد. 
فصل دوم: ديدگاه متكلمان اماميه
  پيش از آغاز دوران غيبت اين بحث ميان علماي اماميه مطرح بوده است ولي تا زمان شيخ مفيد اين بحث بيشتر از جهت روايي مورد بررسي قرار مي‌گرفت. اما شيخ مفيد و شاگردان او سيد مرتضي و شيخ طوسي نگاهشان به دلايل غيبت نگاهي كلامي و عقلي است. در اين نوشتار به بيان ديدگاههاي آنان مي‌پردازيم. 
دليل اول: با اثبات امامت و عصمت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه  ديگر جايي براي سؤال از غيبت او باقي نمي‌ماند. 
  سيد مرتضي مي‌گويد: «اذا ثبت هذان الاصلان فلابد من امامه صاحب الزمان بعينه ثم لابد مع فقد تصرفه و ظهوره من القول بغيبته»8
  ايشان در توضيح اين مطلب مي‌گويد: «وقتي ما علم به وجوب امام و عصمت او داشته باشيم و ببينيم امام زمان عجل الله تعالي فرجه  از ديدگان ما غايب است، علم پيدا مي‌كنيم (با فرض امامت و عصمت امام زمان عجل الله تعالي فرجه ) او از ديدگان ما پنهان نمي‌شود مگر به خاطر دليل و مصلحتي كه موجب آن شده است و اگر دليل آن را به تفصيل ندانيم، آن را مي‌پذيريم. ايشان در جاي ديگر مي‌گويد: «اگر براي ما امامت مهدي(ع) ثابت نباشد، سخن در غيبت او براي ما فايده اي ندارد زيرا ما در سبب غيبت كسي سخن مي‌گوييم كه امامت او ثابت است و مي‌دانيم وجود دارد.9
دليل دوم: خوف از جان
  يكي از دلايلي كه شيخ مفيد و شاگردش سيد مرتضي براي غيبت امام زمان(ع) مي‌شمرند خوف از جان است به خاطر ستمگراني كه به دنبال كشتن حضرت بودند. 
  سيد مرتضي مي‌گويد: «اما سبب الغيبه فهو اخافه الظالمين له(ع) و قبضهم يده عن التصرف . . . فاذا خاف علي نفسه وجبت غيبته و لزم استتار»10
  دليل غيبت همان ترس از ستمگران و جلوگيري از تصرف او در امور است. . . پس وقتي بر جانش بيمناك است غيبت او و پنهان شدنش واجب مي‌شود. 
  شيخ مفيد مي‌گويد: «لكان غير منكر ان يكون في معلوم الله جل اسمه ان من سلف من آبائه عليهم السلام يأمن من ظهوره و انه لو ظهر لم يأمن علي دمه»11
  خداوند مي‌دانست كه پدران امام مهدي(ع) هنگام ظهورشان در امنيت مي‌باشند و اينكه اگر او ظاهر مي‌شد از ريخته شدن خونش در امان نبود. 
دليل سوم: مأمور به قيام بودن
  در اينجا اين سؤال مطرح مي‌شود كه علت غيبت امام زمان(ع) را خوف و ترس بر جانش دانستيد در حالي كه اين ترس بر جان و كثرت دشمنان در زمان امامان پيشين بيشتر بوده است با اين حال آنان غايب نشدند و تا هنگام شهادت در ميان مردم حاضر بودند. در پاسخ به اين سؤال شيخ مفيد دليلي ديگر براي غيبت مطرح مي‌كند و مأمور به قيام بودن و ترك تقيه را از ويژگي‌هاي امام مهدي(ع) مي‌شمرد. 
  شيخ مفيد مي‌گويد: «ان اختلاف حالتي صاحب الزمان و آبائه عليهم السلام فيما يقتضيه استتاره اليوم و (عدم) ظهوره . . . و ذلك انه لم يكن احد من آبائه عليهم السلام كلف القيام بالسيف مع ظهوره و لا الزم بترك التقيه و لا الزم الدعا الي نفسه جسماً لكنّه امام زماننا عجل الله تعالي فرجه  هذا بشرط ظهوره»12
  پاسخ اين پرسش به اختلاف اوضاع و شرايط صاحب الزمان و پدرانش عليهم السلام باز مي‌گردد كه موجب پنهاني امام عصر عجل الله تعالي فرجه  شده است. و آن اينكه هيچ يك از پدران امام زمان عجل الله تعالي فرجه  مأمور به قيام با شمشير هنگام ظهور و ترك تقيه و خواندن مردم به سوي خود نشدن بودند، آنگونه كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه  ما مأمور به آنها شده است وقتي كه ظهور كند. 
  سيد مرتضي در پاسخ اين سؤال مي‌گويد: «ما كان علي آبائه عليهم السلام خوف من اعدائهم مع لزومهم التقيه و لعدول عن التظاهر بالامامه و نقيها عن تقوهم و امام الزمان عجل الله تعالي فرجه  كل الخوف عليه لانه يظهر بالسيف و يدعوا الي نفسه و يجاهد من خالف عليه فأي نسبه بين خوفه من الاعداء و خوف آبائه عليهم السلام منهم»13
  بر پدران امام زمان(ع) از طرف دشمنانشان ترس نبود يا لازم بود تقيه براي آنان و تظاهر نكردن به امامت و نفي امامت از خودشان ولي امام مهدي(ع) تمام ترسها متوجه او است زيرا با شمشير ظاهر مي‌شود و مردم را به سوي خود مي‌خواند و با مخالفانش به نبرد بر مي‌خيزد. پس چه نسبتي ميان خوف او و خوف پدرانش از دشمنان است؟
دليل چهارم: آخرين ذخيره خداوند
  يكي از دلايلي كه متكلمان براي غيبت امام زمان(ع) مي‌آورند اين است كه اگر هر يك از پدران امام مهدي(ع) به شهادت مي‌رسيدند كسي بود تا جانشين شود. ولي با توجه به اينكه امام مهدي(ع) آخرين فرد از پيشوايان معصوم و آخرين ذخيرة خداوند براي هدايت بشر است با ظاهر شدن و به شهادت رسيدن او به دست دشمنان، زمين از حجت خدا خالي مي‌ماند. 
  شيخ مفيد اين مطلب را اينگونه بيان مي‌كند: «انه متي قتل احد من آبائه عليهم السلام عند ظهوره لم تمنع الحكمه من اقامه خليفه يقوم مقامه و ان ابن الحسن(ع) لو يظهر لسفك القوم دمه و لم تقتض الحكم التخليه بينهم و بينه»14 اگر هر يك از پدران او هنگام ظهور به شهادت مي‌رسيدند با حكمت الهي منافات نداشت و جانشيني جاي او مي‌نشست ولي اگر امام مهدي عجل الله تعالي فرجه  ظاهر شود، خونش را مي‌ريزند و حكمت با خالي بودن زمين از آنها (حجت خدا) منافات دارد. 
دليل پنجم: آماده نبودن مردم
  يكي از دلايلي كه متكلمان اماميه مطرح كرده‌اند آماده نبودن مردم براي پذيرش امام زمان عجل الله تعالي فرجه  و همراهي او در قيام بر ضد ستمگران بوده است و اين غيبت تا اين آمادگي عمومي فراهم نشود، پايان نمي‌پذيرد. 
  شيخ مفيد مي‌گويد: «فهذا تطير لمصلحه الخلق بظهور الائمه عليهم السلام و تدبيرهم اياهم متي اطاعوهم وانطووا علي النصره لهم والمعونه و ان عصوهم و سعوا في سفك دمائهم تغيرت الحال فيما يكون به تدبير مصالحهم و صارت المصلحه له و لهم غيبته»15 مصلحت انسان‌ها در ظاهر بودن پيشوايان معصوم و تدبير و مديريت آنان وقتي است كه از آنان اطاعت كنند و در ياري و همراهي آنان كوتاهي نكنند و اگر مردم نافرماني كردند و خواستند خون آنان را بريزند مصلحت تغيير مي‌كند و براي امام و مردم بهتر است امام از چشمان آنان غايب شود. 
دليل ششم: نبود ياوران خاص
  هر قيام و انقلابي براي موفقيت و پيروزي نياز به افراد مدير، مدبر و عالم و كاردان دارد تا بازوي رهبر قيام قرار گرفته و آن را به سرانجام برسانند. قيام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه  نيز از اين قاعده مستثني نيست به همين جهت يكي ديگر از دلايل تمام نشدن غيبت و ادامه داشتن آن تاكنون نبود ياوران خاص از ديدگاه متكلمان اماميه است. در زمان شيخ مفيد حكومت شيعي آل بويه در بغداد و فاطميون در مصر و همدانيان در حمص و حلب حكومت مي‌كردند فردي از شيخ مي‌پرسد با وجود اين همه شيعه آيا زمان آن فرا نرسيده است كه امام غايب شما ظاهر شود و آيا با وجود اين همه افراد هنوز 313 نفر براي ياري امام زمان(ع) پيدا نشده است؟
  شيخ مفيد در پاسخ مي‌گويد: «ان الشيعه و ان كانت في وقتنا كثيراً عددها حتي تزيد علي عده اهل بدر اضعافاً مضاعفه فان الجماعه التي عدتهم عده اهل بدر اذا اجتمعت فلم يسع الامام التقيه و وجب عليه الظهور لم تجتمع في هذا الوقت و لا حصلت في هذا الزمان بصفتها و شروطها و ذلك انه يجب ان يكون هؤلاء القوم معلوم من حالهم الشجاعه، والصبر علي اللقاء، و الاخلاص في الجهاد، و ايثار الاخره علي الدنيا، و نقاء، السرائر من العيوب، و صحه العقول و انهم لا يهنون و لا ينتظرون عند اللقاء، و يكون العلم من الله تعالي بعموم المصلحه في ظهورهم بالسيف و ليس كل شيعه بهذه الصفه ولو علم الله تعالي ان في جملتهم العدد المذكور علي ماشرطناه لظهره الامام عليهم السلام لا محاله و لم يغب بعد اجتماعهم طرفه عين لكن المعلوم خلاف ما وصفناه فلذلك ساغ الامام الغيبه علي ماذكرناه»16 گرچه شيعيان هم اكنون از جهت عدد بسيارند و چندين برابر اصحاب بدر مي‌باشند، اصحاب بدري كه وقتي به تعداد آنها جمع شوند ظهور بر امام واجب و تقيه حرام مي‌شود ولي تاكنون و در اين زمان اين افراد با صفات و شروطشان جمع نشده‌اند. 
  اما صفات و خصوصيات آنان: آنان بايد شجاعت، صبوري، اخلاص در جهاد، برگزيدن آخرت بر دنيا، پاكي درون از عيبها، سالم بودن عقل و هنگام نياز سستي نكردن را دارا باشند و علم ان نزد خداوند است كه هر وقت مصلحت ديد آنان را با شمشير ظاهر كند ولي هر شيعه اي اين صفات را ندارد و اگر خدا بداند در گروهي از شيعيان اين صفات و شروط جمع شده است امام را ظاهر مي‌كند و ديگر او را غايب نمي‌كند. حتي به اندازة چشم برهم زدني ولي آنچه مشخص است خلاف اين است و براي همين براي امام غيبت جايز است. 
  در پايان اين بحث كلاس سؤالي كه سيد مرتضي پاسخ مي‌دهد را با پاسخ سيد مرتضي مي‌آوريم:
  از سيد مي‌پرسند: اگر امام به دليل ترس از دشمنان غايب است چرا براي دوستانش ظاهر نمي‌شود؟
  ايشان در پاسخ مي‌گويد: «بأن عله غيبته عن اول يائه لا تمنع ان يكون خوفه من ان يلقاهم فشيعوا خبره و يتحدثوا سروراً باجتماعه معهم فيؤدي ذلك ـ و ان كان ذلك غير مقصود ـ الي الخوف من الاعداء»17 دليل غيبت امام از دوستان و شيعيانش اين است كه مي‌ترسد با آنان ملاقات كند و آنان خبر آن را پخش كنند به خاطر شادي از اين ملاقات و آن باعث ترس از دشمنان –به خاطر آگاهي آنان- مي‌شود گرچه اين مقصود دوستان نبوده است. 
  در ادامه سيد مي‌افزايد: «لأن الاعداء ان كانوا حالوا بينه و بين الظهور علي وجه التصرف و التدبير فلم يحولوا بينه و بين من شاء من اوليائه علي وجه الاستتار و كيف لاينتفع به من يلقاه من اوليائه علي سبيل الاختصاص و هو يعتقد طاعته و فوق اتباع اوامره و يحكمه في نفسه»18 اگر دشمنان باعث عدم ظهور او به صورتيكه قادر بر تصرف و تدبير امور باشد شدند. آنان نمي‌توانند مانع ارتباط و ملاقات امام با دوستانش به طور خصوصي شوند و چگونه از اين ارتباط دوستانشان سود نبرند در حالي كه اعتقاد به اطاعت و پيروي دستورهاي او دارند و خود را ملزم به آن مي‌دانند. 
  در اين كلام سيد مرتضي ملاقات را براي برخي به طور خصوصي به صورتي كه باعث پخش شدن خبر آن و آگاهي دشمنان نشود پذيرفته است. البته اين بحث كلامي است و فقط از امكان آن بحث مي‌كند نه وقوع آن. 
فصل سوم: تحليل و بررسي دلايل غيبت با توجه به دو فصل گذشته
  وقتي به موضوع دلايل غيبت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه  مي‌نگريم. دلايل آن از چند زاويه مي‌تواند مورد بررسي قرار گيرد، از زاوية اوضاع زمان وقوع غيبت – از زاوية پذيرش و عدم پذيرش مردم – از زاوية ويژگي‌هاي منحصر به فرد امام زمان عجل الله تعالي فرجه  – از زاوية پايان يافتن غيبت و شرايط ظهور
اوضاع زمان وقوع غيبت
  امام زمان(ع) در زماني متولد شد كه پدر و پدربزرگ او امام دهم و يازدهم شيعيان در پادگان نظامي دشمنان آنان در سامراء تحت نظر بودند و وضعيت حمل در مادر او ديده نشد و حق نزديكان امام از به دنيا آمدن فرزند او آگاه نبودند اين مطلب را مي‌توان در جريان امام حسن عسكري عليه السلام و حكيمه خاتون فهميد19 اما چرا اين همه پنهان كاري و ترس از دشمن، مگر اين كودك با ديگر كودكان چه فرقي داشت؟
  شيخ مفيد در ارشاد مي‌نويسد: «و خلف ابنه المنتظر لدوله الحق، و كان قد اخفي مولده و ستر امره لصعوبه الوقت و شده طلب سلطان الزمان له و اجتهاده في البحث عن امر، و لما شاع من مذهب الشيعه الاماميه فيه و عرف من انتظارهم له فلم يظهر ولده عجل الله تعالي فرجه  في حياته ولا عرفه الجمهور بعد وفاته و تولي جعفر بن علي أخي ابي محمد(ع) اخذ تركته و . . . »20
  امام يازدهم فرزندش منتظر دولت حق را به جانشيني گذاشت. ولادت و زندگي او پنهاني بود. به دليل سختي زمان و فشار سلطان زمان براي يافتن اين كودك و آنچه در مذهب شيعه اماميه در مورد او شايع شده بود و او مي‌دانست آنان انتظار او را مي‌كشند فرزندش در زمان حيات پدرش آشكار نشد و بعد از وفات پدر جمهور مردم او را نمي‌شناختند به همين دليل عمويش ميراث او را خورد. 
  شيخ مفيد با بيان ديگر اين واقعه تاريخي را در كتاب فصول المختار، شرح مي‌دهد: «ثم كان من امر المعتمد بعد وفاه ابي محمد(ع) مالم يخف علي احد من حبسه لجواريه والمساءله عن حالهن في الحمل و استبراء امرهن عند ما اتفقت كلمه الاماميه علي ان القائم هو ابن الحسن(ع) فظن المعتمد انه يظفر به فيقتله و يزيل طمعهم في ذلك فلم يتمكن من مراده و بقي بعض جواري ابي محمد(ع) في الحبس اشهرا كثيره»21
  معتمد عباسي بعد از وفات امام يازدهم كارهايش بر كسي پوشيده نبود از حبس و زنداني كردن زنان ابي محمد(ع) و جستجو از اينكه باردار هستند يا نه و تا اطمينان از عدم بارداري آنان نمي‌شد رهايشان نمي‌كرد. دليل آن اتفاق اماميه بود بر اينكه قائم(ع) فرزند امام حسن عسكري(ع) است. معتمد عباسي گمان مي‌كرد با اين كارها مي‌توان به آن كودك دست يابد و او را بكشد و ميل و خواست اماميه را از بين ببرد ولي به مرادش نرسيد و ماه‌هاي زيادي برخي از زنان امام يازدهم در زندان باقي ماندند. 
  از بررسي تاريخي زمان امام حسن عسكري(ع) چنين به دست مي‌آيد كه آن كودك چاره اي جز پنهان شدن نداشت وگرنه همانند موسي كه فرعونيان به دنبالش بودند، گرفتار مي‌شد و به شهادت مي‌رسيد. در روايات و كلام متكلمان اين دليل غيبت به عنوان «ترس از جان» مطرح شده است. 
پذيرش عمومي و ياوران خاص
  اگر قيام و انقلابي بخواهد شكل بگيرد بايد از طرف مردم دو ويژگي داشته باشد ويژگي اول اينكه پذيرش عمومي براي اين قيام باشد و هنگام شكل گرفتن، آن را ياري كنند و ويژگي دوم بودن ياوراني عالم و كاردان تا در كنار رهبر قيام، انقلاب را سازماندهي كنند و به پيروزي برسانند. از زمان شهادت امام يازدهم و امامت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه  تاكنون اين دو شرط حاصل نشده است يعني مردم هنوز به آنجا نرسيده‌اند كه براي رفع نابساماني و ظلم به رهبري آسماني نياز است و هنوز آن ياوران خاص آماد نشده‌اند. اين دو ويژگي در روايات به عنوان دليل اول و دليل پنجم در اين نوشتار آمده است. همچنين در كلام متكلمان مورد بحث قرار گرفته است و به عنوان دليل پنجم و ششم در اين نوشتار در بحث ديدگاه متكلمان آمده است. 
ويژگي‌هاي منحصر به فرد امام مهدي(ع)
  امام مهدي(ع) دو ويژگي دارد كه او را از ساير پيشوايان متمايز مي‌كند و هر يك از اين دو ويژگي نيز مي‌توانند دليل غيبت باشد. ويژگي اول اينكه او آخرين حجّت خداوند براي هدايت بشر است. اگر او نيز مانند پدرانش به شهادت مي‌رسيد زمين از حجت خدا خالي مي‌ماند و ويژگي دوّم او مأمور به قيام بودن اوست، او قرار است وقتي مي‌آيد با ستمگران بيعت نكند و بلكه برعكس با آنان به نبرد برخيزد و زمين را از ستم و ستمگري پاك كند و نمي‌تواند مانند پدرانش به تقيه رفتار كند. 
  اين ويژگي امام با عنوان بيعت نكردن با ستمگران در روايات مطرح شده و در اين نوشتار به عنوان دليل سوم فصل اوّل آمده است. و هر دو ويژگي در كلام متكلمان نيز مطرح شده است، و به عنوان دليل سوم و چهارم فصل دوم آمده است. 
دوران غيبت، دوران آزمايش
  تا اين موانع براي ظهور و آشكار شدن و قيام حضرت مهدي(ع) است مردم بايد با امتحان‌هاي الهي آزمايش شده و بفهمند نياز به امامي معصوم از طرف خداوند دارند تا مشكلات آنان را حل كند و در اين آزمايش‌ها عده اي غربال شده به دست مي‌آيند و آنان از ياوران خاص حضرت مهدي(ع) و همراهان او در قيام باشد. پس مي‌توان به نوعي آزمايش مردم از طرف خداوند را يكي از دلايل غيبت دانست كه در پرتو آن انسان‌ها براي ظهور امام زمان(ع) آماده مي‌شوند. و وظيفه ما در اين دوران غيبت و آزمايش اين است كه تا مي‌توانيم زمينه را از ناحية پذيرش عمومي مردم جهان و تربيت ياوران خاص، براي قيام عدل گستر جهان و نگين هستي آماده كنيم. در روايات نيز از غيبت امام زمان(ع) به عنوان زماني براي آزمايش و غربال مردم ياد شده است.22
  والحمدلله رب العالمين
كتابنامه
1. اصول كافي، محمدبن يعقوب كليني، دارالأضواء، بيروت، 1405 ق، ج 1، وزيري، هشت جلد. 
2. كمال الدين، محمد بن علي الصدوق، دارالحديث، قم، 1380 ش، ج1، وزيري، دو جلد. 
3. الغيبه نعماني، محمد بن ابراهيم نعماني، انوارالهدي، قم، 1422 ق، ج 1، وزيري، يك جلد. 
4. الغيبه شيخ، محمد بن حسن (شيخ طوسي)، معارف اسلامي، قم، 1417 ق، ج 2، وزيري، يك جلد. 
5. علل الشرايع، محمد بن علي الصدوق، مؤمنين، قم، 1380 ش، ج 1، وزيري، دو جلد. 
6. فصول العشره في الغيبة، محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، كنگرة هزاره شيخ مفيد، [بي جا]، 1413 ق، ج 1، مصنفات ج 3. 
7. رساله ثالثه و رابعه في الغيبه، محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، كنگرة هزاره شيخ مفيد،، [بي جا]، 1413 ق، ج 1، مصنفات ج 7. 
8. فصول المختاره، محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، كنگرة هزاره شيخ مفيد، [بي جا]، 1413 ق، ج 1، مصفنات ج 2. 
9. ارشاد شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان )، بصيرتي، قم، [بي جا]، وزيري، يك جلد. 
10. المقنع في الغيبه، علي بن حسين موسوي (سيد مرتضي)، آل البيت، لبنان، 1419 ق، ج 1، وزيري، يك جلد. 
11. من لايحضره الفقيه، محمد بن علي الصدوق، دارالأضواء، لبنان، 1413 ق، ج 2، وزيري، چهار جلد. 
12. بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، المكتبه الاسلاميه، تهران، 1384 ق، ج 1، وزيري. 
13. كشف المراد، العلامه الحلي، نشر اسلامي جامعه مدرسين قم، قم، 1415 ق، ج 5، وزيري، يك جلد. 
14. امامت و انسان كامل از ديدگاه امام خميني (ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، تهران، 1381 ش، ج 1، وزيري، يك جلد. 
15. نگين آفرينش، حائري پور-يوسفيان-بالادستيان، بنياد فرهنگي مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه ، 1383 ش، قم، ج 1، وزيري. 
1 . غيبه نعماني، ص 144، باب 1، حد 3. 
2 . كمال الدين، ج 2، ص 170 باب 430، حد 8- من لايحضره الفقيه 2، ص 391، حد 1526- الغيبه طوسي، ص 363، حد 329. 
3 . علل الشرايع، ج 1، ص 784، باب 179، حد 7- بحارالانوار، ج 52، ص 90، باب 20، حد 3. 
4 . علل الشرايع، ج 1، ص 778، باب 179، حد 2- بحارالانوار، ج 52، ص 90، باب 20، حد 2. 
5 . كمال الدين، ج 2، ص 233، باب 48، حد 7. 
6 . كمال الدين، ج1، ص 336، حد 2- كمال الدين ج 2، ص 42، باب 34، حد 1- الغبيه ص 171- بحار، ج 52، باب 20، حد 24. 
7 . كمال الدين، ج 1، ص 604، باب 32، حد 16. 
8 . المقنع في الغيبه، ص 37-41. 
9 . المقنع في الغيبه، ص 46. 
10 . المقن في الغيبه، ص 52. 
11 . فصول العشره، فصل 4 ص 75. 
12 . رساله رابعه في الغيبه، ص 11، مصنفات، ج 7. 
13 . المقنع في الغيبه، ص 54 و 55. 
14 . فصول العشره في الغيبه، فصل 4، ص 75. 
15 . فصول العشره في الغيبه، فصصل 9، ص 116. 
16 . رساله ثالثه في الغيبه، ص 12، مصنفات، ج 7. 
17 . المقنع في الغيبه، ص 61. 
18 . المقنع في الغيبه، ص 63. 
19 . كمال الدين، ج2، ص 147، باب 41، حد 1و 2. 
20 . ارشاد مفيد، ص 345. 
21 . فصول المختار، ص 328، مصنفات، ج 2. 
22 . اصول كافي، ج 1، ص 336- كمال الدين، ج 2، ص 42، باب 32، حد 37.

نگارنده: سيد حسن زماني